از تولید داده تا تولید ارزش

دکتر مژده سلاجقه
رییس بخش علم اطلاعات و دانش شناسی و رییس آزمایشگاه پژوهشی سواد اطلاعات دانشگاه شهید باهنر کرمان

چکیده

هدف از انجام این پژوهش شرح فرایند تولید داده تا تولید ارزش در محیط های کسب‌وکار است. سؤالی که این پژوهش درصدد پاسخ دادن به آن است، عبارت است از: برای تولید ارزش و فایده و یا به عبارتی، کالای باارزش در محیط  های کسب‌وکار چه معیارهایی لازم است؟ یا به‌عبارت‌دیگر محیط‌های کسب‌وکار در عصر امروز چه موقع می‌توانند با اطلاعات، کالا، خدمات و اطلاعات مفید و باارزش تولید کنند؟ محیط های کسب‌وکار تولیدی، خدماتی، با آگاهی از معیارهای ارزشمند و یا کیفیت اطلاعات، می‌توانند خدمات باکیفیت، کالاهای باکیفیت و اطلاعات باکیفیت ارائه و درنتیجه رضایت مشتری را به دنبال داشته باشند. نتیجه می گیریم که محیط‌های کسب‌وکار، وقتی داده به ارزش تبدیل می‌شود و سود و فایده و یا به‌عبارت‌دیگر ارزش مادی و معنوی تولید می کنند که در درجه اول مسائل و مشکلات جهت انجام پژوهش و تولید اطلاعات، اولاً بر اساس نیاز انتخاب شوند، دوم، داده های گردآوری‌شده دارای کیفیت لازم جهت استفاده در تصمیم گیری های زندگی در همه بخش ها باشند، در تحلیل داده ها، معیارهای دقت و صحت و مرتبط بودن داده ها موردنظر قرار گرفته شود تا درنتیجه به اطلاعات باکیفیت تبدیل شوند. اطلاعات در صورتی می تواند به مهارت و دانش و درنتیجه کالا و خدمات تبدیل شود که دارای کیفیت لازم باشد. درصورتی‌که فقط برای حفظ کردن و فقط خواندن و نمره گرفتن باشد، هیچ تغییری صورت نمی گیرد. در صورتی دانش و کالا و خدمات در محیط های کسب‌وکار به ارزش تبدیل می‌شود که باعث ارتقاء کیفیت و استانداردهای جامعه در زمینه های مختلف از نظر مادی و معنوی و درنتیجه توسعه در سطح ملی و بین المللی شود.

مقدمه

در هر عصری هدف از انجام پژوهش علمی، می‌تواند تولید اطلاعات، تولید خدمات و تولید کالا و درنتیجه تولید ارزش و فایده و ایجاد کسب‌وکار باشد. برای انجام پژوهش های علمی نیاز به بعضی امکانات و زیرساخت ها است. از جمله این امکانات و زیرساخت ها می‌توان به بودجه، نیروی انسانی متخصص، فن‌آوری‌های اطلاعاتی، منابع اطلاعاتی و مهم‌تر از همه داده ها را به‌عنوان مواد خام در پژوهش اشاره کرد. هر پژوهش برای هدف خاص، برای رفع نیاز خاص، حل مشکل خاص و یا رسیدن به نظریه جدید و یا تولید علم جدید و یا کالا و در نهایت تولید ارزش و سود برای محیط های کسب‌وکار مختلف انجام می شود. برای رسیدن به اهداف سازمان ها و ارزش و فایده، لازم است امکانات لازم برای انجام پژوهش ها، دارای کیفیت و کمیت لازم باشند. از جمله این امکانات، نیروی انسانی خبره و ماهر در امر پژوهش، بودجه کافی، شناخت نیاز و تهیه داده باکیفیت، به‌عنوان ماده خام در پژوهش است. ماده خام باکیفیت، اطلاعات باکیفیت تولید می کند و اطلاعات باکیفیت دانش باکیفیت و دانش باکیفیت کالای باکیفیت و درنتیجه ارزش و فایده تولید می شود. مسئله ای که این پژوهش درصدد پاسخ دادن به آن است، این است که برای تولید ارزش و فایده و یا به عبارتی، کالای باارزش چه معیارهایی لازم است و موانع موجود بر سر فرایند تبدیل داده تا دانش در محیط های کسب‌وکار چیست؟ یا به‌عبارت‌دیگر در محیط های کسب‌وکار چه موقع می‌توان با اطلاعات، کالا، خدمات و اطلاعات مفید و باارزش تولید کرد؟ سازمان ها تولیدی، خدماتی، با آگاهی از معیارهای ارزشمند و یا کیفیت اطلاعات، می‌توانند خدمات باکیفیت، کالاهای باکیفیت و اطلاعات باکیفیت ارائه و درنتیجه رضایت مشتری را به دنبال داشته باشند. اطلاعات قدرت است، اما به شرطی که فاصله میان دانستن و انجام دادن و عملی کردن فعالیت ها بر اساس اطلاعات تولید شده کم شود. اکنون وارد عصری شده‌ایم که عصر «داده‌های بزرگ» نامیده می‌شود، داده‌هایی که بسیار کاراتر از داده‌های تجاری و بازرگانی است که بخش فناوری اطلاعات بیشتر شرکت‌ها برای رویارویی با آن آماده شده اند. اکنون حجم وسیعی از داده‌ها از رسانه‌های اجتماعی و همچنین کانال های مختلف دریافت می‌شوند، زیرا از طریق رسانه های اجتماعی مختلف و از کانال تلفن‌های همراه مقدار زیادی داده منتشر ‌می شود و به دست همه افراد جامعه می رسد. فرایند تهیه اطلاعات معتبر که دارای ارزش و فایده برای تولید دانش و درنتیجه تولید ارزش و فایده نهایی در محیط های کسب‌وکار برای توسعه در همه زمینه های باشد، مشابه با فرایند جستجوی طلا است، زیرا این اطلاعات ارزش کمی‌دارد، مگر اینکه راه‌هایی برای غربال کردن آن‌ها پیدا کنیم تا آن‌ها را به اطلاعات معناداری تبدیل کنیم و از طریق این اطلاعات بتوانیم تصمیم‌های معناداری بگیریم.
جهت همگام شدن با جریان اصلی اطلاعات در سازمان ها در سراسر جهان، یک دوره جدید شروع شده است. کلان داده ها و فناوری های تجزیه‌وتحلیل پیشرفته، در زمینه عملیات تجاری و مشتریان، نگرشی نو را ارائه می‌دهند و ما را قادر می‌سازند تا نه‌تنها کارایی عملیات، سطح خدمات، درآمد و مدل‌های تجاری را بهبود بخشیم، بلکه مشتری محوری را نیز تقویت کنیم.
نظام های اطلاعاتی با استفاده از فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی، امکان دستیابی به حجم بی‌سابقه‌ای از داده‌ها را برای شرکت ها فراهم می کنند. این‌که این داده ها را از نظام های مدیریت اطلاعات، داده‌های مشتری، بازخورد مشتری، داده‌های بازار، یا رسانه‌های اجتماعی فراهم می کنند، فرقی نمی کند. به‌هرحال، مشکل اصلی، یافتن راهی برای تبدیل، استفاده و افزایش ارزش داده های گردآوری‌شده به داده هایی باارزش تجاری است. گارتنر تخمین زد که رسیدن به «فلات بهره‌وری» در فضای کلان داده 5 تا 10 سال طول می‌کشد.

اکنون به داده ها، بیش از آنچه سیستم ها برای همگام شدن با این داد ه ها طراحی شده اند، دسترسی داریم. می‌توانیم از این اطلاعات برای بهبود تصمیم‌گیری استفاده کنیم، اما تنها درصورتی‌که بدانیم چه چیزی می‌خواهیم و هدفمان چیست و رابطه را با چرایی و علیت اشتباه نگیریم. در این پژوهش به ترتیب، به مفاهیم داده، اطلاعات، دانش و خرد و سپس از فرایند تبدیل داده به اطلاعات، اطلاعات به دانش و دانش به خرد، موانع موجود بر سر راه تبدیل داده به دانش و ارائه چند راهکار و در نهایت نتیجه گیری از داده تا ارزش پرداخته خواهد شد.


