مطالعات مختلف در کشورها و اقتصادهای متعدد مشخص کرده که توسعه اقتصاد هر منطقه در سطح کلان تحت تأثیر نظام کارآفرینی آن منطقه است. توسعه کارآفرینی نیازمند آمادگی زمینه های فرهنگی و اجتماعی، همکاری نظام های آموزشی، ساختارهای اداری و مالی و سایر ساز و کارهای حمایتی می باشد. لذا توسعه کارآفرینی در کشور مستلزم نگاه سیستمی مسئولان به کارآفرینی می باشد، بهطوری که عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و مقرراتی مرتبط با کارآفرینی را بهطور همزمان مورد توجه قرار داده و در تدوین سیاست های توسعه کارآفرینی همه ابعاد را مورد نظر قرار دهند؛ بنابراین توسعه کارآفرینی نیازمند شبکه ای از عناصر مختلف است که شناسایی مجموعه این شاخص ها و آثار آنها بهعنوان ابعاد اکوسیستم کارآفرینانه برای توسعه پایدار فعالیت های کارآفرینی اهمیت بالایی دارد. اکوسیستم ها مجموعه ای از دورنماهای فرهنگی متمرکز، شبکه های اجتماعی، حمایت مالی، دانشگاه ها و سیاست های اقتصادی فعالی هستند که محیط های حمایتی از کسبوکار مخاطره آمیز مبتنی بر نوآوری را خلق می کنند و در حوزه کارآفرینی نیز مورد توجه قرار گرفته اند.
اکوسیستم کارآفرینی روش جدیدی برای تفکر و اقدام جهت توسعه کارآفرینی می باشد، بهطوری که تمام سیستم های ضروری در توسعه کارآفرینی و چگونگی تعامل آنها با یکدیگر را مورد توجه قرار می دهد. اکوسیستم کارآفرینی به عناصر، افراد، سازمان ها یا مؤسساتی اشاره دارد که می توانند بهعنوان محرك یا مانعی در جهت کارآفرین شدن افراد عمل کنند. اکوسیستم کارآفرینی محیطی را ایجاد می کند که تلاش های کارآفرینانه را تشویق کند. بر پایه تجربیات چندین منطقه امریکا، بیشتر تعاریف توافق دارند که اکوسیستم کارآفرینی شامل مجموعه ای از عاملان مختلف به هم وابسته در درون یک ناحیه خاص است که حداقل در برگیرنده آن، عناصری چون دانشگاه ها و سازمان های پژوهشی، منابع انسانی واجد شرایط، شبکه های رسمی و غیررسمی، دولت ها، سرمایه گذاران، ارائه دهندگان خدمات حرفه ای و فرهنگ کارآفرینی می باشند که با همه این عامل ها به روش پویا و باز پیوند دارد.
چنین اکوسیستمی شامل صدها عنصر است که میتوانند در شش قلمرو اصلی گروهبندی شوند:
1) بازار (مشتری های اولیه و شبکه هایی همچون شبکه های کارآفرینی و شرکت های بینالمللی)،
2) سیاست (شیوه های رهبری مستحکم و پشتیبانی از ساختارهای دولت در چارچوب نهادها؛ چارچوب مقرراتی مشوق ها و قانونگذاری سرمایه پسند)،
3) سرمایه مالی (وام های خرد، تأمین بودجه سرمایه گذاری ریسک پذیر و فرشته گان سرمایه گذاری)،
4) فرهنگ (موفقیت های قابل مشاهده، تحمل ریسک و شکست و موقعیت اجتماعی کارآفرینان)،
5) حمایت ها (زیرساخت ها، حمایت های حرفه ای همچون قانونی و حسابداری و سازمان های غیردولتی)،
6) سرمایه انسانی (مؤسسات آموزشی و نیروی کار).
اکوسیستم ها معمولاً نتیجه ای از تکامل هوشمندانه هستند و با وجود پیشرفت هایی که در سال های اخیر ایجاد شده است، برخی از عناصر اکوسیستم کارآفرینی، هنوز توسعه نیافته اند، پیوندهای حیاتی خاصی فراموش شده اند و بعضی عوامل کلیدی هنوز غایب هستند. در صورتی که برای ایجاد و توسعه کارآفرینی، باید بسیاری از عناصر اکوسیستم را بهطور همزمان مد نظر قرار داد. عملکرد یک سیستم آشکارا به عملکرد اجزایش وابسته است، اما یک جنبه مهم، چگونگی تعامل آنها با یکدیگر برای تأثیرگذاری بر عملکرد سیستم کلی است. هم افزایی به معنی افزایش توانایی اجزای سیستم است که چنین افزایشی در توانایی تنها زمانی روی می دهد که اجزا در کنار یکدیگر بتوانند ارزشی را ایجاد کنند که بهتنهایی قادر به خلق آن نباشند. پس به جرأت میتوان گفت کارآفرینی برای خود متکی بودن، نیازمند اکوسیستم است و اکوسیستم نیازمند مجاورت است، به طوری که ابعاد مختلف بتوانند با همدیگر رشد کنند و متقابلاً تقویت شوند.
اگر هر کدام از این حلقه های زنجیر ضعیف یا وجود نداشته باشد، تمام سیستم رنج میبرد و اکوسیستم نمی تواند در توانمندسازی کارآفرینان مؤثر باشد. همانطور که آیزنبرگ بحث می کند چیزی که واقعاً انقلاب کارآفرینی را به وجود می آورد، رهیافت جامع نگر به توسعه کارآفرینی است. آیزنبرگ معتقد است که اکوسیستم کارآفرینی نسبتاً خود نگهدارنده است. زیرا موفقیت، موفقیت به وجود می آورد. زمانی که هر شش قلمرو اکوسیستم ارتقاء یابند، بهطور متقابل همدیگر را تقویت می کنند. در اثر ویژگی هایی همچون همگنی، تعادل و سینرژیک است که اکوسیستم میتواند کارآفرینان موفقی را ارائه دهد.
کارآفرینان، قلب یک اکوسیستم کارآفرینی موفق هستند؛ بنابراین توسعه کارآفرینی نیازمند فراهم سازی زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و از طرفی همکاری نظام های آموزشی با ساختارهای اداری و مالی و سایر ساز و کارهای حمایتی میباشد. نظام آموزشی مسئول پرورش نسلی توانمند و کارآفرین است که این نسل متضمن رشد و توسعه هر جامعه ای میباشد؛ بنابراین توجه و اهمیت سرمایه انسانی بهعنوان یکی از ابعاد اکوسیستم کارآفرینی بیش از پیش مطرح می شود.
دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی تأمینکننده دو منبع اصلی برای اکوسیستم های کارآفرینانه هستند. در واقع دانشگاه همزمان که به توسعه سرمایه انسانی یک منطقه کمک می کنند، فضای ذهنی کار آفرینانه در دانشجویان را پرورش می دهد و آنها را به راه اندازی کسب و کار مخاطره آمیز جدید یا کار در درون آنها تشویق می کند. هرچند فعالیت های مرتبط با آموزش های کارآفرینی در حال انجام است، اما تا حدود زیادی در جنب سایر فعالیت ها در حال اجراست. تجربه دانشگاه های شریف، تهران و پارک های علم و فناوری نشان دهنده آن است که دانشگاه ها در حال انجام وظایف جاری خود هستند و در کنار آن، کارآفرینی را نیز دنبال میکنند. در آموزشوپرورش نیز فعالیت هایی مانند تدریس کتاب کارآفرینی در هنرستان ها اضافه شده است.
متأسفانه بیشتر مطالعات صورت گرفته و کارهای انجام شده در خصوص آموزش و ترویج کارآفرینی در سطح دانشگاه و یا سطوح متوسطه است و علیرغم اهمیت آموزش کارآفرینی در مقطع دبستان و پیش از دبستان، اندکی از تحقیقات، آموزش کارآفرینی را بهعنوان یک ضرورت در سنین ابتدایی مطرح کرده اند. کودکان سهم چشم گیری در دنیای امروز دارند و نقش مهمی در رشد و پیشرفت خود و همچنین توسعه جوامع ایفا میکنند (یونیسف، 2007). دوران كودكی نقشی حساس و تعیینکننده در زندگی انسان دارد. توجه به این دوران تا آنجاست كه روانشناسان و صاحب نظران تعلیم و تربیت دوران كودكی را غالباً بهعنوان برجستهترین مرحله در تكوین شخصیت انسان دانسته اند. داروین در این باره معتقد است كه رشد و تحول هر فرد، مدل كوچك تكامل كل آنگونه در طی تاریخ است.
کنت در کتاب «آگاهی بخشی: اساس آموزش کارآفرینی» آموزش کارآفرینی را به سه بخش زمانی تقسیم بندی کرده که در دوره پیش از دبستان و دبستان، دانش آموزان به یک آگاهی کلی از کارآفرینی دست می یابند، سپس در اوایل متوسطه در آنها انگیزه کارآفرینی ایجاد می شود و بعد از آن در اواخر دوره متوسطه دانش آموزان مهارت های کارآفرینی را تقریباً بهطور کامل کسب میکنند. کارآفرینی فرآیندی اکتسابی است که یک باره و ناگهان در ذهن کسی ایجاد نمی گردد، بلکه نتیجه فرآیندی است که باید از ابتدای کودکی آغاز گشته و بهتدریج در دوره های بالاتر تکمیل شود و بهترین زمان برای آموزش مهارت های مختلف کارآفرینی همان دوران آموزش های اولیه در مدرسه و قبل از آن است که این آموزش ها اثر دائمی بر شخصیت فرد به جای می گذارد. در نتیجه آموزش عناصر و صفات کارآفرینی در این دوران می تواند آسانتر و سریعتر صورت گیرد و بهطور پایدارتری پرورانده شود. 25 درصد از کودکان در دوران پیش از دبستان و 3 درصد از دانش آموزان راهنمایی ویژگی های کارآفرینانه مثل ریسک پذیری را نشان می دهند. یک تفاوت عمده بین آموزش کارآفرینی به بزرگسالان و کودکان وجود دارد و آن هم این است که این آموزش در وجود کودکان نهادینه میشود و باعث میشود که اثرات این آموزش در طول زندگی فرد در ذهن او باقی بماند؛ بنابراین نقش نظام آموزشی از سطوح ابتدایی در پرورش کارآفرینان پررنگتر می شود. آموزش کارآفرینی به کودکان، آموزش کسبوکار نیست. در واقع آموزش کارآفرینی برای کودکان، متفاوت با آموزش کسبوکار سنتی است و به موضوعاتی از قبیل خلاقیت، نوآوری و مانند آن می پردازد. سنین کودکی زمان مناسب برای یادگیری دانش و مهارت کارآفرینی (در معنای اقدام به کارآفرینی بهصورت جدی و واقعی)
نمیباشد، بلکه زمان بسیار مناسبی برای ایجاد و توسعه ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه در کودکان میباشد.
بنابراین آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی باید متمرکز بر توسعه قابلیت ها، ویژگی های شخصیتی و مهارت ها، همچنین آگاهی از خوداشتغالی و مسیر زندگی کارآفرینانه باشد. صفاتی از قبیل انگیزه دستیابی به موفقیت، تمایل به خوداتکایی، خلاقیت و نوآوری، گرایش شدید به پیش قدمی، ریسک پذیری، فرصت یابی، هدف گذاری، خودآگاهی، تسلط بر رفتار و پافشاری و مقاومت در انجام کار از جمله خصوصیاتی است که باید از دوران کودکی در افراد پرورش داده شود. آموزش های کارآفرینی در سنین ابتدایی تحصیلی سبب تشویق افراد به فعالیت کارآفرینانه در آینده شده و بر نگرش دانش آموزان اثر دارد و از طرفی تأثیر مستقیمی بر آینده شغلی و موفقیت آنها در بزرگسالی دارد. در کشور سوئد و نروژ این آموزش ها سبب شده نرخ ایجاد کسبوکار توسط دانش-آموزان در سالهای بعد به ترتیب 9 و 10 درصد باشد. مشارکت در برنامه های آموزش کارآفرینی با افزایش انگیزه کارآفرینی، احتمال کارآفرین شدن افراد در بلندمدت را افزایش می دهد.
بنابراین ترویج فرهنگ کارآفرینی و زمینهسازی برای آن یک ضرورت جدی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای اکوسیستم کارآفرینی هر کشور است. همانطور که چشمانداز 20 ساله، نقشۀ جامع علمی کشور و سند تحول بنیادین آموزشوپرورش بر این مفهوم اساسی تأکید دارند که با مدارس سنتی نمی توان دانشآموختگان را برای زندگی فردا آماده نمود، اما علیرغم تأکید بندهای سند تحول بنیادین نظام آموزشوپرورش و سند برنامه ملی درسی بر مفاهیم خلاقیت و نوآوری، آشنایی با مشاغل در جامعه، خودآگاهی و اعتمادبه نفس، آشنایی با کارآفرینی و کسبوکارها، برنامه های درسی با استفاده از الگوی موضوع محوری انجام می شود و اثری از شغل محور بودن و حتی مفاهیمی چون خلاقیت و نوآوری که زیربنای کارآفرینی است دیده نمی شود. کودکان نسل جدید بهعنوان سرمایه انسانی آینده اکوسیستم کارآفرینی به دنبال یک شغل با درآمد ثابت نیستند؛ آنها به دنبال متحول کردن دنیا هستند. پس با آموزش صحیح کارآفرینی به کودکان می توانیم آنها را در مسیر درستی از کارآفرینی و توسعه اکوسیستم قرار دهیم. برنامه های آموزش کارآفرینی بیشتر در مقطع آموزش عالی دنبال می شود و آموزش کارآفرینی کودکان چه در حوزه پژوهش و چه در حوزه عمل مورد غفلت واقع شده است. مطالعات بسیار اندکی در حوزه آموزش کارآفرینی کودکان در ایران صورت گرفته است که اکثراً بر ضرورت آموزش کارآفرینی در این مقطع تحصیلی تأکید داشته است و در حوزه عمل نیز تعداد بسیار محدودی مؤسسه فعال مرتبط با آموزش های کارآفرینی برای کودکان با فعالیت محدود وجود دارند؛ بنابراین بررسی رویکردهای آموزش کارآفرینی کودکان در کشورهای پیشرو و طراحی برنامه درسی کارآفرینی متناسب با کودکان پیش-دبستانی و دبستان در این حوزه بهعنوان جزء جداییناپذیر اکوسیستم کارآفرینی و شاید یکی از مهمترین بنیان های این اکوسیستم، می تواند کمک بزرگی به تعیین رویکرد مناسب در این زمینه در کشور باشد.
منابع:
• اوبالاسی، آناهیتا و سید داوود حسینی نسب، (1393)، بررسی تأثیر آموزش روش مونته سوری بر خلاقیت کودکان پیش دبستانی 4 و 5 ساله شهر تبریز، سال هفتم، شماره 28.
• برنامه ملی درسی، (1391)، تهران: دبیرخانه شورای عالی آموزشوپرورش.
• حاج آقایی، حنیف، خلخالی، علی، (2019). پایش اکوسیستم کارآفرینی در مدارس ایران، مدیریت مدرسه, 7(2), 166-190.
• داوری، سفیدبری، باقرصاد، وجیه، (2017)، عوامل اکوسیستم کارآفرینی ایران بر اساس مدل آیزنبرگ، فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی, 10(1), 101-120.
• سبزه، بتول، (2015). طراحی الگوی برنامه درسی کارآفرینی برای کودکان پیش از دبستان و ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی، کارآفرینی و مربیان، مطالعات پیش دبستان و دبستان, 1(1), 140-160.
• عزیزی، صفاری نیا، علی پور، زعفریان، (2019)، تأثیر بسته آموزش کارآفرینی بر مؤلفههای خلاقیت و اعتمادبهنفس کودکان پیشدبستانی، فصلنامه علمی پژوهشی توسعه کارآفرینی, 12(2), 261-280.
• قمبرعلی، رضوان، آگهی، حسین، علی بیگی، زرافشانی، (2014)، راهبرد اکوسیستم کارآفرینی: پارادیم جدید توسعه کارآفرینی، کارآفرینی در کشاورزی, 1(3), 21-38.
• قنبری، س، (1392)، شناسایی شاخص های ارزیابی آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی، تهران: دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران.
• مبانی نظری تحول بنیادین نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران، (1390)، تهران: دبیرخانه شورای عالی آموزشوپرورش.
Bahmani, N., Arasti, Z., & Hosseini, S. R. (2020). Comparative study of entrepreneurship education in elementary school in selected countries and presenting a model for Iran.
European Commission. (2012). The 2012 ageing report: Underlying assumptions and projection methodologies.
Forfas, F. (2009). Entrepreneurial Ecosystem: South West Ireland, rethinking entrepreneurship. Baseline Data and Analysis, South West Ireland. Dublin. 26 p.
Heinonen, J., & Poikkijoki, S. A. (2006). An entrepreneurialdirected approach to entrepreneurship education: mission impossible?. Journal of management development.
Isenberg, D. J. (2010). The big Idea: How to start an entrepreneurial revolution, Harvard Business Review, 88(6), 40-50.
Isenberg, D. J. (2011).The entrepreneurship ecosystem strategy as a new paradigm for economic policy: principles for cultivating entrepreneurship. Presentation at the Institute of International and European Affairs, Dublin, 12 May
Kourilsky, M. L. (1995). Entrepreneurship Education: Opportunity in Search of Curriculum.
Pao, A. D., & Palinhas, M. J. (2011). Teaching entrepreneurship to children: a case study. Journal of Vocational Education & Training, 63(4), 593-608.
Rasheed, H. S., & Rasheed, B. Y. (2003). Developing entrepreneurial characteristics in minority youth: The effects of education and enterprise experience. In Ethnic entrepreneurship: Structure and process. Emerald Group Publishing Limited.
Regele, M.D., and Neck, H.M. 2012. Entrepreneurship education sub-ecosystem in the United States: opportunities to increase entrepreneurial activity. Babson College, USASBE, 52-69p, Training, 63(4), 593-608.
UNICEF. Adolescents and Civil Engagement: Social Entrepreneurship and Young People. (2007). United Nations Children’s Fund. New York.
https://ec.europa.eu/economy_finance/publications/european_economy/2011/ee4_en.htm