Page 145 - Sepehr eghtesad kerman 22
P. 145

‫مقاله جامعه‬

                                                     ‫جهان بهتر‬

‫بــه صلــح و بهر‌همنــدی همــگان بــدل م ‌یشــوند‪.‬‬   ‫نـزد افلاطون فلسـفه اسـت‪ ،‬همچون مهارتی اسـت‬                                         ‫دکترصادق پیوسته‬
                                                     ‫کـه تنهـا در اسـتخراج قانون یـا سـاختاری اجرایی‬
                                      ‫جهان مستفیض‬    ‫همچـون دیـوان خلاصـه نم ‌یشـود‪ .‬فیلسـوف نیـز‬                                                                     ‫جامع ‌هشناس‬
‫ابونصـر فارابـی بـر اسـاس دیـدگاه پلوتینوسـی‬         ‫ضامـن حفـظ قانـون و اجـرای عدالـت در جامعـه‬
‫(فلوطینـی) بـرای بهبـود جهـان بـه حفـظ‬               ‫اسـت‪ .‬بسـیاری از الگوهـای بهبـود جامعـه گرچه با‬                                                         ‫درآمد‬
‫سلسـل ‌همراتب تحـت امـر رهبـر عقلـی‌دینـی بـاور‬      ‫جزئیـات سـخن پلاتـون (افلاطـون) تفـاوت دارند‪،‬‬           ‫سـخن از دورنماهـای بهبـود جهـان اسـت‪ .‬جوامـع‬
‫داشـت‪ .‬پیـروی از رییـس جامعـه به ایـن علت که‬         ‫ک ‌موبیش پیشـرفت جامعه را پیامد نشـاندن حاکم‬            ‫انسـانی را‌ههای گوناگونی برای پیشـرفت‪ ،‬توسـعه‪،‬‬
‫همزمـان برگزیـد‌ه عقـل فلسـفی (برای خـواص) و‬         ‫دانـا و توانمنـد م ‌یدانند؛ یعنی سرنوشـت جامعه را‬       ‫دگرگونـی و بـه سـخنی کل ‌یتر‪ ،‬بهتر سـاختن جهان‬
‫دینـی جامعه (بـرای عوام) اسـت‪ ،‬همراه بـا رعایت‬                                                               ‫پیمود‌هانـد و اندیشـمندان یـا مکاتبـی بود‌هانـد‬
‫سلسـل ‌همراتب ریاسـت در جامعـه و توسـع ‌ه آن بـه‬                            ‫پیـرو رفتـار حاکـم م ‌یدانند‪.‬‬    ‫کـه ایـن را‌ههـا‪ ،‬اید‌ههـا و گزار‌ههـای اصلـی آ ‌نهـا‬
‫کل زمیـن باعـث م ‌یشـود فیض آسـمانی در زمین‬                                                                  ‫را بیـان کرد‌هانـد‪ .‬در ایـن متـن کـه فشـرد‌های از‬
‫جـاری شـود و پیشـرفت مـادی و معنـوی حاصـل‬                                                    ‫جهان اعتدال‬     ‫کتـاب «دورنمـا و دکتریـن پیشـرفت» بـه همیـن‬
‫آیـد‪ .‬جهـان مطلوب جهانی اسـت متصـل به فیض‬            ‫ارسـطو بـر ایـن بـاور بـود کـه آمـوزش و قوانیـن‬         ‫قلـم اسـت‪ ،‬م ‌یخواهیـم نگاهـی بـه ایـن دورنماها‬
‫قدسـی کـه در آن ادار‌ه خردمندانـ ‌ه امـور بـر اسـاس‬  ‫معتـدل م ‌یتوانـد جامعـه را بهبـود دهـد‪ .‬اعتـدال‬        ‫و گزار‌ههـای اصلـی آ ‌نهـا داشـته باشـیم‪ .‬مـردم با‬
‫فهـم فیلسـوف از خواسـت قدسـی پذیرفتـه و‬              ‫در آموز ‌شوپــرورش افــراد و همچنیــن در‬                ‫چـه دورنمایـی برای بهبـود جهان م ‌یکوشـند و چه‬
                                                     ‫قوانیــن موضوعــه‪ ،‬دول ‌تهایــی معتــدل و جهانــی‬       ‫جهانـی را جهانـی بهتـر م ‌یپندارنـد؟ گرچـه پنـدار و‬
                                 ‫جار ‌یشـده اسـت‪.‬‬    ‫پی ‌شرونــده م ‌یســازد‪ .‬جهــان مطلــوب‪ ،‬جهانــی‬        ‫تفسـیر مـا از جهـان بهتـر به این سـادگی نیسـت؛‬
                                                     ‫سراسـر اعتـدال اسـت‪ .‬افـراط و تفریـط اسـت کـه‬           ‫ساد‌هسـازی روشـی اسـت برای گشـایش درواز‌هی‬
                                          ‫جهان علمی‬  ‫هــر چیــز را از تنظیــم خــارج م ‌یکنــد و دســتگاه‬    ‫نـگاه مـا بـه جهـان بهتـر و گسـترش دیـدگاه ما در‬
‫اندیشـمندان انقالب علمـی همچـون فرانسـیس‬             ‫جهــان را ناکارآمــد م ‌یســازد‪ .‬بســیاری از مکاتــب‬    ‫مـورد آینـده‪ .‬آیند‌ه بهتر ممکن اسـت به شـک ‌لهای‬
‫بیکـن بـر ایـن بـاور بودنـد کـه علـم م ‌یتوانـد بـا‬  ‫بعـدی نیـز پیـرو همیـن نـگاه شـد‌هاند کـه جهـان‬         ‫مختلفـی تصـور شـود‪ .‬در اینجـا چنـد نـوع تصـور‬
‫پیشـرفت دائمـی مسـائل جهـان را حـل کنـد‪ .‬در‬          ‫بــا آمــوزش و ســازما ‌ندهی مردمــان و نشــاندن‬        ‫جهـان مطلـوب در نـگاه کهـن و چنـد دورنمـای‬
‫ایـن نـگاه‪ ،‬پیشـرفت همیشـگی تمـدن‪ ،‬ریشـه در‬          ‫هـر کـس بـه جـای خـود‪ ،‬بهبـود م ‌ییابـد‪ .‬بـر ایـن‬       ‫مطلـوب در نـگاه مدرن بـه جهان را مـرور م ‌یکنیم‪.‬‬
                                                     ‫اسـاس‪ ،‬جنـگ‪ ،‬فقـر و انـواع مسـائل بـا اجمـاع‬
                                                     ‫نخبــگان و توافــق بــر زدون افرا ‌طهــا و تفری ‌طهــا‬                                          ‫جهان حکمت‬
                                                                                                             ‫در نـگاه فیلسـوفانی ماننـد افلاطـون پیـروی از‬
                                                     ‫جهـان مطلوب‪ ،‬جهانی سراسـر اعتدال اسـت‪.‬‬                  ‫فیلسو ‌فشـاه م ‌یتوانـد جامعـه را اداره کنـد و بهبود‬
                                                     ‫افــراط و تفریــط اســت کــه هــر چیــز را از تنظیــم‬   ‫دهـد‪ .‬فیلسـو ‌ف آگاه در جایـگاه حکومـت م ‌یتواند‬
                                                     ‫خــارج م ‌یکنــد و دســتگاه جهــان را نا کارآمــد‬       ‫بـا هدایـت مردم و حفظ قوانین متناسـب و عدالت‬
                                                     ‫م ‌یســازد‪ .‬بســیاری از مکاتــب بعــدی نیــز پیــرو‬     ‫اجرایـی‪ ،‬جهـان را بـه پیـش ببـرد‪ .‬جهـان مطلوب‪،‬‬
                                                     ‫همیــن نــگاه شــد ‌هاند کــه جهــان بــا آمــوزش و‬     ‫جهانـی تحـت فرمـان حکمـت اسـت‪ .‬عدالـت در‬
                                                     ‫سـازما ‌ندهی مردمـان و نشـاندن هـر کـس بـه‬              ‫آرما ‌نشـهر وی‪ ،‬قـرار گرفتـن هـر قشـر در جایـگاه‬
                                                     ‫جــای خــود‪ ،‬بهبــود م ‌ییابــد‪ .‬بــر ایــن اســاس‪،‬‬     ‫خویش و جایگاه فیلسوف در رأس حکومت است‪.‬‬
                                                     ‫جنـگ‪ ،‬فقـر و انـواع مسـائل بـا اجمـاع نخبـگان‬           ‫ب ‌هعبار ‌تدیگـر‪ ،‬عدالـت در اینجـا معنـای هماهنگی‬
                                                     ‫و توافــق بــر زدون افرا ‌طهــا و تفری ‌طهــا بــه‬      ‫و تناسـب م ‌ییابـد‪ .‬تشـبیه افلاطـون‪ ،‬فـرض‬
                                                     ‫صلــح و بهر ‌همنــدی همــگان بــدل م ‌یشــوند‪.‬‬          ‫دول ‌تشـهر همچـون کشـتی و فیلسـوف چونـان‬
                                                                                                             ‫سـکا ‌ندار کشـتی اسـت و به باور وی تنها فیلسوف‬
                                                                                                             ‫اسـت کـه م ‌یدانـد کشـتی دول ‌تشـهر بـه کدامیـن‬
                                                                                                             ‫سـوی باید بـرود و مقصـدش کجاسـت‪ .‬دانایی که‬

‫‪143‬‬

      ‫| شـماره ‪ | 22‬تابستان ‪| 1403‬‬
   140   141   142   143   144   145   146   147   148   149   150