Page 143 - Sepehr23- 2 low
P. 143
مقاله جامعه
گــروه فعــال محســوب میشــود (فکوهــی، سـفرنام هها از غیـر غربـی یـک «هیـولا سـازی» علیرغـم تاریخـی بـودن امـا همچنـان زنـده بوده
.)1390غرب یهــا همیشــه در تیپولــوژی کــه از صــورت م یگیــرد کــه پایــه و مایــه «دیگــری» و تــداوم دارد .ریشــه ایــن پرســش بــه فهــم
فرهنـگ جوامـع ارائـه دادهانـد ،جایـگاه برتـری ســازی از فرهن گهــای غیــر غربــی میشــود. ارسـطویی و تقسـیم دوگانـه ایشـان از جهـان بـه
بـه فرهنـگ خـود بخشـیده و سـایر فرهنگهـا ســایر مــردم جهــان ب همثابــه غیــر و دیگــری یونانیـان و بربرهـا و در ادامـه در انسا نشناسـی
را ب همثابــه وحشــی ،بــدوی و ابتدایــی معرفــی ابـژه مطالعـه میشـوند .دوژرانـدو در سـال 1800 اروپـا قـرن نـوزده و بعـد در تئـوری نوسـازی در
نمودهانــد .در مطالعــات جامع هشــناختی شــاهد کتابـی بـا عنـوان ملاحظاتـی دربـاره روشهـای جامع هشناســی برم یگــردد .قبــل از هــر چیــز
هســتیم کــه چگونــه از کتــاب ماکــس وبــر گوناگـون دربـاره مـردم وحشـی مینویسـد و در بایــد توضیــح داده شــود کــه چگونــه غربیهــا
اخـاق پروتسـتان و روحیـه سـرمایهداری ،یـک قــرن 19بــه برپایــی نمایشــگاهها و موزههایــی در برســاخت فرهنــگ مطلــوب ،فرهنــگ غــرب
تفســیر فرهنگــی از ظهــور و بــروز ســرمایهداری بــرای نشــان دادن تفــاوت فرهنگــی میپــردازد. را ب هعنــوان آیینــه تمــام نمــای فضیلتهــا
ارائــه م یشــود؛ چــرا کــه وبــر ایــن تفســیر را تطورگرایـی ،نخسـتین گام در انسا نشناسـی بـود و ارزشهــای اخلاقــی ،معرفــی نمودنــد و بــا
نداشــت و در پاراگرافهــای آخــر ایــن کتــاب کــه بــر پای ههــای داروینیســم طــرح ضــرورت برســاخت دیگــری یعنــی جوامــع غیراروپایــی
اشــاره م یکنــد کــه مــن م یخواســتم بگویــم حرکـت در مسـیر تکامـل انـواع و انطبـاق آن بـا ب همثابـه دیگـری و سـمبل رذیل تهـای اخلاقـی
در کنــار عوامــل مــادی موردنظــر مارکــس بایــد جهــان انســانی ،گــذار از ســادگی بــه پیچیدگــی و ارز شهــای ناهمگــرا بــا توســعه و پیشــرفت
بــه نقــش عوامــل اندیشــ های و معنــوی نیــز و بهبــود در حوزههــای مختلــف را بهصورتــی اقــدام نمودنــد .غربیهــا در آغــاز قــرن
توجـه داشـت (وبـر )1371 ،و در ادامـه بـا ظهـور تکخطــی مطــرح نمــود .مــورگان در کتابــی بــا شــانزدهم بــا نــام مســیحیت و اســپانیاییها
مکتــب نوســازی بهگونــهای شــدیدتر در قالــب عنـوان جامعـه باسـتان از تطـور انسـانی در سـه و پرتغالیهــا بــا ادعــای تفــاوت داشــتن بــا
رویکردهــای متفــاوت مکتــب نوســازی روانــی، مرحلـه یعنـی توحـش ،بربریـت و تمـدن سـخن «وحشــیان» اســت کــه لشکرکشــیهای خــود
سیاسـی و فرهنگـی شـامل تخطئـه فرهنگهـای بــه میــان آورد (ریویــر )1390:56 ،در تطــور را توجیــه میکننــد .ه مچنیــن در قــرون 18و
غیـر غربـی هسـتیم .نظریهپـردازان نوسـازی بـر گرایـی آلمـان فریدریـش کلـم ،جوامـع انسـانی 17و بعد از سـفر میسـیونرهای کلیسـا و انتشـار
پایـه دوگانـه سـنت -مـدرن بـه تحلیـل جوامـع را بـه دو گـروه منفعـل و فعـال تقسـیم نمـوده ســفرنام هها ،گرایــش بــه مقایســه و تطبیــق
پرداختنــد .آنهــا ســنتها را مانــع توســعه کـه از نظـر ایشـان آلمـان بالاتریـن نـژاد در بیـن فرهن گهــا قــوت و شــدت میگیــرد؛ در ایــن
141
| شـماره | ۲۳پاییز | 1403