چالش اصلی؛ سیاست های ناکارآمد و زیرساخت‌های نامناسب

معاون بازرسی کالا و تجهیزات شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران (ISQI)

منابع نفت و گاز ایران بالقوه‌اند و نه بالفعل، این مسئله به‌اضافه تأثیر تحریم‌ها، الگوی مصرف و عدم توانایی در افزایش بهره‌برداری باعث شده است تا ایران جزو واردکنندگان بزرگ انرژی در دنیا باشد. نبود یک ارزیابی عمومی و شفاف از منابع انرژی کشور و نحوه اکتشاف و استخراج آن‌ها، چالش‌های متعددی را در برنامه‌ریزی و توسعه این بخش ایجاد کرده است. یوسف باقریان، معاون بازرسی کالا و تجهیزات شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران بر این نظر است که برخلاف تصور، مردم ایران پُرمصرف نیستند و مصرف بالای انرژی در ایران نتیجه سیاست‌گذاری‌های اشتباه است. مشکل اصلی نه در رفتار مصرف‌کننده، بلکه در سیاست‌های ناکارآمد انرژی و زیرساخت‌های نامناسب است. حذف گاز از شبکه خانگی، کاهش اتلاف برق در شبکه انتقال، تمرکز بر اصلاح الگوی مصرف در صنایع، مدیریت منابع آبی، تغییر رویکرد در سیاست‌گذاری‌ها و آموزش و فرهنگ‌سازی از راهکارهای کاهش اتلاف و استفاده بهینه از منابع انرژی هستند.برق یک کالای زیرساختی است که سرمایه‌گذاری اولیه بسیار بالایی نیاز دارد. سرمایه‌گذاری در صنایع زیرساخت، دیربازده و کم بازده بوده و در مقایسه با سایر صنایع، جذاب نیست، اما عدم توسعه زیرساخت‌ها، مانع رشد سایر بخش‌ها می‌شود و در نتیجه اقتصاد در یک چرخه معیوب به دام می‌افتد.
سرمایه‌گذاری به میزان پس‌انداز، ثروت و درآمد کشورها بستگی دارد و زمانی که یک اقتصاد گرفتار چرخه معیوب می‌شود و درآمد سرانه‌اش کاهش می‌یابد، نمی‌تواند پس‌انداز و در امور مهم سرمایه‌گذاری کند. در سه دولت گذشته برنامه‌ریزی شده است که ۲۰ درصد از سرمایه‌گذاری توسط دولت و ۸۰ درصد از طرف بخش خصوصی انجام شود؛ درست مانند یک کشور توسعه‌یافته با درآمد 20000 دلار! غافل از اینکه درآمد سرانه در کشور ما کمتر از ۶۰۰۰ دلار است. لذا سازوکار بازار مسئله برق را حل نخواهد کرد.
شرح کامل گفت وگو با دکتر علیرضا اسدی، معاون پژوهش و برنامه‌ریزی سندیکای صنعت برق ایران را در ادامه بخوانیم.

چه تصویری از جایگاه نفت و گاز در حوزه انرژی برای آینده در مطالعات آیندهنگاری جهان تصور میشود؟

در حال حاضر، دو دیدگاه اصلی در مورد آینده نفت و گاز در جهان وجود دارد:

دیدگاه اول: این دیدگاه معتقد است که نفت و گاز به‌زودی جایگاه خود را در دنیای انرژی از دست داده و سرنوشتی مشابه زغال‌سنگ پیدا خواهند کرد. با رشد منابع انرژی تجدیدپذیر و پیشرفت فناوری‌های جدید، استفاده از نفت و گاز به‌عنوان سوخت فسیلی کاهش چشم‌گیری خواهد داشت.

دیدگاه دوم: دیدگاه دوم بر این باور است که با پیشرفت‌های علمی و فناوری، بشر می‌تواند چالش‌های زیست‌محیطی مرتبط با نفت و گاز را حل کند. در این سناریو، نفت و گاز نه به‌عنوان سوخت، بلکه به‌عنوان مواد اولیه در تولید محصولات پتروشیمی و دیگر صنایع باقی خواهند ماند. استفاده از فناوری‌هایی نظیر نانو و هوش مصنوعی، مشکلات زیست‌محیطی این منابع را کاهش خواهد داد.

اگرچه نقش نفت و گاز به‌عنوان سوخت فسیلی کاهش خواهد یافت، اما نمی‌توان تصور کرد که این منابع کاملاً بی‌مصرف شوند؛ به‌عنوان مثال، امروزه روش‌هایی برای تجزیه‌پذیری محصولات پلاستیکی و کاهش اثرات مخرب زیست‌محیطی آن‌ها توسعه‌یافته است. بنابراین، دیدگاه دوم منطقی‌تر به‌نظر می‌رسد و احتمالاً نفت و گاز همچنان به‌عنوان مواد اولیه در بسیاری از صنایع کاربرد خواهند داشت، هرچند که نقش آن‌ها به‌عنوان سوخت به‌مرور زمان کم رنگ‌تر خواهد شد.

 

 چرا با وجودی که ایران در مقیاس جهانی نفت و گاز فراوان دارد، جزو واردکنندگان بزرگ انرژی دنیاست؟

دلایل اصلی این وضعیت را می‌توان در چهار موضوع کلیدی زیر خلاصه کرد:

  1. منابع نفت و گاز ایران بالقوه هستند، نه بالفعل: بخش زیادی از ذخایر نفت و گاز ایران هنوز به مرحله استخراج نرسیده‌اند و تنها در حد اکتشاف باقی مانده‌اند. این منابع را می‌توان به‌حساب بانکی تشبیه کرد که هرچند وجود دارد، اما امکان برداشت از آن فراهم نیست. تا زمانی که زیرساخت‌های لازم برای استخراج و بهره‌برداری از این ذخایر ایجاد نشود، این منابع عملاً در اختیار کشور نیستند.
  2. تأثیر تحریمها: تحریم‌های بین‌المللی نقش بسیار مهمی در کاهش توانایی ایران برای استخراج و بهره‌برداری از منابع انرژی داشته‌اند. برخلاف برخی ادعاها، تحریم‌ها تأثیر قابل‌توجهی بر توان فنی و اقتصادی کشور گذاشته‌اند و موجب شده‌اند که سرمایه‌گذاری و فناوری لازم برای توسعه این صنعت به کشور وارد نشود.
  3. الگوی مصرف انرژی در ایران: ایران یکی از معدود کشورهایی است که به‌صورت گسترده گاز طبیعی را به منازل مردم منتقل کرده و به‌عنوان سوخت خانگی مصرف می‌کند. در کشورهای صنعتی، گاز طبیعی عمدتاً در صنایع، پتروشیمی یا تولید برق مصرف می‌شود و برق حاصل به منازل انتقال می‌یابد. این الگوی مصرف در ایران، با رشد جمعیت و افزایش تقاضای انرژی، فشار زیادی بر منابع گاز کشور وارد کرده و باعث شده است که کشور به واردکننده انرژی تبدیل شود.
  4. عدم توانایی در افزایش بهرهبرداری: به‌دلیل محدودیت‌های فنی، فناوری و مدیریتی، ایران نتوانسته است فشار لازم برای برداشت از منابع گازی خود را افزایش دهد. این موضوع همراه با تحریم‌ها و رشد مصرف داخلی باعث کاهش توان تأمین انرژی کشور شده است.

 

 چه ارزیابی از چگونگی آمایش منابع انرژی، اکتشاف و استخراج در کشور وجود دارد؟

در حال حاضر، به نظر می‌رسد ارزیابی جامع و شفافی از وضعیت آمایش منابع انرژی، اکتشاف و استخراج در کشور وجود ندارد. مسائل و اطلاعات مرتبط با این حوزه به دلایل مختلف، از جمله رویکرد امنیتی، به‌صورت عمومی منتشر نمی‌شود و دسترسی به آن‌ها محدود است. این موضوع مانع از شکل‌گیری یک تصویر روشن و دقیق از وضعیت موجود می‌شود. به‌طور کلی، نبود یک ارزیابی عمومی و شفاف از منابع انرژی کشور و نحوه اکتشاف و استخراج آن‌ها، چالش‌های متعددی را در برنامه‌ریزی و توسعه این بخش ایجاد کرده است.

 

 با مسئله فلرینگ و سوزاندن گاز در مشعلها، منابع بزرگی از کشور به هدر میرود. رفع این نقیصه در حوزه انرژی کشور چقدر سخت است؟

رفع مشکل فلرینگ (سوزاندن گاز در مشعل‌ها) در کشور به‌دلیل نیاز به فناوری‌های پیشرفته و هزینه‌های مرتبط، کاری پیچیده و دشوار است. هرچند فناوری‌های موجود امکان استحصال این گازها را فراهم می‌کنند، اما در شرایط فعلی اقتصادی و با توجه به هزینه‌های بالا، این اقدام در بسیاری از موارد به‌صرفه نیست؛ برای نمونه، پس از امضای برجام، یک شرکت آلمانی پیشنهاد همکاری برای جمع‌آوری گازهای فلر و بهره‌برداری از آن‌ها را مطرح کرد. قراردادی ۲۵ ساله در این زمینه آماده شد که براساس آن، آلمان متعهد می‌شد گازهای فلر را جمع‌آوری و مورد استفاده قرار دهد. اما با بازگشت تحریم‌ها، این پروژه متوقف شد و فرصت استفاده از این فناوری از دست رفت. بنابراین، رفع این مشکل نیازمند دسترسی به فناوری‌های پیشرفته، سرمایه‌گذاری قابل‌توجه و کاهش محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها است. هرچند امکان‌پذیر است، اما شرایط اقتصادی و سیاسی کنونی دستیابی به این هدف را بسیار دشوار کرده است.

 

 در مورد قیمت حاملهای انرژی و آینده آن نظر شما چیست؟ ضمناً منطق پرداخت یارانه انرژی چیست؟

به نظر می‌رسد چیزی به نام «یارانه انرژی» در ایران وجود ندارد. در واقع، این سیاست بیشتر شبیه روغنی است که نذر امام‌زاده می‌شود؛ به‌عنوان مثال، در حوزه بنزین، زمانی می‌توان از قیمت جهانی سخن گفت که خودرویی که به مردم عرضه می‌شود نیز به قیمت واقعی و کیفیت جهانی باشد. در حال حاضر، خودروهایی که در ایران تولید یا مونتاژ می‌شوند، چندین برابر قیمت جهانی به فروش می‌رسند. برای نمونه: اگر قیمت یک خودرو در بازار امارات ۲ میلیارد تومان باشد، همان خودرو در ایران ۴ میلیارد تومان عرضه می‌شود. بخشی از این قیمت اضافی به جیب دولت می‌رود. حال اگر این مبلغ را در بانک با سود سالیانه قرار دهیم، حتی هزینه بنزین با نرخ‌های جهانی هم تأمین خواهد شد. بنابراین، این ادعا که دولت در حال پرداخت یارانه انرژی است، چندان منطقی به نظر نمی‌رسد.

همچنین به نظر من مصرف بالای انرژی در ایران نتیجه سیاست‌گذاری‌های اشتباه است؛ به‌عنوان مثال: گاز به‌جای استفاده در صنعت یا پتروشیمی، به منازل انتقال داده می‌شود. این منابع می‌توانستند با تبدیل به برق یا محصولات پتروشیمی، ارزآوری بیشتری برای کشور داشته باشند. به‌جای ورود لوازم‌خانگی باکیفیت و کم‌مصرف با تعرفه پایین، مردم مجبور به استفاده از کالاهای پرمصرف و بی‌کیفیت با قیمت بالا شده‌اند. این سیاست اشتباه هزینه‌های مصرف انرژی را به مردم تحمیل کرده است.

سرانه مصرف انرژی در ایران: برخلاف تصور، مردم ایران پرمصرف نیستند. آمارها نشان می‌دهد که سرانه مصرف حامل‌های انرژی در ایران حتی پایین‌تر از برخی کشورهای دیگر است. این موضوع نشان می‌دهد که مشکل اصلی نه در رفتار مصرف‌کننده، بلکه در سیاست‌های ناکارآمد انرژی و زیرساخت‌های نامناسب است.

تأثیر افزایش قیمت حامل‌های انرژی: افزایش قیمت حامل‌های انرژی بدون فراهم‌کردن زیرساخت‌ها، یک بازی خطرناک است که می‌تواند پیامدهای اجتماعی و اقتصادی سنگینی داشته باشد. مشکلاتی نظیر:

  • نبود شبکه ریلی مناسب برای حمل‌ونقل،
  • کیفیت پایین خودروهای تولیدی و لاستیک‌های غیراستاندارد که منجر به مصرف سوخت بیشتر می‌شود،
  • و نبود شبکه هوایی کارآمد، همگی منجر به مصرف بالای سوخت و نارضایتی مردم شده‌اند.

اگر قیمت حامل‌های انرژی به نرخ جهانی برسد، بدون اصلاح این زیرساخت‌ها، فشار زیادی به مردم وارد خواهد شد. این امر بویژه در مناطق مرزی می‌تواند پیامدهای اجتماعی و اقتصادی خطرناکی ایجاد کند، چرا که مردم ممکن است به دلایل مختلف، کشور را ترک کرده یا به سمت اقتصاد غیررسمی سوق پیدا کنند.

 برای برطرف کردن چالش اتلاف و بیهودهسازی انرژی چه سیاستها و راهکارهایی باید اندیشیده و اجرا شود؟

چالش اتلاف انرژی در کشور به دلیل ضعف زیرساخت‌ها، مدیریت ناکارآمد و سیاست‌گذاری‌های اشتباه شکل گرفته است. برای کاهش این اتلاف و استفاده بهینه از منابع انرژی، می‌توان اقدامات زیر را در دستور کار قرار داد:

  1. حذف گاز از شبکه خانگی: یکی از بزرگ‌ترین منابع اتلاف انرژی، استفاده گسترده از گاز طبیعی در مصارف خانگی است. این گاز باید به‌جای انتقال مستقیم به منازل، به خوراک پتروشیمی‌ها تبدیل شود، در صنایع به‌کار گرفته شود و یا برای تولید برق استفاده شود. هرچند حذف گاز از شبکه خانگی هزینه‌بر و زمان‌بر است، اما در بلندمدت از هدررفت منابع و هزینه‌های بیشتر جلوگیری خواهد کرد،
  2. کاهش اتلاف برق در شبکه انتقال: بخش بزرگی از اتلاف انرژی در کشور مربوط به ضعف شبکه انتقال برق است. بهبود این شبکه نیازمند استفاده از فناوری‌های پیشرفته برای افزایش بهره‌وری و جایگزینی تجهیزات قدیمی با فناوری‌های مدرن و بهینه است،
  3. تمرکز بر اصلاح الگوی مصرف در صنایع: اتلاف انرژی در بخش‌های صنعتی نیز قابل‌توجه است. با سرمایه‌گذاری در فناوری‌های جدید، می‌توان مصرف انرژی را در این بخش کاهش داد و کارایی را افزایش داد،
  4. مدیریت منابع آبی: اتلاف انرژی مرتبط با آب، از جمله در شبکه‌های انتقال و توزیع، باید موردتوجه قرار گیرد. اصلاح این زیرساخت‌ها به کاهش مصرف انرژی کمک خواهد کرد،
  5. تغییر رویکرد در سیاستگذاریها: به‌جای متهم کردن مردم به پرمصرفی، باید بر اصلاح زیرساخت‌ها و سیاست‌های اشتباه متمرکز شد. آمارها نشان می‌دهد مردم ایران در مقایسه با سایر کشورها پرمصرف نیستند؛ بنابراین، رویکردهای مدیریتی باید بر کاهش اتلاف و افزایش بهره‌وری تمرکز داشته باشند،
  6. آموزش و فرهنگسازی: آگاه‌سازی مردم در مورد استفاده بهینه از انرژی و تأثیر آن بر اقتصاد و محیط‌زیست می‌تواند در کاهش اتلاف انرژی مؤثر باشد.

 

 به نظر شما یکپارچهسازی مدیریت انرژی در کشور چقدر ضروری و ممکن است؟

یکپارچه‌سازی مدیریت انرژی در کشور اقدامی ضروری است، اما پیش از آن نیاز است اقدامات اساسی و زیرساختی انجام شود تا شرایط برای اجرای موفق این طرح فراهم شود. بدون اصلاح زیرساخت‌ها و تغییر رویکردهای مدیریتی، یکپارچه‌سازی مدیریت انرژی نه‌تنها کارآمد نخواهد بود، بلکه ممکن است به مشکلات بیشتری منجر شود.

برای رسیدن به این هدف، اقدامات زیر ضروری است:

  1. اصلاح زیرساختها و استانداردسازی: پیش از یکپارچه‌سازی باید تلاش شود که شاخص‌های مصرف انرژی و زیرساخت‌ها به تراز استانداردهای بین‌المللی نزدیک شوند. برای مثال:
  • مدیریت مصرف آب و حل مشکلات ناشی از ساخت بی‌رویه سدها که منجر به ایجاد فروچاله‌ها شده است،
  • اصلاح مدیریت مصرف سوخت و ایجاد زیرساخت‌های حمل‌ونقل کارآمد، مانند شبکه ریلی و جاده‌های استاندارد.
  1. کاهش اندازه دولت و افزایش بهرهوری: دولت باید کوچک‌تر و بهره‌ورتر شود تا خود به یکی از بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان انرژی تبدیل نشود، از طریق:
  • کاهش بوروکراسی،
  • سپردن بخش‌هایی از مدیریت انرژی به بخش خصوصی می‌تواند به این هدف کمک کند.
  1. جذب سرمایهگذاری خارجی: یکی از راهکارهای کلیدی برای ایجاد زیرساخت‌های استاندارد، جذب سرمایه‌گذاری خارجی است.
  • بخش خصوصی خارجی می‌تواند در پروژه‌هایی مانند ساخت شبکه ریلی یا جاده‌های استاندارد سرمایه‌گذاری کند،
  • این امر به کاهش فشار مالی بر دولت و افزایش کیفیت زیرساخت‌ها منجر خواهد شد.
  1. تمرکز بر رضایت عمومی و سرمایهگذاری در حوزههای مؤثر: دولت باید منابع مالی خود را در حوزه‌هایی سرمایه‌گذاری کند که تأثیر مستقیم و مثبت بر رفاه عمومی دارند. اختصاص بودجه به حوزه‌هایی که کمترین بازده یا رضایت مردمی را دارند، مانعی بزرگ در مسیر اصلاحات است.
  2. ایجاد رفاه عمومی: پیش از اجرای سیستم‌های پیچیده مانند یکپارچه‌سازی مدیریت انرژی، باید زیرساخت‌های رفاه عمومی بهبود یابند تا مردم از امنیت، کیفیت زندگی و دسترسی به منابع ضروری برخوردار شوند.

در نتیجه یکپارچه‌سازی مدیریت انرژی ضروری است، اما این فرآیند تنها زمانی ممکن و مؤثر خواهد بود که زیرساخت‌های پایه‌ای کشور بهبود یافته و مدیریت منابع به شیوه‌ای کارآمدتر و بهره‌ورتر انجام شود.

 

 در پایان چه نکاتی را لازم میدانید که اضافه شود؟

تنها نکته‌ای که می‌توان اضافه کرد این است که انرژی در دنیا منبعی محدود است. بنابراین، برای دستیابی به مصرف بهینه انرژی، ابتدا باید زیرساخت‌های لازم برای مردم فراهم شود. فرهنگ‌سازی تنها در صورتی مؤثر خواهد بود که مسیر استفاده بهینه برای مردم هموار باشد. به عبارت دیگر:

  • زیرساخت‌های مناسب باید ایجاد شود تا مردم بتوانند انرژی کمتری مصرف کنند و هدر رفت انرژی کاهش یابد،
  • راهکارهای عملی و قابل‌دسترس باید ارائه شود که خودبه‌خود بهینه‌سازی مصرف انرژی را به دنبال داشته باشد.

این فرآیند، بیش از آن‌که به فرهنگ‌سازی نیاز داشته باشد، به سیاست‌گذاری درست و اصلاح زیرساخت‌ها وابسته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *