رابطه بین پایداری روستا و پایداری اقتصادی جوامع یک رابطه دوطرفه است و تضعیف هر طرف میتواند خسارتهای جبرانناپذیری برای طرف مقابل به همراه داشته باشد. واقعیت این است که مهمترین انگیزه مهاجرت روستاییان به مباحث اقتصادی برمیگردد درحالیکه مناطق روستایی عموماً مملو از فرصتهای جدید و کشف نشده هستند و کمک به کشف و بهرهبرداری درست از این فرصتها و ایجاد کسبوکارهای نوآورانه و رقابتپذیر بر مبنای آن، میتواند مزایای اقتصادی چشمگیری برای روستاییان و نیز برای کل اقتصاد ایجاد کند.
توسعه کسبوکارهای روستایی
اولین و شاید مهم ترین رکن برای توسعه یک کسب و کار، بررسی نسبت میزان ارزش افزوده ایجاد شده به مقدار مصرف منابع کمیاب باشد، بدون شک اصلی ترین منبع محدود و کمیاب در استان کرمان، آب است.
جدول بالا وضعیت مصرف آب و میزان ارزشافزوده در تولید به ازای هر مترمکعب در حوزههای مختلف اقتصادی کشور و استان را نشان میدهد.
همانطور که مشاهده میشود درحالیکه بیش از 90 درصد آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی میباشد، ولی به ازای هر مترمکعب آب فقط 3043 تومان ارزشافزوده ایجاد کرده است این مقدار در استان کرمان بهمراتب نامساعدتر است با وجود مصرف 94 درصد آب استان در این حوزه تنها 2739 تومان ارزشافزوده به ازای هر مترمکعب مصرف آب به دست آمده است اما در بخش صنعت و معدن با مصرف حدود 4 درصد آب کشور، به ازای هر مترمکعب بیش از 253 هزار تومان در سطح کشور و با مصرف یک درصد آب استان بیش از 650 هزار تومان در سطح استان کرمان ارزشافزوده تولید کرده است. در حوزه خدمات نیز تقریباً وضعیت بینابینی وجود دارد.
افزایش نسبت ارزشافزوده به منابع مصرفی جز با حرکت به سمت کسبوکارهای مبتنی بر دانش امکانپذیر نیست، بهطوریکه میتوان گفت امروز دانش و نوآوری حتی بقا و نابودی کسبوکارها را تحت تأثیر قرار میدهد. به نظر میرسد فعالیتهای روستاییان چه در حوزه کشاورزی و چه حوزه صنعتی و خدماتی زمینههای مستعد و مناسبی برای توسعه کسبوکارهای دانشبنیان فراهم کرده است. روستاییان با کمک فناوریهای جدید میتوانند بهرهوری فعالیتهای اقتصادی خود را بویژه در حوزه کشاورزی و دامداری افزایش دهند. طبق آمار رسمی سازمان مدیریت و برنامهریزی استان، سهم خدمات در اقتصاد استان حدود 40 درصد است درحالیکه این سهم در اقتصاد کشور بهطور متوسط 60 درصد است. لذا سوق دادن توسعه روستایی به فعالیتهای گردشگری، خدمات گردشگری (مثل رستوران، اقامتگاه، صنایعدستی، تورلیدری و …)، توسعه تولیدات با ارزشافزوده بالا و ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی تولیدات کشاورزی ضمن افزایش رفاه روستاییان همچنین میتواند ساختار اقتصادی استان کرمان را نیز متحول کند و آن را از اتکا به منابع تجدید ناپذیر نجات دهد.
مهاجرت روستاییان
متأسفانه با اتفاقاتی که طی سالهای اخیر افتاده است دیگر زندگی روستایی مقرونبهصرفه نیست. عمدهترین دلیل مهاجرت از روستا به شهر به نبود درآمد پایدار و وجود مشکلات اقتصادی برمیگردد. روستاییان به سودای رسیدن به شرایط زندگی بهتر رنج مهاجرت به شهرها را میپذیرند. فقر و پایین بودن سطح دانش بیشتر افراد ساکن روستا باعث شده تا در مقابل مشکلات اقتصادی اخیر کشور مثل تورم بالا و نوسانات بازار بیش از سایرین آسیبپذیر باشند. توسعه نامتوازن و در نتیجه هزینههای بالا و محدودیتهای دسترسی به خدمات اجتماعی، امکانات پزشکی، اداری و رفاهی باعث شده ماندن در روستا برای ساکنین آن مقرونبهصرفه نباشد. نداشتن درآمد کافی برای تأمین هزینه زندگی خود، نبود سیستم صحیح و سریع برای رساندن تولیدات به بازار مصرف، خشکسالی و سایر حوادث طبیعی که موجب آسیبهای جدی در سطح تولید و کاهش سطح زیر کشت و حتی اتلاف دام آنها شده، باعث افزایش حجم مهاجرت به شهرها شده است اصولاً چون محور توسعه روستاها بهطور سنتی، کشاورزی تعریف شده، محدودیت ایجاد شده برای کسبوکارهای کشاورزی از جمله کمآبی، خشکسالی و ضعف مدیریت منابع آبی، پایداری اقتصادی روستا را تحت تأثیر قرار داده و یکی از مهمترین دلایل مهاجرت بوده است.
نمودار بالا نشاندهنده جمعیت روستانشین استانهای کشور بر اساس سرشماری سال 1395 میباشد. مطابق با این سرشماری از جمعیت 3,164,718 نفری کل استان 1,306,131 نفر در نقاط روستایی ساکن هستند و استان کرمان از لحاظ جمعیت روستانشین در رتبه چهارم در کشور قرار دارد. بهمنظور بررسی دقیقتر این موضوع روند چندساله جمعیت روستانشین استان کرمان با مقایسه با کشور میپردازیم.
همانطور که ملاحظه میشود در سطح ملی، نرخ روستانشینی از سال 1355 تا 1395 بهصورت یکنواخت نزولی بوده است که به این معناست که مهاجرت در روستاها به سمت شهرها و حاشیهنشینی شهرها در حال تشدید میباشد، ولی در استان کرمان از سال 1385 تا 1395، تقریباً نرخ روستانشینی حدود 41 درصد ثابت مانده است. شاید بتوان دلیل این موضوع را فعال بودن بخش کشاورزی استان کرمان (باوجود همه دشواریهای موجود) عنوان نمود. 27 درصد اشتغال استان کرمان در بخش کشاورزی است و رتبه یک کشور میباشد، اما تنها 16 درصد ارزشافزوده استان از بخش کشاورزی به دست میآید که از این منظر در رتبه 7 کشوری قرار داریم. مقایسه این دو شاخص نشاندهنده بهرهوری پایین بخش کشاورزی و تأیید سنتی بودن ساختار کشاورزی استان میباشد. طبعاً در ساختارهای سنتی کشاورزی، توجهی به موضوع راندمان و بهرهوری منابع از جمله آب و نیروی انسانی نمیشود و تخصیص یارانهها و سوبسیدهای دولت برای روستانشینان و افراد کمدرآمد روستا نیز مزید بر علت شده تا روستاییان به این سطح از بهرهوری قانع باشند.
نقش دولت در توسعه اقتصاد روستا
مهمترین وظیفه دولت تسهیل گری و تأمین و تقویت زیرساختهای اساسی از جمله برق، آب و گاز و توسعه راهها و جادههای مواصلاتی روستایی است. هر چند اصولاً اقتصاد روستا اقتصادی مردمی، درونزا و متکی بر توانمندی و مشارکت روستاییان است و ظرفیتها و تواناییهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جوامع روستایی ایران و بهخصوص کرمان بسیار بالاست، اما واقعیت این است که اگر چهارچوب سیاستگذاریها بهطور ویژه سیاستگذاریهای توسعه اقتصادی کشور اصلاح نشود، عملاً امکان بهرهگیری از این ظرفیتهای درونی میسر نمیشود. فقط با اصلاح سیاستهای اقتصادی در جهت حرکت بهسوی توسعه پایدار اقتصادی روستا میتوان به حفظ مفهوم واقعی زندگی روستایی، حفاظت از منابع تجدیدناپذیر، حفظ فرهنگ مناطق روستایی و توسعه اشتغال و درآمد در روستاها امیدوار بود.
به علاوه با توجه به تأثیر بسزای فضای کسبوکار در موفقیت یا عدم موفقیت یک نظام اقتصادی، قطعاً تسهیل فضای کسبوکار روستایی میتواند مشوق مهمی در رونق کسبوکارهای روستایی و حتی مهاجرت معکوس کسبوکارها به روستاها باشد. با اصلاح نظام اداری و در نظر گرفتن تسهیلات خاص کسبوکارها در روستاها از جمله معافیتهای قانونی بویژه در حوزه بیمه و مالیات و همچنین از طریق ایجاد زیرساختهای الکترونیکی و تسهیل دسترسی کسبوکارها به خدمات اجتماعی و نظام اداری میتوان انگیزه روستاییان برای مهاجرت را کاهش داد. در واقع هر اقدامی که در راستای حفظ و رونق کسبوکارهای روستایی برای ایجاد منبع درآمد پایدار متناسب با ویژگیها، تواناییها و ظرفیتهای آن منطقه باشد، پارامتر مهمی برای نگهداری و حفظ جمعیت روستایی محسوب میشود.
اگر هدف بازگرداندن رونق روستاها و حفظ آن میباشد بایستی برای توسعه اقتصاد روستا در سطح کوتاهمدت و بلندمدت برنامهریزی لازم انجام شود. بهطور خاص درزمینهی تغییر رویکردها از سنتی به دانشبنیان و مکانیزه کردن فعالیتها بایستی اقدامات مؤثری انجام شود. اگر کشاورزی روستاها مکانیزه شود، بازدهی و راندمان در بخش کشاورزی افزایش مییابد و باعث ارزانتر شدن نیروی کار میشود و این امر منتهی به افزایش تولید محصولات و بهرهوری میشود. بهجرئت میتوان گفت یکی از پیشرانان اقتصاد روستایی بیشک توسعه گردشگری است. وجود طبیعت بکر و دستنخورده فرصت مناسبی را برای گردشگران مخصوصاً گردشگران خارجی ایجاد میکند. پارامترهای جذاب زندگی روستایی از جمله ظرفیتهای فرهنگی، یادمانهای تاریخی، ساختارهای اجتماعی متنوع و کارآمد، نوع و شیوه زندگی منحصربهفرد روستایی در کنار محصولات محلی و سالم اگر با نوعی نگاه نوآورانه همراه شود، میتواند از طریق توسعه انواع مدلهای گردشگری از جمله بوم گردی، اکوتوریسم و گردشگری کشاورزی آن را به پیشران اقتصاد روستایی مبدل کند. ضمن این که رونق کسبوکارهای گردشگری علاوه بر درآمدزایی مستقیم و افزایش کیفیت زندگی روستاییان، همچنین میتواند ریشههای ارتباطی بین جامعه شهری و روستایی را تقویت کند.
اصولاً در روستاها پیوندهای اجتماعی قویتر است و روحیه کار، تلاش، مسئولیتپذیری، مشارکت و تعاون بالاتر از شهر است با ایجاد و راهاندازی کسبوکارهای خانوادگی و گروهی میتوان تعهد ایشان به توسعه و پیشرفت روستا را نیز تقویت کرد. با مطالعه و بررسی علمی پیرامون استعدادها، ظرفیتها و مزیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستاها، ایجاد بستر ترویج و آموزش جامعه روستایی برای استفاده بهینه از منابع، حمایت برای ایجاد کسبوکارهای پایدار و با ارزشافزوده بالا و کمک به بهبود کیفیت زندگی روستایی از طریق توزیع متوازن درآمدهای کشور میتوان نقش مهمی در توسعه اقتصاد روستایی ایفا کرد. از طرف دیگر راهاندازی تعاونیها و کنسرسیومها و تجمیع فعالیتهای اقتصاد روستایی کمک می کند این تعاونیها بهصورت مستقیم در بازار نقشآفرینی کنند و درآمد روستانشینان را افزایش دهد. همچنین، انتقال صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی به روستاها در قالب واحدهای کوچک و خانگی که وظیفه فرآوری محصولات کشاورزی را برعهده دارند میتواند تأثیرگذار باشد.
سخن آخر
هرچند اصلیترین اهداف توسعه کسبوکارهای روستایی فراهم ساختن شرایط توسعه اقتصادی پایدار است، اما زیربناییترین نیاز یک کشور به اقتصاد روستایی به وابستگی کشور به مواد غذایی برمیگردد. روستاییان در رأس زنجیره تأمین مواد غذایی یک کشور قرار گرفتهاند و نابودی اقتصاد روستا در اولین نگاه، به معنای از بین رفتن امنیت غذایی آن منطقه است. از سوی دیگر روستاییان مهاجر به احتمال زیاد به جمعیت فقیر و حاشیهنشین شهرها تبدیل میشوند که میتواند آسیبهای مختلفی نیز به همراه داشته باشند؛ به لحاظ فرهنگی، تغییر سبک زندگی و ترویج فرهنگ مصرفگرایی، به لحاظ اجتماعی، شیوع انواع آسیبهای اجتماعی ناشی از فقر و بیکاری از جمله افزایش طلاق، کاهش نرخ ازدواج، کاهش اعتمادبهنفس و افزایش حاشیهنشینی، به لحاظ زیستمحیطی، تخریب و از بین رفتن منابع، افزایش مخاطرات طبیعی و به لحاظ امنیتی، تهدید مرزها، خالی شدن مرزها، افزایش درگیری مرزی و بروز مشکلاتی در داخل کشور ضمن اینکه روستاها به جز ایفای نقش مهم در اقتصاد کشورها در واقع بخش مهمی از فرهنگ و تمدن آنها را تشکیل میدهند و نابودی روستاها یعنی نابودی تمدن، فرهنگ و پیشینه یک ملت.