میان ظرفیت تا عملکرد لجستیکی ایران، تفاوت از زمین تا آسمان است!

 

1) ایران؛ کشوری لجستیکی

كشور ایران از دیرباز به مهد بازرگانی و تجارت منطقه و آسیا شهره بوده است. این شهرت نه‌فقط به علت كسب‌وكار مردم ایران‌زمین به تجارت بلكه به دلیل شرایط جغرافیایی و ارتباطاتی این سرزمین نیز بوده است. قرار داشتن در مسیر شاهراه جاده ابریشم، ایران را از گذشته‌ای دور موردتوجه و اهمیت بازرگانان داخلی و خارجی داشته است. به همین علت، در مطالعه تاریخ دور این سرزمین، سابقه‌ای طولانی از فعالیت‌های لجستیكی و زیرساخت‌های لجستیكی را شاهد هستیم. سامانه به‌کارگیری چاپارها و ایجاد كاروانسراهای بزرگ در تاریخ دور ایران‌زمین، هنوز هم موردتوجه و تحسین صاحب‌نظران امور لجستیكی قرار دارد و همین است كه در کتاب‌های تاریخی و سفرنامه‌های مختلف از ایرانیان به‌عنوان بازرگانان و تاجرانی قابل یاد می‌شود.

در كنار موضوع فوق كه بیانگر این مهم است كه بازرگانی و لجستیك، به لحاظ فرهنگی و تاریخی از بالاترین اهمیت برخوردار بوده است؛ موهبت‌های خدادادی و موقعیت ژئوپلیتیك و ژئوكونومیك این كشور نیز مزید بر علت بوده است تا این كشور را كشوری لجستیكی بنامند. قرار گرفتن در مسیر پنج كریدور اصلی ترانزیت و حمل‌ونقل بین‌المللی (كریدور شمال- جنوب1، كریدور تراسیكا2، كریدور شرق- غرب، كریدور جنوبی آسیا و كریدور آلتید3)، امكان استفاده و به‌کارگیری همه روش‌های پنج‌گانه حمل‌ونقل (اعم از: جاده‌ای، ریلی، هوایی، دریایی و خطوط لوله)، داشتن نزدیك به 2500 كیلومتر ساحل آبی و 6500 كیلومتر مرز خشكی، دسترسی به آب‌های آزاد، داشتن بنادری كه به‌صورت بالقوه توانایی قرار گرفتن بین ده بندر بزرگ لجستیكی دنیا را دارا هستند (همچون بندر شهید رجایی)، وسعت زیاد كشور، وجود ارتباط كالایی زیاد بین كشورهای اطراف ایران كه ترانزیت آن‌ها از ایران (درصورت فراهم بودن شرایط مساوی با سایر مسیرهای رقیب) هم به لحاظ زمان و هم هزینه مقرون به‌صرفه‌تر می‌باشد؛ همه و همه بیانگر مزیت‌های لجستیكی فوق‌العاده و حتی منحصربه‌فرد ایران می‌باشد.

اما با تمام امكانات و فرصت‌های موجود جهت تبدیل‌شدن كشور به یك مركز لجستیكی، متأسفانه نتوانسته‌ایم از این موهبت‌های الهی و سابقه دیرین در امر لجستیك و بازرگانی به نحو مناسبی بهره ببریم. حتی می‌توان اذعان نمود طی یک‌صد سال اخیر هیچ‌گاه توسعه لجستیك و بازرگانی، نه‌تنها در صدر اهداف و برنامه‌های این كشور قرار نداشته است، بلكه حتی در حد مقدورات خود نیز به آن توجه نشده است.

 

2) مهمترین مزیتهای لجستیكی ایران

1) سابقه دیرینه تجارت و بازرگانی در ایران،

2) پهنه گسترده كشور،

3) قرار گرفتن در منطقه خاورمیانه كه این منطقه به لحاظ لجستیكی یك هاب محسوب شده و جزو مهم‌ترین مناطق تجاری دنیا محسوب می‌شود،

4) كشورهای همسایه زیاد (ایران با 13 كشور مرز مشترك زمینی و دریایی دارد. به علاوه، از طریق كشورمان دسترسی غیرمستقیم به بیش از 12 كشور دیگر در فاصله تقریبی 2000 كیلومتری از اطراف كشور واقع‌شده اند، امكان پذیر است)،

5) دسترسی به آب‌های آزاد،

6) دسترسی آسان به خیلی از كشورهای منطقه،

7) قابلیت تبدیل شدن به حلقه لجستیک بین آسیا و اروپا،

8) قرار داشتن در مسیر پنج كریدور بین‌المللی ترانزیت و تجارت كالا،

9) پتانسیل‌های فراوان ایران برای تبدیل‌شدن به هاب تجاری منطقه،

10) موقعیت مناسب جغرافیایی مبادی ورودی/خروجی زمینی كشور به‌لحاظ دسترسی به بازار تولید و مصرف،

11) مزیت کریدورهای هوایی عبوری از ایران به‌عنوان کوتاه ترین کریدور هوایی میان‌قاره‌ای،

12) حجم بالای تجارت بین كشورهای همسایه شمالی ایران با كشورهای همسایه جنوبی ایران،

13) بازار وسیع و پرمصرف داخلی كشور،

14) شبكه توزیع گسترده در داخل كشور،

15) تولید و صادرات بسیاری از كالاها و محصولات (به‌خصوص كشاورزی) به سایر كشورها،

16) داشتن بنادر فوق‌العاده مناسب و استراتژیك (همچون بندر شهید رجایی و چابهار)،

17) داشتن چندین منطقه آزاد تجاری به‌خصوص در منطقه خلیج‌فارس،

18) همسایگی با كشورهایی كه محصور در خشكی هستند و ایران بهترین راه ارتباطی آن‌ها با آب‌های آزاد می‌باشد،

19) قیمت پایین سوخت و حامل‌های انرژی در ایران،

20) نیروی كار ارزان،

21) شبكه گسترده جاده‌ای كشور،

22) شبكه مناسب حمل‌ونقل ریلی در كشور،

23) انجام اقدامات و مطالعات قابل‌توجه در حوزه لجستیك طی سالیان اخیر (ازجمله، تدوین سند راهبردی توسعه زیرساخت‌های تجاری كشور و سند آمایش لجستیکی کشور)،

24) داشتن متخصصین و اساتید برجسته در حوزه لجستیك،

25) رویكرد بسیار مثبت و وسیع جامعه دانشگاهی و آكادمیك كشور به مقوله لجستیك طی دهه اخیر،

26) توجه جدی دولتمردان به مقوله لجستیک و درک ضرورت و اهمیت آن در سالیان اخیر.

3) مزیتهای لجستیکی ایران در مقایسه با امارات و ترکیه

درحالی‌که دغدغه اصلی دهه‌های اخیر نظام برنامه‌ریزی كشور، توسعه صنعتی كشور بوده و هرچه برنامه‌های توسعه بیشتر رنگ‌وبوی صنعتی می‌گرفته‌اند، بیشتر مورد تمجید و تعریف بوده‌اند. برخی كشورهای همسایه با درك درست شرایط محیطی و آینده‌نگاری صحیح، به‌طور شایسته‌ای از موقعیت منحصربه‌فرد منطقه خاورمیانه در جهت توسعه لجستیك و تجارت خود بهره برده‌اند. به‌گونه‌ای که امروزه دنیا، كشورهایی همچون امارات، سنگاپور و هنگ‌کنگ را به خاطر هاب لجستیكی بودنشان می‌شناسد.

حال كه سخن از كشورهای همسایه ایران به میان آمد، شاید خالی از لطف نباشد تا قابلیت‌های بالقوه ایران را با دو كشور همسایه یعنی تركیه و امارات (كه اتفاقاً امروزه به‌عنوان كشورهایی لجستیكی و نه صنعتی در جهان شناخته می‌شوند) مقایسه‌ای مختصر نماییم.

كشور امارات هم‌اکنون به‌عنوان یك هاب تجاری و لجستیكی برجسته در منطقه و جهان شناخته می‌شود. ایجاد تنها شهر لجستیكی دنیا در امارات (شهر لجستیكی دبی)، ساختن بزرگ‌ترین بندر ساخته دست بشر (بندر جبل‌علی)، ساخت یكی از بزرگ‌ترین فرودگاه‌های دنیا (فرودگاه آل‌مكتوم) و بسیاری از نمونه‌های موفق دیگر در كمتر از نیم‌قرن عمر این كشور، باعث شده است تا كشور امارات كه به لحاظ موهبت‌های خدادادی و طبیعی كمترین مزیت‌های لجستیكی را در خود داشته است، طی سه دهه اخیر رشدی چشمگیر در ایجاد و بهره‌برداری از زیرساخت‌های لجستیكی داشته باشد. به‌گونه‌ای که اكنون كشور امارات به‌عنوان یكی از اصلی‌ترین هاب های لجستیكی دنیا شناخته می‌شود. نكته قابل‌توجه اینكه امارات در حالی به‌عنوان هاب لجستیكی منطقه و دنیا مطرح است كه برخلاف ایران در حوزه حمل‌ونقل زمینی (جاده‌ای و ریلی) هیچ مزیتی نداشته و به علت وسعت اندك و اقلیم نامناسب آن كشور، زیرساخت‌های مناسب برای حمل‌ونقل زمینی در این كشور ایجاد نشده است و به‌سختی و هزینه زیاد قابل ایجاد است. گرچه در این حوزه نیز امارات سرمایه‌گذاری‌های قابل‌توجهی داشته است.

در آن‌سوی دیگر ایران‌زمین، كشور تركیه قرار دارد كه گرچه نسبت به امارات دارای مزیت‌های لجستیكی طبیعی زیادی می‌باشد؛ اما در مقایسه با ایران ضعیف‌تر است. كشور تركیه نیز توانسته با توسعه زیرساخت‌های لجستیكی خود (همچون بنادر، راه‌آهن و شبكه جاده‌ای) و به‌كارگماری ناوگان مناسب به یكی از مهم‌ترین كشورهای ترانزیتی تبدیل شود. موقعیت جغرافیایی كشور تركیه به‌گونه‌ای است كه این كشور را در مسیر حمل‌ونقل شرق به غرب (و بالعكس) قرار می‌دهد. ازاین‌رو تقاضای سفر (مسافر و كالا) در این كشور به‌شدت زیاد می‌باشد؛ به‌گونه‌ای كه این كشور به یك مسیر ترانزیتی برای حمل كالاهای تجاری بین قاره آسیا و اروپا شده است. دولتمردان تركیه با درك این موضوع به بهترین نحو از این مزیت استفاده نموده و شاهد گسترش صنعت لجستیك و حمل‌ونقل در این كشور علی‌الخصوص در سال‌های اخیر بوده‌ایم. مقایسه شاخص‌های جابجایی و حمل‌ونقل این كشور با ایران بیانگر فاصله قابل‌توجهی است.

با توجه به اینكه بیشتر كشورهای در دسترس تركیه در قاره اروپا بوده و وسعت چندانی ندارند، ولی كشورهای در دسترس ایران – بخصوص در حوزه آسیای میانه- از وسعت بیشتری برخوردار هستند كه در نتیجه تعداد كمتری كشور در یك محدوده شعاع پوشش قرار می گیرند. تمامی محورهای ترانزیتی كه از تركیه عبور می كنند، از ایران نیز عبور می كنند كه در نتیجه ایران از تمامی مزایای تركیه در این زمینه برخوردار است. تنها كریدور عبوری تركیه كه از ایران نمی گذرد «كریدور میانی» است. وسعت ایران نسبت به دو كشور دیگر مزیت دیگری است كه محدوده دسترسی آن را به مناطق مختلف جغرافیایی افزایش داده است. مزیت جغرافیایی ایران در جنوب مشابه و چه‌بسا بیشتر از كشور امارات است. چرا كه علاوه بر تسلط بر سرتاسر خلیج‌فارس، دسترسی به دریای عمان و اقیانوس هند نیز از طریق مرزهای دریایی وسیع ایران در جنوب ممكن است. از سوی دیگر ایران به دلیل وسعت و ارتباط با تعداد بسیار از كشورها از طریق خشكی،‌ دارای مزیت مضاعفی نیز نسبت به امارات است. كشورهای تركیه و امارات دو رویكرد كاملاً متفاوت برای ایفای نقش در تجارت بین‌الملل و تجارت منطقه اتخاذ كرده‌اند. در حالی كه، توجه اصلی امارات بر مبنای تبدیل‌شدن به هاب تجاری منطقه است؛ تركیه به‌دنبال توسعه ظرفیت‌های ترانزیتی و جابجایی خود می‌باشد. كشور ایران، با توجه به موقعیت جغرافیایی، گستردگی مساحت كشور، دسترسی به آب‌های آزاد، واقع‌شدن در مسیر كریدورهای ترانزیتی بزرگ و پتانسیل‌های بالقوه خود قادر است هر دو نقش (هم گذرگاه ترانزیتی و هم هاب تجاری) را در تجارت بین‌الملل و منطقه ایفا كند.

4) موقعیت استراتژیک ایران؛ مهمترین دارایی نامشهود دولت

یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین دارایی نامشهودی که عموماً در اختیار دولت‌ها قرار دارد، «موقعیت استراتژیک کشور» است. که البته هر دولتی از این موهبت و ثروت بهره‌مند نیست. این دارایی پرارزش به‌خصوص برای دولت ایران که در موقعیتی استراتژیک و ژئوکونومیک استثنایی واقع‌شده است، صدچندان است.

نكته مهم این است كه «موقعیت استراتژیک کشور» از یک‌طرف یک ثروت بین نسلی محسوب می‌شود که دولت‌ها وظیفه دارند در حفظ و ارتقای آن کوشا باشند و از طرفی دیگر، حفظ این موقعیت استراتژیک، نیازمند تلاش و سیاست‌ورزی در عرصه بین‌المللی است.

متأسفانه تحریم‌ها و بی‌ثباتی و ضعف کشور در مناسبات و ارتباطات بین‌المللی، ضربه‌ای مهلک بر «موقعیت استراتژیک ایران» وارد کرده است و بعید نیست که با ادامه روند موجود، دست نسل‌های آینده این سرزمین از این ثروت باارزش‌تر از نفت، کوتاه گردد و چه پاسخی برای این بی‌تدبیری‌ها در از دست دادن موقعیت استراتژیک ایران خواهیم داشت؟!

لجستیک تجاری به‌عنوان کاراترین و بهترین روش بهره‌برداری و مولدسازی دارایی «موقعیت استراتژیک کشور» شناخته می‌شود که کشورهایی همچون امارات، ترکیه، قطر، عمان و سنگاپور در همسایگی‌مان به‌خوبی اهمیت آن را درک کرده‌اند و از آن بیش از دارایی نفتی ما در حال بهره بردن هستند.

 

5) عملکرد لجستیکی ایران

شــاخص عملكــرد لجســتیك (Logistics Performance Index)، یك شاخص چندبعدی ‌می‌باشد كه عملكرد بخش لجستیك یك كشور را ارزیابی می‌نماید و از سال 2007 به‌صورت دوسالانه توسط بانك جهانی ارزیابی می‌شود.

شاخص عملكرد لجستیك (LPI)، عملكرد هر كشور را در شش حوزه كه مهم‌ترین ابعاد صنعت لجستیك كنونی را شكل می‌دهد، اندازه‌گیری می‌نماید:

  • کارایی فرایندهای ترخیص کالا (سرعت، سادگی و قابل پیش‌بینی بودن تشریفات اداری مثل فرایندهای گمرکی)،
  • کیفیت زیرساخت‌های تجاری و جابجایی (مثل مبــادی ورودی، راه‌آهن، جــاده‌ها، تکنولوژی اطلاعات)،
  • سهولت در ارسال محموله‌های بین‌المللی (ترانزیت و صادرات مجدد)،
  • شایستگی و کیفیت خدمات لجستیکی (متصدیان حمل‌ونقل، کارگزاران یا واسطه‌های گمرک)،
  • توانایی در تعقیب و ردیابی کالاهای ارسالی،
  • مناسب بودن زمان تحویل محموله‌ها به مشتری در زمان برنامه‌ریزی شده یا زمان مورد انتظار.

اعداد جدول شماره (1)، رتبه لجستیکی کشور را نشان می‌دهد (هرچه کمتر بهتر).

در رتبه‌بندی اخیر بانک جهانی (May 2023)، ایران با کشورهای بورکینافاسو، فیجی، گامبیا، قرقیزستان، ماداگاسکار، موریتانی، سوریه، ونزوئلا هم‌رده شده است! از میان 139 کشور مورد بررسی، تنها 8 کشور وضعیتی بدتر از «ایران لجستیکی» داشته‌اند! بدترین عملکرد لجستیکی در بین کشورهای منطقه، از آن «ایران لجستیکی» شده است!

عملکرد لجستیکی ایران 59 رتبه بدتر از گزارش قبلی شده است! حتی کشورهای محصور در خشکی (مثل قزاقستان، ازبکستان، ارمنستان و گرجستان) نیز عملکردی به‌مراتب بهتر از ایران داشته‌اند!

متهم اصلی: سوء مدیریت کشور و ضعف مفرط در بهبود تعاملات بین‌المللی و منطقه‌ای (اعداد دروغ نمی‌گویند!)

 

6) بهرهبرداری حداقلی از پتانسیل حداکثری لجستیک ایران!

درحالی‌که ایران یکی از لجستیکی‌ترین موقعیت‌های جغرافیایی دنیا را دارد (بالقوه جزو 10 کشور برتر دنیاست) و در هریک از زیرساخت‌های لجستیکی نیز به‌طور جداگانه، رتبه قابل‌قبول بین 20 تا 30 دنیا را دارد؛ اما متأسفانه وضعیت زیرساخت‌های لجستیکی ایران به‌طور تجمیعی، طبق گزارش اخیر بانک جهانی، رتبه 89 دنیا است که بیانگر عدم کارکرد یکپارچه زیرساخت‌ها با یکدیگر است. به لحاظ عملکردی هم اوضاع از این بدتر بوده و طبق گزارش بانک جهانی، ایران در رتبه تأسف‌بار 123 دنیا به لحاظ عملکردی قرار گرفته است!

 

7) جمعبندی

پس از مروری بر مهم‌ترین مزیت‌های لجستیكی ایران، در پایان این سؤال‌های اساسی را مطرح می‌كنیم كه آیا وقت آن نرسیده است تا با یك بررسی جامع‌ومانع استراتژی توسعه اقتصادی كشور را موردبازنگری جدی قرار دهیم؟

آیا زمان آن فرانرسیده به‌جای رشد و تصحیــح عــــدد و رقم‌های برنــامه‌های پنج‌سـاله جدید در مقایســه با برنامه‌های پنج‌ســاله قبلی، ماهیت و اســـــاس آن برنامه‌ها را مورد اصلاحــات ساختاری قرار دهیم؟

آیا گاه آن فرانرسیده به‌جای اینكه كماكان دنباله‌روی برنامه‌های توسعه دهه 40 و 50 باشیم (كه در آن‌ها توسعه صنعتی كشور بالاترین اولویت را داشته است)، «طرحی نو دراندازیم» و مبنای توسعه اقتصادی كشور را بازتعریف كنیم؟

آیا واقعاً توسعه اقتصادی كشور از مسیر توسعه صنعتی اتفاق میافتد یا مسیرهای دیگری چون توسعه لجستیكی نیز وجود دارند كه ممكن است ما را سریعتر و كمهزینهتر به اهداف تعریفشده در افق 1404 برسانند؟

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *