Page 147 - Sepehr eghtesad kerman 22
P. 147

‫مقاله جامعه‬

‫سـعادتمندتر و اخلاقـی والاتـر زندگـی خواهند کرد و‬       ‫جـای راه صلـح‪ ،‬راه جنـگ را م ‌یگشـایند‪ .‬بنابراین‪،‬‬                                                    ‫جهان آزادی‬
‫از شـرایطی کـه بـه برتـری و نخبگـی آنـان انجامیده‬       ‫نخسـتین قـدم‪ ،‬زدودن دولـت و هر قـدرت متمرکز‬                ‫از نـگاه لیبرالیسـتی یـا آزاد ‌یخواهانـه‪ ،‬آزادی‬
‫اسـت‪ ،‬سـود م ‌یبرنـد‪ .‬پیشـرفت و بهبـود آدمـی در‬         ‫از چهـر‌ه جوامع بشـری اسـت‪ ،‬بـا نافرمانـی مدنی‪،‬‬            ‫م ‌یتوانـد سـبب پیشـرفت جامعـه و جهـان شـود‪.‬‬
‫چنیـن جامعـه و جهانـی صـورت خواهـد گرفـت‪.‬‬               ‫انقلاب و یا هر وسـیل ‌ه مناسـب دیگر‪ .‬هر پرسشـی‬             ‫راه پیشـرفت بشـر با آزادی سـاخته م ‌یشود؛ یعنی‬
                                                        ‫ازای ‌ندسـت کـه «بـدون دولـت چگونـه نظـم برقرار‬            ‫برخـورداری از حق حفاظت از زندگی‪ ،‬اندیشـه‪ ،‬بیان‬
                                        ‫جهان نخب ‌هگرا‬  ‫خواهـد مانـد» فـارغ از هـر پاسـخی‪ ،‬ایدئولوژیـک‬             ‫و دارایـی مـادی و معنـوی ت ‌کتک افـراد جامعه که‬
‫در دورنمـای نخب ‌هگرایـی بـر پایـه رقابـت و‬             ‫هسـتند‪ ،‬زیـرا پی ‌شفـرض چنیـن پرسـ ‌شهایی‬                  ‫تنهـا بـا قانـون ممکن اسـت‪ .‬قانونی کـه این حقوق‬
‫رقابت ‌یشـدن هم ‌هچیـز م ‌یتوانـد بـه جهانـی بهتـر‬      ‫متکی بودن امنیت و نظم به دولت است‪ .‬دولت در‬                 ‫را تحـت عنـوان حقـوق بشـر و حقـوق سیاسـی به‬
‫بینجامد‪ .‬در همه جوامع و نظا ‌مهای بزرگ بشـری‪،‬‬           ‫واقـع چیـزی نم ‌یدهد‪ ،‬بلکـه چیزهایـی را م ‌یگیرد‬           ‫رسـمیت م ‌یشناسـد و حکومـت مبتنـی بـر آن و‬
‫نخبـگان حاکم بود‌هانـد‪ .‬نم ‌یتوان جامعـ ‌های بزرگ‬       ‫یـا تبـاه م ‌یکنـد‪ .‬هـر آنچـه دولـت بدهـد‪ ،‬مـردم‬           ‫محـدود بـه آن تشـکیل م ‌یشـود‪ .‬یعنـی هـر فـرد‬
‫را پیـدا کـرد که هم ‌ه مردم باهم در آن تصمی ‌مگیری‬      ‫بـدون دولـت سـاد‌هتر بـرای خـود تأمیـن م ‌یکنند‪.‬‬           ‫آزاد اسـت مگـر جایـی کـه بـه آزادی دیگـری لطمه‬
‫کننـد و تصمیمـات خـود را اجـرا کننـد‪ .‬ب ‌ههرحـال‪،‬‬                                                                  ‫بزنـد‪ .‬قانـون هـر ملتی بنیـاد آن ملت اسـت‪ ،‬پس‬
‫متخصصـان و نخبـگان در رأس امور قرار م ‌یگیرند‪.‬‬                                                   ‫جهان رفاهی‬        ‫ملـت از نظـر سیاسـی‪ ،‬قـراردادی اسـت نه بـر پای ‌ه‬
‫مـردم نخبگان را رد یـا تأیید م ‌یکنند‪ .‬هر جامع ‌های‬     ‫در دورنمـای رفا‌هگرایـی‪ ،‬ایده این اسـت که ب ‌ینیازی‬        ‫نـژاد‪ ،‬قـوم‪ ،‬دیـن‪ ،‬سـرزمین و تاریخ‪ .‬ای ‌نهـا عامل‬
‫اقلیتـی از نخبـگان را دارد کـه اکثریتـی از مـردم‬        ‫م ‌یتوانـد آدمیـان و جامعـ ‌ه آنـان را بهتـر سـازد و‬       ‫نابرابری قانونی افراد نباید شـوند‪ .‬اگر چنین باشـد‪،‬‬
‫پیـرو آنـان هسـتند‪ .‬نخبـگان بهتر از مـردم تصمیم‬         ‫نیازمنـدی‌بویژه در نیازهای پایه اسـت کـه آدمیان را‬         ‫گرو‌ههـای متکثـر در جامعه به شـکلی نهادمند هم‬
‫م ‌یگیرنـد‪ .‬سیاسـت و مدیریـت کاری تخصصـی‬                ‫سـت ‌مپذیر‪ ،‬سـتمگر و پسـت م ‌یکند‪ .‬هر فرد انسانی‬           ‫در زندگـی اجتماعـی و هـم در رأ ‌یگیـری همگانـی‬
‫اسـت کـه پیشـرفت جامعـه را باعـث م ‌یشـود و‬             ‫دسـ ‌تکم شایسـت ‌ه و نیازمنـد حداق ‌لهایی همچون‬            ‫و دموکراتیـک مشـارکت م ‌یکننـد و نمایندگانـی‬
‫نخبـگان عرصـ ‌ه خـود را م ‌یطلبنـد‪ .‬بنابرایـن وقتی‬      ‫امـکان زندگی‪ ،‬سالمتی‪ ،‬آموزش و بهداشـت اسـت‬                 ‫در حکومـت خواهنـد داشـت‪ ،‬یعنـی همـ ‌ه افـراد‬
‫م ‌یدانیـم پیشـرفت در نهایـت بـا هدایـت نخبگان‬          ‫تـا توانمنـدی حداقلـی بـرای تالش و پیشـرفت را‬              ‫از حـق تعییـن سرنوشـت خـود برخوردارنـد و‬
‫خواهـد بـود‪ ،‬بهتـر اسـت سیسـتمی از رقابـت‬               ‫داشـته باشـد‪ ،‬امـا جوامـع همـه فقـر مطلـق و افراد‬          ‫کشـمک ‌شهای مختلـف حتـی در عرص ‌ه قـدرت به‬
‫نخبـگان برپـا کنیـم کـه بهتری ‌نهـا در آن برگزیـده‬      ‫ناتـوان داشـت ‌هاند‪ .‬افـرادی کـه شـاید م ‌یتوانسـتند‬       ‫شـکل صل ‌حآمیـز حل خواهد شـد‪ .‬چنین بسـتری‬
‫شـوند و جهـان بشـری را به پیش ببرنـد‪ .‬با یافتن‬          ‫بـزرگان عصـر خـود باشـند‪ ،‬امـا در شـرایط بـد قـرار‬         ‫جامعـه را بـرای پیشـرفت در همـ ‌ه ابعـاد آمـاده‬
‫نخبـگان و پیـروی از آنـان جهـان بهتـر م ‌یشـود‪.‬‬         ‫گرفتنـد‪ .‬هر قانونـی‪ ،‬فارغ از این که بـا چه رویکردی‬         ‫م ‌یکنـد‪ .‬بـرای انسـا ‌نها هیـچ پیشـرفتی حتی در‬
                                                        ‫نوشـته شـود و هـر سیسـتمی‪ ،‬پیامدهـای زیا ‌نبـار‬
                                           ‫جم ‌عبندی‬    ‫بـرای عـد‌های خواهد داشـت‪ .‬تنهـا میزان ایـن زیان‬                         ‫عدالـت‪ ،‬بـدون آزادی ممکـن نیسـت‪.‬‬
‫دیـدم کـه بـرای سـاختن جهانـی بهتـر‪ ،‬دورنماهای‬          ‫اسـت کـه ک ‌متـر یـا بی ‌شتـر م ‌یشـود‪ .‬بسـیاری از‬
‫گوناگونی هسـت‪ .‬هر دورنمای بهبود جهان‪ ،‬عنصری‬             ‫ناتوانـان بـا ایـن قوانیـن پدیـد م ‌یآینـد‪ ،‬پـس باید‬                               ‫جهان آنارشیستی (ب ‌یدولت)‬
‫م‌رکـزی و گزار‌ههایـی بنیادیـن دارد که ادعا م ‌یشـود‬    ‫جبرانـی در کار باشـد‪ .‬در ضمـن بسـیاری از افـراد‬            ‫در نـگاه آنارشیسـتی‪ ،‬دولت شـر اسـت و ب ‌یدولتی‬
‫بـا تمرکـز بر آ ‌نهـا و سـامان دادن دیگـر عناصر لازم‬    ‫پـس از سـا ‌لها کار کـردن از توان م ‌یافتنـد‪ ،‬کار آنان‬     ‫م ‌یتوانـد بشـر را از پلشـتی رهـا سـازد و زندگـی‬
‫بـرای بهبـود اوضـاع حـول آن م ‌یتوان شـهر‪ ،‬جامعه‬        ‫بایـد جبـران شـود‪ .‬همـ ‌ه ای ‌نها نشـان م ‌یدهـد اگر‬       ‫مردم را بهبود بخشـد‪ .‬راز پیشـرفت جامعه و جهان‬
‫و جهـان بشـری را پیـش بـرد و بـه بهروزی رسـاند‪.‬‬         ‫نم ‌یتوانیـم عدالـت را برقـرار کنیـم‪ ،‬لااقـل م ‌یتوانیم‬    ‫بشـری درحرکت تدریجی آن اسـت‪ .‬هر نوع تمرکز‬
‫هرکـدام از ایـن اید‌ههـای کلـی را روادارانـه حـول‬       ‫از ناتوانـی مطلـق افـراد پیشـگیری کنیـم‪ .‬حداق ‌لها‬         ‫قـدرت ب ‌هویـژه نـوع متـداول آن یعنـی دولـت‪ ،‬بـا‬
‫یـک «‪ ...‬م ‌یتوانـد» درک م ‌یکنیـم‪ .‬بـرای مثـال‪،‬‬        ‫را بـرای همـه فراهـم کنیـم و تـا جای ممکـن آیند‌ه‬          ‫وعـد‌ه ایجـاد رسـتگاری‪ ،‬امنیـت‪ ،‬عدالـت‪ ،‬آزادی‪،‬‬
‫افلاطـون م ‌یگویـد فیلسو ‌فشـاه م ‌یتوانـد یـا بیکن‬     ‫کوشـ ‌شگران را تأمیـن کنیم‪ .‬افـراد‪ ،‬گرو‌هها‪ ،‬مناطق‬         ‫رفـاه و ماننـد ای ‌نهـا‪ ،‬در واقـع بـه ناامنـی و از بیـن‬
‫م ‌یگویـد علـم م ‌یتوانـد یـا نخب ‌هگرایـان م ‌یگوینـد‬  ‫و کشـورهایی کـه بـه جایگا‌ههـای بـالای ثـروت‬               ‫بـردن رونـد پیشـرفت جامعـه م ‌یانجامـد‪ .‬حالـت‬
‫رقابـت م ‌یتوانـد زندگـ ‌ی افـراد و هسـتی جوامـع را‬     ‫م ‌یرسـند‪ ،‬عالوه بر تالش خود از شـانس خوبی در‬              ‫طبیعـی یعنـی بـدون دولـت‪ ،‬حالتی بدون مسـئله‬
‫بهبـود بخشـد و بـه پیـش بـرد‪ .‬در صفحـه بعـد این‬         ‫جامع ‌ه بشـری برخـوردار بود‌هاند و م ‌یتوانند بخشـی‬        ‫نیسـت‪ ،‬امـا انسـا ‌نها بـا کار آزادانـه و همـکاری‬
‫اندیشـ ‌هها خلاصـ ‌ه شـد‌هاند‪ .‬در کتـاب «دورنمـا و‬      ‫از دارایـی خـود را (مثلاً با پذیرش مالیات تصاعدی)‬          ‫آزادانـه بـه تدریـج را‌هحل مسـائل خـود را م ‌ییابند‪،‬‬
‫دکتریـن پیشـرفت (نشـر آیند‌هپـژوه)» م ‌یتـوان‬           ‫بـرای اطمینـان جامعـه در برخـورداری از حداقل رفاه‬          ‫حا ‌لآنکـه قدر ‌تهـای بیرونـی و وادارسـاز ماننـد‬
‫آنچـه در ایـن نوشـتار آمـده اسـت را بـه شـکلی‬           ‫بـرای همـ ‌ه افـراد جامعه هزینـ ‌ه کننـد‪ .‬ب ‌های ‌نترتیب‪،‬‬  ‫دولـت‪ ،‬رسـیدن بـه حل مسـائل را ب ‌هکلـی ناممکن‬
                                                        ‫آنـان نیـز در جامعـ ‌های ام ‌نتـر و بـا افـرادی‬            ‫م ‌یسـازند؛ چـرا که قانـون و سـلط ‌هگری را با ارتش‬
       ‫مشـروح و بـا ارجـاع بـه منابـع دنبال نمـود‪.‬‬                                                                 ‫و پلیـس جایگزیـن آزادی و عدالـت م ‌یکننـد و به‬

‫‪145‬‬

      ‫| شـماره ‪ | 22‬تابستان ‪| 1403‬‬
   142   143   144   145   146   147   148   149   150   151   152