کارشناس ارشد مردمشناسی، دبیر استانهای خبرگزاری مهر

در عصر حاضر، توسعه پایدار دیگر صرفاً به معنای رشد اقتصادی و صنعتی نیست، بلکه مفهومی چندبعدی است که ابعاد اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی را نیز در برمیگیرد. در این میان، جوامع محلی بهعنوان ذینفعان اصلی پروژههای توسعهای، نقش کلیدی در موفقیت یا شکست این پروژهها ایفا میکنند. مردمنگاری (Ethnography) بهعنوان روشی کیفی و عمیق برای درک نیازها، ارزشها و ساختارهای اجتماعی جوامع محلی، میتواند بهعنوان ابزاری قدرتمند در طراحی و اجرای پروژههای توسعهای مورداستفاده قرار گیرد. در ایران و بهویژه در استان کرمان، عدم توجه به این بعد از توسعه، منجر به شکست برخی از پروژههای کلان شده است یا باعث شده پروژهها به بهرهوری کامل نرسند و از مسیر اصلی خود منحرف شوند.
متأسفانه، باوجود ضرورت مردمنگاری برای توسعه پایدار و جدی گرفتن این امر در کشورهای توسعهیافته، در ایران این موضوع چندان موردتوجه قرار نگرفته و در بهترین حالت، در مراحل اولیه قرار دارد. این یادداشت با رویکردی مردمنگارانه، به بررسی نقش جوامع محلی در توسعه و ضرورت توجه به آنها در سیاستگذاریها میپردازد.
مردمنگاری بهعنوان یک روش تحقیق کیفی، بر درک عمیق از زندگی روزمره، باورها، ارزشها و روابط اجتماعی جوامع محلی تمرکز دارد. این روش از طریق مشاهده مشارکتی، مصاحبههای عمیق و تحلیل دادههای کیفی، به شناسایی نیازهای واقعی جوامع محلی و پیشبینی تأثیرات اجتماعی پروژههای توسعهای کمک میکند. در نهایت، این روش منجر به تدوین پیوستهای علمی برای طرحهای اقتصادی میشود و از انحراف آنها از اهداف اولیه و اجرای طرحهای نامناسب جلوگیری کرده، توسعه پایدار را فراهم میکند و از تعارضات منطقهای پیشگیری مینماید.
جوامع محلی نهتنها مصرفکنندگان نهایی پروژههای توسعهای هستند، بلکه بهعنوان حافظان فرهنگ محلی و منابع طبیعی نیز عمل میکنند. هر پروژهای که بدون در نظر گرفتن این نقشها اجرا شود، با مقاومتهای اجتماعی، بحرانهای فرهنگی و حتی شکست اقتصادی مواجه خواهد شد. برای مثال، در پروژههای انتقال آب یا استخراج معادن، جوامع محلی به دلیل وابستگی شدید به منابع طبیعی، بیشترین تأثیرات منفی را تجربه میکنند. اینجاست که مردمنگاری بهعنوان ابزاری برای شناخت این وابستگیها و ارائه راهحلهای مبتنی بر شرایط محلی وارد عمل میشود. نمونههایی از این موارد را میتوان در کارخانه قطران زرند، کارخانه مس خاتونآباد و یا اجرای طرحهای انتقال آب و کدینگ سوخت مشاهده کرد.
راهحل محلی به معنای طراحی و اجرای پروژهها بر اساس نیازها، ارزشها و شرایط خاص جوامع محلی است. این مفهوم بر این ایده استوار است که هر جامعهای دارای ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی منحصربهفردی است که باید در فرآیند توسعه موردتوجه قرار گیرد. راهحل محلی تنها از طریق مطالعات مردمنگاری عمیق و مشارکت فعال جوامع محلی قابلدستیابی است.
در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، راهحل محلی بهعنوان بخشی جداییناپذیر از فرآیند توسعه در نظر گرفته میشود و حتی در شرکتهای نفتی و معدنی و صنایع مشهور جهان قبل از اجرای هر پروژهای پیوستهای اجتماعی را تعریف و بهصورت ویژه مطالعات تخصصی را انجام میدهند حتی برای شناخت مردم جوامع محلی قبل از اجرای طرحهای توسعهای مردم شناسان را به این مناطق اعزام میکنند تا با مطالعه عمیق این جوامع طرحهای را متناسبسازی کنند و این دقیقاً حلقه مفقوده طرحهای صنعتی و معدنی و حتی کشاورزی و گردشگری در ایران است به همین دلیل طرحهایی مانند هدفمندی یارانهها و یا گرانی سوخت بدون مطالعه اجرا میشود و پس از چند سال با آزمون خطا و بهجای ماندن هزینههای زیاد ازجمله از دست رفتن اعتماد عمومی این طرحها شکست میخورند و یا اشتباهاتشان را اصلاح میکنند.
برای مثال در پروژههای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، دولت نروژ از مطالعات مردمنگاری برای درک نیازهای جوامع محلی و طراحی پروژههایی استفاده میکند که همزمان با حفظ محیطزیست، منافع اقتصادی را نیز برای جوامع محلی به ارمغان میآورد.
همچنین در پروژههای استخراج معادن کانادا، شرکتها ملزم به انجام مطالعات مردمنگاری و مشارکت جوامع بومی در تصمیمگیریها هستند. این رویکرد نهتنها از بروز بحرانهای اجتماعی جلوگیری کرده، بلکه به بهبود روابط بین شرکتها و جوامع محلی نیز کمک کرده است.
در ایران، عدم توجه به راهحل محلی و نادیده گرفتن مطالعات مردمنگاری، منجر به شکست بسیاری از پروژههای کلان شده است. برای مثال: طرح انتقال آب صفا رود است این پروژه بدون در نظر گرفتن نیازها و دغدغههای جوامع محلی اجرا شد و در نهایت به منبعی از تنشهای اجتماعی تبدیل شد. مطالعات مردمنگاری میتوانست به شناسایی راهحلهای جایگزین و کاهش مقاومتهای اجتماعی کمک کند. طرح انتقال آب از سرچشمههای زاینده رو به رفسنجان نیز باوجود لولهگذاری چندین سال قبل نیمهکاره رها شد. ساخت سد گتوند یکی از بزرگترین شکستها بدون پیوست محسوب میشود.
کارخانه خاتونآباد شهربابک نمونه دیگر است این پروژه به دلیل عدم توجه به تأثیرات زیستمحیطی و اجتماعی پس از بهرهبرداری هزینههای زیادی را به دامداران و کشاورزان دشت خاتونآباد وارد کرده است.
عدم توجه به راهحل محلی در ایران ریشه در چند عامل کلیدی دارد:
- تمرکز بر توسعه اقتصادی یکبعدی: در بسیاری از موارد، توسعه صرفاً به معنای رشد اقتصادی در نظر گرفته میشود و ابعاد اجتماعی و فرهنگی نادیده گرفته میشوند.
- فقدان نهادهای مستقل مردمنگاری: در ایران، نهادهای مستقل برای انجام مطالعات مردمنگاری و ارزیابی تأثیرات اجتماعی پروژهها وجود ندارد.
- عدم مشارکت جوامع محلی در تصمیمگیری: تصمیمگیریهای کلان اغلب بدون مشارکت جوامع محلی و در سطوح بالا انجام میشود.
- بیاعتنایی به تجربیات گذشته: بسیاری از مسئولان، علیرغم شکستهای متعدد، همچنان به رویههای نادرست ادامه میدهند.
- عدم اعتقاد مسئولان: برخی از مسئولان و سیاستگذاران بدون توجه به نیازهای علمی عموماً اقدام به تصمیمگیریهایی میکنند که باوجود هزینههای مالی بالا هزینههای سنگینی بر دوش جامعه میاندازند اما به هدف از پیش تعیین شده نمیرسند.
راهکارهای عملی برای تحقق راهحل محلی
برای تحقق راهحل محلی و بهبود فرآیندهای توسعهای، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
- انجام مطالعات مردمنگاری پیش از اجرای پروژهها: این مطالعات باید به شناسایی نیازها، ارزشها و ساختارهای اجتماعی جوامع محلی بپردازند.
- ایجاد نهادهای مستقل مردمنگاری: این نهادها باید بهصورت علمی و مستقل، تأثیرات اجتماعی پروژهها را ارزیابی کنند.
- افزایش مشارکت جوامع محلی در تصمیمگیری: ایجاد بسترهای گفتوگوی اجتماعی میان مسئولان، کارشناسان و جوامع محلی ضروری است.
- ظرفیتسازی محلی: آموزش و توانمندسازی جوامع محلی برای مشارکت فعال در پروژههای توسعهای.
- نظارت و ارزیابی مستمر: پس از اجرای پروژهها، نظارت و ارزیابی مستمر تأثیرات اجتماعی و زیستمحیطی آنها ضروری است.
جوامع محلی بهعنوان ذینفعان اصلی پروژههای توسعهای، نقش کلیدی در موفقیت یا شکست این پروژهها ایفا میکنند. مردمنگاری بهعنوان ابزاری برای درک عمیق نیازها و ارزشهای این جوامع، میتواند به طراحی و اجرای پروژههایی منجر شود که نهتنها از نظر اقتصادی موفق باشند، بلکه از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز مورد پذیرش جوامع محلی قرار گیرند. راهحل محلی، بهعنوان راهحلی برای توسعه پایدار، نیازمند تغییر نگرش در سیاستگذاریهای کلان و توجه جدی به مطالعات مردمنگاری است. تنها در این صورت است که میتوان از شکستهای گذشته درس گرفت و به سمت توسعهای پایدار و مردمی حرکت کرد.
باید به این نکته اشاره کرد که جامعهپذیری در راستای مطالبه گری مردم از یکسو و اعتقاد مردم به مردمنگاری در راستای توسعه پایدار باید از راه انتقال این ارزشها در سیستم آموزشوپرورش، دانشگاهها، خانوادهها و در نهایت رسانهها انجام شود تا بتوانیم با عبور از مشکلات هزینهها را بهصورت دقیق جهتدهی کنیم و بیشترین بهرهوری را داشته باشیم.