از دیرباز تاکنون ایران را با نام فرش آن میشناسند و نشان تجاری فرش ایرانی بهمثابه یک مزیت برای این هنر اصیل سنتی در سطح جهانی شناخته میشود. بدون تردید در کل دنیای فرش نمیتوان کشوری با تنوع جغرافیای طرح و نقش فرش ایران مشاهده کرد که این تنوع حاصل پیشینه کهن، تنوع قومی و فرهنگی این سرزمین است. تقریباً همه گونههای فرش ایرانی از سبکهای شهری، روستایی، عشایری و حتی سفارشی و درباری در فرش ایران قابل مشاهده است. این تنوع گسترده بزرگترین مزیت فرش دستباف ایرانی است که متکی بر فرهنگ، هویت و تاریخ کهن ایران است. اینکه ایران یکی از مهمترین مراکز تولید فرش ایرانی است، یک واقعیت انکارناپذیر است، اما آیا میتوان فرش را متعلق به ایران دانست و سایر اقالیم صاحب فرش را نادیده گرفت؟ آیا این واقعیت دارد فرش مال ایران است؟
از من خواسته شد در مورد اینکه فرش مال ایران است و هنری ایرانی است و باید قدر آن را بدانیم مطلبی برای این مجموعه بسیار وزین به قلم نگارش در بیاورم. در ابتدا خواستم با اصلاح عنوان، مطالب موردنظر خودم را در این نوشتار ارائه نمایم، اما شایسته دانستم با بیان دیدگاههای خود در ارتباط با این حوزه تلاشی در رفع ابهامات موجود داشته باشم.
سابقه فرش در جهان؛ ایران بخشی مهم در گستره تاریخ فرش جهان
فرش یک میراث جهانیست که گستره جغرافیای آن از مرزهای چین تا قلب اروپا و حتی کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی ادامه دارد. شیوههای قالیبافی و بافت فرشهای بدون پرز منعکسکننده بسیاری از سنتها، آداب، رسوم، باورها و اعتقادات مردمانی است که در طول تاریخی به گستره فرهنگ انسانی اینگونه از منسوجات را جهت رفع نیازهای مادی و غیرمادی خود تولید میکردند. اگر به تاریخ کهن فرشبافی در جهان نگاهی بیندازیم، با فرش پازیریک بهعنوان کهنترین دستبافته سالم جهانی مواجه خواهیم شد. سالهاست پژوهشگران در مجامع علمی حوزه تاریخ هنر و فرش در مورد محل بافت و ریشه نقوش فرش پازیریک مباحث متعددی مطرح کردهاند و شواهدی دال بر ایرانی بودن و یا غیرایرانی بودن این اثر ارزشمند فرهنگی ارائه شده است. بسیاری از کشورهای صاحب فرش در جهان مانند ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان پازیریک را متعلق به فرهنگ خود دانسته و کشور خود را صاحب قدیمیترین فرش پرزدار تقریباً سالم جهان میدانند. در واقع مهم ترین مراکز تولید فرش معاصر در جهان تلاش میکنند فرش را به فرهنگ خود ارتباط دهند و خود را صاحب و مبدع فرش بدانند. باید در نظر گرفت بدون شک قالی مشهور یاد شده قدیمیترین فرش جهان نیست و حتماً قبل از آن نمونههای متعدی از فرش دستباف وجود داشته است و شاید به قول دکتر سیروس پرهام این قالی حداقل هزار سال پشتوانه فناوری بافت فرش داشته باشد. دوم اینکه از هزاره چهارم قبل از میلاد تاکنون شواهدی بر قالیبافی در مناطق مختلف جهان و ایران وجود دارد که به گستره فرشبافی در جهان اشاره دارد.
یکی از قدیمیترین مدارک قالیبافی در جهان مربوط به دستبافته پرزدار کینقای چین، مربوط به هزاره چهارم قبل از میلاد است که از قالی پازیریک بسیار قدیمیتر است. با وجود این پاره فرش، میتوان چین را یکی از باسابقهترین مراکز بافت فرش در جهان معرفی کرد. پاره فرشهای مکشوفه از مناطق لولان، لوکان و تورفان در ترکستان شرقی چین قدمتی دوهزارساله دارند و بهعنوان سندی بر تاریخ فرشبافی چین شناخته میشوند؛ هرچند که با اثبات قفقازی بودن پشم نمونههایی از آنها، ارتباط فرش چین با ایران عصر اشکانی به اثبات رسیده است. از حدود اواسط هزاره دوم قبل از میلاد و عصر مفرغ در ایران، نمونههایی از ابزارهای مفرغی یافت شده که دکتر علی حصوری آنها را ابزار قالیبافی میداند و تاریخ فرشبافی ایران را به حدود 3500 سال قبل برمیگرداند. نمونههای ساسانی مکشوفه از قومس و سمنگان افغانستان نیز در زمره نمونه فرشهای ایرانی عصر ساسانی قرار میگیرد و دال بر سنتهای ساسانی در هنر فرشبافی است.
مصر نیز جزو کشورهای دخیل در تاریخ فرش جهان است و از سده پانزدهم پیش از میلاد از مصر باستان بافته پرزداری به دست آمده که این کشور را در زمره قدمای بافت فرش دستباف در جهان قرار میدهد. نمونههای متعددی از قالیهای پرزدار قبطی متعلق به قرون پنجم تا هشتم میلادی بیانگر سنتهای کهن قالیبافی در مصر است.
تاریخ فرش از دورترین نقاط مشرقزمین آغاز میشود، اما دنیای غرب بویژه اروپا نیز ردپایی در این زمینه دارد. تا قبل از انقلاب صنعتی و ورود فرش ماشینی در بسیاری از کشورهای اروپایی بافت قالی دستباف مرسوم و معمول بوده است. اروپاییان سنتهای قالیبافی را از مصریها و بعد از جنگهای صلیبی آموختند. قدیمیترین قالیهای اروپایی مربوط به اسپانیا و شبه جزیره ایبری است که به نظر میرسد بیابانگردان عرب، اولین فرشبافان شبه جزیره ایبری و اسپانیا بوده باشند که در قرن دهم میلادی در این منطقه فرشبافی را رواج دادند. قرنهای چهاردهم تا هفدهم میلادی بهعنوان دوران درخشان قالیبافی در اسپانیا و پرتغال شناخته میشود. هنر قالیبافی در فرانسه نیز در تبعیت از اسپانیا از قرون هفدهم تا نوزدهم میلادی در اوج درخشش خود قرار داشت و قالیهای بافت مراکز ساوونری و آبوسون در قرن هفدهم و هجدهم میلادی نمونههای درخشان قالیهای دستباف فرانسه بودند. علاوه بر فرانسه قالیبافی در کشورهای انگلستان، بلژیک، رومانی، سوئد و بلغارستان نیز رواج داشته است.
بافت فرش در شمال آفریقا، علاوه بر مصر در کشورهایی چون الجزایر، تونس و مغرب نیز دارای سابقه بوده و حتی امروز این کشورها بخشی از تولیدات جهانی را به خود اختصاص دادهاند. در آمریکای جنوبی نیز میتوان سنتهای فرشبافی را مشاهده و تاریخ آنها را کنکاش کرد.
همه آنچه در این بخش در مورد گستره و قدمت فرش در جهان بدان اشاره شد در راستای این نکته بود که فرش صرفاً یک هنر ایرانی نیست و نباید با نگاه انحصاری و نفی دیگری به تأیید خود پرداخت. بر همه آشکار و مبرهن است که ایران یکی از مهمترین مراکز تولید فرش از گذشتههای دور تاکنون بوده است، اما هرگز نمیتوان فرش را یک هنر فقط ایرانی دانست و دیگران را از دایره تحولات هنری و فرهنگی آن خارج کرد. فرش یک هنر در گستره جغرافیای جهانی است. جغرافیایی که هر یک از اعضای آن سهمی در پیدایش و تحولات آن داشتهاند و فرش را عرصهای بر بازنمایی فرهنگ و هویت خود قرار دادهاند.
مهمترین مزیت فرش دستباف ایرانی؛ تنوع، کیفیت و اصالت
حال که دریافتیم فرش فقط متعلق به ایران نیست زمان آن رسیده است که به اهمیت ایران در حوزه جغرافیای فرش بپردازیم. فرش ایرانی دارای مزیتهای زیادی است که آن را بهعنوان یک برند مرغوب در سطح جهانی مطرح مینماید. شکوه و درخشش فرش ایرانی از دربار تیموری آغاز میشود؛ زمانی که بهترین هنرمندان فرش از سرتاسر ایران به دربار تیموریان آمدند و کارگاههای سلطنتی را شکل دادند و نقوش گردان اسلیمی و ختایی را با ظرافت بینظیر در فرش ایرانی وارد کردند. این سبک هنری در عصر صفوی به بلوغ وافر رسید و نقوش گردان و متنوع فرش معاصر ایران را پایهگذاری کرد. نقوشی که تا قبل از این در کتابآرایی و تزئینات معماری مشاهده میشد، بر تاروپود فرش نقش بست و توانایی فنی بافندگان ایرانی را به رخ تاریخ هنر کشید.
مهمترین مزیت فرش ایرانی تنوع در طرح و نقش و سبکهای قالیبافی است. تمامی سبکهای شهری، روستایی و عشایری در فرش ایران وجود دارد. امروز با داشتن هر سلیقهای میتوان در گستره سبکی فرش ایران، بافته متناسب با سلیقه خود را یافت. از فرشهایی با سلائق مدرن و امروزی تا فرشهایی با نقوش سنتی و کلاسیک در سبد تولید فرش ایرانی وجود دارد. مزیت تنوع در گستره فنون بافت هم قابل مشاهده است. تنوع گره و شیوههای بافت فرش در مناطق مختلف ایران زمینه را برای یک انتخاب سخت از بین این همه تنوع فراهم میسازد. این تنوع در سبک موجب تنوع در ارزش هم شده است؛ یعنی در گستره فرش ایرانی از ارزانقیمتترین تا گرانبهاترین فرشها را میتوان یافت لذا فرش ایرانی برای هر نوع مخاطب گزینهای بر روی میز دارد.
بنابراین میتوان با قاطعیت ادعا نمود که در کل گستره جغرافیای فرش جهان منطقهای با مزیت تنوع فرش ایرانی را نمیتوان یافت. شاید تنها رقیب ایران در مزیت تنوع طرح، نقش، رنگ، تکنیک و ارزش فرش هند، پاکستان و چین باشد. اینجاست که دومین مزیت مهم فرش ایرانی آشکار میگردد و آن اصالت و بدیع بودن آن است. میپذیریم که هند و پاکستان و چین نیز از تنوع بالایی در تولید فرش برخوردارند، اما باید به این نکته اذعان داشت که تنوع این مناطق به تقلید از طرح و نقش فرش ایرانی است و اصلاً اصالت هنری و سبکی ندارند. اگر بازارهای جهانی فرش ایرانی را بر فرش سایر نقاط جهان ارجح میداند، حاصل اصالت و هویت فرش ایرانی است؛ یعنی این فرش و نقوش آن ایرانی است و بهعنوان یک محصول فرهنگی اصیل شناخته میشود. البته نباید اصالت با تکرار و عدم وجود خلاقیت و نوآوری اشتباه شود؛ میتوان محصول نوآورانه داشت و از طرفی اصالت و هویت را نیز حفظ کرد.
سومین مزیت فرش ایرانی در طول تاریخ کیفیت آن است که این ویژگی تابع عوامل مختلفی چون جغرافیای متنوع، دام مرغوب، رنگزای متنوع و باکیفیت و از همه مهم تر نیروی انسانی شایسته، ماهر و خلاق است. کیفیت فرش ایرانی در طول تاریخ آنچنان بالا بوده است که بعد از گذشت صدها سال هنوز میتوان فرشهایی در رده شاهکار هنری در موزههای بزرگ دنیا مشاهده کرد. نمونههایی که پشتوانه و آبروی فرش ایرانی است و امروز برای بسیاری از هنرمندان جوان بهعنوان الگو و نمونه مدنظر گرفته میشود.
تمامی مزیتهای فرش ایرانی زمینهساز برند فرش ایرانی شدهاند که متأسفانه در سالهای اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی و سیاسی حاکم بر ایران، سهم فرش ایرانی در تجارت بینالملل بسیار نازل شده و کشورهایی همچون هند و پاکستان جای ایران را در تجارت قالی گرفتهاند.
میراث کهن ایرانی؛ مستلزم توجه همهجانبه
فرش در اقلیم فرهنگی ایران بزرگ، سابقهای چند هزارساله دارد و در میان مهمترین مراکز کهن تولید فرش در جهان همچون نگینی پرتلألو میدرخشد، اما حال این فرزند کهنسال فرهنگ و تمدن ایرانی خیلی خوب نیست. شروع لرزش فرش ایرانی در عرصه جهانی از اواخر عصر قاجار و اوایل عصر پهلوی آغاز میشود. در این دوران با افزایش تقاضای جهانی برای فرش ایرانی و نگاه صرفاً تجاری به آن، سرمایههای گسترده داخلی و خارجی به حوزه فرش سرازیر شد. در نگاه اول حضور این سرمایهها مغتنم شمرده میشود، اما سرمایهی زیاد و خارج از ظرفیت یک حوزه میتواند موجب ایجاد حباب کاذب در آن حوزه شده و زیربنای رشد متعادل را دگرگون کند. فرش ایرانی بعد از رشد حبابی عصر قاجار توسط سرمایههای داخلی و خارجی روند نزولی خود را آغاز کرد و با شروع جریان نوگرایی و صنعتی شدن ایران، این جریان نزولی سرعت بیشتری گرفت. امروزه کاهش تولیدات و پایین آمدن کیفیت فرش ایرانی آسیب فراوانی به این هنر وارد کرده و نیاز به توجه ویژه دارد. در دوره قاجار و اوایل عصر پهلوی صادرات فرش ایران در وضعیت مطلوبی قرار داشت، اما بهمرورزمان با تحولات اجتماعی و سیاسی در کشور و بهخصوص ماشینی شدن فرش ایران در عصر پهلوی، ضربات جبرانناپذیری به هنر و صنعت فرش ایران وارد آمد. پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان یک جریان مهم اجتماعی-سیاسی بر ساختار فرش ایرانی تأثیر زیادی گذاشت و شکلگیری نهادهایی چون جهاد سازندگی بهصورت فراگیر بر روند طبیعی تولید فرش ایران بهخصوص مناطق روستایی و عشایری مؤثر بود. جنگ تحمیلی ایران و عراق و تحولات اقتصادی و سیاسی حاصل از آن نیز جزو عوامل رکود و تنزل فرش ایرانی در عصر معاصر بود. دهه ۷۰ هجری شمسی را میتوان دوران رونق فرش دستباف پس از انقلاب اسلامی معرفی نمود. صادرات فرش ایرانی در دهه ۷۰ به بیش از دو میلیارد دلار رسید، اما متأسفانه مشکلات سیاسی بویژه تحریمهای آمریکا بر علیه فرش دستباف ایرانی، سهم صادرات فرش ایران را کاهش داد. امروز بر اساس گزارشهای آمار بینالمللی، بیشترین صادرات فرش دستباف به آمریکا متعلق به هند است، درصورتیکه این جایگاه قبل از تحریمها به ایران تعلق داشت. تحریمهای خارجی، سیاستهای متناقض داخلی مرتبط با فرش، پایین آمدن کیفیت فرشهای تولید برخی از مناطق و خروج سرمایهها از جمله عوامل مهم حال بد فرش ایران در دورهی معاصر است.
نیاز به تغییر نگرش به فرش دستباف
فرش هنر ملی ماست و بخش مهمی از فرهنگ و هویت ایرانی را در خود حفظ نموده و باید به نسلهای بعدی منتقل شود. امروز نباید به فرش دستباف صرفاً بهعنوان یک کالای اقتصادی و صادراتی نگاه کرد، بلکه باید به فرش دستباف بهعنوان یک هنر اصیل ایرانی و فرهنگی نگریست. باید دیدگاه به فرش ایرانی بهمثابه یک کالای اقتصادی و صرف کاربردی نباشد. باید فرش را بهمثابه یک اثر هنری و فرهنگی دید. اگر میخواهیم فرش ایرانی حفظ و برای نسلهای بعدی بهعنوان یک ارزش به ارث برسد، باید دیدگاه به فرش ایرانی تغییر کند. به یک تغییر پارادایمی در حوزه فرش نیاز حیاتی داریم.
فرهنگ استفاده از فرش دستباف ایرانی
اگر میخواهیم این هنر اصیل را حفظ کنیم و قدر آن را بدانیم، باید به ارزشهای آن آگاه باشیم. امروز بازارهای جهانی به روی فرش ایرانی بسته شده است، اما متأسفانه فرهنگ استفاده از فرش ایرانی در بین مردمان ایرانزمین نیز کمرنگ شده و قالیهای ماشینی جای آنها را گرفته است. همگان میدانند که مزیت قالیهای ماشینی نسبت به فرشهای دستباف ارزش اقتصادی و قیمت آنها برای مصرفکننده عام است. فرش ماشینی ارزانقیمت و متکثر است؛ یعنی میتوان تعداد زیادی از یک طرح یکسان را در زمانی کوتاه تولید و با قیمتی ارزان در اختیار مصرفکننده قرار داد، اما باید به این نکته اشاره کرد که میتوان فرشهای دستبافی را مشاهده کرد که قیمت آنها از قالیهای بافته شده توسط ماشین کمتر باشد؛ یعنی مزیت قیمت پایین در فرش دستباف هم وجود دارد، اما متأسفانه فرهنگ حمایت از محصول هنری کمی کمرنگ شده است. امروز فرش دستباف برای حفظ و بالندگی خود نیاز به توجه دارد و طلب این توجه فقط از طرف مسئولان نیست، بلکه آحاد مردم نیز باید نسبت به این هنر اصیل ایرانی احساس مسئولیت کرده و از آن حمایت کنند. درست است که ما ادعا داریم فرش تنها متعلق به ایران نیست، اما فرش ایرانی نماد فرهنگ، هنر و هویت ایرانی است؛ پس باید قدر آن را بدانیم. قدردانی از فرش آن است که فقط بهمثابه یک شیئی کاربردی و یا یک محصول اقتصادی به آن نگاه نشود، بلکه فرش را یک اثر هنری بدانیم و قدردان هنرمندان آن باشیم.
درست است که فرش دستباف یکی از محصولات صادراتی و ارزآور کشور ایران از دوره صفوی تاکنون بوده است، اما بخش مهمی از تولیدات فرش ایران قبل از دوران صفوی و حتی پس از آن توسط مصرفکنندگان داخلی مورد بهرهبرداری قرار میگرفت. در عصر حاضر نیز علاوه بر سیاستهای حمایتی در حوزه حاکمیت و اقتصاد لازم است حمایتهای فرهنگی و اجتماعی از طرف آحاد مردم از فرش دستباف صورت بگیرد و این مهم با فرهنگسازی توسط افراد فرهیخته و نهادهای فرهنگی کشور میسر خواهد شد. باید فرش در خانههای ایرانی بهمثابه یک نشانه فرهنگی حفظ گردد و از طرف دیگر تولیدکننده فرش ایرانی باید به نیازها و خواستهای این مصرفکننده توجه کرده و فرشهایی با کیفیت مرغوب و طرحها و نقوش متناسب با روزگار معاصر تولید و عرضه نماید.
هنرمندان و تولیدکنندگان؛ تنها ناجیان کیفیت فرش ایرانی
کیفیت فرش ایرانی در سالهای اخیر به دلایل مشکلات اقتصادی کاهش چشمگیری پیدا کرده است. برخی از تولیدکنندگان برای جبران ضررهای اقتصادی، از کیفیت مواد اولیه و بافت فرش کاسته تا بتوانند از نظر قیمت رقابت داشته باشند. این یک اشتباه بزرگ و فاحش است که میتواند منجر به نابودی فرش ایرانی شود.
به رغم مشکلات عدیده اقتصادی در حوزه فرش دستباف، اما صادرات این هنر اصیل ایرانی در سطح بینالمللی در جریان است. در یک دهه اخیر صادرات فرش ایران کاهش چشمگیری داشته، اما هنوز به صفر نرسیده است. این به آن معناست که هنوز صادرکنندگان و تولیدکنندگانی هستند که فرشهای ایرانی را در سطح بینالملل عرضه میکنند. اگر نگاهی به محصولات صادراتی فرش ایران داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که فرش مرغوب و با کیفیت همواره و در همه شرایط مشتری و بازار خود را دارد. لذا برای قدردانی از فرش ایرانی باید کیفیت فرش ایرانی به جایگاه نام آن برگردد. به نظر میرسد، امروز به کمیت در فرش دستباف نباید نگریست، بلکه عامل کیفیت ضامن حفظ و بقای فرش ایرانی شود.
درست است که مشکلات اقتصادی و سیاسی که در گذشته بر فرش دستباف ایران سایه انداخته بود، معضلاتی در حوزه تولید و شیوههای بافت به وجود آورده است، اما به نظر میرسد رفع این مشکلات تنها به خواست و اراده افراد دخیل به خصوص هنرمندان و تولیدکنندگان فرش دستباف وابسته باشد. نباید سودهای کوتاهمدت اقتصادی بر منافع ملی فرش دستباف سایه افکنده و فرشهایی با کیفیت نامرغوب و قیمتهای بالا به عرصه اقتصادی عرضه شود و موجب آسیب به برند فرش دستباف گردد. برند فرش دستباف ایرانی محصول چند صد سال تلاش هنرمندان، تولیدکنندگان و بازرگانان فرش ایرانی است که نمونههای فاخر و ارزشمندی از قالی این سرزمین را به بازارهای جهانی عرضه کردهاند. تولیدکنندگان باید با شناخت بازارها و نیازهای مصرفکننده به تولید باکیفیت و عاری از عیوب بافت و مواد اولیه بپردازند. فرش دستبافت ایرانی زمانی به اوج و شکوفایی گذشته خود دست پیدا میکند که یک عزم ملی بر کل جامعه فرش سایه بیفکند و افراد دخیل در این حوزه زمام امور را به دست بگیرند و خود برای ساختار فرش دستباف برنامهریزی و نظارت داشته باشند.
استفاده از فناوریهای نوین در فرش
امروز رقابت در حوزه فرش دستباف در سطح بینالملل بسیار نزدیک بوده و کشورهای تولیدکننده از دانش و فناوریهای نوین در جهت ارتقای کیفیت محصولات خود بهره میگیرند. کشور هند از بهترین کیفیت پشم و جدیدترین روشهای رنگرزی جهت رنگرزی الیاف استفاده میکند و همین عامل باعث شده که بخشی از مزیتهای فرش ایرانی را در رقابت جهانی به دست بیاورد. در رقابت با کشورهای رقیب باید از تکنولوژیهای جدید و دانش روز بهره جست و از تجارب آنها در زمینههای بازاریابی و سلیقهیابی استفاده کرد. بالا بردن کیفیت تولید فرش دستباف و رفع عیوب زنجیره تأمین و تولید فرش مرغوب در ایران جزو وظایف عمده تولیدکنندگان بخش خصوصی فرش است. بسیاری از افراد دخیل در حوزه فرش دستباف اعتقاد دارند که حاکمیت و نهادهای متولی دولتی وظیفه نظارت و راهبری سیاستهای فرش دستباف را به عهده دارند. این مسئله یک مطالبه درست و برحق است، اما نمیتوان کتمان کرد که عامل اصلی تولید فرش دستباف، بخش خصوصی است و به نظر میرسد وظیفه تولیدکنندگان و اتحادیهها از هر بخشی مهمتر و کلیدیتر باشد. تولیدکنندگان باید به دنبال رفع عیوب کیفیت فرش دستباف و بالا بردن کیفیت مواد اولیه و شیوههای بافت با فناوریهای نوین در تولید و عرضهی آن باشند.
بخش خصوصی باید از دانش و فناوریهای نوین در حوزه فرش بویژه بازاریابی، سلیقهیابی و حتی طراحی و تولید بهره بگیرد. سرمایهگذاران حوزه فرش جهت بهرهمندی از فناوریهای نوین و خلاقیت و نوآوری حاصل از آن باید به نسل جوان و تحصیل کرده این حوزه توجه ویژه داشته باشند و از آنها حمایت کرده و به ظرفیتهای آنها اعتماد داشته باشند. این مهم علاوه بر رونق و شکوفایی در حوزه فرش دستباف، موجب اشتغال و امیدواری جوانان فارغالتحصیل رشتههای مرتبط با فرش دستباف میشود.
خلاقیت و نوآوری؛ کلیدواژه رونق فرش دستباف
فضای حاکم بر فرش دستباف، فضایی بهاصطلاح سنتی است. سنت موجب اصالت و هویت فرش ایرانی است، اما نباید گمان کرد که سنت تکرار گذشته و عدم توجه به نیازهای معاصر است. اگر به تحولات فرش ایران در اعصار گذشته نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد همواره تحول و نوآوری جزو لاینفک فرش ایرانی بوده است. آنچه باعث تمایز فرش ایرانی از فرش سایر نقاط جهان میشود، تنوع و گستره نقوش و طرحهاست؛ این تنوع حاصل خلاقیت و نوآوری هنرمندان ایرانی در اعصار گذشته در نظر گرفته میشود، اما متأسفانه امروز برخی از تولیدکنندگان گمان میکنند که هرگونه خلاقیت و نوآوری در حوزه فرش ضربه به اصالت و هویت فرش ایرانی است. درصورتیکه میتوان با حفظ اصالتها و برند فرش ایرانی به تولید فرشهای جدید با توجه به ذائقه مصرفکننده معاصر روی آورد. در این میان وظیفه هنرمندان، طراحان، نقاشان و تولیدکنندگان فرش است که هرگونه نگاه نو و متحولانه را قدر دانسته و از آن حمایت کنند. یکی از دلایلی که امروز هندوستان جایگاه ایران در فرش دستباف را گرفته است، توجه تولیدکنندگان و هنرمندان هندی به خواستهای مصرفکننده در سطح بینالملل میباشد. هنرمندان هندی طرحهای ایرانی را به روز کرده و آنها را به بازارهای جهانی عرضه میکنند. این مهم در افغانستان و فرشهای موسوم به فرشهای افغانی هم قابل مشاهده و ردیابی است. هماکنون در بازارهای جهانی میتوان طرحهای ایرانی با رنگهای جدید را با نام فرشهای افغانی مشاهده کرد که اهمیت تنوع، تحول و نوآوری را در حوزه فرش دستباف بهخوبی نشان میدهد. هنرمندان ایرانی باید با شناخت گذشته و اصالت فرش ایرانی دست به خلاقیت و نوآوری بزند که برای مصرفکننده و انسان معاصر قابلفهم و توجیه باشد. خلاقیت و نوآوری در حوزه فرشبافی سنت و سنتهای اصیل ایرانی نیست، بلکه در راستا و در موازات آنهاست هنرمندان ایرانی باید متناسب با نیازهای انسان معاصر به طراحی فرش بپردازند و تولیدکنندگان فرش دستباف نیز باید از خلاقیت و نوآوری متحورانه در حوزه فرش حمایت کنند، زیرا تنها راه برونرفت از بنبست کنونی نگاه نو به حوزه طراحی فرش دستباف شناسایی میشود.
حال فرش دستباف ایرانی خوب نیست و باید موردتوجه بیشتر قرار بگیرد. این توجه یک توجه همهجانبه میباشد که از طرف همه آحاد جامعه بویژه جامعه متخصص فرش دستباف باید موردنظر قرار بگیرد.