سید مهدی طبیبزاده
رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان
بیش از نیمی از سال 1399 گذشته است؛ سالی که دولت و بخش خصوصی حول یک محور مشخص یعنی «جهش تولید» در تلاشند تا این مهم فقط در حد شعار نماند و عمیقاً در تصمیمگیریها، تصمیم سازیها، برنامهریزیها و اقدامات مسئولان رخنه کند، محوری که همه معتقدیم لازمه توسعه اقتصادی کشور است. به نظر میرسد به نقطهای رسیدهایم که میتوان با بررسی عملکرد شش ماه نخست سال مشخص کرد تا چه حد به این هدف نزدیک شدهایم، علل عدم انطباقهای احتمالی چیست و چه بازنگری و هدفگذاریهای جدیدی باید در دستور کار قرار بگیرد تا در پایان سال شاهد تحقق نتایج بهتری باشیم.
مسئله و دغدغه همیشگی ما این بوده که چرا با وجود این همه پتانسیل و ظرفیتهای بالایی که در کشور و بهطور خاص استان کرمان وجود دارد خروجی و بهرهوری درخور و شایستهای برداشت نمیشود. قطعاً یکی از مهمترین زیرساختهای تحقق «جهش تولید»، بهبود فضای کسبوکار است و سالهاست مراجع و منابع معتبر دنیا و کشور از میزان تأثیر آن بر وضعیت اقتصادی کشورها سخن میگویند، اما چرا این همه صحبت در مورد کسبوکار به بهبود جدی منجر نمیشود؟ از نظر بنده دلیل اصلی این است که تسهیل فضای کسبوکار هنوز تبدیل به یک باور جدی نشده است.
در واقع تأثیر فاکتورهای فرهنگی موضوعی است که کمتر مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است. فرهنگ اشتباهی که علاوه بر اینکه باعث شده فعالان اقتصادی کمتر به دنبال ریسکپذیری، توسعهطلبی، مطالبه گری و سختکوشی حرکت کنند، همچنین در بدنه اجرایی سازمانها نیز رخنه کرده و توجه به ارزش و قداست مفاهیمی چون کارآفرینی، اشتغالزایی، توسعه نگری و سرمایهگذاری را کمرنگ نموده است. در نتیجه فاصله و شکافی عمیق بین سرمایهگذار و کارگزاران دولتی ایجاد کرده است. در واقع موانع فرهنگی درک مفهوم جمله «کارآفرینان پیش قراولان توسعه جامعه هستند» را سخت کرده و در نتیجه باعث شده نتیجه اقداماتی مثل مقررات زدایی، بهبود فرایندها و… بهطور واقعی عملیاتی نشود. ما معتقدیم هیچ جامعهای توسعه فیزیکی پیدا نمیکند مگر اینکه توسعه در ذهن مردم آن جامعه اتفاق بیفتد؛ به عبارت بهتر؛ اول توسعه در مغزها، فکرها و دیدهها اتفاق میافتد و نهایتاً آدمهای به لحاظ برنامهای و فکری توسعه یافته، در مراحل تصمیم سازی و تصمیمگیری فضایی پیش رونده برای کسبوکارها و جامعه ایجاد میکنند.
به نظر میرسد باید مطالعات عمیقی در مورد سهم فاکتورهای فرهنگی در تعیین وضعیت نهایی اقتصاد یک کشور و جامعهشناسی ویژگیهایی مثل سختکوشی یا تنبلی، مطالبه گر بودن یا نبودن، خودخواهی یا دیگر خواهی، ریسکپذیری یا محتاط بودن و امثال آن انجام شود. باید دید کشورهای توسعه یافته چه فرهنگی را بر محیط حاکم کردهاند تا به توفیق بیشتر برسند؟ ما معتقدیم بزرگترین رمز موفقیت برنامهها، وجود نیروی انسانی توسعه یافته، معتقد و باورمند است.
آنچنان که میتوان گفت «فرجام هر مسئله تفسیر این دو حرف است: عاقل به دنبال راه؛ غافل پی بهانه». در نهایت سؤال اصلی این است که انسانهای توسعه یافته چه ویژگیهایی دارند؟ ارکان مختلف یک جامعه در پرورش انسانهای توسعه یافته چه نقش و وظایفی بر عهده دارند؟ و چگونه میتوان از توسعه انسانها به توسعه جوامع رسید؟ به نظر میرسد یافتن پاسخ این سؤالات در بلندمدت میتواند سرنوشت یک جامعه را تغییر دهد.