Page 146 - Sepehr eghtesad kerman 22
P. 146
اتاق بازرگانی ،صنایع،
معادن و کشاورزی کرمان
پیشـرفت به شـکلی خـودکار پدید خواهد آمـد .راه مجموعـ های از تناق ضهـا کـه ب هطـور طبیعـی پیشـرفت علـم دارد و فنـاوری شـکل کاربـردی و
پیشـرفت ،نخسـت انباشـت قـدرت و ثروت اسـت ناممکـن اسـت؛ مث لاینکـه بخواهیـم هـم ماننـد هم هگیـر علـم اسـت کـه به تدریج مشـکلات بشـر
عقـاب دورپـرواز باشـیم ،هـم پی لپیکـر و هم چون را حـل خواهـد کـرد .جهان مطلـوب در ایـن دورنما،
کـه انباشـ تهای دیگـر را بـه دنبـال دارد. یـوز دونده .راه پیشـرفت بشـر پرورش ابرانسـا نها جهانی علمی و تحت کنترل دانشـمندان اسـت .در
اسـت بـا فضایلـی انـدک امـا کامـل نه انسـا نهای جهـان علمی ،ب تهـای کهن مانند خطـای ژنتیکی،
جهان فاشیستی شـترگاوپلنگ واپسـین؛ افـرادی کـه بنیا نگـذار د لبسـتگ یها ،پیروی کورکورانه و دام سفسـط هها و
اندیشـ ه فاشـیزم خلـوص اسـت کـه م یتوانـد بـه اخالق و فضایـل و سـلوک فردی خویش هسـتند مغلط ههـا که افـراد را وادار به تقلیـد یا پرهیختن از
پیشـرفت جهـان بینجامـد .تنهـا راه پیشـرفت، نـه انسـا نهایی خـوار و پیرو مکاتـب و مراجعی که نـوآوری م یکننـد فروم یریزنـد و انسـا نها فعالانـه
اطاعت مطلق از فرد پیشـوا و کشـور پیشـوا اسـت،
چراکـه ایدئولـوژی فاشـیزم ،فـرد فاشیسـت ،رهبر بیگانـه بـا آ نهـا اسـت. آینـدهای بهتـر م یسـازند.
فاشیسـت ،حـزب فاشیسـت و دولـت فاشیسـت
همه یک چیز هسـتند و آن چیز ،حرکت به سـوی جهان مدیری تشده جهان امن
قـدرت مطلق اسـت .برای چنین هدفی لازم اسـت اگوسـت کنـت معتقـد بـود ماننـد فیزیـک که علم نیکولـو ماکیاولـی بـه عنـوان بنیا نگـذار نـگاه
هرگونـه تفـاوت حـذف شـود و جامعـه یک دسـت دگرگونـی مادههـا اسـت ،بایـد فیزیکـی اجتماعـی مـدرن بـه سیاسـت بـر ایـن بـاور بـود که زیسـتن
گـردد .ب های نترتیـب فناور یهـای نـو صنعتـی و داشـته باشـیم کـه علـم دگرگونـی جامعـه اسـت و در امنیـت م یتوانـد جهـان بهتـری بسـازد .در ایـن
نظامی به کار م یآیند و پیشـرفت تسـریع م یشود. بـر این اسـاس باید بتـوان جامعـه را مدیریت کرد. نـگاه ،پی ششـرط هـر رشـد و پیشـرفتی در جامع ه
هـر عاملـی کـه بتـوان بـا آن افـراد جامعـه را متحد مدیریـت م یتوانـد بـه کنتـرل جهـان و هدایـت آن انسـانی امنیـت اسـت .در امنیـت بلندمـدت مردم
و تفاو تهـا را حـذف کـرد ،قاب لاتـکا اسـت .بایـد بـه مسـیر درسـت بینجامـد .علـم مدیریـت جهان، بـه هیـچ نوعی از حاکمیـت فـردی و گروهی راضی
دولـت متحـد و توانمنـد سـاخت و مهـم نیسـت فیزیـک اجتماعـی اسـت (البتـه بعـد ًا بـا دگرگونی نم یشـوند .در میـان فرمانروایـان جامعـه گاهـی
دولـت متکـی به چه باشـد؛ مذهـب ،نـژاد ،قومیت ایـده او جامع هشناسـی پدیـد آمـد) .جامعـه مانند کسـی پیـدا م یشـود کـه بـه حفـظ فرمانروایـی با
یـا هـر باور مشـترک دیگـری .جامعه و جهـان باید پدیدههـای فیزیکـی قاب لشناسـایی توسـط امنیـت سـرزمی ن خـود م یاندیشـد نـه بـه حفـظ
علـم و کنتـرل توسـط مدیـران اسـت .در آینـده، امنیـت خـود بـا اسـتبداد .او دیگر مسـتبد نیسـت
در خدمـت دولـت و پیشـوای فاشـیزم باشـد. جامع هشناسـان همان مدیران فنـی آگاه به صنایع، بلکه شـهریار است و حکومت شـهریاری احتمالاً به
توانـا بـه کنتـرل جامعـه خواهند شـد .آنـان باید از جمهـوری م یانجامـد ،چـرا کـه در پایـداری امنیت،
جهان عادلانه (بی طبقه) رو شهـای تجربی شـناخت جامعه ،ابزار شـناخت، مـردم ک مکـم نهادهایـی بـرای اداره پایـدار جامعـه
کارل مارکـس و تضادگراهـای انتقـادی بـر این باور مداخلـه و کنتـرل را بسـازند .بـا مدیریـت جامعـه م یسـازند .در جمهـوری ،مـردم بـر سرنوشـت خود
بودنـد و هسـتند که عدالـت م یتواند بشـر را نجات ب های نترتیـب م یتـوان بـه جـای انقالب و جـرم و حاکم و آگاه هسـتند و در چنین شرایطی پیشرفت
دهـد .مشـکل بشـر از بیگانگـی آغـاز شـده اسـت، خشـونت بـه دگرگون یهـای آرام و جوامـع بهنجـار و در همـ ه امـور امکان-پذیرتر اسـت .بنابراین امنیت
یعنـی آنجا که کسـی بـرای دیگری و نه بـرای خود
کار م یکنـد .کار جوهـره آدمـی و بیگانگـی بـا کار صلـح جهانی رسـید. زمینـ ه همـ ه پیشـرف تهای بعـدی اسـت.
بیگانگی با خود اسـت .بیگانه شـدن ،همزمان برای
کارگـر و کارفرمـا روی م یدهـد ،چـرا که یکـی برای جهان امپراتوری جهان ابرانسا نها
خـود کار نم یکنـد و یکـی اصالً کار نم یکنـد .بـرای در اندیشـ ه امپراتـوری ،انباشـت م یتوانـد راه فردریـش نیچـه م یگویـد ،ابرانسـان م یتوانـد
رفـع مشـکل بایـد از بیخ و بـن جامع ه ست مپیشـه پیشـرفت افـراد و کشـورها در جهـان باشـد .برخـی جهانـی دیگـر بسـازد کـه درگیـر درگیر یهـای
و روابـط اسـتثمارگر یا استثمارشـده را اصالح کرد. کشـورها به انباشـت م یرسـند و دیگران هم از آنان پـوچ انسـا نهای تزویـرکار و ناتـوان فعلـی نباشـد.
تنهـا راه ممکن ،رسـیدن بـه آگاهی طبقاتی اسـت، پیـروی م یکننـد و بایـد ه مچنین باشـد .انباشـت جامعـه آنـگاه قـدرت م یگیـرد و جهان آنـگاه جای
یعنـی هم ه کسـانی که اسـتثمار م یشـوند ،دریابند ثـروت ،قـدرت و تصمی مگیـری بـه بهبود سیسـتم بهتـری بـرای زندگـی م یشـود کـه انسـا نهای
و حس کنند که در حال اسـتثمار شـدن هسـتند و اقتصـادی و سـپس آمـوزش بهتـر م یانجامـد کـه نیرومنـد داشـته باشـد .هـر انسـانی نیرویی عظیم
نه تنها از اسـتثمار شـدن بلکه از خود اسـتثمار بیزار آ نهـم پایـ های م یشـود بـرای توسـع ه اجتماعی و در خـود دارد کـه بـا پـرورش یـک یا چنـد فضیلت
شـوند و حکومتی جهانی بر مبنایی ضداسـتثماری سیاسـی .انباشـت توسـط کارآفرینان و شرک تهای بـا تدویـن اخلاقـی خـود بنیـاد ممکـن اسـت.
بر پا کنند .هر گام در این مسـیر ،پیشـرفت واقعی بـزرگ انجـام م یشـود .حمایـت از تولیدکننـدگان تمـدن بـا تحمیـل ارز شهـا و هنجارهـای همگانی
بشـر اسـت و هـر چـه جـز ایـن ،آگاهـی کاذب یـا ثــروت و ســرمــای هداران یـــا برنام هریــزی کلان و حربـ هی دروغیـن دولـت بـه عنـوان نماینـدهی
ایدئولـوژی اسـت کـه بـه توجیـه اسـتثمار کمـک بـرای پدیـد آوردنشـان اگـر وجـود نداشـته باشـند، فـرد ،افـراد را بـه مجموعـ های از فضیل تهـای
مه متریـن کار دولـت اسـت ،چراکـه پـس از آن ُخـرد و موجوداتـی میا نمایـه تبدیـل م یسـازد.
م یکنـد.
144
| شـماره | 22تابستان | 1403