از داده تا خرد

بدون شک اصطلاحاتی چون داده، اطلاعات، محتوا و دانش را مکرر به کار می بریم. علاوه بر این ممکن است اصطلاحات دیگری نیز در این رابطه به کار ببرید. «انواع» و/یا ویژگی‌های مختلف داده، اطلاعات و محتوا مانند محتوای بدون ساختار و داده‌های بدون ساختار، داده‌های ساختاریافته، داده‌های جریانی، داده‌های بزرگ و اطلاعات نیمه ساختاریافته را توصیف می کنند.
در عصر اطلاعات که عصر هرج‌ومرج اصطلاحات و واژها است، زندگی می کنیم. عصری که در آن داده ها، محتوا، اطلاعات و دانش قدرت محسوب می شوند و ارزش و قدرت آن‌ها، در استفاده و به‌کارگیری آن‌ها در همه بخش های زندگی اعم از صنعتی، کسب‌وکار اجتماعی، اقتصادی و غیره است. عصری که در آن تجزیه‌وتحلیل کلان داده فرایندی کلیدی محسوب می شود و داده های معتبر، باارزش و مرتبط برای رسیدن به هدف و نتیجه گیری بیش از همیشه دارای اهمیت هستند. در عصر اطلاعات به دلیل ظهور فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی جدید که هر روز در حال تغییر هستند، درک و شناخت معنای این اصطلاحات در دنیای کسب‌وکار و اقتصاد دارای اهمیت است. کدام یک از این مفاهیم است که می‌تواند برای مردم، سهامداران، کارگران، مصرف‌کنندگان، شما و همه افراد جامعه، سودآور و ارزش‌آفرین باشد. داده ها و اطلاعات، سرمایه های مهمی برای ایجاد ارزش در سطوح مختلف هستند. از آن‌ها باید نگه داری شود، همان‌طور که از همه دارایی های باارزش محافظت می کنیم، باید با آن‌ها با دقت رفتار شود. داده ها، معنای خود را از هدفی که برای آن گردآوری و منطبق با هدف است، می گیرند و به‌عنوان کالای اقتصادی تبدیل می شوند و به‌این‌ترتیب داده ها یک دارایی تجاری محسوب می شوند. داده ها به کسب‌وکارها کمک می کنند تا از روش های کسب درآمد جدید بهره ببرند و حتی مدل‌های کسب‌وکار خود را تغییر دهند. به‌عبارت‌دیگر درک ارزش بالقوه داده ها و اطلاعات و توانایی سرمایه گذاری روی همه آن‌ها، اغلب حتی با تشخیص فرصت های ازدست‌داده در استفاده از منابع داده ای که در اختیار داشته و ممکن است به آن‌ها توجه نکرده باشید، دارای اهمیت است.

تعریف مفاهیم داده تا خرد: :سلسه‌مراتب داده،اطلاعات،دانش و خرد

در مدل یا هرم از داده تا خرد که برای مدیریت دانش در نظر گرفته شده است، چهار اصطلاح داده، اطلاعات، دانش و خرد مورد توجه قرار گرفته اند. مدل یا هرم داده تا خرد یک مدل سلسله مراتبی است که به ترتیب در پایین ترین سطح آن داده ها، بعد اطلاعات، سپس دانش و در بالاترین سطح آن خرد قرار گرفته  است (آکوف، 1989).
همان‌طور که می‌دانید تحولات و تغییرات زیادی در فضای داده و اطلاعات صورت گرفته است، از سیستم‌های ضبط اسناد گرفته تا سیستم های معنایی، شناختی، تجزیه‌وتحلیل داده ها، متن کاوی، داده کاوی و هوش مصنوعی. از حجم بسیار زیاد داده‌ها و منابع اطلاعاتی گوناگون و فرایندهای پیچیده دستیابی به آن‌ها توسط کسب‌وکارهای مختلف و نیروی انسانی در همه تخصص ها و کاربران با نیازهای متفاوت مانند تولیدکننده، مصرف‌کننده، پژوهشگر، کارگر و کاربران بی‌شمار از طریق منابع الکترونیکی مانند پایگاه های اطلاعاتی، کتابخانه های دیجیتال، شبکه های اجتماعی مختلف با استفاده از رسانه های مختلف مانند تلویزیون، گوشی های همراه، رایانه ها و غیره استفاده می‌شود و منجر به تغییر انتظارات کاربران مختلف می‌شوند. بااین‌حال، در حال حاضر لازم است تا داده‌ها، اطلاعات و دانش مورد ارزیابی قرار گیرند تا نه‌تنها از داده ها و اطلاعات معتبر و مرتبط استفاده کنیم، بلکه از آن‌ها به روشی هوشمندانه برای انجام عمل و اقدامات مؤثر استفاده کنیم (هیتر و متر، 2020).

تعریف داده، اطلاعات، دانش و خرد

در هرم داده تا خرد، مشاهده می‌شود که خرد در نوک هرم، بعد از آن دانش، بعد از دانش، اطلاعات و سپس داده و در پایین ترین بخش هرم فراداده معنایی قرار دارند.

در این هرم منظور از داده ها، نمادها یا نشانه‌هایی در نظر گرفته می‌شوند که نشان‌دهنده محرک‌ها یا سیگنال‌هایی هستند که «تا زمانی که در یک محیط عملیاتی مورداستفاده قرار نگیرند، استفاده معناداری از آن‌ها نمی‌شود.» از داده تعاریف زیادی شده است. یکی از این تعاریف این است که: داده‌ها مجموعه ای از علائم و نمادهایی هستند که به‌خودی‌خود بی معنی هستند و در تصمیم گیری ها از آن‌ها استفاده نمی شود. مثلاً اگر یک سنسور بگوید 28 درجه سانتی‌گراد است، این داده است. اگر شخصی در وب‌سایت شما ایمیل خود را برای ثبت‌نام در خبرنامه شما وارد کند، این داده است. با تمام این داده ها به‌این‌ترتیب شما هیچ‌چیز نمی دانید. این صرفاً یک واقعیت خام مانند یک عدد یا یک رشته متن است. داده‌ها حقایقی هستند كه روی موضوعی خاص تأکید دارند، اما به‌هیچ‌وجه سازمان‌دهی نشده اند و اطلاعات زیادی در مورد الگوها، زمینه ها و روابط معنادار پدیده ها و غیره ارائه نمی دهند.
اینکه داده در پایین هرم است به معنای بی اهمیت بودن آن نیست بلکه به معنای این است که بنیاد و خشت اول برای تولید اطلاعات است که بر اساس آن اطلاعات تولید و با داشتن اطلاعات دانش تولید می شود و با داشتن دانش خرد. وقتی‌که یک فرایند تجاری و یا هدف را دارید، این فرایند و هدف با داده، اطلاعات، محتوا و بینش به انجام می رسد. داده پایه است تا داده نباشد اطلاعات ایجاد نمی شود تا اطلاعات نباشد، دانش ایجاد نمی‌شود و تا دانش ایجاد نشود هیچ ارزش مادی یا معنوی ایجاد نمی شود. داده ماده خام و خشت اول است که اگر بی کیفیت باشد- تا ثریا می‌رود دیوار کج- اطلاعات بی کیفیت، دانش بی کیفیت و درنتیجه نداشتن ارزش و خرد را به دنبال دارد.
برای اینكه داده ها به اطلاعات تبدیل شوند، باید عملیاتی شود و در متن قرار گیرند، طبقه‌بندی، محاسبه و یكپارچه شوند (داونپورت و پروساك، ٢٠٠٠). بنابراین اطلاعات، داده های مرتبط و هدفمند هستند (بالی و همكاران ٢٠٠٩). اطلاعات ممكن است یكسری گرایش ها و دیدگاه ها را در محیط های عملیاتی منتقل كند، یا شاید الگویی از فروش را برای یك دوره زمانی مشخص نشان دهند. اساساً اطلاعات «در پاسخ به سؤالاتی می‌آید كه با كلماتی مانند چه كسی، چه چیزی، كجا، چه زمانی و چقدر آغاز می شوند (آكوف، ١٩٩٩).» در حال حاضر فناوری‌های اطلاعات، ابزاری مفید برای تبدیل داده به اطلاعات به‌سرعت و سهولت هستند، به‌خصوص در شرکت‌های بزرگ‌تر كه مقادیر زیادی اطلاعات در بخش های مختلف و عملیاتی تولید می كنند، بسیار ارزشمند است. مغز انسان به‌طور عمده برای كمك به زمینه‌سازی و جهت دادن به استفاده از فن آوری ها در تبدیل داده به اطلاعات از نیازهای اساسی تبدیل اطلاعات است.
مدیریت کسب‌وکارها با یک رویکرد کل نگر برای رسیدن به هدف نهایی، نیاز به داده پردازش شده و تولید اطلاعات دارد. مجموعه‌ای از داده های ساختاریافته، نیمه ساختاریافته و بدون ساختار وجود دارد که روزبه‌روز در حال افزایش هستند؛ بنابراین، بیشتر داده‌ها باید جمع‌آوری شوند و بر اساس هدفی که محیط عملیاتی برای رسیدن به آن تلاش می‌کند در ذهن متخصصین و نیروی انسانی این محیط عملیاتی، تجزیه‌وتحلیل یا پردازش شوند و به اطلاعات تبدیل شوند.
داده و اطلاعات سرمایه‌های مهمی برای ایجاد ارزش در سطوح ممکن و متفاوت هستند. برای محافظت از آن‌ها باید همانند سایر سرمایه‌های مهم در زندگی عمل کنیم. با داده و اطلاعات باید بااحتیاط رفتار شود چون آن‌ها معنای خود را از هدف می گیرند و به کالای اقتصادی تبدیل می‌شوند، همچنین با وجود داده ها است که دارای سرمایه تجاری هستیم. درک ارزش بالقوه داده و اطلاعات و توانایی سرمایه گذاری روی آن‌ها دارای اهمیت است.
دانش ارتباط نزدیكی با انجام كار دارد و متضمن دانش و تجربه است. دانشی که هر فرد به دست می آورد حاصل عمل به اطلاعات او است و محصولی که تولید می کند برگرفته از دانش و تجربه او و هنجارهایی است که در اختیار دارد. او با استفاده از آن دانش و تجربه خود اطلاعات جدیدی که وارد محیط عملیاتی می شود را ارزیابی می كند (داونپورت و پروساك، ٢٠٠٠). تعریف گمبل و بلك ول (٢٠٠١) از دانش كه دقیقاً مبتنی بر تعریف داونپورت و پوراساک (2000) است، چنین است: «دانش تركیبی پویا از تجربه ساخت یافته، ارزش ها، اطلاعات زمینه ای یا عملیاتی، بینش متخصصین و شهود بنیادی است كه محیط و چارچوبی را برای ارزیابی و تلفیق تجربیات و اطلاعات جدید فراهم می كند. از اطلاعات منتشر شده توسط دانشمندان سرچشمه گرفته و برای انجام عملی خاص استفاده می شود.»
معرفت‌شناسی غربی به‌طور سنتی دانش را به‌عنوان «باور واقعی» تعریف کرده است. با اینکه، این تعریف به‌خوبی پذیرفته شده، ولی مهارت های فیزیکی یا دانش تجسم شده را در برنمی‌گیرد. دانش «مجموعه معنی داری از اطلاعات است که یک باور واقعی موجه و یا یک مهارت فنی تجسم‌یافته را شامل می شود.» بنابراین، خلق دانش «فرایند انسانی فعال برای توجیه باور شخصی نسبت به حقیقت و یا تجسم یک مهارت فنی از طریق تمرین است.» دو نوع دانش وجود دارد: دانش ضمنی (مانند شهود، مدل‌های ذهنی بیان نشده، یا مهارت‌های فنی تجسم‌یافته) و دانش آشکار (مجموعه‌ای معنی‌دار از اطلاعات ارائه‌شده به زبان ساده مانند اعداد یا نمودارها). ژاپنی‌ها تمایل دارند دانش را در درجه اول «ضمنی» در نظر بگیرند، یعنی برقراری ارتباط فردی در حوزه های خاص و برای برقراری ارتباط با دیگران با رایانه. از سوی دیگر، غربی‌ها تمایل دارند دانش را «به‌صراحت» ببینند، یعنی پردازش رسمی، عینی و نه‌چندان دشوار با رایانه. این دو نوع دانش کاملاً از هم جدا نیستند، بلکه هر دو نوع دانش مکمل یکدیگرند. آن‌ها در فعالیت‌های خلاقانه افراد یا گروه‌ها با یکدیگر تعامل دارند و با یکدیگر تبادل می‌کنند که این فرض کلیدی نظریه پویای خلق دانش سازمانی است. به‌طور دقیق‌تر، فرض می کنیم که دانش سازمانی جدید، توسط تعاملات انسانی بین افراد با انواع مختلف (ضمنی یا صریح) و محتوای متفاوت دانش ایجاد می‌شود. این فرایند اجتماعی و معرفتی منجر به ایجاد چهار شیوه تبدیل دانش می‌شود که عبارتند از: جامعه‌پذیری (از دانش ضمنی فردی به دانش ضمنی گروهی)، برونی‌سازی (از دانش ضمنی به دانش آشکار)، ترکیب (از دانش صریح فردی به دانش آشکار سیستمی) و درونی سازی (از دانش آشکار به دانش ضمنی) (نوناکا، 1996).
این ایده که «دانش عین قدرت است» جدید نیست، اما در سطح جهانی، درنتیجه پیشرفت سریع فناوری اطلاعات، این موضوع، اکنون بیش از هر زمان دیگری صادق است. به‌طور فزاینده‌ای، دانش (از جمله ظرفیت ایجاد آن) به ورودی اصلی اقتصادی تبدیل می شود که در نهایت، اهمیت زمین، سرمایه و نیروی کار را جایگزین می کند (دیویس، 1994).
خرد عبارت است از ترکیب دانش و تجربه و حتی فراتر از ترکیب این دو بخش. در اصل، خرد از طریق یادگیری دانش و تجربه عملی در زندگی روزمره رشد می‌کند که هر دو یعنی دانش و تجربه عملی به‌وسیله اعتقاد اخلاقی فیلتر می شوند (کوستا، 1995).
سینکزنت میهالی و ناکامورا (2005) خرد را در دو مفهوم توصیف می‌کنند، یکی محتوای خرد و دیگری توانایی تفکر و یا عمل خردمندانه. به‌عبارت‌دیگر خرد یک بخش اطلاعاتی دارد و یک بخش فرایندی. دانش و خرد هر دو، با ماهیت و ساختار اطلاعات سروکار دارند، منظور از ماهیت اطلاعات، کیفیت اطلاعات است و از بعد ساختار، منظور فرایند ایجاد اطلاعات جدید است. خرد توانایی شناخت در سطح بالاتری از دانش را دارد و از دانش ذهنی برای فراهم کردن دانش مرتبط با موقعیت خاص و محیط عملیاتی که احتمالاً شکل عینیت را به خود می گیرد، استفاده می کند (گولدبرگ6، 2005). از سوی دیگر، به نظر می‌رسد که آگاهی یک جریان است که نشان‌دهنده ارتباط آن با آگاهی از دانش ذهنی است. به‌عنوان فرآیند، خرد نشان‌دهنده ویژگی ذهن انسان برای آگاهی از ماهیت و ساختار اطلاعات است. از سوی دیگر خرد همیشه با تفکر نظام مند و شناخت نظمی، فراتر از وابستگی متقابل چرخه حیات و یا حتی جهان در ارتباط است. همین‌طور، آگاهی از ماوراءالطبیعه، آگاهی عادی را محدود می کند و حساسیت و آگاهی را نسبت به دانش ذهنی تجسمی، شهودی و یا معنوی افزایش می دهد. افزایش حساسیت و آگاهی نسبت به دانش ذهنی منجر به افزایش شناخت روابط متقابل مرتبط با اطلاعات می شود (بنت و بنت، 2008).

از داده تا ارزش در محیط کسب‌وکار

محیط های کسب‌وکار برای رسیدن از داده به ارزش، باید یک فرایند پویا و منظم از انتخاب داده تا انجام عمل و فعالیت برای تولید ارزش و خرد را دنبال کنند. شکل شماره (2)، فرایند تبدیل داده به ارزش در محیط کسب‌وکار را نشان می دهد. در مرحله اول این فرایند، نیاز و یا به عبارتی مسئله و مشکلی دارد که به‌صورت واقعی در محیط کسب‌وکار باید باشد تا برای رفع این نیاز و یا حل مشکل، پژوهش انجام شود. مرحله اول مهم ترین مرحله و بنیادی‌ترین و یا به‌عبارت‌دیگر خشت اول است. به این دلیل که اگر نیاز یا مسئله درست تشخیص داده نشود، داده های باکیفیت و مرتبط گردآوری نخواهد شد.
مرحله دوم این فرایند تحلیل مسئله در محیط عملیاتی کسب‌وکار است. تحلیل نیاز یا مسئله از چند بعد لازم است مورد ارزیابی قرار گیرد: اول تعریف مسئله و نیاز اطلاعاتی، با تعریف آن، ابعاد مسئله و اهداف یا فرضیات مشخص و نقشه راه مشخص می شود و در یک حوزه موضوعی دقیقاً مسائلی که حل آن به جامعه کمک می کند، انتخاب می‌شود، سوم این‌که آیا واقعاً نیاز به بررسی مسئله و مشکل وجود دارد؟ یا به عبارتی ضرورت دارد یا نه؟ از طرف دیگر نتایج این بررسی در کجاها مورداستفاده خواهد بود و یا به عبارتی اهمیت این مسئله چیست؟
مرحله بعد از شناخت نیاز یا مسئله و ابعاد آن از نظر ضرورت انجام پژوهش یا حل مسئله است، اهمیت و تشریح مسئله، فرایند گردآوری داده های مرتبط با مسئله متناسب با محیط کسب‌وکار است. در این مرحله پژوهشگر، داده‌های خام که حکم مواد خام را برای رسیدن به هدف پژوهش که تولید اطلاعات است را با ابزار متفاوت گردآوری می کند. این ابزار با توجه به حوزه موضوعی پژوهش در محیط کسب‌وکار، روش پژوهش و اهداف پژوهش متفاوت هستند. بعضی از این ابزار عبارتند از مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و غیره. پس از گردآوری داده ها، ضرورت دارد تا برای یافتن نقاط قوت و ضعف داده های گردآوری‌شده ارزیابی صورت گیرد. لازم است تا داده‌های گردآوری‌شده از نظر دقت، صحت و مرتبط بودن داده های گردآوری‌شده با مسئله یا نیاز مورد ارزیابی قرار گیرند. هر چه داده‌هایی که گردآوری می‌شوند، دارای صحت و دقت بالاتر باشند و کاملاً با مسئله و ابعاد آن ارتباط داشته باشند، اطلاعاتی که جهت تصمیم‌گیری و تولید عمل و کالا استفاده می شوند، دارای کیفیت بالاتری خواهند بود. در این مرحله اگر داده‌ها دارای کیفیت لازم برای رسیدن به هدف بودند، به مرحله بعد یعنی تحلیل داده می رویم و اگر دارای کیفیت لازم نباشند به دو مرحله قبل یعنی تحلیل مسئله برمی‌گردیم.
بعد از مرحله گردآوری داده در صورت داشتن داده های باکیفیت، با نرم افزارهای مناسب هر نوع داده (کمی، کیفی و غیره)، روش پژوهش و ابزار گردآوری، آن‌ها را تحلیل می کنیم. مواردی که در مرحله تحلیل لازم است مورد توجه قرار گیرند، عبارتند از استفاده از نرم افزارهای مناسب هر داده، شناسایی داده ها برای تعیین نوع تحلیل، آیا تحلیل آماری لازم است یا کیفی و یا سایر موارد؟
پس از تحلیل داده ها، یافته های حاصله بر اساس استدلال منطقی و تطبیق آن‌ها با اهداف و فرضیات، مطابقت آن ها با واقعیات موجود و مقایسه آن‌ها با پژوهش‌های انجام‌شده در سایر محیط های کسب‌وکار مرتبط با یافته ها به بحث گذاشته خواهد شد. در پایان این مرحله داده به اطلاعات در شکل های مختلف مانند مقاله، پایان نامه، کتاب و غیره تبدیل‌شده و معنادار شده که پس از انتشار آن‌ها توسط ناشران می‌توان از آن در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها و تولید دانش و کالا در محیط‌های کسب‌وکار مورداستفاده قرار داد. بعد از این‌که اطلاعات به شکل های مختلف تولید شد، با توجه به فرمت انتشاراتی آن‌ها، در پایگاه‌های اطلاعاتی تخصصی و بین رشته ای و توسط بعضی موتور کاوش ها مانند گوگل، سازمان‌دهی (نمایه سازی و چکیده نویسی و یا طبقه بندی موضوعی) می شوند و ایجاد امکانات جستجو برای آن‌ها فراهم می گردد.
بعد از تولید اطلاعات به شکل های مختلف اطلاعاتی و ایجاد پایگاه های اطلاعاتی مرحله بعد یعنی جستجو و بازیابی منابع اطلاعاتی است. در این مرحله فرد بر اساس نیاز به اطلاعات برای تصمیم گیری و حل مشکلات زندگی و برنامه ریزی و یا استفاده آن برای انجام پژوهش جدید و تولید اطلاعات جدید و یا برای تولید مهارت و دانش، منابع اطلاعاتی موردنیاز خود را جستجو و بازیابی می کند.
در صورت یافتن منابع از مراکز مختلف در این مرحله لازم است تا منابع از نقطه‌نظرهای مختلف مانند، اعتبار ناشر و نویسنده، ارتباط با نیاز اطلاعاتی در محیط کسب‌وکار، جدید بودن اطلاعات، تعداد استنادات، رتبه علمی نشریه (ضریب تأثیر) پایگاهی که آن را نمایه می‌کند و محتوای منبع مورد ارزیابی قرار گیرد. درصورتی‌که اطلاعات از کیفیت و اعتبار و روزآمدی لازم برخوردار بود و با نیاز محیط کسب‌وکار موردنظر بود، به مرحله بعد یعنی استفاده از اطلاعات می رویم و در صورت نداشتن کیفیت و عدم ارتباط با نیاز به مرحله قبل یعنی جستجوی منابع برمی‌گردیم.
مرحله بعد، استفاده از اطلاعات است. اطلاعات در همه بخش های محیط‌های کسب‌وکار، مانند سایر کالاهای اساسی مانند غذا و آب و غیره برای ادامه حیات بشر ضروری است. محیط‌های کسب‌وکار به تعداد نیازهایی که در بخش های مختلف زندگی دارد، از اطلاعات استفاده می کند. با مطالعه اطلاعات به‌منظور فقط آموزش و یادگیری و حفظ کردن اطلاعات با شیوه‌هایی فعلی آموزش در مدارس و دانشگاه ها پس از استفاده از اطلاعات، دانش و مهارت تولید نخواهد شد و درنتیجه تغییری صورت نخواهد گرفت. در صورتی اطلاعات در محیط های کسب‌وکار تغییر ایجاد می کند که به عمل، تجربه، دانش و یا کالا و یا اطلاعات جدید برای کسب‌وکار تبدیل شود.
دانش یا کالا و یا هر محصولی که پس از استفاده از اطلاعات تولید می شود، نیاز به ارزیابی دارد، دانش و کالای تولیدشده، با توجه به تغییراتی که در جامعه ایجاد کردند، تغییر سبک زندگی مردم، کیفیت زندگی مردم و یا کیفیت کالا در جهت تولید ثروت در جامعه و به‌طورکلی ارزیابی کیفیت زندگی مردم از نظر مادی و معنوی مورد ارزیابی قرار می گیرد. اگر دانش و کالا یا خدمت تولیدشده، توسعه مادی و معنوی محیط‌های کسب‌وکار و ارتقاء کیفیت کالا و یا خدمات تولید شده را به همراه داشته باشد، به مرحله بعد یعنی تولید ارزش، سود مادی و معنوی و رشد و توسعه در محیط کسب‌وکار راه می یابیم. در غیر این صورت به مرحله جستجو و بازیابی منابع برمی‌گردیم.
پس نتیجه می گیریم که زمانی داده به ارزش تبدیل می‌شود و سود و فایده و یا به‌عبارت‌دیگر ارزش مادی و معنوی تولید می کند که مسائل و مشکلات جهت انجام پژوهش و تولید اطلاعات، اولاً بر اساس نیاز انتخاب شوند، دوم، داده های گردآوری‌شده دارای کیفیت لازم جهت استفاده در تصمیم گیری های زندگی در همه بخش ها باشند و در تحلیل داده ها، معیارهای دقت و صحت و مرتبط بودن داده ها موردنظر قرار گرفته شود تا درنتیجه به اطلاعات باکیفیت تبدیل شوند. اطلاعات در صورتی می تواند به مهارت و دانش و درنتیجه کالا و خدمات تبدیل شود که دارای کیفیت لازم باشد. در صورتی دانش و کالا و خدمات به ارزش تبدیل می‌شود که باعث ارتقا کیفیت و استانداردهای تولید شده در محیط های کسب‌وکار مختلف از نظر مادی و معنوی و درنتیجه توسعه آن کسب‌وکار در سطح ملی و بین المللی شود.
موانع موجود بر سر راه تبدیل دانش مکتوب یا به عبارتی اطلاعات به عمل و کالا و درنتیجه ارزش عبارتند از: 1) شکاف میان دانستن و عمل کردن، 2) بیشتر از آن‌که عمل کنیم، حرف می‌زنیم و حرف زدن را با عمل کردن یکی می دانیم، 3) سازمان هایی که دانش عملکردی را به کار نمی بندند غالباً به‌گونه‌ای رفتار می کنند که وضعیت فعلی سازمان تقلید کاملی از گذشته است، 4) سازمان هایی که در تبدیل دانش به عمل موفق نبودند، بر آن ها جوی از ترس و ناامیدی حاکم است که خود مانعی بزرگ بر سر راه تبدیل دانش به عمل است، 5) سنجش کردن و فرایند اندازه گیری، فرایند ارزیابی درست طراحی نشده و نظام های سنجش پیچیده و غیرضروری از بزرگ‌ترین موانع موجود بر سر راه تبدیل دانش به عمل هستند، 6) میزان رقابت در هر جامعه و یا سازمان تا حد زیادی امری است انتخابی و نتیجه اجتناب ناپذیر بعضی از ویژگی های ذاتی بشر نیست.
راهکارهای پیشنهادی برای خروج از این موانع بر اساس مطالب فوق عبارتند از: 1) چرایی را قبل از چگونگی درک کنید، 2) تعهد به عمل، 3) ساده‌سازی، 4) سرمایه گذاری روی یادگیری، 5) با ترس روبه رو شوید، ترس یکی از بزرگ‌ترین عوامل فلج‌کننده موفقیت و پیشرفت است، 6) کمال‌گرایی را از خود دور کنید و 7) اندازه‌گیری درست پدیده‌ها، برای تشویق عمل باید اطمینان حاصل کنیم که پدیده ها را درست می سنجیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *