مطالعه تاریخیِ محصولات و منابع کرمان از منظرِ جغرافی‌دانان و مورخان دوران میانه

دکتر جمشید روستا
عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید باهنر کرمان

بر همگان مبرهن است که رویدادهای تاریخی و سیر حیات جوامع و تمدن های مختلف، نه‌تنها در محدوده ای زمانی بلکه در بستری مکانی وقوع می یابند. این مهم، پژوهشگر را ملزم می سازد تا علاوه بر بررسی زمانِ وقوع رویدادها، محل وقوعِ آن‌ها را نیز مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. بی شک ویژگی‌های جغرافیایی، شرایط سوق الجیشی، چگونگی حدودوثغور، وضعیت آب‌وهوایی و میزان منابع و محصولات کشاورزی و صنعتی از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار بر هر جامعه و تمدنی است. بر اهل فضل و پویندگان راه علم و دانش نیز پوشیده نیست که تحلیل و تبیین تاریخِ هر تمدنی بدون بررسی دقیق اوضاع جغرافیایی آن مرزوبوم کاری است عبث؛ چراکه وضعیت تاریخی و سیاسی هر مملکتی با اوضاع جغرافیایی آن مملکت و سرزمین، درهم تنیده شده و زمانی می توان نامِ تمدن را بر یک منطقه گذارد که آن منطقه توسط حدودوثغور دقیق، مشخص شده و از دول و ممالک دیگر متمایز گردد.
سرزمینِ کرمان که امروزه بر روی کره جغرافیا در نقطه ای با مختصات هندسی 50 و 57 درجه طول شرقی و مختصات 17 و 30 درجه عرض شمالی قرار گرفته است از گذشته های بسیار دور تاکنون مورد توجّه و تأمّل جغرافی دانان و مورّخانِ مسلمان بوده و هرکدام از این اندیشمندان در باب حدودوثغور این سرزمین، سخن به میان آورده‌اند. حافظ ابرو بر آن است که: «[ایالتِ] كرمان از بلدان اقلیم‏ سیم است… حدّ شرقى كرمان‏ زمین مكران است [و بیابانى كه مابین كرمان و بحر است و مكران قطعه‏اى است از بلاد سند؛ و غربىِ كرمان بلاد فارس است‏] و شمالى، بیابان خراسان و سجستان و این بیابان میان فارس و كرمان و خراسان واقع شده است و جنوبى كرمان، دریاى فارس است. در ولایت كرمان،‏ گرمسیر و سردسیر هر دو هست امّا اكثر گرمسیر است و از میوه‏ها همه گونه باشد. هرمز را از فُرضهء كرمان خوانند…» (حافظ ابرو، 1375: 3/11).
بنا به قولِ صاحبِ کتاب عقدالعلی للموقف الاعلی «ولایت كرمان، مملكتى طویل و عریض است و بلاد بسیار و نواحى بى‏شمار و قلاع حصین و صرود و جروم و هوایى چون نكهت معشوقان خوش و لطیف و آبى چون اشك نشاط عاشقان، سرد و صافی» (افضل الدین کرمانی، 2536: 126). وسعت کل سرزمینِ کرمان نیز به قول نویسندهء کتابِ «جهان نامه» در اوایلِ قرن هفتم هجری، صد و هشتاد فرسنگ در صد و هشتاد فرسنگ بوده است. (ابن بکران، 1342: 13) میزانِ وسعت این سرزمین طی قرن هفتم هجری قمری زمانی بیشتر مشخص می شود که ابن بکران (نویسندهء جهان نامه)، وسعت ایالتِ سپاهان (اصفهان) را هشتاد فرسنگ در هشتاد فرسنگ آورده است. (همان، 14)
از کوه های مشهور این ایالت هم می توان به جبل القفص، بلوچ، بارز و جبل الفضه (معدن نقره) اشاره نمود. جبل القفص، منطقه‌ای کوهستانی در جنوب شرقی جیرفت بود که در قرن چهارم قبایل کوچ‌نشین به نام کوچ و یا کوفچ در آنجا مسکن داشتند و در خاور این کوه طوایف بلوچ، کوچ های تابستانی و زمستانی انجام می دادند. این منطقه کوهستانی در میان مکران و کرانه‌های جنوبی کویر بزرگ واقع بود. میان این کوه و جیرفت رشته‌کوه‌هایی موسوم به «کوهستان ابوغانم» واقع بود. در ناحیه مشرق جیرفت، جبل بارز قرار داشت که از نقاط سردسیر کرمان محسوب شده و دارای جنگل‌های انبوه بوده است. در این کوهستان، چشمه و قنوات بسیار است و هواى آن لطیف و مراتع و چراگاه‌های خوب دارد. باغ و میوه‏جات آن زیاد است. جبالِ بارز، ییلاق جیرفت است و معادن فراوان نیز دارد. (ر.ک: اعتمادالسلطنه،1367: 4/2060؛ خداوردی تاج آبادی،1386: 33-34)
مقدسی نیز در قرن چهارم هجری راجع به جغرافیای ایالت کرمان می گوید: «سرزمینى است كه در ویژگی‌هایی همچون «فارس» و از چندراه همانند بصره و در چگونگى، نزدیك به خراسان است. زیرا كه در كرانه دریا است و سردسیر و گرمسیر، خرما و گردو، میوه تازه و خشك و شیره آن‌ها را باهم دارد. …كوه و دشت‌ها دارد. سمقه و شن زار، چارپا و شتر بسیار و ویژگی‌هایی شگفت‏زا دارد».(مقدسی،1361: 2/ 680-681) مقدسی، کرمان را به پنج ناحیه و خوره مهم از جمله بردسیر، سیرجان، جیرفت، بم و نرماشیر تقسیم کرده است. (همان‌جا)
از دیگر سو ایالتِ کرمان، با قدمتی به بلندایِ تاریخ، دارای حدودوثغور مشخص، آب‌وهوا و اقلیمِ خاص خود بوده (عنصر مکان)؛ و در دوره های تاریخی پی‌درپی (عنصر زمان)؛ اقوامِ مختلفی از نژادهای گوناگون (عنصرِ انسان) بدین دیار مهاجرت کرده ، ساکن شده و بعضاً موفّق به تشکیل حکومت شده اند. دولت هایِ حاکم بر کرمان نیز علاوه بر سلطه سیاسی بر حدودوثغور ایالتِ کرمان، به برخی از شهرهایِ این ایالت، اهمیت بیشتری داده و با ساخت قلعه ها، برج ها، دروازه ها و دارالحکومه برایِ شهرِ مدنظر خود آن را به دارالمُلکِ کرمان مبدّل ساخته اند. تبدیل شهر به دارالملکِ ایالت، بدون تردید موجبات رونقِ حیاتِ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن شهر را فراهم ساخته و پیشرفت های بعدیِ آن را رقم زده است.
کرمان به سبب داشتن موقعیت اقلیمی خاص از تنوع محصولات گرمسیری و سردسیری برخوردار بوده است. محصول اصلی کشاورزی کرمان، مانند بسیاری از جاهای دیگر، گندم و جو بوده است و به دلیل کم‌آبی، ارزن زیادی در این منطقه کاشته می‌شده است (ر.ک: مرسلپور، 1387: 142). مؤلف حدود العالم، محصولات کرمان را زیره، خرما، نیل، نیشکر و پانیذ (شکر) معرفی می‌کند (ر.ک: حدود العالم، 1361: 126). زیره و نیشکر از محصولات منطقه سیرجان است چنان‌که زکریا قزوینی دربارۀ سیرجان می‌گوید: قصبۀ ولایت کرمان بوده، آبادان و معمور و پر آب… نخل بسیار و نیشکر در آن ولایت به هم رسد… و زیره که مشهور است از آن ولایت به عالم برند (قزوینی، 1373: 262).
یاقوت حموی که در قرن هفتم در کرمان بوده، خرمای کرمان را از خرمای بصره برتر دانسته است (ر. ک: یاقوت حموی، 1380: 2/ 118). مقدسی درباره خرما و نیل کرمان گوید: «خرمای خراسان و نیل فارس از اینجا برند» (مقدسی، 1361: 2/ 693). از مناطق کرمان که در آن محصول خرما به دست می‌آمده، جیرفت و بم بوده است. جیرفت تجارتخانۀ خراسان و سیستان بود و سرزمینی بود که در آن محصولات سردسیری و گرمسیری به عمل می‌آمد و مهم‌ترین صادراتش به‌جز خرما؛ نیل، هل، شکر و دوشاب بود (ر.ک: لسترنج، 1337: 337). جیرفت از اقلیم سوم است (ر.ک: حمدالله مستوفی، 1362: 140).
در زمان ایلخانانِ مغول، کشت میوه‌جات پایگاه برجسته‌ای در اقتصاد ایران شد. در این زمینه مناطق مختلف ایران به کشت میوه‌جات می‌پرداختند. یکی از این نواحی کرمان بود و از جمله میوه‌هایی که در این زمان در کرمان به عمل می‌آمد، انجیر بود (ر.ک: پطروشفسکی؛ یان؛ اسمیت، 1366: 28). علاوه بر انجیر، از میوه‌های دیگری که در این زمان دارای مرغوبیت بود، هندوانه است که به گفتۀ باستانی پاریزی به هندوانه خانمی معروف بوده است. این هندوانه بسیار شیرین و با تخمه‌های بسیار ریز بود که به مناطق دیگر صادر می‌شد. او معتقد است این نسبت مربوط به ترکان خاتونِ قراختایی است: «در کرمان یک نسبت هندوانه خانمی داریم و آن هندوانه ایست بس شیرین و با تخمه‌های بسیار ریز و کوچک اگر غلط نکنم این نسبت شاید مربوط به ترکان خاتون حاکم مقتدر و زیبای قراختایی کرمان بوده باشد.» (باستانی پاریزی، 1367: 506).
از محصولات دیگر کرمان، توتیا بود که در این میان توتیای کوهبنان و بهاباد معروف بود و به تمام ممالک صادر می‌شد (ر.ک: لسترنج، 1337: 331) «از نواحی بردسیر کوهبنان است که از آنجا توتیا خیزد و به همۀ جهان از آنجا نقل کنند» (افضل‌الدین کرمانی، 2536: 131). مارکوپولو که همزمان با حکومت قراختاییان به ایران آمده بود توتیای کرمان را از مرغوب‌ترین توتیاها معرفی می‌کند: «توتیای کرمان از مرغوبیت خاصی برخوردار بود» (گابریل، 1381: 302). توتیا یا سرمه یک ماده مهم با خاصیت آرایشی و درمانی است و معمولاً در کوره‌ها و طی فرایندی مشخص از فلزاتِ سرب و روی به دست می آمده است. برخی اعتقاد دارند که این ماده در واقع اکسید روی است.
محصول دیگر کرمان، ابریشم بوده است؛ چنان‌که یکی از درآمدها و سود‌های زمان ترکان خاتونِ قراختایی نیز ابریشم بوده است (ر.ک: تاریخ شاهی، 1390: 342-343). در میان مناطق کرمان، نرماشیر از مناطق ابریشم‌خیز بوده است: «بر شرقی شهر بم، نرماشیر است ولایتی نزه و بقعه فسیح رقعه، در وی فواکه بردسیر و گرمسیر و ابریشم بسیار و دخلهاء متواتر…» (افضل‌الدین کرمانی، 2536: 129).
از دیگر محصولات کرمان می‌توان به پنبه اشاره کرد. این کالا یکی از صادرات مهم کرمان بوده است (ر.ک: گلاب‌زاده، 1382: 22). پنبه یکی از مهم‌ترین مواد صنعتی بوده که در تولید پارچه‌های کرباسی استفاده می‌شده است (ر. ک: رضوی، 1390: 349). از مناطق پنبه‌خیز کرمان ناحیه بهرام‌آباد رفسنجان بوده که پنبۀ آنجا به هندوستان صادر می‌شده است (ر.ک: گلاب‌زاده، 1382: 266).
از محصولات صنعتی دیگر که می‌توان نام برد، پارچه‌های پنبه‌ای بم بودند که به سرزمین‌ها و شهرهای دور فرستاده می‌شدند. علاوه بر این، طیلسان‌ها و جامه‌های بم از محصولات صنعتی بودند که در خراسان و عراق و مصر به فروش می‌رسیدند. هم‌زمان با دوره ایلخانان، صنعت نساجی رونق زیادی یافت و بسیاری از شهرها از جمله کرمان در این زمینه فعال بود (ر.ک: رضوی، 1390: 352). در این زمان است که مارکوپولو از انواع پرده‌های رنگارنگ و رو متکایی و ملافه و نازبالش‌های حریر در کرمان سخن می‌گوید (ر.ک: میلیونه، 1369: 44).
نیل، یکی دیگر از محصولاتی بود که در کرمان تولید می‌شد: «نیل که رنگ آبی از آن به دست می‌آورند … از قرن ششم در ایران کشت می‌شد ولی فقط در کرمان به عمل می‌آمد.» (پطروشفکی؛ یان؛ اسمیت، 1366: 27).
مارکوپولو همچنین از وجود معادن آهن و فولاد در کرمان سخن می‌گوید و یادآور می‌شود در کرمان بهترین زین و یراق، دهنه و لگام اسب، شمشیر و کمان و تیردان و هر نوع اسلحه ساخته می‌شود (همان‌جا). وجود معادن مختلف در کرمان یکی دیگر از منابع درآمد به‌شمار می‌رفت. زکریای قزوینی می‌گوید: «درآنجا معدن طلا و نقره و آهن و مس و توتیا باشد» (زکریا قزوینی، 1373: 249). کوهبنان از جمله مناطقی بوده که مقدار زیادی آهن، فولاد و سرمه استخراج می‌کرده است (ر.ک: میلیونه، 1369: 50) و مؤلف عرایس الجواهر که در حدود سال 700 ق در کرمان بوده، می‌نویسد که در کوه‌های جنوبی کرمان دو سه معدن طلا دیده است (ر.ک: کاشانی، 1345: 216). به گفتۀ همین مؤلف، ترکان خاتون، الماسی به وزن سیزده مثقال، پیشکشِ ایلخان اباقاخان نموده است (همان: 81).
عمده این محصولات برای صادرات به مناطق دیگر، به هرمز راه می‌یافتند و از آنجا به‌وسیله کشتی به ممالک مختلف ارسال می‌شدند (ر.ک: لسترنج، 1337: 343). خود منطقه هرمز که بندرگاه و مرکز تجارت و محل دادوستد کرمان محسوب می‌شد (ر. ک: ابن‌حوقل، 1366: 76)، دارای محصولاتی از جمله گندم و میوه بوده است (ر.ک: میلیونه، 1369: 48-49)؛ اما عمده درآمد اقتصادی این منطقه از تجارت با هندوستان بوده است (ر.ک: رحیمی؛ جاوید، بی‌تا: 117)، صادرات اسب به منطقه معبر هندوستان، یکی از درآمدهای منطقه هرمز به‌شمار می‌رفت (ر. ک: میلیونه، 1369: 193-194؛ آیتی، 1372: 173).
با تأمّلی در همین نوشتارِ مختصر می‌توان دریافت که ایالتِ کرمان از گذشته‌های بسیار دور تاکنون دارای موقعیت سوق‌الجیشی مهم و محصولات و معادن مختلف بوده است. در هر دوره ای که دولت‌مردان و حاکمانِ زمانه، کفایت داشته و توانسته اند از این موقعیت استفاده نمایند، مقدماتِ رشد و رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی مردم را فراهم ساخته‌اند، اما در هر زمانی که نتوانسته‌اند از این پتانسیل بالقوّه استفاده کنند رونق اقتصادی و به‌تبع آن آسایش و رفاه مردم نیز دچار نقصان شده است.

منابع:
– ابن حوقل (1366). صوره الارض، ترجمه و توضیح جعفر شعار، چ 2، تهران: امیرکبیر.
– اعتمادالسلطنه، محمدحسین خان (1367). تاریخ منتظم ناصری، ج 2، تهران: دنیای کتاب.
– افضل الدین کرمانی، ابوحامد (2536). عقدالعلی للموقف اعلی، به تصحیح علی‌محمد عامری، چ 2، تهران: روزبهان.
– آیتی، عبدالمحمد (1372). تحریر تاریخ وصاف، چ 2، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی پژوهشگاه.
– باستانی پاریزی، محمدابراهیم (1367). از سیر تا پیاز، تهران: علم.
– پطروشفسکی، ا.پ؛ یان، کارل؛ اسمیت، جان ماسون (1366)، تاریخ اجتماعی – اقتصادی ایران در دورۀ مغول، تهران: اطلاعات.
– تاریخ شاهی قراختاییان کرمان (1390). به تصحیح و تحشیه و مقدمه باستانی پاریزی، تهران: علم.
– حافظ ابرو، عبدالله بن لطف الله (1375). جغرافیای حافظ ابرو، بی جا، بی نا.
– حدود العالم من المشرق الی المغرب (1361). به کوشش منوچهر ستوده، تهران: طهوری.
– حموی، یاقوت (1380). معجم البلدان، ترجمه علینقی منزوی، تهران: سازمان میراث فرهنگی.
خداوردی تاج آبادی، محمد (1386). تاریخ سیاسی و اجتماعی کرمان از ورود اسلام تا پایان آل بویه، کرمان: مرکز کرمان شناسی.
– دهخدا، علی اکبر (1373 و 1377). لغت‌نامه. زیر نظر محمد معین و دکترسید جعفر شهیدی، تهران: دانشگاه تهران.
– رحیمی، سجاد؛ جاوید، مرضیه (بی تا). «نقش هرموز در تبادلات اقتصادی خلیج‌فارس و اقیانوس هند در قرن هشتم و نهم ه.ق»، پژوهش در تاریخ، س 3، ش 10، ص 107 تا 126.
– رضوی، ابوالفضل (1390). شهر، سیاست و اقتصاد در عهد ایلخانان، چ 2، تهران: امیرکبیر.
– سپهر، محمدتقی (1351). براهین العجم، به اهتمام سید جعفر شهیدی، تهران: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
– قزوینی، زکریابن محمدبن محمود (1373). آثار البلاد واخبار العباد، ترجمه جهانگیرمیرزا و تصحیح میر هاشم محدث، تهران: امیرکبیر.
– کاشانی، ابوالقاسم عبدالله بن محمد (1348). تاریخ اولجایتو، به اهتمام مهین همبلی، تهران: بنگاه ترجمه.
– گابریل، آلفونس (1381). مارکوپولو در ایران، ترجمه پرویز رجبی، تهران: اساطیر.
– گلاب زاده، محمدعلی (1382). کرمان درگذر تاریخ، کرمان: مرکز کرمان شناسی.
– مردوخ روحانی، بابا (1382). تاریخ مشاهیر كرد. به كوشش محمد ماجد مردوخ روحانی. تهران: سروش.
– مرسل پور، محسن (1387). تاریخ سلجوقیان کرمان، کرمان: مرکز کرمان شناسی.
– مستوفی قزوینی، حمدالله (1362). نزهه القلوب، به سعی و اهتمام گای لسترنج، ج 3، تهران: امیرکبیر.
– مقدسی، ابوعبدالله محمدبن احمد (1361)، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، ج 2، بی جا: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران.
– میلیونه، ایل (1369). سفرنامه مارکوپولو، ترجمه منصور سجادی؛ آنجلادی جوانی رومانو، تهران: ابوعلی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *