رمز ماندگاری و نفوذ در بازارهای‌ جهانی

آینده تجارت خارجی کشور بیش از هر زمان دیگری در هاله‌­ای از تردید و ابهام است و مسیر رو به رشدی که قریب 4 دهه نمودار تجارت خارجی ایران را صعودی کرده بود، از نیمه دهه 90 رو به افول گذاشته و در پایان سال 99 به کمترین میزان خود در طول یک دهه گذشته تنزل یافت.

در تحلیل عوامل اصلی این افول، شاید بتوان به رویکرد اشتباه و شتاب­زده ادغام دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن در دهه 90 اشاره کرد که بزرگ‌ترین قربانی آن بی‌­تردید تجارت خارجی کشور بوده و بعد از آن تخلیه هویتی سازمان مادرتخصصی «توسعه تجارت ایران» از اختیارات و امکاناتی که تقریباً باعث فروپاشی فرماندهی واحد در این عرصه مهم اقتصادی گردید و آن سازمانی که می‌­بایست سیاست تجاری کشور را تعیین، تدوین و تعقیب کند، ناگزیر از پیروی از دستگاه­ها و ستادهای غیرمتخصصی شد که قاطعانه تصمیمات غیرکارشناسانه می‌­گرفتند، اما هرگز پاسخگوی تبعات تصمیماتشان در برابر افکار عمومی، فعالان اقتصادی و آمارهای تجاری برآمده از تصمیماتشان نبودند. گرچه امروز با فعالیت دولت سیزدهم بارقه‌­هایی از امید در تحول ساختار بازرگانی خارجی کشور به چشم می­خورد که نشان از تغییر نگاه دولت نسبت به سازمان توسعه تجارت و بازرگانی بین­‌المللی دارد و زمزمه­‌هایی در خصوص ارتقای جایگاه این بخش اقتصادی تا حد معاونت رئیس­ جمهوری به گوش می­رسد؛ اما    بی‌­تردید، درد تجارت خارجی، فراتر از ساختار سازمانی و مرتبط با پارادایم‌­هایی است که سال‌­ها تجارت خارجی کشور را به خود مبتلا و زمین­‌گیرکرده است.

یکی از مهم‌ترین این پارادایم‌­ها، ناهمسازی با تحولات جهانی و امتناع از پیوستن به زنجیره جهانی تجارت بین‌­المللی است. درحالی‌که کشورهای توسعه­‌یافته از سال 1647 و مطابق با معاهده وستفالی، دولت مدرن را جایگزین دولت­های محلی کردند تا اخذ عوارض محلی و مالیات­های متعدد بر بارهای تجاری بازرگانان را یکپارچه کرده و به‌این‌ترتیب هزینه‌­ی مبادلات تجاری را کاهش دهند، ایران برای رسیدن به این نقطه 270 سال تأمل کرد و در دوره پهلوی نخست بود که بالاخره نظام عشیره­ای و ساختار تیولداری قاجاری جای خود را به دولت مدرن داد و فضا برای فعالیت‌­های تجاری تسهیل شد.

با این وصف دنیا پس از جنگ جهانی دوم و به‌منظور توسعه روابط بازرگانی و تأمین فوری نیازهای پس از جنگ، فراتر از دولت مدرن رفت و با جهانی‌سازی تجارت (در قالب سازمان تجارت جهانی)، گستره جغرافیای بازرگانی بین‌­المللی را فراتر از مرزهای محلی برد و با کاهش هرچه بیشتر تعرفه‌­ها و حقوق گمرکی کشورهای عضو، تجارت خارجی را تسهیل بخشید. رخدادی که بعد از 77 سال و علیرغم پیوستن بیش از 164 کشور به این سازمان، هنوز هم برای ایران، رؤیایی دور از دسترس است؛ و این در حالی است که دنیا تا کمتر از یک دهه دیگر از جهانی­‌سازی تجارت نیز عبور خواهد کرد و فصل جدیدی از روابط بازرگانی را در قالب ائتلاف‌­های بین‌­المللی تجاری شکل خواهد داد که در آن نقش برندهای پرقدرت تجاری، پُررنگ­تر از حتی کشورها خواهد بود و به نظر می­رسد که چنین چشم­اندازی برای صنایع ایران همچون گذشته و همانند فرصت‌­های ازدست‌رفته، باز هم دور از دسترس و تحقق باشد!

گرچه صادرات غیرنفتی ایران در طول نیم‌­قرن گذشته، بیش از 10 هزار درصد رشد داشته که گویای تحرک در تولیدات صنعتی است و ایران را تبدیل به صنعتی­‌ترین کشور نفتی منطقه کرده، اما در طول دهه 90 و در طلیعه آغاز قرن جدید، تجارت خارجی ایران دچار رکودی شده که نمی­تواند از سد آن عبور کند. به‌طوری‌که دولت دوازدهم در مجموع در حدود 50 میلیارد دلار کمتر از دولت یازدهم صادرات غیرنفتی داشت و اگر هر تن محصول صادراتی را حدود 383 دلار برآورد کنیم؛ یعنی چیزی در حدود 130 میلیون تن کالا در طول 4 سال دوم دولت تدبیر و امید کمتر از مدت مشابه در دولت یازدهم به خارج از مرزها صادر شده و این یعنی تضعیف نظام خدمات تجاری از قبیل سیستم حمل‌ونقل، خدمات بندری، خدمات لجستیکی و از همه مهم‌تر کاهش تولیدات صنعتی، از دست رفتن فرصت‌­های شغلی، رکود فضای کسب‌وکار و توقف روند صعودی درآمد سرانه ملی!

فصل نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان- نشریه سپهر اقتصاد- رمز ماندگاری و نفوذ در بازارهای جهانی- آقای محمدرضا مودودی

غفلت از تدوین سیاست­‌های مقابله با تحریم

تیم‌­های اقتصادی دولت­‌های بعد از تحریم، در ایجاد و اتخاذ یک درک مشترک به‌منظور هماهنگی بین دستگاهی مرتبط با صادرات ناکام بوده­‌اند و در جنگ اقتصادی امریکا که هدف، محدودسازی و توقف تجارت خارجی ایران بود، سیاست­‌های غلط اتخاذ شده نه‌ تنها موجب حمایت همه‌جانبه و هدفمند از پیش‌قراولان خط مقدم این جبهه نشد، بلکه حتی موانع فراروی تجارت، بیش از تحریم­‌ها موجب انحراف و عدم شفافیت تجارت خارجی کشور شد. در این میان افزایش تاب‌آوری اقتصاد در مقابله با آثار ناشی از تحریم، تبدیل به تاب­آوری در برابر رفتارهای غیرکارشناسانه دستگاه‌­های داخلی شد و تشویق تولید رقابت‌پذیر و صادراتی، جای خود را به تنبیه بازرگانان شناسنامه­‌دار داد و گرایش به سمت کارت­‌های اجاره­ای، برند تجاری ایران را در کشورهای هدف تخریب کرد و سیاستی که برای برگشت ارز به نظام بازرگانی خارجی تحمیل شد، نه‌تنها موجب بازگشت ارز صادراتی به کشور نشد، بلکه زمینه شکل­‌گیری تجارت غیررسمی را فراهم آورد و فساد و رانت را گسترش داد.

از جمله مهم‌ترین این پیامدهای منفی، خروج بازرگانان خوشنام و شناسنامه­‌دار از میدان تجارت رسمی و شیوع کارت­‌های اجاره­‌ای در مبادلات بازرگانی بود که تبعات منفی آن تا سال‌­ها دامن تجارت و اقتصاد ایران را خواهد گرفت. با این وصف زیان منابع ارزی حاصل از صادرات که به کشور برنگشتند، بسیار بیشتر از زیان ناشی از سیاست ارزپاشی بانک مرکزی بوده که در طول دو دهه گذشته بالغ بر 250 میلیارد دلار به بازار ارز تزریق کرده تا شاید بتواند مانع از کاهش ارزش پول ملی شود! سیاستی که نه از افزایش نرخ ارز جلوگیری کرد، نه موجب جذابیت سرمایه‌­گذاری در داخل شد و نه اقتصاد و اشتغال را رونق بخشید و نه از رشد نقدینگی و گسترش فساد جلوگیری کرد؛ و برعکس، امروز شاهد آن هستیم که از 1600 میلیارد دلار سرمایه­‌گذاری مستقیم خارجی در دنیا که موتور محرک توسعه صنعتی و اقتصادی است، سهم ایران کمتر از 1,5 میلیارد دلار در سال شده و در مقابل، خروج سرمایه از ایران به بالاتر از مرز 6 میلیارد دلار در سال رسیده است!

این در حالی است که دنیا در حال سپردن فرمان توسعه اقتصادی کشورهای خود به دست برندهای بزرگ اقتصادی خود هستند تا در قالب اتحادهای استراتژیک و ائتلاف­های جهانی ابرروند (مگاترند) های جدیدی را تعریف و تعقیب کنند و فصلی نو در تجارت جهانی را رقم بزنند؛ اما ایران با ترجیح سیاست­های ارزی بر سیاست­های تجاری، در حال منزوی­کردن برندهایی است که به‌زحمت در اتمسفر تجاری ایران نفس می­کشند تا زنده بمانند.

تقریباً در آسمان تجاری ایران، هیچ شرکتی بیش از یک میلیارد دلار صادرات ندارد و از میان 75 شرکتی که بیش از 100 میلیون دلار صادرات غیرنفتی دارند و 66 درصد از کل صادرات غیرنفتی را به خود اختصاص داده‌­اند، غالباً شرکت­های پایه­ نفتی و یا معدنی خصولتی و یا دولتی هستند که از رانت خوراک ارزان برخوردارند و در مجموع کل ارتش تجارت خارجی ایران کمتر از 460 عضو دارد که بیش از 10 میلیون دلار صادرات دارند و سهم‌شان از کل صادرات غیرنفتی کشور در حدود 87 درصد است. به‌عبارت‌دیگر بیش از 14 هزار شرکت دیگر که در حال صادرات هستند، با سهمی کمتر از 13 درصد، کمتر از 7 میلیارد دلار صادرات دارند! بر اساس اطلاعات منتشره، علیرغم اینکه بیش از 50 هزار واحد صنعتی کوچک و متوسط در شهرک­‌های صنعتی ایران مستقر هستند، اما کمتر از 1000 شرکت صادرات دارند که ارزش آن کمتر از 2 میلیارد دلار در سال برآورد می‌­شود که این میزان کمتر از 4 درصد کل صادرات غیرنفتی کشور را تشکیل می­‌دهد. به عبارتی این خیل عظیم صنایع یا اصلاً صادرات ندارند و یا ارزش صادرات آن‌ها بسیار ناچیز است.

آیا ساختار و ماهیت برندهای خصولتی و یا دولتی ایران به‌گونه‌ای هست که بتوانند ائتلاف‌­های عمیق و پایداری را با متحدان استراتژیک بین­‌المللی خود به وجود آورند و یا عضوی از زنجیره ارزش تجارت جهانی بشوند؟! و آیا برندهای بخش خصوصی، در پناه سیاست­‌های غلط تجاری، توان بنیه لازم برای چنین پیوندهایی را دارد؟!

 

فصل نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان- نشریه سپهر اقتصاد- رمز ماندگاری و نفوذ در بازارهای جهانی- آقای محمدرضا مودودی

الزامات توسعه تجارت

به‌طورکلی، تحقق اهداف اسناد بالادستی نظیر چشم­انداز 1404 و یا اقتصاد مقاومتی، بیش از هرچیز نیازمند بازنگری در بسیاری از زیرساخت­‌های سخت و نرم در عرصه تجارت خارجی دارد که به‌اجمال به تعدادی از مهم‌ترین‌های آن‌ها اشاره می­گردد:

  • الزامات سطح کلان: اصلاح و هماهنگی سیاست‌های پولی، مالی و ارزی با سیاست تجاری به‌منظور تشویق، ترغیب و توسعه صادرات و تدوین سیاست‌های یکپارچه صنعتی، معدنی، کشاورزی، تجاری، فناوری، زیست‌محیطی و آمایشی با تأکید بر لزوم تنش­‌زدایی بین‌­المللی، تعامل‌ فعال با جهان و تسهیل روابط تجاری در راستای گسترش مبادلات خارجی و بهبود فضای کسب‌وکار و ایمن‌­سازی محیط سرمایه‌گذاری،
  • الزامات سطح کارکردی و عمودی: حرکت به سمت تولید رقابتی و نهادینه‌­سازی فرهنگ بهره‌‍­وری در تولید و تجارت از طریق ایجاد توانمندی‌ها و انباشت ظرفیت‌های مولد، توسعه زیرساخت­‌ها و انعقاد موافقت‌نامه‌های تجاری، عضویت در زنجیره ارزش جهانی از تولیدات تا خدماتی نظیر لجستیک و حمل‌ونقل و اصلاح نرم‌افزاری ساختار تجاری نظیر قوانین و مقررات و تعرفه‌­ها و روابط بانکی و ‌رایزنی بازرگانی، ارائه انواع ضمانت‌نامه‌ها و بیمه‌­نامه­‌های صادراتی، به‌کارگیری روش‌های نوین تأمین مالی صادرات نظیر بازار سرمایه و جذب سرمایه‌گذار خارجی،
  • هماهنگی و حمایت ترویجی: مدیریت هدفمند، یکپارچه برنامه­‌های ترویجی و تشویق بنگاه­‌ها برای حضور در بازارهای جهانی، توسعه خوشه‌های ملی و منطقه‌ای صادراتی با رویکرد مزیت‌های رقابتی، کمک و تسهیل در جهت توسعه و تقویت شرکت‌های بزرگ صادراتی بخش‌خصوصی،
  • توسعه نوآوری و برند: کمک و تسهیل به ایجاد پیوند میان بنگاه‌های دانش‌بنیان و SME ها،‌ راه‌اندازی کلینیک­‌های جذب فناوری و تلفیق فناوری­‌های نوین در تولیدات صنعتی، ایجاد مرکز توسعه برند تجاری ایران با مشارکت برترین‌­های تجاری ایران، تدوین برنامه­‌ها و سیاست­‌های قانونی تقویت برند ملی و بنگاهی و گسترش بازار فناوری‌ جدید و استارت‌آپ‌ها در حوزه صادرات،
  • هماهنگی سیاست صنعتی و تجاری (صنعت، معدن و کشاورزی): تدوین برنامه منطقی‌سازی و کاهش تدریجی نرخ‌های تعرفه به‌منظور کاهش قاچاق و آمادگی حضور در پیوندهای تجاری، طراحی و اعمال مشوق‌های مؤثر و کارآمد جهت ورود سرمایه‌های خارجی به بخش‌های اولویت‌دار و انتقال فناوری، پیگیری و اجرایی شدن موافقت‌نامه‌های سرمایه‌گذاری موجود، لزوم هماهنگی بین سیاست تجارت خارجی و تنظیم بازار داخلی، اتخاذ تمهیدات لازم جهت فعال‌سازی کمیسیون‌های مشترک در راستای اجرایی شدن موافقت‌نامه‌ها، به‌روزرسانی قانون مقررات صادرات و واردات؛ ساماندهی کارت‌های بازرگانی با رویکرد تخصصی شدن تجارت و به‌روزرسانی مستمر ارزش گمرکی کالاهای صادراتی با کمک اتحادیه‌های صادراتی.

اقتصاد ایران از ظرفیت بالایی نظیر داشتن مرزهای آبی و خاکی بسیار با 15 کشور همسایه با بازاری 1200 میلیارد دلاری، موقعیت ممتاز جغرافیایی کشور برای تبدیل شدن به هاب ترانزیتی منطقه، رتبه 19 بزرگ‌ترین بازار دنیا، رتبه هجدهم اقتصاد بر اساس رتبه‌بندی تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید)، پایین بودن بدهی‌های خارجی، وجود توان بالای ارائه خدمات فنی – مهندسی، برخورداری از توان بالای ارائه خدمات گردشگری سلامت، وجود جاذبه‌های متنوع طبیعی، تاریخی و گردشگری، قابلیت شکل¬دهی به یک بلوک صادراتی پتروشیمی در منطقه، برخورداری از 15 درصد ذخایر معدنی شناخته شده جهان و رتبه دهم از نظر ذخایر معدنی در دنیا،‌ دارا بودن ذخیره قطعی بالغ بر 55 میلیارد تن از انواع کانی‌ها و تنوع بیش از 64 نوع ماده معدنی، داشتن سهم 1,8 درصدی و کسب جایگاه چهارم در تولید سیمان در دنیا، وجود 992 شهرک و ناحیه صنعتی و 6 شهرک فناوری و بیش از 2500 شرکت دانش‌بنیان در کشور، رتبه چهارم در تنوع محصولات کشاورزی در سطح جهان، توان مهندسی کافی برای ایجاد زیرساخت‌ها، موقعیت جغرافیایی و قرارگرفتن در مسیر پروژه یک کمربند، یک جاده چین و کریدور شمالی- جنوبی و غربی – شرقی ترانزیتی، داشتن مزیت در کریدورهای هوایی عبوری از ایران به‌عنوان کوتاه‌ترین کریدور هوایی میان قاره‌ای، قیمت پایین سوخت و حامل‌های انرژی و مناسب بودن زیرساخت‌های فیزیکی بنادر اصلی کشور از جمله بندر شهید رجایی و امام خمینی و وجود بندر چابهار به‌عنوان تنها بندر اقیانوسی کشور برخوردار است؛ با این وصف بهره­گیری از این ظرفیت بالا بیش از هر چیز نیازمند مدیریت حرفه­ای و راهبرانی خلاق، توانمند، مسئولیت‌پذیر، جسور و دارای اهلیت فنی در عرصه مدیریت کلان است که درک و بینش درستی از تحولات دنیا و افق پیش رو داشته باشند. ضرورتی که سال­هاست در سایه رانت­ها، جناح­بندی­های سیاسی و فساد گسترده اداری فراموش‌شده و نتیجه آن از دست رفتن فرصت­ها، تضییع حقوق بیت­المال و نارضایتی گسترده شده است.

واقعیت این است که نظام اقتصادی کشور، بدون اعتنا و اعتماد به برندهای بزرگ که کنشگران اصلی عرصه اقتصادی هستند، نمی­تواند از بحران­های امروز عبور کند. کنشگرانی که نخبگان تولید و تجارت هستند، اما در فرآیند سیاست‌گذاری و تصمیم­گیری حکمرانان اقتصادی مشارکت و نقشی ندارند، با این وصف مورد اعتماد مردم و مدیران بوده و از ظرفیت، انگیزه، توان، هوش و جسارت تعامل با جامعه و نهادهای مدنی و زنجیره­های ارزش اقتصادی برخوردارند و می­توانند با برقراری تعامل بین حکومت و جامعه، شکاف بین آن دو را کاهش دهند و مسیر اصلاح را برای برون­رفت از بن‌بست کنونی هموار سازند.

راه برون‌رفت نظام اقتصادی فعلی از فروبستگی و بحران کنونی را، نه در هسته سخت نظام حکمرانی و نه در پیکره عام جامعه می¬توان یافت؛ نه می¬توان به تغییر شرایط بیرونی دل بست و نه انتظاری از توان محدود مردم داشت؛ بلکه فقط نخبگان اقتصادی و برندهای خوشنامی که اعتباری در حاکمیت دارند و آبرویی در بین مردم و زنجیره¬های ارزش نظام تولیدی و تجاری کشور، باید به میدان عمل وارد شده و بکوشند تا عزم حکمرانان اقتصادی را با خواست جامعه نزدیک و موجب دلگرمی و امید در بین ذینفعان شده و توسعه اقتصادی را محقق سازند.

رمز نفوذ، ماندگاری و رقابت در بازارهای جهانی، فقط در خلق، تقویت و توسعه برندهای توانمند تجاری در کلاس جهانی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *