تداخل حافظه و فراموشی در نهادگرایی فرهنگی مری داگلاس

 

گرچه دیر زمانی در پارادایم‌های توسعه‌ای و دیدگاه‌های جامعه‌شناختی نگاه فرهنگی در تبیین پدیده‌ها غالب بود، ولی در چند دهه اخیر به‌واسطه دلایل گوناگون از جمله: نقدهای جدی که به تبیین‌های فرهنگی وارد شده و متفکران پسا توسعه و پست مدرن نقدهای جدی از پارادیم فرهنگی توسعه به عمل آوردند، باعث گسترش نوعی نگاه بین‌رشته ای شده که نقش فرهنگ را در کنار دیگر رشته‌ها ببیند و از نگاه فرهنگی صرف به پدیده‌ها کنار رفته و به تبیین‌های نهادی بیشتر توجه شود که در این نوع تحلیل ها نهاد به‌منزله عامل مهمی جهت تبیین تغییرات و تحولات جوامع و یا عامل توضیح‌دهنده توسعه آن‌ها وارد تحلیل‌های جامعه‌شناسی، توسعه، اقتصاد و سازمان به کار می‌رود.

در این نوشته هدف ما این است که نشان دهیم گرچه نهادگرایی در کنار دیگر مکاتب توسعه‌ای به یک دیدگاه تبیین گر مسائل ما ظاهر شده و با توجه به وجود انواع نهادگرایی که در ادبیات علمی وجود دارد و هرکدام از منظرهای مختلف به پدیده‌های اجتماعی نگاه می‌کنند ما به‌نوعی نهادگرایی که نقطه عزیمت آن فرهنگ هم باشد، نیاز داریم که بتواند در کنار انواع دیگر نهادگرایی، رویکردها را تکمیل کند؛ بنابراین از بین رویکردهای موجود نهادگرایی، نهادگرایی فرهنگی و دیدگاه مری داگلاس انسان‌شناس برجسته بریتانیایی را انتخاب کرده و با توضیح دلالت های نظریه مری داگلاس برای شرایط اجتماعی ایران این نوشته را پایان می‌بریم.

فرهنگ و نهاد: تأثیرات و تنشها

فرهنگ و نهادها دو عنصر جدا از هم نیستند، بلکه در تعامل دوسویه و پویا با یکدیگر قرار دارند. به‌عبارت‌دیگر، فرهنگ می‌تواند نهادها را شکل دهد و درعین‌حال، نهادها نیز می‌توانند فرهنگ را تقویت، تغییر یا تضعیف کنند. این تعامل پیچیده و پویا به شکل‌گیری الگوهای توسعه در جوامع مختلف منجر می‌شود.

نهادها: به‌عنوان مجموعه‌ای از قوانین، هنجارها، ساختارها و رویه‌های اجتماعی تعریف می‌شوند که رفتار افراد و گروه‌ها را در جامعه تنظیم می‌کنند. نهادها می‌توانند رسمی (مانند قوانین دولتی، سازمان‌های قضایی و…) یا غیررسمی (مانند سنت‌ها، هنجارهای اجتماعی، عرف و…) باشند. فرهنگ نیز به‌عنوان مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها، هنجارها، سنت‌ها و رفتارهایی تعریف می‌شود که در طول زمان در یک جامعه شکل گرفته‌اند و رفتار افراد و گروه‌ها را هدایت می‌کنند. فرهنگ بر نحوه تفکر، تصمیم‌گیری و تعامل اجتماعی افراد تأثیر می‌گذارد. به زبان ساده‌تر، نهادها مثل ستون‌های یک ساختمان هستند که چارچوب کلی جامعه را مشخص می‌کنند، درحالی‌که فرهنگ مثل نقاشی و تزئینات همان ساختمان است که به آن هویت و رنگ می‌بخشد. نهادها و فرهنگ در تعامل با هم جامعه را شکل می‌دهند و بر رفتار افراد تأثیر می‌گذارند.

تأثیر متقابل فرهنگ و نهاد: فرهنگ می‌تواند بر نوع نهادهایی که در یک جامعه ایجاد می‌شوند، تأثیر بگذارد و از طرف دیگر نهادها، بویژه نهادهای رسمی مانند قوانین و سیستم‌های آموزشی می‌توانند فرهنگ را تغییر داده یا تقویت کنند.

انواع نهادگرایی و حوزه مطالعه هرکدام

نهادگرایی یکی از مکاتب فکری موجود در علوم اجتماعی است که به نقش نهادها و تغییرات نهادی در تبیین تحولات اجتماعی و توسعه ای می‌پردازد. در جدول زیر انواع نهادگرایی برحسب تعریف و موضوع مطالعه و متفکران کلیدی معرفی شده است. لازم به ذکر است هر رویکرد نهادگرایی دارای نقاط قوت و محدودیت‌های خاص خود است.

اگر چه از اشکال مختلف نهادگرایی جدید مانند نهادگرایی جامعه‌شناسی، تاریخی و اقتصادی و انتخاب عقلانی و شناختی هم صحبت می‌شود، ولی معمولاً در ایران و حتی بیشتر کشورهای جهان از نهادگرایی جدید بخصوص انواع نهادگرایی اقتصادی و تا حدی نهادگرایی تاریخی و سیاسی بیشتر بحث می‌شود؛ به طوری که بیشتر ادبیات توسعه متأثر از تعریف نهادگرایی اقتصادی، نورث و ویلیامسون و کوز و تاو تاریخی، ماهونی و پیرسون است بنابراین نیاز است به دیگر اشکال نهادگرایی بخصوص فرهنگی و جامعه‌شناسی هم توجه بیشتری صورت گیرد.

نهادها از منظر فرهنگی مری داگلاس

 مری داگلاس (1983) در کتاب «نهادها چگونه می‌اندیشند» [1] به ویژگی‌های نهادها و رابطه آن با فرهنگ پرداخته و به بررسی نقش و تأثیر نهادها در شکل‌دهی به ادراکات اخلاقی و اجتماعی می‌پردازد. این کتاب شامل تحلیل‌های دقیق از تأثیر نهادها بر شیوه‌ی تفکر، تصمیم‌گیری و رفتار افراد در شرایط بحرانی و اخلاقی است. در این مطالعه، داگلاس نهادها را به‌عنوان ساختارهایی معرفی می‌کند که تصمیمات اخلاقی افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهند. به طوری که تصمیمات، ‌بویژه در موقعیت‌های بحرانی به‌شدت تحت تأثیر ساختارهای نهادینی است که افراد به آن‌ها تعلق دارند. در اینجا به ویژگی نهادها از منظر داگلاس می‌پردازیم:

الف: نهادها بهعنوان سیستمهای شناختی

از منظر داگلاس نهادها به‌مثابه سیستم‌های شناختی عمل می‌کنند که به شکل‌دهی به قواعد و باورهای اجتماعی کمک می‌کنند. آن‌ها بر تصمیم‌گیری‌های اخلاقی تأثیر می‌گذارند و رفتارهای اجتماعی را هدایت می‌کنند. نهادها به‌تنهایی قادر به فکر کردن و تصمیم‌گیری نیستند؛ بلکه تصمیم‌گیری‌های نهادی نتیجه تعاملات پیچیده افراد و کنشگران درون این ساختارهاست. همچنین او نشان می‌دهد که تفکر انسانی و تصمیم‌گیری‌ها به‌شدت تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی و نهادها قرار دارد. این ساختارها، روش‌های شناختی خاصی را تقویت می‌کنند که فراتر از افراد و فروتر از ساختارها و در حد میانی می‌باشد. علاوه بر این داگلاس سنت‌هایی که نهادها را به‌عنوان بازیگران مستقلی در نظر می‌گیرد، موردانتقاد قرار داده و پیشنهاد می‌کند که باید به رابطه میان افراد و نهادها توجه بیشتری نمود. همچنین نهادها از طریق ساختن داستان‌ها و روایت‌های جمعی و معنا بخشی به آن‌ها، در شکل‌دهی به ادراکات اخلاقی و اجتماعی کمک می‌کنند. (داگلاس،1986)

ب-مقیاس نهادها و اهمیت نهادهای کوچک

داگلاس بر این نکته تأکید می‌کند که اندازه یا مقیاس نهادها، عاملی تعیین‌کننده در فهم رفتار و عملکرد آن‌هاست و نباید نادیده گرفته شود. نهادهای کوچک اغلب انعطاف‌پذیری بیشتری دارند، به‌راحتی با تغییرات اجتماعی واکنش نشان می‌دهند و تعاملات نزدیک‌تر و همبستگی بیشتری را بین اعضا ترویج می‌کنند. نهادهای بزرگ ممکن است به دلیل ساختارهای پیچیده و تعداد زیاد اعضا، با چالش‌هایی مانند کاهش کارایی، انعطاف‌پذیری کمتر و تعاملات کمتر شخصی مواجه شوند. همچنین مقیاس نهادها می‌تواند بر هویت اعضا نیز تأثیر بگذارد.

از نظر داگلاس نهادهای کوچک‌تر می‌توانند به دلیل نزدیکی بیشتر اعضا با یکدیگر و توانایی در ایجاد روابط عمیق‌تر تأثیراتی بیشتر از نهادهای بزرگ‌تر داشته باشند. مفهوم همکاری و اعتماد و همبستگی در گروه‌های کوچک مانند خانواده و محله و گروه‌های دینی بیشتر است. (داگلاس،1986)

ج: تشبیه و استعارههای نهادی

داگلاس به بررسی نقش تشبیهات و استعاره‌ها در شکل‌دهی و عملکرد نهادها می‌پردازد. وی تأکید می‌کند که چگونه نهادها از مقایسه بین الگوهای موجود و گذشته با استفاده از استعاره‌ها برای ایجاد و تأیید قواعد و هنجارهای اجتماعی استفاده می‌کنند. همچنین داگلاس بر اهمیت استفاده از تشبیه‌ها و استعاره و مثال‌های مرسوم برای برقراری ارتباط با ایده‌های جدید و پیچیده تأکید دارد. تشبیه‌ها به افراد کمک می‌کنند تا به‌سادگی با مفاهیم پیچیده‌تر ارتباط برقرار کنند و آن‌ها را درک کنند، بخصوص در جوامعی که فرهنگ شفاهی غالب است و ذهن تحت تأثیر روایت‌ها قرار دارد، تشبیه و مثل و ضرب‌المثل رواج بیشتری دارد. او توضیح می‌دهد که نهادها بر مبنای آنالوژی و تشبیه‌ ساخته می‌شوند و از این طریق می‌توانند معانی و هنجارهایی را توسعه دهند که به‌وسیله جامعه پذیرفته شوند. این تشبیه‌ها و استعاره‌ها نه‌تنها شکل‌دهنده‌ی نهادها هستند، بلکه بر نحوه‌ی تفکر و رفتار افراد در جامعه نیز تأثیر می‌گذارند، به‌طوری‌که به‌عنوان ابزارهایی برای فهم و تفسیر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرند. (داگلاس،1986)

د: فرایند هویتسازی توسط نهادها و گروههای نهفته

مری داگلاس به بررسی نقش نهادها در شکل‌دهی و تعریف هویت‌های فردی و جمعی در جوامع می‌پردازد. وی با طرح موضوع اعطا بخشی هویت‌ها معتقد است که نهادها می‌توانند هویت افراد و گروه‌ها را تحت تأثیر قرار داده و از این طریق رفتارها و تعاملات اجتماعی را شکل دهند. ایشان به تحلیل هویت در قالب‌های مختلف از جمله ملیت، هویت فرهنگی، هویت اجتماعی و هویت حرفه‌ای می‌پردازد که همگی تحت تأثیر ساختارهای نهادی قرار دارند. وی تأکید می‌کند که هویت یک فرد یا گروه به‌شدت تحت تأثیر نهادها و ساختارهای اجتماعی‌ای است که می‌توانند نقش تعیین‌کننده‌ای در تعریف و درک هویت فرد یا گروه ذکرشده داشته باشند. نهادها از طریق ارائه ریشه‌ها و زمینه‌های مشترک و ایجاد داستان‌ها و روایت‌ها، به شکل‌گیری هویت‌های فردی و جمعی کمک می‌کنند. این فرآیند به تثبیت هویت‌های اجتماعی و فرهنگی می‌انجامد. همچنین داگلاس به بررسی پایداری گروه‌های اجتماعی غیررسمی یا همان گروه‌های نهفته و تأثیر آن‌ها بر نهادها و ساختارهای اجتماعی اختصاص دارد و اینکه چگونه گروه‌های نهفته می‌توانند در درون نهادهای رسمی وجود داشته باشند و با وجود آنکه به‌طور رسمی شناسایی نشده، ولی تأثیرات عمیقی بر رفتار نهادها و جامعه بگذارند. این گروه‌ها معمولاً در سایه و پشت پرده فعالیت می‌کنند و برخلاف نهادهای رسمی که قوانین و مقررات خاص خود را دارند، این گروه‌ها بیشتر به‌صورت غیررسمی با روابط پیچیده و شبکه‌های ارتباطی غیررسمی ایجاد می‌شوند. در برخی موارد، نهادهای رسمی خود به‌طور غیرمستقیم فضا و فرصت‌هایی را برای فعالیت‌های گروه‌های نهفته فراهم می‌آورند. (داگلاس،1986)

 ح: نهادها و سیاست حافظه و فراموشی

داگلاس به بررسی نقش نهادها در روند یادآوری و فراموشی تجربیات جمعی و تاریخی جوامع می‌پردازد. وی بر این نکته تمرکز دارد که چگونه نهادها فرآیندهای یادآوری و فراموشی را مدیریت کرده و بر شکل‌دهی به حافظه اجتماعی اثر می‌گذارند. نهادها به‌وسیله‌ی ایجاد یک «حافظه اجتماعی» به حفظ و انتقال تجربیات و ارزش‌های گذشته کمک می‌کنند. این حافظه اجتماعی شامل روایت‌ها، ارزش‌ها و الگوهایی است که به‌مرورزمان در نهادها شکل گرفته‌اند. او به تأثیر فراموشی در عملکرد نهادها اشاره کرده و توضیح می‌دهد که برخی اطلاعات و تجربیات به دلیل تطورات اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی فراموش می‌شوند. این فرآیند می‌تواند به نهادها کمک کند تا با تغییرات محیطی سازگار و نوآور شوند. داگلاس اهمیت تعادل بین یادآوری و فراموشی را برای کارکرد مؤثر نهادها خاطرنشان می‌کند و می‌گوید که باید بین حفظ گذشته و انطباق با وضعیت‌های جدید توازن برقرار نمود. او معتقد است که فراموشی نهادینه به‌اندازه یادآوری مهم است. نهادها گاهی تمایل دارند جنبه‌هایی خاص از تاریخ یا استراتژی‌های قبلی خود را نادیده گرفته یا فراموش کنند که این امر می‌تواند بر واکنش آن‌ها به چالش‌های جدید تأثیر بگذارد. فرآیند فراموشی ممکن است در برخی زمینه‌ها مفید بوده و به نهادها اجازه دهد تا با رها کردن شیوه‌ها و باورهای قدیمی تکامل پیدا کنند. (داگلاس،1986)

و: تصمیمگیری و مسئولیتپذیری جمعی توسط نهادها

مری داگلاس به بررسی فرآیند تصمیم‌گیری در نهادها و تأثیرات اجتماعی و اخلاقی آن می‌پردازد. داگلاس به مقایسه تفاوت‌های میان تصمیم‌گیری‌های جمعی در نهادها با تصمیم‌گیری‌های فردی می‌پردازد و توضیح می‌دهد که نهادها به‌عنوان ساختارهایی جمعی عمل کرده و دارای قواعد و پروتکل‌های خاصی هستند که بر فرآیند تصمیم‌گیری اثرمی گذارد. وی با طرح اهمیت فرآیندهای انتخاب نهادی به این نکته می‌پردازد که نهادها هنگام روبه رو شدن با گزینه‌های مختلف، چگونه به‌صورت سیستماتیک اقدام به انتخاب گزینه‌ها و بررسی آن‌ها می‌کنند و اینکه این فرآیندها چگونه تحت تأثیر ساختارهای نهادی مانند قدرت و سیاست و فرهنگ هستند. وی با آوردن مثال‌هایی چگونگی تصمیم‌گیری نهادها در شرایط بحرانی و پیچیده رانشان داده و یادآور می‌شود که نهادها فراتر از افراد تصمیم می‌گیرند و پیامد تصمیمات آن‌ها بهتر پذیرفته و مشروع نشان داده می شود. نهادها (از جمله دولت، سازمان‌های پزشکی و اجتماعی) اغلب در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند که باید تصمیماتی سرنوشت‌ساز درباره زندگی و مرگ افراد اتخاذ کنند. تصمیمات نهادی اغلب با مسائل پیچیده اخلاقی همراه هستند.

داگلاس چالش‌های پیش روی نهادها در مواجهه با مسائل اخلاقی پیچیده را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که تصمیمات نهادی نه‌تنها بر اساس منطق و استدلال، بلکه تحت تأثیر فرهنگ، ارزش‌ها و تاریخ نهادها اتخاذ می‌شوند. در اینجاست که پذیرش مسئولیت‌های اخلاقی می‌تواند بر انتخاب‌های نهادها و مشروعیت آن‌ها در آینده تأثیرگذار باشد. نهادها درعین‌حال که باید مسئولیت اخلاقی پذیرش شکست را داشته باشند، باید در مواقع بحرانی، جسارت تصمیم‌گیری و ریسک‌پذیری در مسائل بزرگ و حیاتی را نیز داشته باشند؛ بنابراین نهادها از داستان‌ها و روایت‌ها برای شکل‌دهی به افکار عمومی و تفسیرهای اخلاقی استفاده می‌کنند تا مسئولیت خود را در شرایط بحرانی، مشروع‌تر جلوه دهند. (داگلاس،1986)

ز: طبقهبندی بهعنوان یک ابزار نهادی

داگلاس با طرح مفهوم دسته‌بندی و مرزگذاری مفهوم جدیدی را وارد ادبیات علوم اجتماعی کرد. به این معنا که نهادها قدرت دسته‌بندی و طبقه‌بندی دارند و بر این مبنا هنجارها و قواعد لازم را برای گذر و یا تخطی از این مرزها و دسته‌بندی ها را تعریف می‌کنند. مفهوم پاکی و ناپاکی که توسط داگلاس در انسان‌شناسی مطرح شده به این نکته می‌پردازد که جوامع چگونه با معیارهای فرهنگی پاکی و نجسی را به‌صورت بیولوژیکی و فرهنگی و سیاسی تعریف نموده و رد شدن از مرز پاکی و ناپاکی را به‌شدت تقبیح نموده و نشان می دهند که این گذر خطرناک می‌تواند پیامدهای زیانباری داشته باشد. نهادها از طریق طبقه‌بندی، هنجارها و قوانین را تعریف و اجرا و به کنترل رفتار اجتماعی کمک می‌کنند. طبقه‌بندی‌ها نه‌تنها به درک دنیای اجتماعی کمک نموده، بلکه هویت‌های فردی و گروهی را نیز شکل می‌دهد. این طبقه‌بندی‌ها می‌توانند به ایجاد تمایز بین گروه‌ها و افراد و در نهایت ایجاد سلسله‌مراتب‌های اجتماعی منجر شوند. داگلاس به چالش‌های مرتبط با طبقه‌بندی‌ها اشاره و جنبه مثبت آن یعنی هویت بخشی و جنبه منفی یعنی انزوا، حاشیه‌نشینی و ناعدالتی‌ اجتماعی را برمی‌شمارد. (داگلاس،1986) (داگلاس،1992)

دلالتهای نهادگرایی فرهنگی مری داگلاس برای ایران

 سیاست‌گذاری نهادی در مورد حافظه ایران دارای تاریخ طولانی و پیچیده‌ای است که رخدادهای زیادی را از سر گذرانده است. بعضی از این رخدادها به شکل ترومای جمعی در حافظه این مردم مانده‌اند؛ بنابراین وجود سیاست نهادی که ما کدام رخدادها را به خاطر بسپاریم و کدام را فراموش کنیم، نیاز به تأمل جدی دارد. سال‌هاست که رخدادهای سیاسی باعث ایجاد اختلاف و دوقطبی در جامعه ما شده و نیاز به‌نوعی فراموشی نهادینه گذشته وجود دارد و درعین‌حال داشتن حافظه برای یاد آوردن بعضی حوادث و یا عدم تکرار آن‌ها نیز ضروری می‌باشد؛ به این معنا که ما در تاریخ خود با معضلات بزرگی مواجه هستیم که گاهی حل این مشکلات نیاز به فراموشی نهادی درباره آن‌ها وجود دارد تا هم حافظه جمعی سبک شده و هم راه برای پذیرش ایده‌های جدید و یا پیوند بین گروه‌های مختلف هموار گردد، یا در جاهایی به یادآوری و تقویت حافظه جمعی نیاز داریم تا از اشتباهات گذشته درس بگیریم و یا با یادآوری از گذشته دور یا نزدیک میراث فرهنگی خود را تقویت کنیم.

بازشناسایی هویت اجتماعی و فرهنگی: ایران کشوری با تنوع قومی و فرهنگی گسترده است. نهادها باید به هویت‌های فرهنگی مختلف احترام گذاشته و زمینه را برای مشارکت آن‌ها فراهم کنند.

تقویت نهادهای با مقیاس کوچک و محلی در ایجاد اعتماد و همکاری: در وضعیت کنونی ایران، بی‌اعتمادی به نهادهای اجتماعی بزرگ یک چالش جدی است. نهادها باید برای جلب اعتماد عمومی بر روی تقویت نهادهای کوچک و متوسط مانند خانواده و محله و انجمن‌ها تلاش کنند و با طراحی برنامه‌هایی برای تقویت همکاری بین گروه‌های مختلف به ایجاد همبستگی اجتماعی کمک کنند.

نیاز به تصمیمگیری و مسئولیتپذیری نهادها در شرایط بحرانی: در شرایط فعلی که ایران با چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مواجه است، گرفتن تصمیم‌های بزرگ نیازمند مسئولیت‌پذیر نمودن نهادهای مسئول در سطح کلان و شفاف نمودن فرایند تصمیم‌گیری و بالا بردن قدرت ریسک‌پذیری نهادها می‌باشد؛ بنابراین، حل مسائل اقتصادی و اخلاقی امروز جامعه ما مانند داشتن رابطه مسالمت‌آمیز با دنیا، رفع تحریم‌ها، مسائل زنان، مشارکت سیاسی مخالفان نیاز به تصمیمات حیاتی دارد که فراتر از روند عادی تصمیم‌گیری روزمره نهادهای سیاسی بوده و به تصمیم‌گیری نهادهای مهم نیاز دارد.

شناسایی تنوع فرهنگی و به رسمیت شناختن گروههای نهفته: رویکرد فرهنگی داگلاس به نهادهایی اشاره دارد که به گروه‌های نهفته و غیررسمی و اقلیت‌ها و حتی منتقدان سیستم را نمی‌دهد و آن‌ها امکان شناسایی ندارند؛ بنابراین ما به رسمیت دادن به گروه‌های پنهان و نهفته و مشارکت و مسئولیت‌پذیری آن‌ها نیازمندیم.

نیاز به ایجاد دستهبندیهای جامع و فراگیر: در جامعه ما معمولاً دسته‌بندی‌های بسته و طردکننده مانند خودی و غیرخودی وجود دارد که گروهی از موضوع قدرت اقدام به دسته‌بندی نموده و دیگران را طرد می کنند؛ بنابراین ما به‌نوعی رویکرد ادغام بخش و دموکراتیک برای دسته‌بندی‌ها در جامعه نیاز داریم.

نتیجهگیری

در این یادداشت تلاش شد که با طرح مسئله رابطه بین نهاد و فرهنگ، ترکیب این دو عنصر پویا را در نهادگرایی فرهنگی و در اندیشه مری داگلاس پیگیری نماییم. معرفی اندیشه مری داگلاس بخصوص از منظر فرهنگی و شناختی می‌تواند به غنای نهادگرایی در ایران کمک کند و با یک سنتز نظری بتوان دیدگاه های جدید و بین‌رشته‌ای خلق نمود.

واقعیت این است که نهادگرایی جدید در ایران بیشتر توسط اقتصاددانان و کمتر توسط جامعه‌شناسان و فرهنگ‌شناسان معرفی و کاربردی شده است و حتی جامعه‌شناسانی هم که به نهادگرایی پرداخته‌اند، بیشتر از منظر تاریخی و سازمانی و اقتصادی به موضوع پرداخته‌اند و کمتر از منظر فرهنگی و ارزش‌ها و هنجارها یا هویت و حافظه نهادی و یا سیستم ادراکی و شناختی به مقوله نهادها توجه کرده‌اند. بنابراین این حوزه جای کار دارد و معرفی نهادگرایان جامعه‌شناختی و فرهنگی مانند مری داگلاس می‌تواند حاوی دلالت‌های خوبی برای تحلیل جامعه ایران باشد. البته دیدگاه مری داگلاس، به خاطر تأکید بیش‌ازحد به رویکرد شناختی، توجه بیش‌ازحد به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی، کمبود شواهد تجربی، عدم توجه به عاملیت افراد و گروه‌ها با انتقاد مواجه است. این نقدها نشان می‌دهند که مطالعه نهادها نیازمند رویکردی جامع‌تر و توجه به ابعاد مختلف آن است. در پایان با این موضوع که مری داگلاس برای توسعه ایران حاوی دلالتهای جدی مانند حافظه نهادی و سیاست فراموشی و نهادهای خُرد بهمثابه موتور تغییر اجتماعی و طبقهبندی بهمثابه ابزار سلطه یا شمولیت و هویتسازی نهادی و تنوع پنهان است راهکارهای زیر پیشنهاد میگردد:

الف: تعادل و سازگاری نهادی بین وضعیت پارادوکسیکال حفظ خاطره جمعی و فراموشی هدفمند،

ب: کاهش آسیب‌های بحران اعتماد به نهادهای کلان در ایران، با تقویت سازمان‌های محلی (انجمن‌های صنفی، تعاونی‌ها، گروه‌های مردم‌نهاد)،

ج. بازتعریف نظام های طبقه‌بندی بر اساس الگوی «نهادگرایی شمول گرا» به‌جای رویکردهای دوقطبی ساز،

د) نیاز به بازتعریف و شناسایی گروه‌های پنهان مانند زیر فرهنگ‌ها، جنبش‌های اجتماعی غیررسمی و شبکه‌های اجتماعی مجازی.

امید است معرفی این نگاه مفید و مؤثر باشد.

منابع

– داگلاس، مری. (1400)، پاکی و خطر: تحلیل پاکی و ناپاکی ترجمه لیلا اردبیلی، نشر لوگوس

– Douglas, Mary(1986) How Institutions Think. Syracuse University Press.

– Douglas, Mary(1992) Risk and Blame: Essays in Cultural Theory. Routledge.

– Douglas, Mary(1992) Natural Symbols: Explorations in Cosmology. Pantheon Books.

– North,Douglas (1999)Institutions, Institutional Change and Economic Performance. Cambridge University Press.

– dimagio and walter (1983) «The Iron Cage Revisited: Institutional Isomorphism and Collective Rationality». American Sociological Review.

– Scot,richard(۲۰۱۴) institutions and Organizations: Ideas, Interests, and Identities. SAGE

– [1] -How Institutions Think.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *