Page 126 - Sepehr23- 2 low
P. 126
اتاق بازرگانی ،صنایع،
معادن و کشاورزی کرمان
اســت ،ولــی در آثــار عرفاســت کــه جد یتریــن و و کاتبــی و گازریــی را در برم یگیــرد .ولــی ای نهــا م یچرخـد .عالـم خـارج در ایـن دیـدگاه حکـم ابـژه
مســتقی مترین مباحــث دربــاره هنــر و زیبایــی بــه در عـرض یکدیگـر نیسـتند. آن ســوژه را دارد .ب هعبار تدیگــر زیبای یشناســی
چشـم م یخـورد .در حقیقـت بحـث زیبایـی و هنـر مــدرن مبتنــی بــر ســوبژکتیویته یــا اصالــت دادن
را فقــط در آثــار عرفانــی و حکمــای اهــل عرفــان ملاصــدرا قطعــ ًا یکــی از معــدود فیلســوفان عالــم بــه ســوژه اســت .تعریــف هنــر در نظــام فکــری
م یتــوان پیــدا کــرد .چــون اساســ ًا درک زیبایــی اسـام اسـت کـه اولاً هـم صنعـت را هنـر دانسـته اســامی معــادل فــن ،صنعــت یــا تخنــه اســت؛
در عالـم اسـام تابـع نوعـی نگـرش عرفانـی بـوده و هــم هنــر را صنعــت و ثانیــ ًا بــرای هنــر به مثابــ ه بنابرایــن اگــر بیــان م یشــود کــه در فتو تنام ههــا
اســت .در واقــع عرفــا بودنــد کــه معنــای زیبایــی صنعــت ،نقــش اجتماعــی ،فرهنگــی و حتــی منـش هنرآمـوزی توضیـح داده شـده اسـت ،منظور
را در عالــم اســام پروردنــد .یکــی از محم لهــای عرفانـی قائـل شـده اسـت .او هنـر را نـه بـه معنـای فراگیـری فو توفـن یـک صنعـت یـا پیشـه اسـت
تجلـی مباحـث نظـری دربـاره صنایـع در کتا بهـای متعــارف شــرقی ـ بــه معنــای کمــالات انســانی کـه طبـق آیی ننامـ های معنـوی و عرفانـی در قالـب
موســوم بــه فتوت نامــه اســت کــه م یتــوان از آن بلکــه بــه معنــای خــاص آن یعنــی بــه معنــای فتو تنام ههــا مــدون شــده اســت« .تخنــه» در
ب هعنــوان آیی ننام ههــای صنفــی صنایــع یــاد کــرد. ساخ توســازهای زیبای یشناســانه موردتوجــه قــرار عـرف یونانـی بـه نحـوهای از دانسـتن یـا نوعـی از
نکتــه مهــم ایــن اســت در فتوت نام ههــا در تمــام داده اسـت و آنچـه را کـه مـا امـروزه ب هعنـوان هنـر دانایـی اشـاره دارد کـه بـر اسـاس آن ،اثـر هنـری به
ایـن مـوارد هیـچ تفکیکـی بیـن ن ِّجـاری ،ن ّقاشـی، م یشناسـیم ،بـه صنایـع لطیفـه تعبیـر کرده اسـت. معنـای عـام وجـود م ییابـد .یونانیـان لفـظ تخنـه
موسـیقی ،خوانندگـی ،خطاطـی و غیـره نم یبیننـد؛ صنعـت و صنعت گـری در عصـر ملاصـدرا ماشـینی را بـه معنایـی بسـیار عـام بـرای امـور مختلفـی مثل
ب هعبار تدیگــر در واقــع تفاوتــی میــان هنرهــای نبـوده اسـت و همـه مراحـل آن با دخالت مسـتقیم شـعر ،معمـاری ،نقاشـی ،تاریـخ ،حکومـ تداری و
دســت انســان انجــام م یشــد ،امــا قاب لتأمــل ســخنوری ب هکاربردهانــد .همــ هی ای نهــا ذیــل
زیبـا و هنرهـای کاربـردی نیسـت. اسـت کـه ایـن فیلسـوف ،صنعتگـر را بـا توجـه بـه عنــوان تخنــه آمــده اســت؛ زیــرا همــ هی ای نهــا
« -3فتــوت» از واژه «فتــی» مشــتق شــده و تولیـدات و ساخ توسـازهایش هنرمنـدی م یدانـد یــک نحــو تولیــد را در برداشــت ،یعنــی کاری کــه
اســم مصــدری اســت كــه صفــت آن «فتــی» کـه فعالی تهایـش کامـاً زیبایـی شناسـانه اسـت ب هواســط ه آن چیــزی پدیــد م یآیــد و از حالــت
ب هصــورت فتیــان ،فتیــه و فتیــات بــه معنــی و رابطـه بیـن صنعتگـر و مصنوعـش را کامـاً هنـری ناپیدایـی خـارج م یشـود .بـه ایـن دانایـی تخنـه
جــوان ،غــام و كنیــز در قــرآن كریــم بــه كار رفتــه دیـده اسـت .ملاصـدرا در کتـاب اسـفار اربعـه و در م یگفتنـد کـه در مفهـوم آننوعـی معرفـت نهفتـه
اســت .ب هعبار تدیگــر فتــ ّوت صفتــی اســت کــه بحـث عشق شناسـی بـه اقسـام و شـعبات عشـق بــود .مفهــوم تخنــه در ســرزمی نهای اســامی بــه
از کلمــه (فتــی) مشــتق شــده .بــر ایــن اســاس اشــاره کــرده و م یگویــد« :و منهــا محبــه الصنــاع مفهــوم صنعــت یــا فــن تبدیــل م یشــود .رســاله
واژه «فتــی» نیــز کلمــ های عربــی اســت کــه بــر فــی اظهــار صنائهــم و حرصهــم علــی تتمیمهــا و صناعیــه میرفندرســکی و بحــث صنایــع لطیفــه
مفهــوم جوانــی از ســنین شــانزده تــا س یســالگی شـوقهم الـی نحسـینها و تزیینهـا کانـه شـی غریزی ملاصــدرا ب هخوبــی نشــان م یدهنــد کــه مفهــوم
دلالـت دارد .معـادل فارسـی آن «جـوان» و معـادل لهـم لمـا فیـه مصلحـه الخلـق و انتظـام احوالهـم» هنـر در نظـرگاه ایـن حکمـا در قالـب صنعـت یـا فن
لاتینـش « »Juvenisاسـت 2.اصطلاحـ ًا آن را برابـر (حـب صنعتگـران بـه ارائـه اثـر خویـش اسـت ،این نمــود یافتــه اســت .نیــاز صنع تگــران بــه معانــی
نهــاد «جوانمــرد» م یداننــد بــر ایــن اســاس واژه حـب و عشـق ب هگونـ های اسـت کـه هنگامـی آ نهـا حکمـی و نظـری صناعتشـان کـه بـر اثـر وحـدت
«فتــوت» بــه معنــای «جوانمــردی» خواهــد بــود دســ تب هکار ساخ توســاز می شــوند و مشــغول درونـی صناعـات بـا فلسـفه و حکمـت بـه وجـود
و «اهـل فتـوت» یـا «فتیـان» همـان جوانمـردان تولیــد و خلــق اثــر م یگردنــد ،حــرص پیــدا آمــده بــود ،خــود ضرورتــی انکارناپذیــر در رجــوع
یـا پیـروان آییـن جوانمـردی هسـتند .البتـه دربـاره م یکننــد؛ یعنــی لحظ هب هلحظــه بــه شــوق تــا آن
اطـاق واژه جـوان از حیث کم سـن و سـالی بـه واژه حـد اسـت کـه انـگار ارائـه اثـر و بـه ظهـور رسـاندن اهـل صناعـت بـه حکمـا بـوده اسـت.
فتـی اختلا فنظـر وجـود دارد؛ ب هعنوا نمثـال دکتـر آن امــری غریــزی اســت و البتــه در ایــن نــوع رسـال ه صناعیـه مشـهورترین اثـر میرفندرسـکی کـه
ســید حســن نصــر درای نبــاره می گویــد« :بیــش محبـت ،مصلحـت خلـق وجـود دارد و بـه سـبب آن بـه نـام حقای قالصنایـع نیـز مشـهور اسـت از بهترین
از آنکـه جوانـی از حیـث جسـمانی موردنظـر باشـد و جام عتریــن آثــاری اســت کــه از جانــب یکــی از
منظـور از جوانـی ،سـرزندگی جاودانـی حیـات روح احــوال آ نهــا انتظــام پیــدا م یکنــد). بــزرگان حکمــا و عرفــا و دانشــمندان مســلمان،
اسـت» .واژهی فتـوت از دو منظـر عرفانـی و تاریخی -2اگــر قــرار باشــد تعریفــی از زیبایــی و هنــر در مسـتقلاً در موضـوع صنعـت نگاشـته شـده اسـت.
قابـل بررسـی اسـت :از منظـر نخسـت بـا ریاضـت، نظـام فکـری اسـامی بیـان شـود ،ایـن توضیحـات یکـی از مسـائل اصلـی میرفندرسـکی در ترغیـب بـه
تهذیــب نفــس ،جوانمــردی و مخالفــت بــا نفــس در متــون عرفانــی ازجملــه فتو تنام ههــا فرصــت کار و تجدیـد صناعـات ،احیـای اصنـاف صنعتگـر از
همـراه اسـت و از منظـر دوم یـا تاریخـی بـا چهـار ظهـور یافتـه اسـت .تعریـف هنـر و زیبایـی از منظـر طریــق احیــای همیــن طریق ههــای فتــوت اســت
گرایــش فکــری و جریــان اجتماعــی در ســدهی اسـام در متـون فقهـی ب هصـورت مسـتقل مطـرح کـه بـه دنبـال تضعیـف تصـوف در دورهی صفویـه
ســوم هجــری قمــری پیونــد دارد کــه حلقــ هی نشـده اسـت ...و صرفـ ًا در آثـار حکمـای مسـلمان رو بــه اضمحــال نهادنــد .صنعــت بــا ایــن ســعه
وصــل آ نهــا ،گرایــش بــه زهــد و عرفــان بــوده بویــژه آ ن حکمایــی کــه گرای شهــای عرفانــی معنایـی ،از نبـوت و حکمـت و خلافـت تـا آهنگـری
دارنـد ،ک موبیـش مطالبـی راجـع بـه زیبایـ ی آمـده
.2شـوالی هها در عالـم مسـیحیت ،مقـام و موقعیـت اهـل فتـوت (فتیان) را داشـتند؛ به همین علت برخـی از محققین مانند هانـری کربن ،فتوت را بـه chivalryیعنی 124
شـوالیه گری ترجمـه کردهانـد .کاری کـه شـوالی هها در قرو نوسـطی انجـام م یدادنـد از حیـث فـن شمشـیرزنی بـه فتیـان و جوانمـردان عالم اسلامی شـباهت داشـت.
سـامورای یها در میان ژاپن یها نیز از چنین موقعیتی برخوردار بودند .هنرهای ژاپنی نیز نزد اصحاب ذن مانند اصحاب فتوت آموخته م یشـده اسـت( .پازوکی)48،1384، | شـماره | 23پاییز | 1403