دکتر سمیه نقوی
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه جیرفت
مدیریت زنجیره تأمین، یکپارچه سازی فرایندهای کلیدی کسبوکار کاربر نهایی از طریق تأمین کنندگان اصلی است که محصولات، خدمات و اطلاعاتی را که ارزشافزوده برای مشتریان و سایر ذینفعان ایجاد می کنند، فراهم می کند.
مدیریت زنجیره تأمین مجموعه اقدام هایی است که در فرآیند آن سعی می شود که عرضهکنندگان کالا و خدمات، تولیدکنندگان، انبارها و فروشندگان به طوری ادغام شوند که کالا به میزان بهینه تولید شده و در زمان مناسب به مکان های مناسب ارسال شود و با انجام این مجموعه عملیات در حالی که رضایت خریداران حاصل می شود، کم ترین هزینه ها نیز حاصل شود. در واقع تأمین فرآیندی است که توسط شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد تا اطمینان حاصل شود که زنجیره تأمین آن ها کارآمد و مقرونبهصرفه است.
مدیریت زنجیره تأمین محصولات کشاورزی
کووید 19، بهشدت بر تمام کشورهای جهان تأثیر گذاشته است و اختلال هایی در زنجیره تأمین در سطح جهان ایجاد کرده است. از آنجا که اکثر کشورهای جهان سوم و در حال توسعه بهشدت به کشاورزی و واردات محصولات کشاورزی وابسته هستند، زنجیرههای تأمین کشاورزی (ASC) در همه این کشورها به دنبال COVID-19 در معرض خطرات بیسابقهای قرار دارند.
برای كاهش قیمت محصولات و افزایش توان رقابت پذیری آن ها نهتنها باید کارایی و بهره وری تولید را در سطح مزرعه افزایش داد، بلكه باید انتقال محصولات از تولیدكننده تا مصرف كننده را با كم ترین هزینه به ازای هر واحد تولید عملی ساخت. این مهم با مدیریت صحیح كل زنجیره تأمین ممكن است. لذا، لازم است سیاست های متناسب برای صنایع جانبی، فرآوری کننده، عرضه كنندگان نهاده ها و واسطه ها و همین طور سیاست های متناسب برای واردات و صادرات طراحی و اعمال گردد تا بتوان امكان كاهش قیمت ها و رقابت پذیری را برای محصولات كشاورزی فراهم نمود.
مدیریت زنجیره تأمین مؤثر، عامل کلیدی برای ایجاد و تداوم مزیت رقابتی محصولات تولید شده کشاورزان در بازار می باشد. چالش ها و مشکلاتی مانند رقیبانی با تولیدات کمهزینه، نوسان قیمت محصولات کشاورزی، افزایش انتظار مصرف کنندگان، اوضاع نابسامان اقتصادی تولیدکنندگان و وجود واسطه ها به عنوان گره های اتصال یک کشاورز با بخش شهر، سبب می گردد تا به زنجیره تأمین برای محصولات کشاورزی توجه ویژه لحاظ گردد. در واقع زنجیره تأمین کشاورزی، شبکه ای پیچیده و پویا از عرضه و تقاضا است. تمام عاملان دخیل در زنجیره، به دنبال کسب سود هستند و بروز تعارض منافع در زنجیره، می تواند منجر به اختلال در سیستم شود. دو ابزار عمده برای بهبود رقابت پذیری یک زنجیره تأمین، یکپارچه سازی سازمان های دیگر و هماهنگ سازی بهتر جریان مواد، اطلاعات و مالی می باشد.
زنجیره تأمین کشاورزی، مجموعه ای از عاملان و فعالان مختلف شامل تأمینکنندگان، کشاورزان، عمده فروشان و خرده فروشان است که هدف آن ها تأمین رضایت مصرفکنندگان می باشد. در زنجیره تأمین کشاورزی، وجود عاملان مختلف، ارتباط منسجم و هماهنگ بین این عاملان و رضایت مصرفکننده باید مورد توجه قرار گیرد.
اهمیت زنجیره تأمین محصولات کشاورزی
– كاهش ضایعات محصولات در مراحل مختلف حملونقل، انبارداری و ذخیره سازی،
– افزایش فروش،
– انتشار و رواج تكنولوژی، تکنیک، سرمایه و دانش مابین عاملان زنجیره،
– اطلاعات کامل در مورد جریان محصولات و بازارها،
ـ شفافیت عملکرد زنجیره تأمین،
ـ ایجاد ارزش در زنجیره،
– اطمینان از اینکه محصول با خصوصیات مصرف کنندگان تناسب دارد.
مدیریت زنجیره تأمین محصولات کشاورزی جنوب کرمان
بخش کشاورزی جنوب کرمان، نیازمند مدیریت زنجیره تأمین یکپارچه و منسجم
کشاورزی یکی از مهم ترین بخش های تأثیرگذار در اقتصاد هر کشور که نقش مهمی در استقلال سیاسی و اقتصادی آن ایفا می کند. جنوب استان کرمان، سالیانه حدود 4 میلیون تن انواع محصولات زراعی (سبزی و صیفی) خارج از فصل و باغی تولید می کند. این منطقه، از نظر پتانسیل های بالفعل و بالقوه کشاورزی در سطح ایران بی نظیر و در سطح جهان از لحاظ تولید محصولات کشاورزی سالم و با کیفیت کم نظیر است. در این منطقه، بیش از 80 نوع محصول زراعی و باغی با بهترین کیفیت و در سطح تجاری تولید می شود. محصولات صادراتی این منطقه عبارتند از: پرتقال،گریپ، لیمو، خرما، خیار سبز، پیاز، سیبزمینی، هندوانه، بادمجان گلخانه ای، فلفل دلمه ای، گوجهفرنگی گلخانه ای، حنا و تنباکو می باشد. جنوب استان کرمان از پتانسیل بالای کشاورزی برخوردار است و این استعداد عظیم در جنوب کرمان در صورت برنامه ریزی و هماهنگی صحیح میتواند موجب توسعه این مناطق شود. همچنین طبق آمارنامه کشاورزی سال 1398، سطح زیر کشت محصولات باغی در منطقه جنوب کرمان، یک میلیون و 300 تن می باشد.
متأسفانه، ضعف مدیریتی در سیستم توزیع و فروش محصولات کشاورزی و به عبارتی بهتر، مدیریت عرضه و تقاضای محصولات کشاورزی تولید شده در جنوب کرمان، موجبات دلسردی کشاورزان منطقه را فراهم کرده است. کشاورزان این منطقه با مشکلات متعددی در خصوص پسا تولید محصولات خود مواجه هستند. الگوی اشتباه کشت محصولات در این منطقه، موجب اشباع بازار و بروز مشکلات در زمینه تقاضا برای محصولات کشاورزان شده است. عدم وجود زنجیره تأمین منسجم، هماهنگ و متمرکز در جنوب کرمان، باعث شده است ارزش افزوده محصولات کشاورزی در خارج از استان تولید شود و از سوی دیگر کشاورزان نیز متضرر شوند.
زنجیره ارزش، بخشی از زنجیره تأمین است که ایجاد ارزش افزوده در محصول انجام میشود. یکی از مشکلات کشاورزان جنوب کرمان، وجود واسطه ها در انتقال محصول از مزرعه به شهر در منطقه می باشد. معمولاً واسطهها هیچ ارزشی به محصول اضافه نمیکنند، ولی باعث افزایش قیمت محصول میشوند. ناکارآمدی نظام زنجیره تأمین باعث کوچکتر شدن زنجیره ارزش میشود؛ یعنی عاملانی که فاقد فرآیند ایجاد ارزش در زنجیره هستند بیشتر از عاملان ارزش افزا میشوند. نتیجهی این ناکارآمدی، کاهش سود عوامل مهم زنجیره و کشاورزان بهعنوان تولیدکنندگان محصول و تجمع سود در بخش واسطه گری است که به نوبهی خود گرایش به سمت واسطه گری بهجای تولید را افزایش میدهد.
انباشت محصولات، نبود بازار و حملونقل نامناسب، عدم وجود تعداد مناسب و کافی صنایع تبدیلی و تکمیلی در منطقه، ضررهای بسیاری را به کشاورزان منطقه تحمیل کرده که باید برای رونق بازار محصولات جنوب در زمینههای ساماندهی سیستم حملونقل، فرآوری محصولات و توسعه صادرات تمهیدات لازم در زمان مشخص اندیشیده شود.
افزایش سطح زیرکشت و هزینههای تولید، نبود بازار مناسب و در نهایت پایین بودن قیمت برخی از محصولات کشاورزی جنوب کرمان، باعث دلسردی و خسارات زیادی به کشاورزان منطقه شده است. در سال مانع زدایی و پشتیبانی توجه به توسعه صادرات این محصولات از جهت رفع موانع و تعرفه های صادراتی و مهیا کردن زیرساختهای لازم در منطقه، میتواند باعث کاهش مشکل فروش محصول کشاورزان شود. در واقع، ناهماهنگیهایی که در بخشهای تولید و تجارت محصولات کشاورزی (تعرفه صادرات) وجود دارد، لزوم اجرای کامل قانون تمرکز و نیل به مدیریت واحد زنجیره تولید تا عرضه محصولات کشاورزی را نمایان میکند.
منطقه جنوب کرمان، نیازمند مدیریت زنجیره تأمین در بخش کشاورزی برای اتصال عاملان مؤثر در تولید و فرآوری محصولات کشاورزی است که در صورت تحقق آن، کشاورزان مجبور به تولید متناسب با تقاضای بازار میشوند که برای خود آنان نیز همراه با درآمدافزایی است. ضعف مدیریتی در سیستم توزیع و فروش محصولات کشاورزی تولید شده از مزرعه تا سبد مصرف کننده؛ به یک سیستم اطلاعاتی گسترده و یکپارچه نیازمند است. اجرا، مدیریت و سیاستگذاری زنجیره تولید تا عرضه محصولات کشاورزی تماماً باید تحت یک سازمان و مدیریت قرار داده شود.
متأسفانه مدیریت زنجیره تأمین کشاورزی در کشور ما علیرغم اهمیت بالای آن بهعنوان روش استراتژیک مورد توجه قرار نگرفته است. تجربه جهانی نشان میدهد که کشورهای پیشرو در زمینه کشاورزی مثل ایالاتمتحده، برزیل، کانادا، هند، چین، روسیه که کشورهای بزرگی در فضای تجارت محصولات کشاورزی بهحساب میآیند، این مدیریت واحد زنجیره ارزش بخش کشاورزی را به کار میگیرند.
نکته قابل توجه در زنجیره تأمین، پدیده اثر شلاقی (Bullwhip Effect) می باشد. اثر شلاقی اشاره به این دارد که نوسانات تقاضای آخرین سطح مشتری در زنجیره تأمین با حرکت در طول مراحل زنجیره تأمین افزایش می یابد. به تقویت تغییرپذیری تقاضا از پایین زنجیره به سمت بالای زنجیره تأمین اثر شلاقی گفته می شود؛ بنابراین، یکی از عوامل مهم در افزایش هزینه های زنجیره تأمین، شکل گیری موجودی های پرهزینه، ضایعات زیاد محصول، خدمات رسانی ضعیف و بیکیفیت به مصرفکنندگان، هزینه های زیاد حملونقل میباشد؛ بنابراین زنجیره تأمین محصولات کشاورزی نیاز به همکاری و هماهنگی بین فعالان این عرصه دارد.
کشاورزی قراردادی، امیدی برای بهبود وضعیت کشاورزان
عدم آگاهی کشاورزان نسبت به کاشت متعادل محصولات کشاورزی بر اساس میزان تقاضا، از مهم ترین مشکلات کشاورزی منطقه جنوب کرمان می باشد. برهم خوردن این تعادل از یکسو باعث وفور یک محصول و کاهش چشمگیر قیمت آن در یک سال و از طرفی با کاهش سایر محصولات، باعث افزایش قیمت و نارضایتی مصرفکننده میگردد. یکی از راهکارهای مؤثر جهت افزایش سود کشاورزان و کاهش واسطه ها در زنجیره تأمین کشاورزی جنوب کرمان، کشاورزی قراردادی می باشد.
تجربه کشورهای توسعه یافته، کشاورزی قراردادی را به عنوان راهبردی جهت پیشرفت کشاورزی معرفی می کند، اما برای تجویز، باید آن را دقیق تر شناخت تا آسیب های جانبی آن، ساختار کشاورزی موجود را از بین نبرد.
تعریف سازمان جهانی غذا و کشاورزی، فائو: کشاورزی قراردادی، سیستم تولید در کشاورزی است که مطابق توافقی بین خریدار و کشاورز انجام شود و در قرارداد شرایط تولید و بازاریابی محصول ذکر شود.
كشاورزی قراردادی بهعنوان یك نهاد ممكن می تواند برای كشاورزان سودآور باشد و آن ها را به بازارهای جدید پیوند دهد. با وجود آنکه همه ساله مازاد یا کاهش تولید محصولات کشاورزی، مشکلات متعددی را برای کشاورزان و تنظیم بازار ایجاد میکند، اما اجرای کشت قراردادی و تولید بر مبنای ثبت سفارش بازار داخل و خارج راهگشای این امر خواهد بود.
مزایای کشاورزی قراردادی از دید کشاورز:
– فراهم شدن قیمت و بازار تضمینی برای محصولات تولیدی،
– معرفی فناوری جدید،
– نظارت بر محصولات و استفاده از مشاوره رایگان فنی در مزرعه،
– تأمین نهادههایی مانند: بذر و کود و سم و خدمات آموزشی رایگان، امکان دسترسی به اعتبارات به اشکال مختلف، استفاده از کشاورزی قراردادی بهعنوان وثیقه، تسهیم ریسک و محافظت در برابر تغییرات قیمت بازار، دسترسی به بازار قابل اتکا، توسعه تجاری شدن کشاورزان کوچک مقیاس، کاهش هزینه های مبادله برای کشاورز، ثبات درآمدی کشاورزان و افزایش مهارت های مدیریتی و فنی کشاورزان از جمله مزایای این طرح برای کشاورزان است،
– عرضه نهاده ها و خدمات تولید توسط سرمایه گذار،
– عرضه اعتبارات توسط طرف قرارداد به کشاورزان،
– عرضه فناوری های جدید به کشاورزان،
– گشودن بازارهای جدید به روی کشاورزان،
– قابل اعتمادتر نسبت به خرید از بازار آزاد.
در پایان گزارش بر این نکته تأکید می شود که متأسفانه پراکندگی مدیریت زنجیره تأمین کشاورزی، سبب بروز مشکلات زیادی شده است. نگاه مدیریتی در حوزه کشاورزی باید اصلاح و یکپارچه شود. برای حل مشکلات کشاورزان، نیاز به تقویت تعاونی های بازاریابی، شناسایی حلقه های مفقوده بازار و سرمایه گذاری در صنایع تبدیلی و تکمیلی جهت کاهش ضایعات محصولات کشاورزی، وجود دارد. برد.