Page 156 - Sepehr23- 2 low
P. 156

‫اتاق بازرگانی‪ ،‬صنایع‪،‬‬
                                                                                                            ‫معادن و کشاورزی کرمان‬

                                 ‫بحث و نتیجه‌گیری‬            ‫ایــن اقشــار منزوی‌تــر هــم شــده‌اند‪.‬‬       ‫ایــن شــکاف و تناقــض رفتــار و بــاور گرچــه‬
                   ‫• در باب محدودکنندگی فرهنگ‬                                                               ‫در حوزه‌هــای اخلاقــی و سیاســی پررنگ‌تــر‬
‫فرهنـگ در بسـیاری از جوامـع می‌توانـد نقـش‬              ‫‪ .8‬ســرعت تحــولات جامعــه ایرانــی بــا ورود‬       ‫اســت‪ ،‬ولــی در حوزه‌هــای اجتماعــی نیــز‬
‫تسـهیل‌کننده یـا محدودکننـده داشـته باشـد‪ .‬در‬                                                               ‫وجـود دارد و دیگـر کمتـر می‌تواننـد روی تعهـد‬
‫مـواردی کـه هنجارهـای فـرد بـا زمینـه اجتماعـی‬          ‫رســانه‌ها بخصــوص رســانه‌های مجــازی‬              ‫و مســئولیت‌پذیری دیگــران حســاب بــاز‬
‫همخوانـی دارد و فـرد در درون فرهنـگ خـودش‬                                                                   ‫کننـد و ایـن نگـرش باعـث ایجـاد مشـکلاتی‬
‫ادغــام شــده اســت معمــولاً رفتارهــای فــرد در‬       ‫و اینترنــت بســیار بیشــتر شــده و فراگیــری‬       ‫در شــکل‌گیری گروه‌هــا و ســازمان‌های‬
‫ایـن جامعـه توسـط فرهنـگ تسـهیل می‌شـود‬
‫و بهتــر پیــش مــ ‌یرود‪ ،‬ولــی در مواقعــی کــه‬        ‫آن نیــز گســترده شــده اســت؛ به‌طــوری کــه‬                             ‫اجتماعــی گردیــده اســت‪.‬‬
‫خواسـته‌ها و ارز ‌شهـا و باورهـای فـرد بـا زمینـه‬                                                           ‫‪ .7‬ســواد و درآمــد معمــولاً نقــش‬
‫اجتماعــی تعــارض دارد‪ ،‬فرهنــگ می‌توانــد‬              ‫اقشــار زیــادی از جامعــه را به‌شــدت تحــت‬        ‫تعیین‌کننــده‌ای در جایــگاه اجتماعــی‬
‫نقـش مانـع و محدودکننـده بـازی کنـد؛ بویـژه در‬                                                              ‫انســان‌ها و نگــرش آن‌هــا دارد‪ .‬در دوره‌هــای‬
‫فرهنگ‌هایــی کــه بــه نــوع فرهنــگ ســخ ‌تگیر‬         ‫تأثیـر خـود قـرار داده و نقـش فرهنـگ سـنتی‬          ‫مختلفــی نیــز ایــن تغییــر درآمــد در میــان‬
‫مشـهور هسـتند و یـا دارای زمینـه اجتماعـی بـالا‬                                                             ‫اقشـار مختلـف جامعـه جایـگاه افـراد را تغییـر‬
‫هســتند و یــا دارای خصل ‌تهــای جمع‌گرایانــه‬          ‫را در جهت‌دهـی بـه رفتارهـا کـم اثـر نمـوده و‬       ‫و به‌نوعــی تحــرک طبقاتــی از بــالا بــه پاییــن‬
‫هســتند‪ .‬چنیــن فرهن ‌گهایــی بــر روی رفتــار‬                                                              ‫و از پاییـن بـه بـالا ایجـاد کـرده اسـت؛ ایـن‬
‫افــراد به‌شــدت محدودیــت اعمــال م ‌یکننــد‪.‬‬          ‫عوامـل دیگـری را وارد صحنـه کـرده کـه نیـاز‬         ‫تغییـر جایـگاه به‌طـوری کـه الگوهـای سـنتی‬
‫ایـن محدودیـت بـرای افـرادی کـه نمی‌خواهنـد‬                                                                 ‫فرهنگــی را تضعیــف نمــوده و الگوهــای‬
‫بــا هنجارهــای جمــع هم‌نوایــی کننــد بیشــتر‬                                      ‫بــه ســنجش دارنــد‪.‬‬   ‫پیوسـتگی اجتماعـی را نیـز تغییـر داده اسـت‪.‬‬
‫احســاس شــده و یــا بــرای غریب ‌ههــای ناآشــنا‬                                                           ‫آنچــه متأســفانه در ایــن تغییــرات اجتماعــی‬
‫بــا فرهنــگ حاکــم می‌توانــد مشــکلاتی ایجــاد‬        ‫‪ .2‬فضــای فرهنگــی جامعــه ب ‌هشــدت حــول‬          ‫ناشــی از ســواد و درآمــد مشــاهده می‌شــود‪،‬‬
‫کنــد‪ .‬فرهن ‌گهــای بــاز و فردگــرا معمــولاً بــا‬     ‫دوگانــ ‌های ماننــد رســمی ‪/‬غیررســمی یــا مجــاز‬  ‫ایــن اســت کــه ایــن تغییــرات مشــارکت‬
‫تفکیــک حــوزه عمومــی و خصوصــی فضاهایــی‬              ‫‪ /‬غیرمجــاز و مطلــوب ‪ /‬مطــرود دوقطبــی‬            ‫اجتماعــی را افزایــش نــداده اســت‪ ،‬به‌طــوری‬
‫بـرای آزادی رفتـار افـراد در حـوزه عمومـی ایجـاد‬        ‫شـده اسـت‪ ،‬ب ‌هطـوری کـه خیلـی از کنشـگران‬          ‫کـه افـراد بـا سـواد بالاتـر و بـا درآمـد بیشـتر‪،‬‬
‫م ‌یکننــد و بســیاری از رفتارهــای متفــاوت‬            ‫جامعـه بـدون توجـه بـه محتـوای ایـن جـدال‬           ‫کمتـر بـا جامعـه هم‌نوایـی نمـوده و از مـردم‬
‫را ب ‌هراحتــی تحمــل م ‌یکننــد‪ .‬در جوامعــی‬           ‫دوگانـه خـود را بـه لحـاظ هویتـی در یک‌طـرف‬         ‫دورتــر شــده‌اند؛ بنابرایــن تغییــر ســواد‬
‫مثــل ایــران در دور‌های کــه جامعــه در حالــت‬         ‫ماجــرا تعریــف می‌کننــد‪ .‬متأســفانه حا کمیــت‬     ‫و درآمــد نتوانســته الگوهــای پیوســتگی‬
‫ســنتی بــوده و نوعــی جمع‌گرایــی حاکــم بــوده‬        ‫نیــز به‌جــای اینکــه ســعی در نزدیــک کــردن‬      ‫اجتماعــی و فرهنگــی پایــدار ایجــاد نمایــد و‬
‫رفتارهـای فـردی به‌نوعـی تحـت تأثیـر فرهنـگ‬             ‫ایـن دوگان ‌ههـا داشـته باشـد‪ ،‬بـه آن‌هـا دامـن‬
‫جم ‌عگــرا بــوده و بســیاری از رفتارهــای فــردی‬       ‫م ‌یزنــد و آن‌هــا را تشــدید م ‌یکنــد‪ .‬تشــدید‬
‫تحــت تأثیــر جمــع بــوده و مشــابه هــم بودنــد‬       ‫ایـن دوگان ‌ههـا امـکان هرگونـه وفـاق و همدلـی‬
‫و تفاوت‌هــای فــردی کمتــر قابــل تحمــل بــوده‬        ‫بیـن اقشـار مختلـف جامعـه و مـردم و حکومت‬
‫اســت‪ .‬ب ‌هتدریــج کــه جامعــه از حالــت ســنتی‬        ‫را بســیار مشــکل کــرده و تمــام اقدامــات و‬
‫فاصلــه گرفتــه و افــراد برحســب تحصیــات‬              ‫برنام ‌هریز ‌یهای دولت را کم اثر سـاخته اسـت‪.‬‬
‫و تقســیم کار منزلــت و جایــگاه متمایــز‬
‫شــده‌اند‪ ،‬بنابرایــن رفتارهــای افــراد کمتــر تابــع‬
‫فرهنــگ جمعــی بــوده و تحــت تأثیــر علایــق و‬
‫خواســت ‌هها و ســبک زندگــی تغییــر می‌کنــد‪.‬‬
‫در ایــن وضعیــت گرچــه تعار ‌ضهایــی بیــن‬
‫خواســت ‌ههای فــردی و فرهنــگ عمومــی پیــش‬
‫م ‌یآیــد‪ ،‬ولــی افــراد ســعی می‌کننــد ایــن‬

                         ‫تعارض‌هــا را رفــع کننــد‪.‬‬

                                                                                                                                                    ‫‪154‬‬

                                                                                                                                      ‫| شـماره ‪ | 23‬پاییز ‪| 1403‬‬
   151   152   153   154   155   156   157   158   159   160   161