Page 162 - Sepehr23- 2 low
P. 162

‫اتاق بازرگانی‪ ،‬صنایع‪،‬‬
                                                                                                                   ‫معادن و کشاورزی کرمان‬

‫تعلــق اســت‪ .‬از نظــر معنــوی نیــز تعلــق‪ ،‬رابطــه‬  ‫بســیار کمــک می کنــد‪ .‬از نظــر جامع ‌هشناســی‪،‬‬             ‫• بعـد اجتمـاع محلـه ای (گروهـی)‪ :‬بـه معنـای‬
‫احساسـی و متافیزیکـی خـاص را بـه یـک فـرد‬             ‫تعلـق‪ ،‬عضویـت در گروهـا اسـت‪ .‬ایـن تعریـف‬                    ‫دســتیابی بــه منابــع در اجتماعــی محلــه ای‬
                                                      ‫بـر ابعـاد رفتـاری مفهـوم حـس تعلـق از قبیـل‬
                      ‫یــا مــکان نشــان می دهــد‪.‬‬    ‫مشـارکت و درگیـری فـرد در گـروه دلالـت دارد‪.‬‬                                                               ‫اســت‪.‬‬
‫تعلــق دو بعــد دارد‪ :‬وقتــی می گویــم «آن مــال‬      ‫ایـن ارجاعـات رفتـاری نیـز نشـانه های فیزیکـی‬                ‫حــس تعلــق اجتماعــی فراینــدی اســت کــه‬
‫مـن اسـت» یعنـی مالـک آن منـم؛ ولـی وقتـی‬                                                                          ‫طــی آن مســئولیت پذیری و اعتمــاد اجتماعــی‬
‫می گویـم «تعلـق دارم»‪ ،‬بـه ایـن معنـی نیسـت‬           ‫اعتمـاد مسـتلزم پی ‌شبینـی رفتـار یـک بازیگـر‬                ‫افزایــش می یابــد و بــه مشــارکت می انجامــد‪.‬‬
‫کــه فــردی مالــک مــن اســت؛ بلکــه بــه ایــن‬                                                                   ‫همچنیـن بـا تنظیـم روابـط اجـزای هـر نظـام بـه‬
‫معنـی اسـت کـه مـن مشـارکت می کنـم و نیـز‬             ‫مسـتقل اسـت و یـک عنصـر ناآ گاهانـه و غیـر‬                   ‫کاهـش پیچیدگـی روابـط اجتماعـی منجـر شـده‬
‫در واقعیتـی فراتـر از خـودم درگیـر شـده ام‪ .‬ایـن‬                                                                   ‫و رفتــار دیگــران را پی ‌شبینــی پذیــر می کنــد‪.‬‬
‫واقعیـت ممکـن اسـت رابطـه ای باشـد بیـن فـرد‬          ‫کاری‬   ‫انج ـام‬  ‫نم ‌یباشـد‪« .‬شـما بـرای‬   ‫ــ ًااربـیه‬  ‫اختی‬  ‫ایــن امــر باعــث افزایــش اعتمــاد اجتماعــی و‬
‫و دیگــری‪ ،‬محلــه‪ ،‬مذهــب یــا کل دنیــا‪ .‬پــس‬        ‫آن را‬  ‫نه ـادی‬  ‫ایـن دلیـل کـه فـردی یـا‬               ‫صرف‬   ‫بـه دنبـال آن افزایـش احسـاس امنیـت اعضـای‬
‫«مــن تعلــق دارم»‪ ،‬یعنــی «مــن جــای خــود را‬                                                                    ‫جامعــه و کاهــش ناهماهنگــی شــناختی و‬
‫در اینجـا پیـدا کـرده ام»‪ .‬از تعاریـف ارائـه شـده‬     ‫انجـام خواهـد داد اعتمـاد نمی‌کنیـد‪ ،‬بلکـه‬                   ‫سـرانجام ثبـات رفتـار اعضـای جامعـه می شـود‬
‫صاحب نظــران ایــن حــوزه‪ ،‬ســه بعــد اساســی‬                                                                      ‫و همبســتگی و انســجام و حــس وفــاداری بــه‬
                                                      ‫شـما تنهـا بـه ایـن دلیـل بـه او اعتمـاد م ‌یکنیـد‬           ‫جامعــه را افزایــش می دهــد‪ .‬در نتیجــه‪ ،‬افــراد‬
    ‫حــس تعلــق اجتماعــی مشــخص می شــود‪:‬‬                                                                         ‫بــه دلیــل وابســتگی بــه جامعــة خــود‪ ،‬آمادگــی‬
‫‪ -‬بعـد احساسـی‪ :‬وقتـی فـردی در موقعیتـی قرار‬          ‫کـه بـا توجـه بـه شـناختتان از خل ‌قوخـوی او‪،‬‬                ‫ایثـار و فـداکاری بـرای آن را پیـدا خواهنـد کـرد؛‬
‫می گیــرد‪ ،‬احســاس می کنــد بــه آن د ‌لبســتگی‬                                                                    ‫بنابرایـن می تـوان حـس تعلـق اجتماعـی را یکی‬
‫دارد‪ .‬ایـن د ‌لبسـتگی باعـث وفـاداری و علاقـه او‬      ‫انتخا ‌بهـای او و توانایـی او حـدس م ‌یزنیـد کـه‬             ‫از مبانـی مهـم احسـاس مسـئولیت اجتماعـی و‬
‫شـده و آرزو بـرای مانـدن در آن موقعیـت را بـه‬                                                                      ‫ارکان تصمیم‌گیــری فــرد دربــاره تنظیــم روابــط‬
                                                      ‫او انجـام ایـن کار را بـر خواهـد گزیـد»‪ .‬در جوامـع‬
                                    ‫وجـود مـی آورد‪،‬‬                                                                     ‫مناســب و ثمربخــش بــا جامعــه دانســت‪.‬‬
‫‪ -‬بعــد شــناختی‪ :‬ای ‌نکــه فــرد بدانــد در‬          ‫کوچـک و ب ‌هه ‌مپیوسـته ایـن پیش‌بینـی بـر‬                   ‫در روان شناســی اجتماعــی‪ ،‬تعلــق بــه گــروه‬
‫موقعیتــی خــاص‪ ،‬دیگــران چــه انتظــاری از او‬                                                                     ‫ن ‌هتنهــا یکــی از نیازهــای اساســی انســان در‬
‫دارنـد و ایـن انتظـارات چـه نتایجـی برایـش در‬         ‫اسـاس چیـزی انجـام م ‌یگیـرد کـه برنـارد ویلیامـز‬            ‫نظــر گرفتــه شــده اســت‪ ،‬بلکــه نوعــی منبــع‬
‫پــی دارد؛ بــه عبــارت دیگــر در بعــد شــناختی‪،‬‬                                                                  ‫قــوی هویــت اجتماعــی نیــز نامیــده می شــود‬
‫فــرد از طریــق حــس تعلــق‪ ،‬هویــت جدیــدی‬           ‫آن را اعتمـاد صمیمانـه می‌نامـد‪ ،‬یعنـی اعتمـادی‬              ‫کــه بــه شــکل گیری مفهــوم «خــود» در فــرد‬

                  ‫بــرای خــود تعریــف می کنــد‪،‬‬      ‫کـه بـه آشـنایی نزدیـک بـا افـراد بسـتگی دارد؛ امـا‬
‫‪ -‬بعــد عملــی‪ :‬رفتــاری اســت کــه در موقعیتــی‬
‫خــاص از فــرد ســر می زنــد؛ بــه عبــارت دیگــر‪،‬‬    ‫در جوامـع بزرگ‌تـر و پیچیده‌تـر یـک اعتمـاد‬
‫فـرد بـه درگیـر شـدن تمایـل دارد و در کارهـای‬
‫گروهـی همـکاری کـرده و از نظـر مـادی و زمانـی‬         ‫غیرشـخصی‌تر و یـا شـکل غیرمسـتقیمی از‬

          ‫بــرای آن موقعیــت هزینــه می پــردازد‪.‬‬     ‫اعتمـاد ضـرورت دارد‪ .‬پرسشـی کـه در طـی آن‬
‫بنابرایــن حــس تعلــق وضعیتــی احساســی و‬
‫شـناختی و رفتـاری اسـت کـه در فـرد وفـاداری‬           ‫مطـرح می‌شـود ایـن اسـت کـه چگونـه اعتمـاد‬
‫و التــزام بــه جمــع‪ ،‬قواعــد‪ ،‬نقش هــا‪ ،‬هنجارهــا‬
‫و ارزش هــا را ایجــاد می کنــد و باعــث می شــود‬     ‫شـخصی بـه اعتمـاد اجتماعـی تبدیـل می‌شـود؟‬
‫وی بــا انتظــارات دیگــران ســازگاری و تطابــق‬
‫یابــد؛ حتــی اگــر در ایــن راه متحمــل هزینــه‬
‫شـود‪ .‬بایـد توجـه کـرد تعلـق را بایـد داوطلبانـه‬
‫و تجلــی ه ‌مبســتگی و پیونــد ذهنــی فــرد بــا‬
‫دیگــران دانســت؛ در واقــع نشــان ســامت‬
‫جامعـه و حـس تعلـق اجتماعـی و مکانـی افـراد‬

                                ‫بــه جامعــه اســت‪.‬‬

                                                                                                                                                           ‫‪160‬‬

                                                                                                                                             ‫| شـماره ‪ | 23‬پاییز ‪| 1403‬‬
   157   158   159   160   161   162   163   164   165   166   167