عقیل سیستانی
دانشجوی دکتری رشته پژوهش هنر، رئیس کارگروه فرش و صنایعدستی کمیسیون گردشگری، فرش و صنایعدستی اتاق بارزگانی کرمان
شهرِ جهانی سیرجان
فراوانــی مواد اولیه بومی و محلّی و تنوع ایلات و اقوام مختلف در حــوزه فرهنگــی جنــوب شــرق ایران بخصوص اســتان کرمـان و شهرِ جهانی سیرجان را میتـوان بهعنوان یکـی از دلایـل شـكلگیری و گسـترش هنر بافندگی در ایــن حــوزه در نظــر گرفــت کــه باعــث خلــق آثــار منحصر به فردی از پشم و کُرک طبیعی گردیـده است. با ثبت جهانی گلیم سیرجان در سال 1396 (2017 میلادی) از سوی شورای جهانی صنایعدستی (World Crafts Council به اختصار WCC)، معروفیت دستبافته[1]، بویژه نمونههـای بافته شده در منطقه سیرجان، غنـای فرهنگـی و هنری ایـن خطه را دقیقتــر در سطح ملّی و بینالمللی نشــان میدهد که انتخاب مادر صنایعدستی آسیا و اقیانوسیه از سوی این شورا (در رشته گلیمبافی) مرحوم ماه نساء شهسواری پور با سابقه 103 سال گلیمبافی از استان کرمان و منطقه سیرجان است.
واقعبینانه، بعد از دوازده سال تحقیقات در دستبافته شهری، عشایری و روستایی استان کرمان، باید گفت؛ والاترین هنر این استان، هنر بافندگی میباشد و این استان خالق زیباترین دستبافتههاست. این هنر، شایستگی ارائه هویّت و هنر ایرانی را دارد و بایسته است که استان کرمان در آیندهای نزدیک بهعنوان شهر جهانی دستبافته شهری، عشایری و روستایی نیز ثبت و شناخته شود.
بهطور کلی، قالی و دستبافته استان کرمان بر سه نوع شهری، روستایی و عشایری بافت تقسیم میشود. دستبافته عشایری و روستاییبافت اغلب در بین ایلات و عشایرِ مناطق سیرجان، بافت، اُرزوئیه، رابُر، بردسیر، شهربابک، جیرفت، عنبرآباد، کهنوج، فاریاب، منوجان، قلعهگنج و رودبار جنوب و دستبافته شهریبافت بیشتر در مناطق شهرینشین راور، رفسنجان، ماهان، جوپار، کوهبنان، بردسیر، زرند، گلباف و خود شهر کرمان و مناطق تحت پوشش آن بافته شدهاند. هدف از طرح این موضوع آن است که در مناطق عشایرنشین، ازجمله سیرجان، همان بافندگانی که در گذشته قالی و سایر دستبافته عشایری و روستایی، مانند قالی، خُرجین، جوال، توبره، کشک دان، نمکدان و …، بافتهاند، در دهههای اخیر نیز همان طرحها، نقشها و رنگها را با همان تبحّر و دانش و حتی بهتر از قبل در بافت گلیم شیریکیپیچ و گلیم فرش [2] صرف نمودهاند. درنتیجه، این پتانسیل، ارزش و قدمت در هنر بافندگی عشایری و روستایی استان کرمان، جهانیشدن گلیم سیرجان را در پی داشت و امید میرود بهزودی ثبت شهر راور را بهعنوان شهر ملی و جهانی فرش دستبافت به همراه داشته باشد.
گلیم بهعنوان یکی از قدیمیترین دستبافته، پیوسته حائز اهمیت میباشد.
این دستبافته در استان کرمان دارای تنوع زیادی در طرح، نقش، رنگبندی و تکنیک/ روش بافت است. این دستبافته در استان کرمان بهصورت گسترده و متنوع هم در جوامع عشایری و روستایی و هم در نقاط شهری بافته شده و مورد استفاده مختلفی قرار گرفته و به تناسب شهرت دارد.
گلیمهای استان کرمان از نظر تکنیک بافت انواع مختلفی دارند که از میان آنها میتوان به گلیمهای شیریکی پیچ اشاره کرده که به لحاظ ظرافت، تنوع نقوش و رنگ و کیفیت از شهرت بیشتر و جهانی ـ این تکنیک بافت ثبت ملی و ثبت جهانی شده است ـ برخوردار هستند.
زیبایی گلیمهای شیریكی پیچ استان كرمان بیشتر مدیون نقوش دلانگیز و رنگهای جذاب آن است. این نقوش برگرفته از طبیعت، محیط زندگی و هر آنچه كه بافندهی عشایری در اطراف و اكناف خود دیده و تجربه كرده است.
بهمرور زمان در ذهن خلاقش نقش بسته و بر دستبافتهها و گلیمهایش بافتهاند.
همانگونه که پیشتر اشاره شده؛ در سال 1396 با توجه به پتانسیل منطقه و حمایت همهجانبه بخشهای دولتی ـ بخصوص وزارت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری بهعنوان متولی این هنر ـ و بخشهای خصوصی و سایر همکارانشان و همچنین مسئولان، هنرمندان و دستاندرکاران هنر و صنایعدستی استان و شهرستان سیرجان، گلیم سیرجان ثبت جهانی شد و دسترنج بافندگانش بیشازپیش شهره گشت.
با ثبت جهانی گلیم سیرجان در شورای جهانی صنایعدستی و راه یافتن این دستبافته ارزشمند به بازارهای جهانی و بهتناسب توجه و حمایت ملّی و بینالمللی به چنین هنری، بیشازپیش ضرورت معرفی، نگهداری، ترویج این هنر ارزشمند را به همراه داشت.
معیشت مردم سیرجان بر پایه کشاورزی، باغداری، دامداری، صنعت، ساختمان، معدن، صنایعدستی، بویژه دستبافته عشایری و روستایی ـ بخصوص گلیمبافی و قالیبافی ـ و حملونقل استوار است. هنر گلیمبافی یا بافندگی، در این شهرستان مختص زنان و دختران است و تجارت آن مختص مردان میباشد.
استان کرمان بر اساس سرشماری 1366 دارای بیستوهشت ایل در ییلاق و قشلاق، چهلودو طایفه مستقل در ییلاق و چهل طایفه مستقل در قشلاق بوده و بر اساس سرشماری 1377 با سیویک ایل در ییلاق و قشلاق و پنجاهوهشت طایفه مستقل در ییلاق و پنجاهوپنج طایفه مستقل در قشلاق [3] بیشترین ایل و طایفه را در کشور دارد. این استان بعد از استان فارس، دومین منطقهای است که بیشترین جمعیت عشایری را در خود جا داده است.[4]
منطقه سیرجان با هفت ایل و چهار طایفه مستقل با مساحت 12719 کیلومتر مربع معادل 9/8 درصد مساحت استان را بر اساس تقسیمات کشوری و جمعیتی سال 90 به خود اختصاص داده است. همچنین، بر اساس نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن (آخرین سرشماری رسمی) در آبان 1395، کل جمعیت شهرستان 324103 نفر بوده است. (نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 95 استان کرمان، 1398، مرکز ملی آمار ایران).
ایلات و طوایف مهم بافندهِ شهرِ سیرجان
همانگونه پیشتر اشاره شد؛ منطقه سیرجان هفت ـ در برخی منابع هشت ـ ایل و چهار طایفه دارد.
این شهرستان، پهنه جغرافیایی و تاریخی گسترده و عظیمی دارد و یکی از غنیترین مناطق به لحاظ تعدد قوم و تنوع تکنیک بافت دستبافته، طرح و نقش بهحساب میآید. همین تنوع قوم ـ تُرک، کُرد، لُر، عَرب، فارس و … ـ یکی از ویژگیهای بالقوه این منطقه تاکنون بوده است. ایلات و طوایف بافنده منطقه سیرجان شامل ایلات افشار، بچاقچی ـ ایل افشار کرمان که در زمان شاهطهماسب به این ناحیه کوچانیده شده است، به دو تیره افشار و بچاقچی تقسیم میشوند. مرکز بچاقچیها، شهر سیرجان است ـ رائینی، قرائی ـ «ایل قرائی از ایلات قدیمی است که بیشتر در حدود پاریز و بافت سکونت داشتهاند. [گمان کنم از بقایای قراختائیان کرمان ـ قرن هفتم ﻫ.ق ـ باشند.]» (باستانیپاریزی، 1389، 664) ـ، خراسانی، خواجوئی ـ یکی از قدیمیترین ایلات سیرجان هستند که «بنا به روایات معمرین خودشان، اصالتاً عرب بودهاند و پس از فتح ایران وارد این کشور [و این منطقه] شدهاند» (امانی، 1393، 176) ـ، لُری و طوایف شول ـ احمدعلیخان وزیری در کتاب تاریخ کرمان درباره منشأ طایفه شول متفاوتتر از بقیه منابع نوشته؛ «[این طایفه] در غرب و جنوب سیرجان سکونت دارند و چنان مینماید که از زمان انوشیروان [ساسانی] به این نواحی کوچانده شده باشند» (وزیری، 1385، 833) ـ، آل سعدی و طوایف مستقل میرپاریزی، محمودآبادی و زیدآبادی است.
بر اساس تحقیقات میتوان گفت؛ ایلات ترکتبار افشار و بُچاقچی مهمترین وارثان تکنیک شیریکیپیچ در منطقه سیرجان، شهرستان بافت یا بهطورکلی، استان کرمان، بودهاند. ایل افشار، شاخهای از ایلات ترک است که در گذشته آنان را ترکمن مینامیدند. همچنین، ماهرترین بافندگان این اقلیم هستند. غنای طرح، نقش، رنگبندی و کیفیت بافت و بهاصطلاح تجار و بازاریان فرش، «پختگی» دستبافتهشان قابلتشخیص و غیرقابلانکار است. بر اساس تحقیق صورت گرفته باید گفت؛ افشارها بین ایلات استان کرمان، بیشترین تنوع طرح و نقش را دارند.
پیتر.اف.استون درباره افشارها نوشته است؛ «از ایلات ترک؛ که در گذشته آنان را ترکمن مینامیدند. مردمان این ایل در ترکیه، قفقاز و ایران پراکنده هستند. بزرگترین گروه جمعیتی آنان در کرمان ـ ایران سکونت دارند» (استون، 1391، 36).
ایل بُچاقچی ـ پیچاقچی ـ دومین ایل معروف و بافنده منطقه سیرجان، بعد از ایل افشار، محسوب میشود.
متأسفانه اطلاعات دقیقی از منشأ و زمان کوچ بُچاقچیها، به کرمان و منطقه سیرجان، در دست نیست. اگرچه در میان اسناد تاریخی، نقلقولهای مختلفی درباره ایشان آورده شده است؛ برخی آنان را از ایل افشار جدا ندانسته و معتقدند، بعضی در زمان شاهطهماسب و تعدادی در زمان نادرشاه به کرمان کوچ داده شدهاند و … . [5]
بافندگی در شهرِ جهانی سیرجان
همان گونه پیشتر اشاره شد؛ منطقه سیرجان، یکی از مناطق مهم و معروف عشایرنشین/ ایلیاتینشین (ایلیاتیباف) ـ در کنار شهرستانهای بافت، رابُر، اُرزوئیه، بردسیر، شهربابک، جیرفت، عنبرآباد، کهنوج، منوجان، فاریاب، قلعهگنج و رودبار جنوب ـ استان کرمان است. این منطقه، به لحاظ تولید دستبافته، به سه گروه دستبافته گلیمبافی/ گلیمینه/ تختباف، دستبافته قالیبافی/ فرشینه/ پرزباف و دستبافته ترکیبیِ گلیمبافی و قالیبافی/ گلیمفرش/ گلیم برجسته/ گلیم گلبرجسته/ گلیم قالیبری تقسیم میشود. تکنیک/ روش گلیمباف ایلات منطقه نیز، بهلحاظ شیوه بافت، به سه گروه سادهباف یا پودگذاری، پیچباف یا پودپیچی و ترکیبی یا گلیمفرش تقسیم میگردد. گروه سادهباف یا پودگذاری نیز شامل تکنیکهای پود نما، تکقلاب، جفتقلاب، پود معلق، پود اضافه و چاکدار (این تکنیک کمتر در دستبافته استان کرمان و منطقه سیرجان بهکار رفته است) میشود. از گروه پیچباف یا پود پیچی به گلیم شیریکیپیچ باید اشاره کرد که مشهورترین و متداولترین تکنیک بافندگی در منطقه سیرجان و حومه آن به شمار میرود. این تکنیک بافت، ثبت ملی و ثبت جهانی شده است.
بافندگی تقریباً در تمامی ایلات
این منطقه از جمله افشار، بُچاقچی، رائینی/ رایینی، قرائی/ قرایی، خواجوئی/ خواجویی، خراسانی، لُری و طوایف شول و آلسعدی، مستقل میرپاریزی، مستقل محمودآبادی، مستقل زیدآبادی و طایفه میرپاریزی در هفت نقطه شهری (سیرجان، نجفشهر، پاریز، هماشهر، زیدآباد، بلورد و خواجوشهر)، پنج بخش (مرکزی، پاریز، گلستان، زیدآباد و بلورد) و ده دهستان (چهارگنبد، پاریز، گلستان، شریفآباد، بلورد، نجفآباد، سعادتآباد، ملکآباد، زیدآباد و محمودآباد) وجود داشته است و امروزه نیز ادامه دارد.
آبادیهای اطراف این دهستانها ـ بخصوص چهارگنبد، بلورد و پاریز ـ مرکز ایلات و طوایف بسیاری بوده است. بهمرور که زندگی کوچنشینی و عشایری دستخوش دگرگونی شد، ایلات مورد اشاره نیز در این بخشها، دهستانها و شهرها، بخصوص سیرجان، اغلب یکجانشین شدند.
تنوع قوم، طرح، نقش، نوع بافت، بافنده و کیفیت غنی و عالی دستبافته در این منطقه قدمت زیادی دارد. اگرچه تاریخ دقیق بافندگی در این منطقه، بهدلیل عدم وجود فرش رقمدار و قدیمی، حتی در یافته باستانشناسان ـ بهدلیل ضایع شدن پشم در گذر زمان ـ غیرممکن بهنظر میرسد، اما مُسلّم است که ارتباط مستقیمی بین زندگی شبانی و گلهداری با بافندگی وجود داشته است. تاریخ دقیق زندگی شبانی در منطقه کرمان (مناطق عشایری) نامشخص؛ ولی محرز است که با ورود عربها (در اوایل ورود اسلام به خاک ایران)، ترکها (در دوره سلجوقی)، لُرها (در دوره تیموری)، افشارها (در دورههای صفویه و افشار) و دیگر ایلات مهاجر (در دورههای زندیه و قاجار) در آنجا، بافندگی تشدید شده و قبل از آن، بدون شک بافندگی در بین طوایف بومی این منطقه، وجود داشته است.
منطقه سیرجان، یکی از غنیترین مناطق، به لحاظ تعدد قوم ـ ترک، کُرد، لُر، عرب، فارس و … ـ بوده است که در دورههای متوالی، بهدلایل مختلفی، به این منطقه کوچ کرده یا کوچ داده شدهاند. تعدد قوم، یکی از ویژگیهای بالقوه این منطقه است؛ به این دلیل که هر ایل و طایفه، آداب، رسوم و فرهنگ خاصی دارند که با دیگری فرق دارد؛ پس هرکدام دستبافتهاش برگرفته از همین آداب، رسوم، فرهنگ و نگرش است؛ چنانکه میتوان گفت؛ تاکنون دستبافتههای مذکور، آنچنان که شایسته و سزاوارش بوده، معرفی نشدهاند و پژوهش ژرفی درباره ویژگی ـ نام و فلسفه طرح و نقش، سیر تغییر و باور مردم و مهمترین آن، یعنی هویّت ایلات بافنده ـ و تنوعشان صورت نگرفته است.
آنچه مُسلّم است اینکه؛ گلیمبافی و قالیبافی از گذشته در سیرجان وجود داشته و با ورود اقوام مهاجر ـ ایلات و طوایف مستقل از جمله افشار، بُچاقچی، قرائی، لُری، خراسانی، شول و … ـ به این منطقه، تنوع و گسترش بیشتری یافته است.
وضعیت گلیمبافی در شهرِ جهانی سیرجان
شهرستان سیرجان، هم در داخل و هم در خارج از کشور، شهرت و جایگاه خاصی در تولید و تجارت دستبافته عشایری و روستایی ـ بخصوص در دهههای اخیر در گلیم (گلیم شیریکی و گلیمفرش) ـ بهدست آورده است و این اعتبار ریشه در پتانسیلهای خاص جغرافیای، اقتصادی، تاریخی و فرهنگی این منطقه دارد؛ همین عامل باعث شده سیرجان در بین شهرهای استان کرمان معروفتر و درنهایت جهانی شود. امروزه تولید و فروش گلیم در منطقه سیرجان و حومه آن جلوتر از دیگر محصولات صنایعدستی ازجمله قالیبافی، پتهدوزی، ترمهبافی، مسگری و … است و در صدر کالاهای صادراتی استان کرمان و شهرستان سیرجان می باشد؛ بهنوعی، گلیم سیرجان در صدر کالاهای تولیدی و صادراتی صنایعدستی کشور قرار دارد.
گلیم و دیگر دستبافتههای افشاری و غیرافشاری منطقه سیرجان در دنیا اعتبار و شهرت خاصی دارد. بهمرور که عشایر در سیرجان و حومه آن تخت قاپو شدند، بالطبع دامداری کمرنگ شد و اغلب زنان عشایر، به هنر گلیمبافی اشتغال پیدا کردند.
بیشتر زنان این شهر به حرفه بافندگی و برخی از مردان آن نیز به دادوستد یا دیگر حرف وابسته به هنر بافندگی، ازجمله رنگرزی، دادوستد پشم و کُرک و …، سرگرم هستند.
تعریف گلیم
گلیم؛ قدیمیترین نوع دستبافته و محصولی است که از درگیری تاروپود پشمی یا تمام پشم و پشم و پنبه بهدست میآید. بیشترین کاربرد گلیم بهعنوان فرش زیر پا و دستبافته کیسه ای ـ توبره، خُرجین، رکعت، مفرش، نمکدان، خوره، جوال، گاله، کشک دان، قاشق دان، دکارت دان، چیق دان، توشه دان، آینه دان، دست دان و … ـ، سفره، گهواره بچه (اصطلاحاً نعنو یا ننو) و پوشش و تزئین (جُل) حیوان باربر (اسب، قاطر و شتر) بوده است. اگرچه امروزه ـ به شکل مدرن و غیرکاربردی (تزئینی) ـ در خانه شهری نیز بهکار می رود.
اصطلاح شیریکی پیچ
شیریکیپیچ از ترکیب دو کلمه شیریکی/ شیریک و پیچ تشکیل شده که بر اساس تحقیق میدانی، هر بخش دربرگیرنده استدلالی جداگانه است. نام پیچ از بافت پیچگونه این گلیم آمده و عنوانی است که از گذشته به این تکنیک داده شده و تا به امروز نیز گاهی پسوند پیچ یا پیچباف در دستبافتهای چون گلیمپیچ، کشکدانپیچ، قاشقدانپیچ و … در گویش عشایر این مناطق بهکار رفته و لفظ شیریکی نیز از مفهوم شَریک (کلمه ترکی که افشارها به شَریک، شیریک میگویند) و از شریکی/ مشترک کار کردن دو یا چند بافنده در بافت یک گلیم ـ در چند دهه اخیر، بعد از تجاری شدن گلیم (این نوع دستبافته در گذشته فقط برای مصرف خانگی، ایلی و منطقهای استفاده شده) و تغییر اندازه و رواج دستمزدی باف، دو یا سه نفر بافنده مستقل، برای بافتن یک گلیم، بهطور شریکی، بافت آن را برعهده داشتهاند ـ گرفته شده است. البته برخی نیز بر این باورند که شیریک از پیچیدن پود به دوُر دو تار به وجود آمده است؛ چون پیچش خامه (نخهای رنگی) در بافت شیریکیپیچ به دوُر دو تار است، ولی این باور، منطقی نیست؛ به این دلیل که در بافت قالی هم پیچش خامهها، به دُور دو تار چِله است. در گویش محاوره ای برخی از آن به نام گلیم شیرکی پیچ یا گلیم سوزنی هم یاد می كنند.
تنوع دستبافته گلیم شیریکیپیچ
تکنیک گلیمبافیِ شیریکیپیچ از دیرباز در دستبافتههایی مانند گلیم زیرانداز، گلیم روباری/ تزئینی، کناره، توبره، خُرجین، سفره، دمُکبند، رکعت، مفرش، نمکدان، خوره، جوال، گاله، کشک دان، قاشق دان، دکارت دان، چپق دان، قرآندان، جادعایی، آینهدان، گهواره بچه (اصطلاحاً نعنو یا ننو)، پوشش و تزئین (جُل) حیوان باربر (اسب، قاطر و شتر)، توشه دان، دست دان و کاربردهای امروزیتر ازجمله کیف، جادستمال کاغذی، کوسن، رومیزی، رواُپنی، زیرتلفنی و … بافته شده است. امروزه بیشترین کاربرد را در دستبافته، گلیم (زیرانداز)، کناره، سفره، کیف و جا دستمالکاغذی دارد.
تاریخچه گلیم شیریکیپیچ
از سرآغاز و تاریخچه بافت این تکنیک در کرمان نیز اطلاعات دقیق و درستی در دست نیست؛ اما مُسلّم است که کاربرد این تکنیک در مناطق عشایری کرمان با کوچ و تبعید ایلات و طوایف ترک ـ افشار و بُچاقچی ـ در دوران صفویه به منطقه کرمان در ارتباط بوده و بافت آن همان روشی است که بیشتر گلیمهای قفقاز ـ بخصوص قفقاز جنوبی ـ و آسیای صغیر به آن اسلوب بافته میشوند.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، از تاریخچه بافت این تکنیک در منطقه مستندات و اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما «پارچههای کتانی پیچبافی در سوئیس کشف شده که متعلق به دو هزار سال پیش از میلاد است؛ بنابراین میتوان گفت که در آن روزگاران از اینگونه بافت استفاده میکردهاند. بقایایی از منسوجات پیچباف کهن دیگری بهدست آمده که در پرو، مصر و ایران بافته شده است» (هال، وویوسکا، 1377، 55). در منطقه کرمان نیز، برطبق شواهد، میتوان گفت، تکنیک مورد اشاره در دوران صفویه با کوچ و تبعید طوایف ترک به این منطقه رواج یافته است، بهطوریکه بافت آن، «همان روشی است که بیشتر سوزنیهای قفقاز و آسیای صغیر، به آن اسلوب بافته میشود و لفظ ترکی آن «سوماخ» است که بهظاهر منسوب است به شهر شماخی قفقاز» (پرهام، 1371، 91).
افشار و بُچاقچیهای پراکنده در منطقه کرمان، شاخهای از اقوام ترک مناطق مختلف ازجمله قفقاز و آسیای صغیر هستند که در دوران متمادی وارد سرزمین ایران و در دورهای وارد استان کرمان شده و در مناطق بافت، سیرجان، اُرزوئیه و بردسیر پراکنده شده اند.
افشارها طی دوران متمادی وارد کرمان شدهاند، اما قدیمیترین دورانی که از ورود این اقوام نام برده شده، دوران صفویه است.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد؛ افشار و بُچاقچی مهمترین وارثان این نوع تکنیک گلیمبافی در منطقه سیرجان هستند؛ بنابراین، تاریخچه این تکنیک در استان کرمان و منطقه سیرجان، به دوره صفویه برمیگردد.
تکنیک گلیمبافی شیریکیپیچ
تکنیک گلیمبافی شیریکی پیچ (پیچبافی)، نوعی دستبافته گلیم بافتِ یکروست و از مهمترین و شاخص ترین شیوه گلیم بافی در استان کرمان، بخصوص در مناطق سیرجان و بافت، به شمار میرود.
گلیم شیریکیپیچ، بهدلیل پتانسیل تکنیک بافت، ظرافت و غنای طرح و نقش، داشتن هویّت و اصالت بومی، کیفیت و ماندگاری رنگ و مواد اولیه، داشتن ارزش زیباشناسانه بصری، هنری و ارزش افزوده نسبت به گلیمهای دیگر، از معروفیت بیشتری برخوردار است. این تکنیک، علاوه بر دستبافته گلیم، در بیشترین دستبافته گلیمباف ـ ازجمله خُرجین، سفره، توشهدان، توبره، مفرش، ننو، رکعت، دستدان، جل اسب، نمکدان، جوال، درفشدان و … ـ در اغلب مناطق و ایلات سیرجان ـ و برخی از مناطق همجوار که بعضی طوایف مناطق ذکرشده قشلاقشان را در آنجا بهسر بردهاند ـ کاربرد داشته است.
پیچبافی، شاخصه این نوع تکنیک بافت گلیم است. همانطور که از نام آن پیداست، نخهای رنگی یا خامهها، دوُر دو تار چله ـ با دو نوع پیچش یا گره متن و آبدوزی ـ میپیچند و این روند و گردش تا انتهای اصطلاحاً رج با رنگهای متنوع، مطابق با نقشه و ذهنیت بافنده، ادامه پیدا میکند و پس از اتمام، رویش را مانند قالیبافی، پودکشی میکنند و با دفتین رج میزنند و همین روند تا اتمام دستبافته تداوم مییابد.
شناخته شده ترین ایلات بافنده شیریکی پیچ در منطقه سیرجان، افشار، بُچاقچی، رائینی و طایفه شول هستند. گرچه تا حدودی خوانین ایل قرائی از این تکنیک استفاده کرده اند، ولی در چند دهه اخیر تقریباً تمامی ایلات و طوایف ـ بافندگان ـ بافنده روستایی و شهری این منطقه، آن را بهکار بردهاند.
از مهمترین طرحهای گلیم شیریکیپیچ به راهراه (محرمات، خطی)، بتهشاهی، سهکله، موسیخانی، خشتی، بندی، پنجترنج/ پنجگل، ترنج جانوری، سهترنج، ترنج محرمات، گلدانی، گلدانی ترنجدار، گلدانی جانوری، گلدانی مرغی، گلدانی استکانی، بتهای، بابابیگی، ترنج منبری، حِشمت، خوشهانگوری، ارگهای، بتهکتری، شترمرغ، ترنجی، سینی، تلفیقی (ترکیبی) و … باید اشاره کرد.
از مهمترین نقوش این تکنیک به دندانموشی، مداخل، ستارهقلاب/ ستارهبادامو، هفترنگ، قُوش، خوشهانگوری، مرغو پشتورو، نگار، دوتِپو، دُمو، گلوبرگدار/ بلگهای، تِرمئو، کلاکو، عَقربو، چُوگون، چهارپودو، شایوو، سیبک، گلعباسی، زنجیره، ریزنباتو، نردبون، چهارگل، شاخ، ماهزنجیل، قلاب، گلقَمرو، ماهسگار، کلهقوچی، هفتهشتو و … باید اشاره کرد.
هریک از این نقوش و طرحها ویژگی نمادینی از سنت، فرهنگ، باور و طبیعت منطقه را در خود دارند و از مهمترین عناصر تزئین دستبافته آنجا به شمار میروند. (برای كسب اطلاعات بیشتر در مورد گلیم شیریکیپیچ به كتاب دایرةالمعارف گلیم شهرجهانی سیرجان از همین نویسنده رجوع كنید.)
پی نوشت:
[1] اغلب در منابع از آنها بهعنوان «دستبافتهها» یا «دستبافتههای» به کار بردهاند ولی این حقیر معتقدم عنوان دستبافته بهتنهایی حالت هم مفرد و هم جمع دارد و هر نوع علامت جمع دیگر به آن، جمع مکسر میشود و به لحاظ ادبیات ویراستاری غلط است، بنابراین در سرتاسر این مدخل، منظور از دستبافته، دستبافتههاست. منظور از دستبافته در بین ایلات و روستانشینان، هر نوع محصول کاربردی که بهعنوان فرش زیر پا و محصول کیسهای ـ از جمله؛ توبره، خُرجین، سفره، رکعت، مفرش، نمک دان، خوره، جوال، گاله، کشک دان، قاشق دان، دکارت دان، چپق دان، گهواره بچه (اصطلاحاً نعنو یا ننو)، پوشش و تزئینات حیوانات باربر (جُل اسب و قاطر و شتر)، توشه دان، دست دان و…ـ است.
[2] به دستبافته ای که در بافت آن از ترکیب دو تکنیک گلیم بافی و قالی بافی استفاده شود، گلیم فرش ـ قالی بری ـ گفته میشود. امروزه بافت گلیم فرش در منطقه سیرجان عمومیت زیادی دارد و در تمامی ایلات و طوایف عشایری، روستایی و شهری منطقه سیرجان رایج است.
[3] بر اساس اطلاعات بهدستآمده از سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده کشور و نتایج تفصیلی در 1377 مرکز ملی آمار ایران (سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده کشور، نتایج تفصیلی، 1378، 12) و (سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده ایران، 1365، ج.1: 1)
[4] بر اساس اطلاعات بهدستآمده از سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده کشور ـ جمعیت عشایری دهستانها در 1377 مرکز ملی آمار ایران، استان کرمان با بیست و یکهزار و نُهصدوسیوپنج خانوار و صدوبیستونُههزار ونُهصدوچهار نفر، دومین استانی است که بیشترین جمعیت عشایری را در کشور، بعد از استان فارس، دارد (سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده کشور، جمعیت عشایری دهستانها، 1378، 5).
[5] برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این ایل و تکنیک شیریکیپیچ به مجموعه کتاب دایرةالمعارف دستبافتههای عشایری و روستایی استان کرمان، جلد اول، دوم و سوم (مناطق بافت، رابُر، ارزوئیه، بردسیر، شهربابک و سیرجان)، از انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی کشور و اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان کرمان و دایرةالمعارف دوجلدی (جلد چهارم و پنجم) دستبافتههای عشایری و روستایی و گلیم منطقه سیرجان (زیر چاپ) به قلم عقیل سیستانی رجوع کنید.
منابع و مآخذ:
– استون، پتر اف، 1391، فرهنگنامه فرش شرق، مترجم بیژن اربابی، تهران: انتشارات جمال هنر، چاپ اول.
– امانی، ایرج، 1393، عشایر سیرجان، انتشارات مرکز کرمان شناسی.
– اخوی، احمد، 1355، بررسی وضع صنایع دستی استان کرمان، امکانات توسعه و نقش آن در اقتصاد منطقه، تهران: انتشارات سازمان صنایعدستی ایران (وزارت صنایع و معادن).
– باستانی پاریزی، محمدابراهیم، 1389، پیغمبر دزدان، چاپ نوزدهم، تهران: نشر علم.
– پرهام، سیروس، 1371، دستبافتههای عشایری و روستایی فارس، با همکاری سیاوش آزادی، تهران: انتشارات امیرکبیر، جلد دوم، چاپ اول.
– دفتر آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزی استان کرمان، 1398، (نشانی اینترنتی: www.amar.kr.ir).
– سیستانی، عقیل. 1389، تهیه و تدوین بانک اطلاعات نقوش فرش و گلیم استان کرمان، طرح پژوهشی (چاپ نشده) معاونت صنایعدستی اداره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان کرمان.
– سیستانی، عقیل، 1396 و 1397، دایرةالمعارف دستبافتههای عشایری و روستایی استان کرمان، تهران: انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگ کشور/ اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان. جلد [های] اول و دوم و سوم.
– نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 95 استان کرمان. 1396. مرکز ملی آمار ایران.
– هال، آلستر، وویوسکا، جوزه لوچیک،1377، گلیم، تاریخچه، طرح، بافت و شناسایی؛ مترجمین: شیرین همایونفر و نیلوفر الفتشایان. چاپ اول، نشر کارنگ.
– نظمی، عبدالعلی، 1343، صنایع دستی روستایی استان کرمان، انتشارات: اداره کل صنایع روستایی و مارکتینگ وزارت کشاورزی.
– وزیری، احمدعلی خان، 1385، تاریخ کرمان، تصحیح و تحشیه محمدابراهیم باستانی پاریزی، چاپ پنجم، تهران: نشر علم.