کشاورزی موفق همراه با بهره وری بالا، دیگر یک مسئله ساده اقتصادی نیست، بلکه یک مسئله امنیتی است. زمانی که از بهره وری بالا صحبت میشود، نسبت به حجم آبی است که مصرف میشود، نه برحَسَب هکتار.
«کارل مارکس» معتقد بود که در همه جوامع، اقتصاد زیربنا است و مدنیت، فرهنگ و موارد دیگر، روبناهایی هستند که بر اساس و بر پایه ساختارهای اقتصادی ساخته و پرداخته میشوند. با توجه به شرایط فعلی جهان، تقریباً در همه کشورها بویژه در وضعیت کشور ما که در یک منطقه بسیار استراتژیک و ژئواستراتژیک جهان قرار گرفته است، تولید محصولات کشاورزی و غذایی زیربناست و یک مسئله ساده اقتصادی نیست، بیتردید یک مسئله امنیتی است و از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. اما مسائل و مشکلات کشاورزی اعم از منطقهای و سراسری بسیار است که مسئله چگونگی حکمرانی بخش کشاورزی کشور در این میان، نقطه عطف است.
تعطیلی وزارتخانه و ادارات کشاورزی در کشور، لطمهای به تولیدات کشاورزی وارد نمیکند
کشور ژاپن با جمعیت ۱۳۰ میلیون نفری و اقتصاد چند برابری اقتصاد ایران، جمعاً ۳۰۰ هزار کارمند دولتی دارد، در صورتی که ما در ایران با ۸۵ میلیون نفر جمعیت و حجم اقتصادی که یک چندم اقتصاد ژاپن است، بهجز بازنشستگان دولت، بیش از چهار میلیون کارمند دولتی داریم و به همین نسبت مشکلات و موانع اربابرجوع در دستگاههای دولتی ازجمله وزارت کشاورزی، بیشتر از کشور ژاپن است. کارمندانی که در دفاترشان نشستهاند، برای اینکه بیکار نباشند، اربابرجوع را مثل توپ فوتبال به همدیگر پاس میدهند! کاملاً مطمئن نیستم ولی فکر میکنم وزارت کشاورزی ایران بیش از ۱۱۰ هزار نفر نیروی انسانی دارد؛ در صورتی که میدانیم که هر آنچه مربوط به تولیدات کشاورزی و محصولات غذایی ایران است، به دست بخش خصوصی انجام می شود. مرکز تحقیقات این وزارتخانه ۵۰۰۰ نفر نیرو دارد (اعداد را از حافظه نقل میکنم امیدوارم که خیلی دور نباشند)، این پنج هزار نفر نیرو در مرکز تحقیقات وزارت کشاورزی چه گُلی بر سر کشاورزی ایران زده اند؟! به خاطر دارم یکی از استانداران کرمان که از بدنه وزارت کشور انتخاب نشده بود (به عبارتی سلسلهمراتب بخشدار، فرماندار، معاون استاندار و بعد استاندار را طی نکرده بود)، بلکه یکدفعه استاندار شده و بسیار آدم توانمندی بود و در بخش خصوصی خیلی موفق بود؛ این فرد بعد از مدتی که از سِمتش در استانداری کرمان میگذشت، موضوعی مطرح کرده بود به این صورت که «میخواهم حدود سهچهارم از کارمندان استانداری کرمان را به خانههایشان بفرستم و حقوق همه آنها را بهموقع بپردازم، برای اینکه تصورم بر این است که با این تصمیم، کارایی و سرعت کار اربابانِ رجوع و دیگر سازمانهای دولتی بسیار تا بسیار بالاتر و بیشتر خواهد شد» البته ایشان با ساختوساز بروکراسی کشور آشنا نبود، طبیعتاً وزارت کشور چنین اجازهای به این استاندار نداد.
تصور بفرمایید اگر با یک برنامهریزی و یا حتی بهصورت دفعتاً ادارات کشاورزی و وزارت خانه کشاورزی تعطیل شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ من مطمئن هستم که لطمه ای به تولیدات کشاورزی نخواهد خورد. در مورد وزارت نیرو و وزارت صنعت نیز همینطور؛ به عبارتی هرکجا که برویم آسمان همین رنگ است!
میانگین مثبت کارِ بیش از چهار میلیون کارمند دولت به زیر ۱۰ درصد میرسد. اشتباه نشود، منظور این است که ما ۱۲۰ هزار نفر کارمند در وزارت کشاورزی یا چهار میلیون کارمند دولت بهاستثنای وزارت آموزشوپرورش مازاد داریم. وزارتخانه آموزشوپرورش هرچقدر نیرو ازجمله دبیر، آموزگار و … داشته باشد بهتر است؛ برای اینکه این وزاتخانه در حال پرورش نسلهای آینده میباشد. مسئلهای که اهمیت دارد این است که کارمندان دولت هموطنان ما هستند، زن، شوهر و بچه دارند و بابت کاری که انجام میدهند یا نمیدهند باید معیشت خانواده را تأمین کنند. ما هرگز قصد توهین یا نان بُری از آنها را نداریم. همه آنها آدمهای شریف و با وجدانی هستند، ولی نظام مدیریتی و نظام حکمرانی ما غلط است، چون این نظام این انسانها را در یکجایی سرکار گذاشته است و واقعاً سر کار گذاشته!
نصب کنتور حجمی برای چاههای دارای مجوز، برای گروهی منفعت دارد
بنده راجع به فساد و رانت در دستگاههای دولتی چیزی نگفتهام، اما به یک مورد چون مربوط به کشاورزی است، اشاره میکنم. میزان برداشت واقعی آب از چاههای عمیق بسیار کمتر از حد مجازی است که در پروانه ها ذکر شده است و این مسئله منحصر به استان کرمان نیست. برنامهای بود که تمام چاه هایی که مجوز قانونی دارند را مجبور کنند که کنتور حجمی نصب کنند. کاری که باید ۳۰ یا ۴۰ سال پیش انجام میشد. البته این قانون مشمول 200 یا 300 هزار چاهی که فاقد پروانه هستند، نمیشود. هزینه نصب کنتور حجمی حدود ۲۰ میلیون تومان است. زمانی که میزان برداشت واقعی از چاه کمتر از دِبی مجاز است چه ضرورتی داشت و دارد که بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان پول از جیب کشاورز و باغدار بیرون بکشند و صرف این کار مطلقاً بیهوده بکنند، درواقع عدهای کنتورساز یا واردکننده کنتور داریم که پسرخالههای یک کسانی در وزارتخانه هستند و آنها متمتع می شوند و هر چه کشاورزان دادوفریاد بزنند که این کار بیهوده است، فایده ندارد چون وزارتخانه قدرت این را دارد که چاه کشاورز را پلمپ کند!
ما با توهم فراوانی زندگی کردهایم
وسعت کشور هلند بهاندازه سه استان شمالی کشور ماست، پس از ایالاتمتحده آمریکا، کشور هلند با این مساحت کم، دومین تولیدکننده محصولات کشاورزی دنیاست. واقعاً در این کشور چه کاری انجام شده که به چنین دستاوردی رسیده است؟ مرکز تحقیقات کشاورزی کشور ما چقدر دانش فنی، روش تولید و ابزار تولید را از هلندیها یاد گرفته و به کشاورز ایرانی منتقل کرده است؟ دانشکدههای کشاورزی ما در این مورد چه کاری انجام دادهاند؟!
در ایران میانگین برداشت پسته در هکتار ۷۰۰ کیلو یا کمتر است و در آمریکا چهار برابر کشور ماست. البته ما در ایران باغدارانی مثل «مهندس علی هجری در رفسنجان» و «حاج اکبر نام آور در خراسان» و بیتردید باغدارانِ معدود و انگشتشمار دیگری داریم که بیش از هشت تن پسته خشک در هکتار برداشت میکنند. چرا مرکز تحقیقات وزارت کشاورزی در کشور ما، راز و رمز چنین موفقیت عملی را کپی نکرده و به اطلاع بقیه باغداران نرسانده است؟ همیشه هم نباید انگشت شماتت را بهسوی ادارات دولتی دراز کرد، ما باغداران هم گناهکاریم ما بر اثر ارزانی برق و سایر حاملهای انرژی، اسراف کار شدهایم. اصلاً با صرفهجویی هیچ رابطهای نداریم و نمیدانیم و نه علاقه به یاد گرفتن آن داریم. ما با توهم فراوانی زندگی کردهایم؛ در صورتی که همه میدانیم این روزها آب نه فقط کمیاب بلکه نایاب است. ما بهره برداران به همراه سوء مدیریت مدیران وزارت نیرو گناهکاریم!
چه باید کرد
در مجموع، اولاً نحوه حکمرانی و مدیریت امور در وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو غلط است. در این مورد چیز بیشتری را نمی گویم. باغداران و کشاورزان ما در ایران و در کرمان، فرهنگ صرفهجویی در آب و بالا بردن بهره وری را ندارند. ما اصلاً با موضوع بهرهوری بیگانهایم. دولت باقیمتهای دستوری و ممنوع کردن صادراتِ برخی ارقام نقش بسیار مخربی در کشاورزی دارد. اگر خاطرتان باشد چند سال پیش معاون رییسجمهور، صادرات خرما را ممنوع کرد، ایشان نمیدانند که اگر یک صادرکنندهای که موفق شده است تا یک رابطه بازرگانی مناسب و مطلوب با یک واردکنندهای در کشوری ایجاد کند، اگر بنا به دستور، او را از ارسال کالا به آن کشور محروم کنند، او باید پنج برابر بیشتر زحمت بکشد تا دوباره در آن کشور یک واردکننده را پیدا کند تا محصولات را از او بخرد. منابع زیرزمینی آب را ظرف 70، 80 سال گذشته غارت کردهایم و الان با کمبود آب مواجه هستیم.
اما چه باید کرد؟ به اعتقاد من: از طلا گشتن پشیمان گشته ایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید
ما از جلال، جبروت و بزرگی وزارت کشاورزی کشور خیری ندیدهایم، خواهش میکنم آن را کوچک کنید. با بهره گیری از کارآمدی بالای نیروهای زُبده، تحصیلکرده و میداندیده؛ کسانی که بهجای اینکه در پشت میزشان در دفاترشان بنشینند، به طور میانگین روزی پنج شش ساعت در مزارع، در باغها، بین گلههای گوسفندان و … حضور پیدا کنند و از نزدیک در میدان با مسائل و مشکلات آشنا شوند.
دوم، به اعتقاد من، ما باید بهره وری را برحسب مترمکعب آب بسنجیم، نه برحسب هکتار؛ به عبارتی باید قانون و قاعده ای برقرار شود که هر کشاورزی به ازای هر مترمکعب آب، حداقلی از هر محصولی از جمله پسته، خرما و یا سایر محصولات کشاورزی را تولید کند، در غیر این صورت، وزارت نیرو یا وزارت کشاورزی اول اخطار بدهد، بعد تنبیه کند و بعد از آن، واحد کشاورزی را که بهرهوری مطلوبی ندارد، تعطیل کند. چون در اینجا آب یک متاع ملی و امنیتی است، نه ملک شخصی کسان یا واحدهای جمعی.
سوم، به اعتقاد من، ما باید الگوی کشت، الگوی غذایی کشور را عوض کنیم؛ ببینید برای تولید یک کیلو گوشت گاو ۱۵ مترمکعب آب مصرف میشود، در صورتی که تولید پروتئینهای گیاهی بسیار تا بسیار آب کمتری را مصرف می کند.
چهارم، مسئله توسعه کشاورزی در کرمان باید محدود شود، بیشتر از این مقداری که الان محدود شده است. در عوض ما فقط باید به توسعه گلخانه ها بپردازیم و این از مهمترین و اساسی ترین کارهاست، مخصوصاً در اقلیمهای گرمسیری. برای این منظور بایستی در کرمان حدود ۱۰ هزار هکتار گلخانه مدرن بسازیم، تأکید میکنم مدرن و با دانش روز. از کشور هلند یاد بگیریم، ببینیم آنها چه کرده اند ما هم از آنها الگوبرداری کنیم. علاوه بر کشت گلخانه ای، ما باید به توسعه، کاشت و تولید محصولات معطر و گیاهان دارویی بپردازیم؛ اقلیم کرمان، مخصوصاً مناطق کوهستانی آن و البته خشکی هوا مناسبترین اقلیم برای تولید باکیفیت بالای چنین محصولاتی است.
ما جایی برای توسعه کشاورزی جز در همین مواردی که عرض کردم، نداریم. در این بخش باید به سمت صنعتی شدن، آن هم صنایع مدرن، استارتآپی و آی تی برویم. در پایان مجدد تأکید میکنم که هرچند ما باید به سمتوسوی صنعتی شدن مدرن برویم، اما هرگز نباید از تولید محصولات غذایی و استفاده علمی و عُقلایی از آب موجود غفلت کنیم، این مسئله یک مسئله امنیتی است.