اعتراض در جزیره قناری و انقباض در شهرهای کناری

در صفحه اول روزنامه اطلاعات دوشنبه سوم اردیبهشت 1403، این عنوان جلب‌توجه می‌کرد «راهپیمایی هزاران نفر در جزیره قناری علیه گردشگری» و در ادامه: معترضان نسبت به عواقب گردشگری کنترل نشده بر محیط‌زیست، آب و قیمت مسکن در این مجمع‌الجزایر هشدار دادند.
تصور می‌کنم موضوع به‌اندازه کافی روشن باشد و این‌که حضور گسترده و انبوه گردشگر در این جزیره، کار را به‌جایی رسانده که مردم این بخش از اسپانیا، نگران هزاران گردشگری هستند که هر روز برای گذران لحظه‌های بهشتی عمر و بهره بردن از هوای دلپذیر و طبیعت افسانه‌ای آن راهی قناری می‌شوند. این یک‌طرف موضوع یعنی «اعتراض در جزیره قناری»، اما آن‌سوی عنوان نیز خواندنی و نوشتنی و شنیدنی است؛ یعنی انقباض در شهرهای کناری خودمان مثل بم و راین و ماهان و چشم‌داشت آن‌ها برای حضور گردشگر که با برخورداری از آن همه جاذبه توریستی، روزی چند نفری از سر محبت، سری به این شهرها می‌زنند؛ به سخنی دیگر، حسرت انبوه گردشگری که «قناری»ها به آن اعتراض دارند، مورد درخواست شهرهای ماست، زیرا آنچه زمینه‌ساز «جهش تولید با مشارکت مردم» – که برای سال جاری نام‌گذاری شده – می‌باشد، همین صنعت گردشگری است و الا همه می‌دانند، منظور رهبری از جهش تولید، نه تولید بیشتر نفت است، نه خودرو و … زیرا جهش در این امور تولیدی، با ده‌ها مشکل و مسئله داخلی و جهانی همراه است و به این سادگی‌ها آرمان یاد شده را محقق نمی‌سازد، حتی تولید بیشتر و عرضه برخی محصولات کشاورزی مانند پسته و گندم و هندوانه … نیز به قیمت از دست رفتن منابع آبی و حیاتی کشور تمام شده و به‌هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود. تولید صنایع‌دستی مانند قالی، پته، منبت‌کاری و … نیز هر یک با دشواری‌ها و محدودیت‌هایی همراه است که ما را در محقق ساختن جهش تولید یاری نمی‌کند. آنچه باقی می‌ماند و به‌آسانی با مشارکت مردم به دست می‌آید، گردشگری است؛ زیرا هر 6 گردشگر با حضور خود در یک کشور و شهر و دیار، یک شغل ایجاد می‌کنند، به‌طوری که میلیون‌ها نفر در کشورهای توریست پذیر از قِبل گردشگری ادامه زندگی می‌دهند.
از این محرومیت و غبن اجتماعی و اقتصادی به‌آسانی نمی‌توان گذشت، زیرا سهم ما از قریب یک میلیارد گردشگر در سطح جهان بسیار اندک و حتی از گردشگری خاورمیانه فقط 6 درصد است. به‌راستی کدام سرزمین خاورمیانه را سراغ دارید که به‌اندازه ایران و حتی کهن دیاری چون کرمان، جاذبه توریستی داشته باشد؟ استانی که یک‌سوی آن تمدن جیرفت داعیه بین‌النهرین را به چالش کشیده و با وجود مناطقی چون کنار صندل و تمدن ارت و دقیانوس و… کوس لمن الملکی سر داده- آن سوی هلیل، «تپه یحیی» – به قول پرفسور لمبرگ کارلوفسکی، باستان‌شناس برجسته آمریکایی جایگاه اختراع نخستین خط تصویری در جهان است و ادعای سومریان را بر باد داده. در «تل ابلیس» بردسیرش به قول پرفسور اشتاین و پرفسور کالدول: «وجود کوره‌های ذوب مس، بیانگر این واقعیت است که نخستین ذوب مس در جهان را اهالی این محل انجام دادند» از درفش پنج هزار ساله «شهداد» و تمدن این بخش که بگذریم، وجود ارگ بم به‌عنوان بزرگ‌ترین بنای خشتی جهان – خانه حاج علی، بزرگ‌ترین خانه خشتی جهان ـ گنبد جبلیه، بنای سنگی عصر ساسانیان ـ قلعه دختر و اردشیر دو هزار ساله ـ مسجد ملک هزار ساله ـ مسجد جامع هفتصد ساله ـ آستانه ماهان هفتصد ساله و … جاذبه‌های دیگری چون باغ شاهزاده به‌عنوان بهشتی در بیابانی عور و عریان و ده‌ها جاذبه فرهنگی و طبیعی و تاریخی و دیدنی به‌اندازه چندین کشور خاورمیانه دارای غنای فرهنگی و میراثی است.
همین سال گذشته، در ازبکستان، وقتی از بنای گور تیمور بیرون می‌آمدم، به آقای ضرغامی برخوردم که برای دیدار به این محل می‌رفت. به ایشان عرض کردم: ریاست محترم گردشگری، انبوه گردشگران را ملاحظه می‌فرمایید؟ آیا امکان دارد که این وضعیت را ما هم تجربه کنیم؟ و ایشان با لبخند امیدوارکننده‌ای گفت: ان‌شاءالله.
آنچه بیش از همه موجب تأثر و افسوس است، این‌که دیگران با یک دهم میراث فرهنگی و آثار تاریخی کرمان ده‌ها برابر بیشتر، کسب در‌آمد می‌کنند و ما از آن بی‌بهره‌ایم. در ارگ بخارا که چندی پیش توفیق دیدار آن را داشتم و وسعتی برابر یک بیستم ارگ بم دارد، وقتی نگاهم به انبوه جمعیتی افتاد که از سراسر جهان برای دیدار آن به‌سختی از کنار هم می‌گذشتند و عظمت آن را ستایش می‌کردند، به یکی از ازبک‌ها گفتم: ای کاش می‌آمدید و شکوه و عظمت ارگ بم را می‌دیدید و در بزرگ‌ترین بنای نقش جهان، تاریخ را ورق می‌زدید.
در نوبتی دیگر، از یاد نمی‌برم در سفری به میلان ایتالیا، سه روز هر بار بیش از 2 ساعت آن هم در زیر باران و چتر به دست برای دیدن یک موزه در میدان «دومو» در صف ایستادم و حوصله‌ام سر رفت و بیرون آمدم، «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».
ممکن است این پرسش پیش آید که چرا سهم ما از گردشگر در ایران و به دنبال آن در کرمان تا این اندازه اندک و ناچیز است؟ چرا دیگران حتی کشوری مثل ترکیه سالانه به‌اندازه فروش نفت ایران از محل گردشگر درآمد کسب می‌کند، ولی مواریث فرهنگی و تاریخی ما در غبار غربت به سر می‌برند و نگاهشان بر حلقه درمانده تا جهانگردی از راه برسد و بار اندوهشان را بکاهد؟ بی‌گمان پاسخ به این پرسش را باید از زبان کارشناسان و اعضاء کمیته‌های گردشگری و صاحبان فن شنید، اما تا آنجا که از ظاهر موضوع پیداست:
ایجاد زمینه مناسب برای دست‌اندرکاران تورهای گردشگری و ایجاد تعادل بین تورهای اعزامی از کرمان و بالعکس،
تلاش برای رفع واهمه‌های بی‌جائی که متأسفانه با یکی دو مورد خلاف و اشتباه، چهره گردشگری ما را مخدوش کرده،
تلاش برای ایجاد مربع گردشگری به‌جای مثلث گردشگری و افزودن کرمان به جمع شهرهای اصفهان و شیراز و یزد،
تقویت روابط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بین ایران و کشورهای گوناگون،
پرهیز از برخوردهای غیردوستانه و برگرفته از تعصب با گردشگران و ایجاد زمینه انس و الفت با آنان، به‌گونه‌ای که هر گردشگر و جهانگرد، در بازگشت به شهر و دیار خود، طوماری از رضایت و شرح مفصلی از مهرها و مهربانی‌های مردم این دیار را ارائه کرده و از خاطره‌های شیرینی یاد کند که برانگیزنده اشتیاق دیگران برای دیدار از این کهن دیار باشد.
امید است نهادهای دست‌اندرکار گردشگری و میراث فرهنگی و صنایع‌دستی، همت بیشتری را در این راه به‌کارگیرند و از اعجاز گردشگری و تأثیر آن بر رونق اقتصادی و گسترش ارزش‌های فرهنگی غافل نمانند. از یاد نبریم که آسان‌ترین و دست‌یافتنی‌ترین راه تحققِ «جهش تولید با مشارکت مردم» رونق گردشگری است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *