چکیده
صنعتی شدن رویای 200 ساله ایرانیان برای تغییر ایران ضعیف به یک کشور قدرتمند بوده است. تلاشهای گوناگون برای وارد کردن ماشینآلات، کارشناس، استفاده از طرحهای اروپائیان، گرفتن وام، اعزام دانشجو به خارج، تأسیس دانشگاه و نهادهای تمدنی جدید در ایران با هدف بسترسازی فراهم شد. سرازیر شدن درآمدهای نفتی به سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای عمرانی، صنایع تبدیلی، سبک و سنگین را امکانپذیر نمود. سرمایهگذاری صنعتی توسط کارخانههای دولتی، بخش خصوصی و سرمایهگذار خارجی سالها صورت گرفت. با وجود گذشت هشت سال از تأسیس ذوبآهن و سایر کارخانههای صنایع سنگین، صادرات غیرنفتی ایران به 600 میلیون دلار و صادرات نفتی 18 میلیارد دلار در اواسط سال دهه پنجاه میرسید؛ به نظر میرسد همه سرمایهگذاری صنایع سبک و سنگین معطوف به بازار داخل بود. در طی قریب نیم قرن پس از انقلاب و آرمان تأسیس یک دولت قدرتمند صنعتی با درآمدهای 90 تا 120 میلیارد دلاری نفت، در بین سالهای 1386 تا 1390 صادرات غیرنفتی به 50 میلیارد دلار (حدود امارات و عربستان با جمعیت خیلی کمتر از آنها) در سال 1402 میرسد. صادرات پتروشیمی، فولاد، سیمان و غیره ناشی از مزیت انرژی ارزان است که بخش بزرگی از درآمدهای صادرات غیرنفتی ناشی از آن میشود. صدها تاجر در این مسیر طولانی به سرمایهگذاری صنعتی روی آوردند، فرایندها و برنامهها عموماً به بازار حمایت داخلی و سیاست جانشینی واردات معطوف بود و آنان را در وضعیت جنینی تثبیت نمود. بنگاههای ایرانی به علت نظام سیاستگذاری جوان تداومی در کارشان دیده نمیشود و با گذشت 200 سال از سرمایهگذاری صنعتی، قادر به نوآوری نیستند و در بین 500 بنگاه بزرگ جهان جایگاهی ندارند.
کلیات
صنایع جدید در ایران به صورت نظامی شروع شد. ساخت تسلیحات از مسائل مهم تاریخ 400 سال اخیر ایران است. شناخت این صنعت، افقهای روشنی از کامیابی و ناکامی کل فرایند صنعتی در بستر تاریخی به ما میدهد. توپریزی از آمدن رابرت شرلی در 1600 م توسط شاهعباس و استفاده از اروپائیها برای ساخت کشتی در دریای خزر و خلیجفارس به کمک نادرشاه در 1740 م موردتوجه قرار گرفت. این فعالیتها به صورت زنجیره زمانی پیوسته نبود. ساخت قورخانه در قاجار (شامل باروتسازی و ساخت انواع سلاح) در زمان رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی با استفاده از فرانسویها، انگلیسیها، روسها، آمریکاییها و غیره ادامه پیدا کرد. انتقال ماشینآلات، جذب کارشناس، تأسیس دانشگاه و تربیت نیروی انسانی صورت گرفت. صنایع نظامی به صورت جزایر مستقل از سایر صنایع عمل میکرد، نگرش سیستمی به تولید، آموزش، نوآوری و تجارت، وجود نداشت. حلقههای ناپیوسته، به تجربههای ناکام، سرمایهگذاری منجر شد. اولین صنعت وجه دولتی و نظامی داشت، فقدان پیوند دوسویه با سایر حوزهها، تضعیف کل فرایند صنعتی در سطح ملی را به همراه داشت.
سرمایهگذاری دولتی با عباس میرزا، محمدشاه و ناصرالدینشاه و غیره تداوم یافت. شرقشناس فرانسوی درباره تمایل محمدشاه از جذب صنعتکاران فرانسوی در زمینه سفالکاری به بنیاد ناکامی در تاریخ صنعتی ایران اشاره میکند. «این اقدامات از روی حسن نیت بودند، اما در برنامهای هماهنگ و ملی با هدفی مشخص در جهت دستیابی به غایتی معلوم و تعریفشده جای نمیگرفتند. این روحیه، با مرگ یا بیمیلی حامی آن، به سرعت از چرخه خارج میگشتند. با وجود تلاش حاجی آغاسی صدراعظم، سرامیک کاران به ندرت چیزی تولید کردند».۱
ایران کشوری کشاورزی بود تا نیمه قرن نوزدهم پیوند اقتصادی گستردهای با جهان خارج نداشت. بهبود کشتیهای بخاری بر سرعت عبور و مرور دریایی افزود. «ابریشم، تریاک، پنبه، تنباکو، قالی، پشم، پوست و حیوانات، انواع خشکبار، میوه خشک، برنج، گیاهان دارویی، مواد معدنی صادرات ایران را، تشکیل میداد»۲.
دولت و بخشی از مقامات ایران از زمان عباس میرزا به سرمایهگذاری صنعتی به صورت روند کُند و نامنظم اقدام نمودند. همچنین سرمایهگذاران خارجی و دولتهای انگلیس، روسیه و غیره به سرمایهگذاری صنعتی در زمینه قالی، نساجی، نفت، بانک، تلگراف، ساخت راهآهن، راهها، کشتیرانی، ماهیگیری و غیره موردتوجهشان قرار گرفت. علاوه بر شاهان، دولتمردانی مثل صنیعالدوله، امینالدوله و غیره به سرمایهگذاری صنعتی پرداختند. انقلاب مشروطه و بحران پس از آن، تقسیم ایران بین دو قدرت انگلیس و روسیه در 1907 و 1915 م، جنگ جهانی و اشغال ایران و تغییر سلطنت این روند را در طی 20 سال دچار اختلال نمود. بازگشت ثبات، امنیت و افزایش درآمدهای نفتی از 1304، سرمایهگذاری صنعتی توسط دولت را در زمان برنامهریزی دولتی توسط شوروی، ترکیه، آلمان و ایتالیا و … با دولتی شدن تجارت خارجی در سال 1309 مورد توجه جدی پهلوی اول قرار داد. دولت به سرمایهگذاری گسترده صنعتی در انواع صنایع اقدام نمود.
احداث کارخانه چایسازی، برنج پاککنی، قندسازی، روغنکشی، کنسرو ماهی، نساجی، شیشه، چینی و سیمان سازی و ساخت مواد نسوز و غیره توسط رضاشاه صورت گرفت، پهلوی دوم در زمینه صنایع سنگین ذوبآهن، فولاد، ماشینسازی، ساخت تراکتور، آلومینیوم، کاغذسازی و پتروشیمی سرمایهگذاری نمود. دهه اول انقلاب با دولتی شدن بسیاری از صنایع بخش خصوصی، ابعاد گستردهای به خود گرفت. محمدرضاشاه در دهه چهل بسیاری از کارخانههایی که پدرش تأسیس کرده بود با هدف تأمین مالی طرح اصلاحات ارضی به بخش خصوصی واگذار کرد. همین روند فروش بخشی از کارخانههای دولتی از سال 1368 توسط دولت هاشمی رفسنجانی و بعدها با تأسیس سازمان خصوصیسازی ادامه یافت؛ روندی که با فروش املاک دولتی تا 1403 به کار خود ادامه میدهد. همزمانی فروش بخشی از صنایع و افتتاح دائمی شرکتهای صنعتی نوظهور توسط دولتها، قصه شگفتانگیزی است که بیش از 100 سال، تداوم دارد.
سرمایهگذاران داخلی در انواع صنایع سبک، صنایع تبدیلی و خودروسازی، به صورت مستقل یا همراه سرمایهگذاران داخلی یا شرکتهای آمریکایی، اروپایی و ژاپنی به سرمایهگذاری مشارکتی در دهه چهل و پنجاه شمسی اقدام نمودند. تأمین ارزی این حجم صنایع، با محدودیت اقتصاد کشاورزی امکانپذیر نبود.
محدودیت اقتصاد کشاورزی در سرمایهگذاری
در زمان حکومت پهلوی یعنی 50 سال پیش، روستانشینان در ایران حدود 61 درصد جمعیت، 48 درصد شاغلان فعال اقتصادی و 24 درصد تولید ناخالص ملی ایران از بخش کشاورزی را تشکیل می دادند.۳
وضعیت آبوهوا، آفات، محدودیت منابع آب، رشد آرام، محدود و بیثبات نقش مهمی در کم و زیاد شدن حجم تجارت تریاک، پنبه، پسته، میوه و غیره و درآمد خارجی ناشی از کشاورزی تاکنون داشته است. بر اساس برآورد در سال 1822 م، صادرات ابریشم دو میلیون لیره بوده که در 1884 م 62 سال بعد به 135 هزار لیره تنزل یافت.۴ همین وابستگی به عوامل غیرقابلپیشبینی، درباره مقدار تولید و صدور در سالهای مختلف مشاهده میشود. سهم بخش کشاورزی و غیرنفتی در تأمین ارز از 157 میلیون دلار سال 1345 به 278 میلیون دلار در سال 1349 و 344 میلیون دلار در سال 1350 افزایش یافت. کشف نفت در سال 1908 م /1287 ش و درآمد ناشی از آن، نقش مهمی را در تأمین ارز خارجی برنامههای عمرانی و سرمایهگذاری صنعتی به عهده داشت.
اهمیت نفت و گاز در سرمایهگذاری
میانگین درآمد سالیانه صادراتی نفت طی سالهای 1334 تا 1346 حدود 384 میلیون دلار بود. شکاف عمیق صادرات دو بخش نفتی و غیرنفتی و اعتیاد به درآمد نفتی برای فهم سرمایهگذاری صنعتی در ایران مهم میباشد. درآمد صادرات نفت به ترتیب 981 میلیون دلار و یک میلیارد و 130 میلیون دلار در سالهای 1347 و 1348(در برابر 217 و 244 میلیون دلار غیرنفتی) افزایش یافت. عواید نفت از 12 درصد تولید ناخالص داخلی در سال 1342 به 50 درصد با افزایش قیمت نفت در سال 1352 و سرانجام به 34 درصد در سال 1357 به دلیل محدودیت صدور نفت تنزل یافت، درحالیکه تأمین ارز خارجی ایران بیش از 80 درصد از طریق فروش نفت و گاز از سالهای 1352 به بعد به دست میآمد.۵ شکاف بین درآمد بخش نفتی و غیرنفتی از اوایل سالهای 1342 عمیقتر شد. بهگونهای که اوایل سال 1355 بیش از چهار میلیارد دلار ماشینآلات صنعتی وارد شد، درحالیکه صادرات صنعتی به 230 میلیون دلار نمیرسید.۶ اعتیاد به منابع نفتی به کل اقتصاد سرایت پیدا کرد؛ تولید صنعتی به دلیل موانع تعرفهای در بازار غیررقابتی داخلی قابلیت بقا داشت و حتی قادر به رقابت در کشورهای خلیجفارس نبود.
در چنین بستری که منابع نفتی، تأمین ارز لازم را برای سرمایهگذاری صنعتی خصوصاً از سالهای 1310 به بعد فراهم کرد، گروههای مختلف تجاری، فعالان کارگاهی، برخی از دانشگاهیان، عده اندکی از بوروکراسی، زمینداران و بخشی از مهاجران خارجی شوروی پس از انقلاب بلشویکی به فعالیت صنعتی اقدام نمودند. مهمترین گروه صنعتی که فعالیتشان از سطح محلی به ملی توسعه یافت و به سرمایهگذاری مشترک با خارجی پرداختند، تجار بودند. در این مقاله سرمایهگذاران صنعتی با پیشینه دولتی، دانشگاهی، نظامی، زمیندار، پیشهور و خارجی مثل ارجمند، آزمایش، خلیلی، فرمانفرئیان، خلیل طالقانی، برادران رستگار و غیره مورد بررسی قرار نمیگیرند.
سرمایهگذاران صنعتی دوره قاجار
در این دوره آگاهی چندانی از تحولات رنسانس، روشنگری، کشف قاره امریکا و تحولات بینالمللی و اثر آن بر ایران وجود نداشت. به همین دلیل، نوسازی با تأخیر و کُند در سطح نظامی و دولتی شروع شد. دولتمردانی که از تحولات روسیه، عثمانی و هند آگاه شدند، به اصلاح قوانین در جهت بهبود ساختارهای اجتماعی به صورت پایدار و منظم دست نزدند. کارهای کوتاهمدتی توسط امیرکبیر، میرزا حسینخان سپهسالار و غیره صورت گرفت، اما به علت عدم تداوم، اثرات عمیقی در ساخت اقتصادی و اجتماعی پدید نیاورد.
حضور شرکتهای خارجی از نیمه دوم قرن نوزدهم در ایران گسترش یافت. تعدادی از تجار در پیوند با همین مؤسسات و پاسخ به تقاضای بازار جهانی برای محصولات اقتصاد کشاورزی به فعالیتشان گسترش دادند. یکی از این تجار امین الضرب است که بعدها وارد فعالیت صنعتی شد.
تجار ایرانی مسلمان، ارمنی، زرتشتی و یهودی به دلیل کوچک بودن بازار در زمینههای گوناگون فعالیت میکردند. پیوندشان با شرکتهای خارجی، آنها را همزمان به صادر و واردکننده تبدیل نمود. آنها در یک فرایند طولانی از طریق فعالیت خانوادگی، دانش و سرمایه لازم برای ورود به فعالیت صنعتی را به دست آوردند. حاج محمدامین الضرب در کارخانه ابریشم، بلور، راهآهن، صنیعالدوله در نساجی، امینالدوله کارخانه قند، حاج محمد معین التجار بوشهری در استخراج مواد معدنی نساجی، محمود خان ناصرالملک در نساجی، قاسم خان امیر تومان در تبریز، ربیع زاده، ارباب جمشید و ارباب کیخسرو در زمینه تجارت انواع کالا، تأسیس دباغ خانه و کارخانه برق، خاندان تومانیانس در زمینه صرافی و تجارت همچنین چندین شرکت مثل شرکت اتحادیه در تبریز به کمک مهدی کوزه کنانی، کمپانی فارس توسط عبدالرحیم شیرازی، شرکت مسعودیه متعلق به کازرونی و شرکا در اصفهان در زمینه تولید نساجی و غیره سرمایهگذاری صنعتی نمودند.۷
تجار صنعتگر دوره پهلوی اول
در این دوره تعداد کارخانههای صنعتی ایران به بیش از 140 واحد میرسید. بخش بزرگی از این کارخانهها در زمینه تولید برق، یخ، تولید آرد، صابونسازی، دباغی، پنبهپاککنی و پشمریسی، بافندگی و غیره میباشد. اکثر این واحدهای کوچک، مربوط به فرآوری محصول کشاورزی و به صورت فصلی فعالیت داشته و برای بازار داخل تولید میکردند. تعدادی از این فعالان صنعتی که بعدها فعالیتشان گسترده شد در شهرهای مختلف فعالیت میکردند. حسن تفضلی، کازرونی، حسن خسروشاهی، هراتی و هرندی در نساجی، داروگر در صابونسازی، محمدرحیم خویی در کبریتسازی، مشکات جوارابچی در کشبافی، یوسف قزوینی در نخ تابی، جبرئیل ساهاکیان کارخانه روغن بادام، اخوان گرجی در کشبافی و بعدها در بیسکویت و غیره از فعالان تجاری هستند که در دوره رضاشاه به تأسیس کارخانه پرداختند؛ گرچه بخش بزرگی از آنها در دوره پهلوی دوم به فعالیت خود ادامه دادند.۸
دوره پهلوی دوم
علاوه بر فعالان صنعتی سابق که به فعالیت صنعتی خود در دوره پهلوی دوم ادامه دادند یا براثر فوت بنیانگذار به فرزند و خانواده واگذار یا فروخته شد، بخشی از فعالان تجاری پس از سالها فعالیت در دوره پهلوی دوم به سرمایهگذاری صنعتی روی آوردند. محمود لاجوردی و لاجوردیان و خانواده در نساجی، روغن نباتی، شوینده، بانک و بیمه، محمدرحیم ایروانی در صنعت کفش و حلقههای گوناگون مرتبط با آن، بانک، فروشگاههای زنجیرهای کفش ملی و انواع چرم، مصطفی حسین زاده صنعت کفش و فروشگاه زنجیرهای، خانواده القانیان در صنایع گوناگون، برادران خیامی در خودروسازی و تأسیس فروشگاه کوروش، برادران رضایی در معدن و فولاد، جعفر اخوان در صنایع خودرویی، محمدتقی برخوردار، تولید تلویزیون، رادیو، یخچال، لوازمخانگی، لامپ، محسن آزمایش تولید یخچال و تلویزیون و غیره، برادران عمید حضور در حوزههای گوناگون مربوط به صنعت کفش، چرم و فروشگاه زنجیرهای، خانواده سادات تهرانی در زمینه تولید جوراب، نساجی و غیره، خانواده ثابت در نوشابه، چوب، خانواده حسن خسروشاهی و فرزندان در نساجی، شوینده، تولید دارویی، بانک و بیمه، محمد فاتح یزدی و احمد غضنفر در صنعت روغن، نساجی و غیره، حسین قاسمیه و امیر صالح در صنعت تولید روغن، شوینده، دام طیور و غیره، عبدالله مقدم نساجی، محمد طاهری در نساجی، علی خسروشاهی شرکت مینو، لوازمآرایشی و شوینده و غیره، اینها بخشی از فعالان تجاری ایران بودند۹ که به سرمایهگذاری صنعتی روی آوردند. شناخت نحوه فعالیت و گسترش کسبوکار آنها نیاز به مطالعه جزئیتر دارد که به دو نمونه در عصر قاجار به طور مختصر اشاره میشود.
حاج محمدامین الضرب: 1277-1214 ش
امین الضرب در خانوادهای بازرگان در اصفهان به دنیا آمد. آموزش او در حد مکتب خانه به خواندن، نوشتن و خوشنویسی محدود بود. در مغازه پدر و پدربزرگش در صرافی و زرگری اولین تجربهها را فراگرفت. درحالیکه 10 ساله بود، پدرش آنها را در اصفهان گذاشت و خود به کرمان رفت. این سفر بیش از 8 سال طول کشید. برای آگاهی از پدر، درحالیکه جوانی 18 ساله بود به کرمان فرستاده شد و مسیر 650 کیلومتری در زمانه فقدان جاده مناسب و امنیت به جستجوی پدر رفت. وقتی به کرمان رسید او فوت کرده بود. پس از تصفیه بدهی پدر به اصفهان بازگشت و درحالیکه بیش از 20 سال نداشت برای کار و تجارت به تهران آمد. آشنایی و نسبت او با صرافان اصفهانی مقیم تهران به او کمک کرد. از فروش هیچ کالایی رویگردان نبود، در عرض هشت ماه حدود 1300 تومان درآمد خالص داشت. آشنایی و همکاری با پانایوتی از نمایندگان شرکت رالی که در چند کشور اروپایی نمایندگی داشتند و استفاده از اعتبار آن شرکت، به فعالیت تجاری او به خارج از کشور توسعه داد. در همین سالها نمایندگانی در تبریز، یزد، اصفهان، رشت و غیره داشت. با هدف گسترش فعالیت تجاری، یکی از برادران را به استامبول و دیگری را به اروپا فرستاد. دولت بخشی از نیازهای تجاری، نظامی و مالی خود را از اروپا و در ایران توسط دفاتر و نمایندگیهای او انجام میداد. صادرات تریاک به هنگ گنگ و افزایش قیمت آن، سهم مهمی در انباشت سرمایهاش داشت، سفرش به اروپا او را از تحولات غرب آگاه نمود. «در فرنگستان همه مشغول کار هستند و کارخانجات بسیارند و از ششصد ذرع زغال بیرون میآورند، مردم ایران تمام بیکار مانده و همدیگر را می پایند»۱۰. امین الضرب در اواخر قرن نوزدهم به فعالیت صنعتی توجه نمود درحالیکه ایران از زیرساختهای مناسب مثل جاده، پست، بانک ملی، دانشگاه و نیروی انسانی ماهر برخوردار نبود. دستور واردکردن ماشینی برای پنبه پاککنی، دو ماشین بخار و پمپی که با ماشین بخار کار میکند را به برادرش در مارسی داد. «با ورود یک ماشین شخمزنی جان 10 هزار حیوان حفظ میشود و با یک پمپ از 35 زرع چاه، آب به سهولت بالا آورده میشود.» در محمودآباد مازندران طرح راهآهن را شروع نمود. در سال 1263 شمسی، کارخانه ابریشمبافی در رشت و بلورسازی را تأسیس کرد. امین الضرب همچنین مدتی مسئولیت ضرب سکه را به عهده داشت. او در تشکیل مجلس وکلای تجار در سال 1263 ش مشارکت برجسته داشت. بخشی از فعالیتهای صنعتی امین الضرب مثل راهآهن با ناکامی مواجه شد. کارخانه ابریشمبافی به فعالیتش پس از فوتش نیز به کار ادامه داد. در آغاز پادشاهی مظفرالدین شاه مدتی زندانی شد و در 1277 ش درگذشت. تداوم فعالیت صنعتی او با آوردن کارخانه برق تهران توسط پسرش حاج محمدحسین ادامه یافت.۱۱
حاج محمد معین التجار بوشهری: 1312-1238ش
از تجاری بود که اولین فعالیتهایش را در بوشهر، خوزستان و جزایر جنوب ایران آغاز نمود. میراثی که از طریق یکی از خویشاوندانش به او رسید بهکارگیری این دارایی در تجارت، انباشت سرمایه لازم برای توسعه را در کسبوکارش فراهم نمود و کارخانه چوببری طبری برای تهیه ساخت راهآهن شمال را تأسیس نمود. این موسسه هزار کارگر داشت. بهرهبرداری از معادن خاک سرخ، فروش کک جزیره هرمز، از فعالیتهای دیگر او در زمینه معدنی بود. معین التجار با شرکت منچستر در استخراج گوگرد قراردادی بست، غرق شدن ماشینآلات هنگام انتقال، موجب تنازع بین طرفین و عدم موفقیت آن گردید. معین التجار در هنگام کودتای سوم اسفند 1299 و دوره پهلوی اول مخفی و مدتی زندانی و سرانجام در سال 1312 درگذشت.۱۲