- محمدرضا مودودی
رییس هیئتمدیره و مدیرعامل سازمان منطقه آزاد تجاری صنعتی دوغارون

/// صحبت از الگوهای موفق تجارت خارجی در ساختار اقتصادی ایران، آنهم در شرایطی که بعد از گذشت نیمقرن که از تجارت مدرن در ایران میگذرد و هنوز هم برای ابتدایی ترین زیرساخت های نرم و سخت موردنیازش دچار مشکل و چالش جدی است، به این می ماند که بخواهیم با آنچه که جاده روی زمین را در مینوردیم، رؤیای سفر به کره ماه را محقق سازیم!
بر هیچکس پوشیده نیست که تجارت خارجی ایران حداقل بیش از یک دهه است که دچار روزمرگی، ایستایی و بحران جدی شده و سقف آن (صادرات غیرنفتی و واردات) بهزحمت به بیش از 100 میلیارد دلار میرسد! این در حالی است که ما با داشتن 1.2 درصد از جمعیت جهان، بیش از 15 درصد منابع خدادادی و ثروت مشهود را داریم و با احتساب ظرفیتهای پنهان گردشگری این عدد بیشتر هم میشود!
اگر زمانی بحث دسترسی به تکنولوژی و دانش فنی روز و بهره وری و رقابتپذیری بهعنوان پیش نیازهای تجارت جهانی مطرح بود، امروزه این سطح توقع در ساختار اقتصادی ایران تا تأمین نیازهای اولیه برق، آب، گاز، گازوئیل و برقراری ارتباطات بانکی با دنیا کاهش پیدا کرده است! بنابراین از صنعتی که برای برق و گاز روزمرهاش هم معطل مانده است، نه تنها نمی توان انتظار تولیدی رقابت پذیر در سطح بین المللی را داشت؛ بلکه حتی فروش محصولاتش در بازار داخلی نیز که رقبایش بهصورت رسمی و غیررسمی حضور دارند، دشوار و آرزو شده است.
این در حالی است که در دنیای امروز، صحبت از توسعه تجارت خارجی بدون گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با دیگر کشورها، بیمعنی است.
با این وصف رخدادهای اخیر که به تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به خاک میهنمان منجر شد و خیز اروپا برای فعالسازی مکانیزم ماشه، شرایط تجارت خارجی و توسعه اقتصادی کشور را مطمئناً برای مدتی طولانی با چالشهای جدی و بحرانی مواجه خواهد ساخت؛ مگر اینکه رهبران اقتصادی کشور راهبرد بهرهگیری از حداکثر ظرفیت نخبگی را در دستور کار خود قرار دهند و آن را جایگزین جناحگرایی و خویشاوند سالاری و حزب و حزببازیهای بیثمر گذشته کنند؛ که در غیر این صورت بعید است بتوان چشمانداز روشنی برای فردای اقتصاد، تولید و تجارت کشور متصور شد!
رویکرد فعلی که مبتنی بر رفاقت سالاری است، ما را بیش از گذشته در مسیری متفاوت پیش می راند و آنها که میخواهند فقط با شعار، هیاهو، صدور بخشنامه و مقرره این ساختار مجروح را متحول سازند، راه بهجایی نخواهند برد. این در حالی است که میشنویم توصیه یکی از وزرای کابینه به صنعتگر ایرانی این بوده است که اگر از خاموشیها ناراحتید، خودتان برق مورد نیازتان را با خرید ژنراتور تأمین کنید، آنهم در شرایطی که سهمیه گازوئیل هم بهاندازه بیبرقی مشکلساز است!
اگر نخواهیم رخدادهای تلخ اخیر را مانعی جدی بر سر راه توسعه تجارت تلقی کنیم، پرسش کلیدی این است که چرا برخی از سیاستگذاران اقتصادی، مدیران صنعتی و رهبران تجاری کشور همچنان بر ادامه راه ناهموار گذشته و تجارت با الگوهای قدیمی اصرار دارند؟! آیا این رویکرد ناشی از ناآگاهی از تحولات جهانی، نگاه درونگرا، عادت به بازارهای قدیم، گرایش به انزوا و یا ترس از تغییرات ساختاری در سیاستهای تجاری است، یا مایل به ایجاد تعامل سازنده و ارتباط برد- برد با دنیایی نیستند که بهسرعت در حال پوست اندازی و تغییر است و یا شاید عدم تطابق میان دانش و تجربه با منصبی که بر آن تکیه دارند، دلیل سردرگمی و تشتت برنامههای ایشان است؟! واقعیت این است که تنوع بخشی و تغییر در ترکیب سبد صادراتی با هدف جلب نظر بازارهای هدفی که دیگر از جنس دیروز نیستند، برای آینده تجاری ایران ضروری و بلکه حیاتی است.
در شرایطی که تجارت بینالملل نقش رهبری نظامی دنیای قدیم را در عصر حاضر ایفا میکند و برندهای تجاری به اهرمهای اصلی تولید قدرت و نفوذ و تنظیم معادلات ژئوپلیتیکی تبدیل شدهاند، ایران همچنان با الگوهایی منسوخ، نهادهایی ناهماهنگ و رویکردهایی مقطعی و نامطمئن در حال پیمودن مسیری است که تا به امروز دستاوردی متناسب با ظرفیتهای بالقوه کشور در پی نداشته است.
ایران که همواره از موقعیت ممتاز جغرافیایی برخوردار بوده، به بازارهای پرجمعیت منطقهای و منابع متنوع زیرزمینی دسترسی داشته و فرزندانی برومند و دانشمند را در دامان خود پرورانده، بزرگترین فرصتهای تاریخی را در اختیار داشته تا بتواند یکی از قطبهای بزرگ اقتصادی در دنیا باشد؛ لیکن در غیاب یک راهبرد منسجم، ارادهی معطوف به توسعه و رویکرد تعاملی با دنیا، ظرفیتهای بالقوه خود را تا به امروز به فعلیت نرسانده است.
ذکر این موارد نه صرفاً نقد وضع موجود، بلکه تقلای ترسیم چارچوبی واقعگرایانه با هدف بازمهندسی ساختار تجارت خارجی کشور است؛ ساختاری که اگر بهدرستی تعریف نشود، همچنان مانعی جدی برای توسعه اقتصادی پایدار باقی خواهد ماند.
می دانیم که بازارهای جهانی با سرعتی بیسابقه در حال بازتعریف خود در چارچوب معماری نوینی از تجارتند که در آن بر پیوستگی زنجیرههای تأمین هوشمند، حکمرانی داده محور و خلق مزیت از مسیر فناوری و برند تأکید شده است. در چنین وضعیتی رقابت اصلی و سرنوشتساز بر سر عضویت و کسب جایگاه در زنجیره ارزش جهانی است.
اما متأسفانه الگوی تجارت خارجی ایران همچنان بر مدار خام فروشی، صادرات اقلام کمعمق از منظر فناوری هایتک و غفلت از خلق ارزش درونزای صنعتی میچرخد. این الگو نهتنها موجب اتلاف منابع و تضعیف قدرت چانهزنی کشور در عرصه بینالمللی شده، بلکه ایران را به صادرکنندهای جایگزینپذیر در پایینترین سطوح در زنجیره جهانی تقلیل داده است؛ جایگاهی که تداوم آن، چیزی جز تثبیت عقبماندگی ساختاری در تجارت خارجی نخواهد بود.
در کنار چالشهای ساختاری در تولید صادرات محور، تجارت خارجی ایران با معضل عمیقتر دیگری نیز مواجه است: ناهماهنگی نهادی و زیرساختی مزمن. درحالیکه کشورهای موفق منطقه توانستهاند با طراحی یکپارچه زنجیره تأمین، سامانههای گمرکی هوشمند، لجستیک چندوجهی و اتصال بانکی بینالمللی، مزیت جغرافیایی خود را به دارایی راهبردی تبدیل کنند، ایران همچنان از بهرهبرداری مؤثر از موقعیت ژئوپلیتیکیش بازمانده است. فقدان فرماندهی واحد تجاری، تعاملات بین المللی، برقراری روابط بانکی، پنجره واحد تجاری و نیز نگاه غالب بخشی، تشتت مسئولیتها و کندی تبادل اطلاعات میان نهادهای مسئول موجب شده تا مسیر صادرات و واردات بیش از آنکه یک گذرگاه توسعه باشد، مانعی برای رقابتپذیری تلقی شود. ظرفیتهای موجود اگر در سازوکار نهادی به فرصت تبدیل نشوند، نهتنها بلااستفاده میمانند، بلکه بهتدریج فرسوده و بیاثر و بیخاصیت خواهند شد.
در سطح تصمیمسازی کلان، یکی از خطاهای مزمن سیاستگذاری تجاری ایران، گرفتار شدن در دوگانهای غیر واقعگرایانه خوب و بد یا به تعبیری «صادرات مطلوب» و «واردات مذموم» است؛ گویی که هر کالایی که صادر شود، نشانهای از اقتدار اقتصادی کشور است و در مقابل هر کالای وارداتی، علامتی است از ضعف و وابستگی و ناتوانی! این نگاه تقلیلگرایانه در تضاد کامل با الگوی کشورهای موفقی است که جهش تولید خود را نه در انزوا، بلکه با تکیه بر واردات هدفمند فناوری، دانش فنی و مواد اولیه رقم زدهاند. امروزه به شهادت آمارهای جهانی، بزرگترین صادرکنندگان، بزرگترین واردکنندگان هستند و حتی چین برای ترویج واردات به صادرکنندگان دیگر کشورها بستههای تشویقی (نظیر نمایشگاه ارزان و گاه رایگان واردات) ارائه میدهد تا بتواند در پناه این سیاست راهبردی، زنجیرهای روابط تجاری خود با دیگر کشورهای هدف صادراتیاش را مستحکمتر سازد.
تجربه صنعتی شدن در کره جنوبی، چین و حتی ترکیه نشان میدهد که طراحی سبد وارداتی منطبق بر نیاز زنجیره تولید، خود یکی از پیشنیازهای افزایش رقابتپذیری صادرات است. در این چارچوب، صادرات بدون واردات هوشمند، چیزی بیش از یک عدد در ترازنامه تجاری نیست؛ و اگر ابزارهای تأمین و بهروزرسانی تولید مسدود شوند، صادرات نیز بهزودی از درون تهی خواهد شد.
جنگ، تحریم و انزوا گرچه پدیدهای تحمیلی و محصول مختصات سیاست بینالملل است، اما نحوه مواجهه با آن تماماً به درون ساختار حکمرانی اقتصادی کشور بازمیگردد. بهجای آنکه این محدودیت به فرصتی برای نوسازی ساختارهای تجارت خارجی تبدیل شود و نقش معطلمانده مناطق آزاد تجاری به پایگاههایی برای ایجاد پیوندهای عمیق با سرمایهگذاران خارجی بازتعریف شود و نیز فرایندها شفاف و دیپلماسی اقتصادی تقویت گردد، تمرکز بر روشهای غیررسمی و کوتاهمدت کاهشیافته و سهم مشارکت نخبگان تجاری و تولیدی افزایش یابد، عملاً شاهدیم که ارادهای برای بازسازی این ساختار معیوب وجود ندارد و همچنان راه برای شکلگیری شبکههای رانت، تضعیف نهادهای رسمی و از بین رفتن فضای رقابتی هموارتر از اَشکال قانونی آن است! و متأسفانه آموزهای که از جنگ و تحریم برای ما باقیمانده، نه ضرورت بازمهندسی تابآوری، آشتی دانش و بینش با مدیریت کلان و بازسازی آینده بر مدار نخبگی، بلکه بر طبل گذشته کوبیدن، تکرار شعارهای گذشته و توجیه وضعیت موجود است. در واقع، فشار بیرونی زمانی آسیبزا میشود که ساختار درونی فاقد قدرت تصمیمگیری درست، تحلیل عقلانی، اجماع سازی نخبگان و اقدام هماهنگ باشد.
همزمان، نبود وحدت فرماندهی، نقشه راه تجاری و دیپلماسی اقتصادی منسجم و عدم تعامل سازنده و پایدار و توسعه روابط با بازارهای هدف، تجارت خارجی ایران را به مجموعهای از واکنشهای پراکنده تبدیل کرده که بیشتر به رفتارهای پارتیزانی در عرصه تجارت بینالملل شبیه است تا تحرک ارتشی منسجم و قدرتمند در عرصه اقتصادی! و شاهد آنیم که بسیاری از تصمیمات تجاری کشور نه بر اساس تحلیل و آیندهپژوهی و بازارشناسی حرفهای، بلکه با نگاه به نیازهای کوتاهمدت سازمانی، نگاهی درونزا و در پاسخ به بحرانها و نوسانات روزمره اتخاذ میشوند؛ الگویی که فرسایشی، پرهزینه، بیخاصیت و بیسرانجام است.
در شرایطی که کشورهای رقیب سهم خود را از بازارهای جهانی از طریق صادرات محصولات هایتک، خدمات خلاق و صنایع نوین افزایش میدهند، سبد صادراتی ایران همچنان متکی بر قیر، متانول، مشتقات نفتی و مواد خام معدنی است. این نوع صادرات نهتنها پایدار نیست، بلکه آسیبپذیر در برابر نوسانات قیمت فاقد قدرت چانهزنی و مخل برند ملی نیز هست. خامفروشی در چنین شرایطی بیش از آنکه استراتژی باشد، علامت ناتوانی در صنعتیسازی واقعی اقتصاد است.
از طرفی، ترکیب سبد صادراتی کشور نهتنها از نظر کالایی، بلکه از نظر جغرافیایی نیز دچار انجماد است. تمرکز شدید بر چند کالای محدود و بازارهای خاص، نشاندهنده غیبت سیاست تنوعبخشی در صادرات است. ایران از چابکی لازم برای پاسخ به تحولات بازار برخوردار نیست و همچنان به مسیرهای فرسوده و تکراری دلبسته است…
مثال روشن این وابستگی، صادرات به عراق و افغانستان است که بیش از نیمی از صادرات غیرنفتی کشور را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که این بازارها از منظر سیاسی، اقتصادی و صنعتی در معرض تحولات شدید هستند. اگر عراق با بهرهگیری از منابع نفتی خود بهسوی توسعه صنعتی حرکت کند، جایگاه ایران در این بازار بهشدت متزلزل خواهد شد و اگر آشوبهای منطقهای بار دیگر دامان افغانستان را فرا بگیرد، تجارت ایران نیز آسیب خواهد دید.
زمان آن رسیده است که سیاست تجاری کشور از وابستگی جغرافیایی به پویایی استراتژیک و از تولید محصولات محلی به مگا پروژههای صادراتی تغییر مسیر دهد.
باید تأکید کرد که آنچه مانع اصلی تحول در تجارت خارجی ایران است، نه تحریم، نه فقدان منابع، نه بازارهای هدف، بلکه نبود انسجام نهادی، غیبت دیپلماسی اقتصادی مؤثر و ضعف در مهندسی ساختار سیاستهای تجاری است. اصلاح این وضعیت نیازمند بازمهندسی در حکمرانی، تعریف مجدد نقش نهادهای تصمیمساز و طراحی نقشه راه عملیاتی در سطح ملی است.
تا زمانی که تجارت خارجی در بستر ترازنامه ارزی تعریف شود و نه در متن راهبرد ملی رقابتپذیری و قدرتسازی، ایران فقط تماشاگر بازیگران بزرگ باقی خواهد ماند و خود هیچ نقش تعیینکنندهای نخواهد داشت.
درنهایت تا زمانی که تجارت خارجی در ساختار سیاستگذاری کشور، نه بهعنوان ابزار قدرتسازی بلکه صرفاً بهمثابه مسیر تأمین ارز دیده شود، نباید انتظار داشت که نقشی راهبرانه در معادلات جهانی ایفا کند. فرصت تصمیمسازی، همیشه در لحظه اکنون نهفته است؛ و اگر امروز در طراحی آینده کوتاهی کنیم، فردا، آکنده از حسرت و درد، فقط میدان بازخوانی اشتباهات تلخ و خاطرات دردناک گذشته خواهد بود. ///