پازل مدیریت بحران

 دکتر صادق کریمی

دانشیار اقلیم‌شناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان

در حقیقت سیل، حاصل رفتارهای طبیعت به‌اضافه عوامل ماشه‌ای انسانی و طبیعی است. لازمه برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح محیط، شناخت روندهای حاکم بر محیط و تلاش برای عدم تقابل رفتارهای بشری با این فرآیندهاست که درنهایت می‌تواند به اثربخشی اجرای برنامه‌های مدیریت بحران در کشور ختم شود. بهترین استراتژی در برابر سیلاب‌های ایران در وهله اول اصلاح ساختار مدیریت بحران با نگاه مدیریت بحران نوین در کشور است. باید پازل مدیریت بحران تکمیل شود. اقدامات مقابله با سیل و پیامدهای آن در استان کرمان تنها بخشی از پازل مدیریت بحران و محدود به زمان حین یا حداکثر پس از وقوع است، لذا ضمن هزینه‌بر بودن اثرات بلندمدت مؤثری به دنبال ندارد. حکمرانی سیلاب در ایران دارای چالش‌های فراوانی است که در رأس همه اقدامات راهبردی، یکپارچه‌سازی و اصلاح ساختاری- نهادی در مجموعه سیستم مدیریت بحران از سطح ملی تا استان‌ها و تقویت پشتوانه قانونی اقدامات پیشگیرانه و نظارتی در این نهاد مهم باید مورد توجه ویژه حکومت قرار گیرد.
شرح کامل گفت‌وگو با دکتر صادق کریمی، دانشیار اقلیم‌شناسی دانشگاه شهیدباهنر کرمان را در ادامه می‌خوانیم.

 لطفاً ابتدا تعریفی علمی بر سیل و سیل خیزی داشته باشید.

ابتدا لازم است به تعریف علمی و سیستماتیک از رواناب سطحی و سیل بپردازیم تا حیطه‌ی موضوعی مورد مصاحبه دقیق مشخص شود. سیل، رخدادی طبیعی است که جوامع بشری آن را به‌عنوان بخشی از رخدادهای اجـتناب ناپذیر زمین پذیرفته اند و یکی از فاجعه بارترین حوادث طبیعی است. در یک مفهوم کلی اضافه‌ی جریان آب نسبت به محدوده‌ی معمول رود، سیل نامیده می شود. با توجه به شرایط اقلیمی و محیطی مناطق مختلف، عوامل متنوعی در میزان سیل خیزی رودخانه ها نقش دارند. از دیدگاه هیدرولوژیست ها بستر عملکرد جریانات سطحی در قالب محدوده ای تحت عنوان «حوضه‌ی آبریز یا آبخیز» قابل تبیین است. انواع مختلف حوضه های آبریز عبارت است از: حوضه‌ی آبریز اقیانوسی، حوضه‌ی آبخیز رودخانه‌ای، حوضه‌ی بسته.
هرگاه شدّت بارندگی از ظرفیت نفوذ آب به داخل خاک، بیشتر باشد بخشی از آب حاصل از بارندگی در سطح حوضه باقی می ماند. این آب پس از پر کردن گودی های سطح زمین در امتداد شیب جریان پیدا کرده و از طریق شبکه‌ی آبراهه ها؛ سپس رودخانه‌ی اصلی از حوضه خارج می گردد که ابتدا «رواناب سطحی»1 و در صورت مهیا بودن شرایط «سیلاب»2 را ایجاد می کند. به ‌عبارت‌ دیگر اضافه جریان آب نسبت به محدوده‌ی معمول رود یا حجمی از آب، سیل نامیده می شود. سیل ممكن است در اثر بروز یك بارندگی شدید و یا مستمر و یا ذوب ناگهانی برف ها در یك حوضه‌ی آبخیز و یا درنتیجه‌ی شكسته شدن یك سد به وقوع بپیوندد. به‌هرحال وقوع سیل باعث تخریب و ایجاد خسارت به محیط‌زیست، تخریب سازه های مسیر سیلاب و تلفات جانی می شود.
برحسب منشأ، سیلاب‌ها را حداقل به پنج گروه زیر می‌توان دسته‌بندی کرد:
– سیل‌های ناشی از آب شدن برف در نواحی کوهستانی که منجر به افزایش آب در درّه‌های پایین‌دست می‌شود،
– سیل‌های ناشی از هجوم امواج توفان‌های حارّه‌ای در اقیانوس‌ها همراه با امواج دریا مانند طوفان گونو در سواحل دریای عمان،
– سیل‌های ناشی از باران‌های شدیدتر از ظرفیت انتقال آب رودخانه‌ای و مجاری زهکشی طبیعی و مصنوعی دیگر،
– سیل‌های ناشی از تراکم و شکستگی یخ های بالای رودخانه موسوم به سیل‌های بهاری،
– سیل‌های ناشی از شکست سازه‌های ساخته شده مانند سدها، بندها، خاک‌ریزها و سایر سازه‌های کنترلی.
از نظر (سرعت، زمان و مکان وقوع) نیز می‌توان سیل‌ها را به دو گروه مختلف تقسیم‌بندی نمود:
– سیل‌های ناگهانی: این سیل‌ها اغلب در شش ساعت نخست بارندگی شدید به وقوع می‌پیوندد؛ به‌طوری‌که با ابرهای کومولوس بزرگ، رعدوبرق، گردبادهای گرمسیری و عبور جبهه‌های هوای سرد همراه است. در این نوع از سیل‌ها برای کاهش خسارات، نیاز به یک اخطار منطقه‌ای سریع و واکنش سریع و فوری افراد منطقه است،
– سیل‌های ساحلی: تعدادی از سیل‌ها با گردبادهای گرمسیری که تندباد و توفان و باد همراهند، عوارض بدتر ایجاد می‌کنند.
سیلاب های رودخانه ای از جمله پدیده های طبیعی هستند که هر رودخانه ای می تواند مستعد آن  باشد. آنچه آن را از حالت طبیعی خارج می کند و به‌صورت سانحه درمی‌آورد، دست اندازی انسان به طبیعت است. خسارت های مالی و جانی سیلاب به‌خصوص در طی دهه های گذشته در ایران افزایش یافته است؛ زیرا در کشور بحران خیز ما به دلیل کمبود آب، مناطق مسکونی در حاشیه‌ی رودخانه ها برپا شده اند و با طغیان رودخانه، سیلاب امکانات معیشتی ساکنان را از بین برده و خسارات زیادی به آن‌ها وارد می کند.

 مهم‌ترین عوامل طبیعی که در سیل خیز بودن یک منطقه مؤثرند، کدامند؟

باید توجه داشته باشیم که عوامل متعددی در افزایش میزان رواناب و به‌تبع آن سیل خیزی حوضه های آبخیز مؤثر هستند. بر همین اساس سیلاب تحت تأثیر عواملی اقلیمی، هیدرولوژیکی و ژئومورفولوژیکی یک منطقه شکل می گیرد. در این ‌بین شبکه‌ی رودخانه ای و ویژگی های حوضه‌ی آبریز به‌عنوان بخش مهمی از ژئومورفولوژی یک منطقه در رخداد سیل مؤثر هستند. بر همین اساس با توجه به ارتباط نزدیک متغیّرهای فیزیوگرافی در وقوع سیل، می توان بسیاری از خصوصیات و احتمالات وقوع سیل را با توجه به این متغیرها مورد بررسی و توجه قرار داد. عوامل مورفومتری حوضه که بر سیل خیزی یک منطقه تأثیرگذارند، عبارت است از: خصوصیات فیزیوگرافی حوضه، شبکه‌ی آبراهه های حوضه، تراکم شبکه‌ی آبراهه و نسبت انشعاب حوضه، ارتفاع متوسط حوضه، شیب حوضه، زمان تمرکز و فراوانی وقوع و دوره‌ی بازگشت بارش های سیل آسا.

 آیا عمل و حضور انسان‌ها را در بروز و تشدید خسارت زایی سیلاب‌های به وقوع پیوسته در ایران دخیل می‌دانید؟

بله دقیقاً. انسان با فعالیت های بدون برنامه و دخالت  آمیزش در طبیعت و بسترهای حوضه‌ی آبریز بویژه حوضه‌های آبریز شهری و روستایی باعث تغییراتی در این ویژگی ها می شود که در نهایت به‌صورت ماشه ای، عامل تسریع‌کننده و تشدیدکننده‌ی رخداد روانا ب های تهاجمی و سیلاب ها هستند. در حقیقت سیل، حاصل رفتارهای طبیعت به‌اضافه‌ی عوامل ماشه‌ای انسانی و طبیعی است.با چنین رویکردی سیل چیزی فراتر از یک رواناب بزرگ در بستر طبیعت نیست و اغلب این انسان است که خود و سرمایه‌هایش را در مسیر آن قرار داده؛ تا حدّی که از آن به‌عنوان مخاطره‌ی سیل یاد می‌کند و آن را نیروی قهرآمیز طبیعت علیه خود تلقّی می‌نماید. این دیدگاه متفاوت، ضمن آماده‌سازی شناخت بهتر رخدادهای طبیعی، به ما می‌آموزد آنچه تحت عنوان «مخاطره» رایج شده، بیشتر به‌واسطه ی نوع برخورد یک‌طرفه‌ی انسان با طبیعت و فرآیندهای آن شکل‌گرفته که در واقع این طرز تفکّر، بیشتر ناشی از عدم به رسمیت شناختن محیط و رفتارهای آن و بعضاً برداشت‌های نادرست و غیرعلمی از علل و فرآیند ایجاد این رخدادهاست؛ بنابراین لازمه‌ی برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح محیط، شناخت روندهای حاکم بر محیط و تلاش برای عدم تقابل رفتارهای بشری با این فرآیندهاست که در نهایت می‌تواند به اثربخشی اجرای برنامه‌های «مدیریت نوین بحران» در کشور ختم شود.
بررسی عوامل زیست محیطی نشان می دهد که دخالت انسان در چرخه‌ی طبیعی آب از طریق تخریب پوشش  گیاهی در عرصه های آبخیز، کاربرد غیراصولی اراضی، توسعه‌ی سطوح غیرقابل نفوذ و امثال آن، پتانسیل سیل خیزی را در مناطق گوناگون افزایش داده و در نتیجه، پهنه‌ی جریان سیلاب ها گسترش‌یافته و زمین های بیشتری در هنگام طغیان سیل تحت تأثیر قرار می گیرند.
عدم رعایت حریم رودخانه ها3 یکی از مسائلی است که در تبدیل رخداد رواناب به سیل نقش مؤثری را دارد. به‌طوری‌که انسان‌ها بدون توجه به حریم اطمینان رودخانه‌ها، در مسیل آن‌ها اقدام به ساخت‌وساز می نمایند. این موضوع هم به‌عنوان عامل ماشه ای با دست‌کاری ویژگی های فیزیوگرافی حوضه های آبریز4 بر شدّت وقوع جریان های سطحی افزوده و در نتیجه باعث شکل گیری سیلاب های مهیب و خسارت زا می گردد و هم باعث افزایش تلفات جانی و مالی به انسان ها می گردد.

 به نظر شما سیل چه اثرات اقتصادی و اجتماعی در کشور به دنبال دارد؟

آمارها حاكی از آن است كه سیلاب چه از نظر تلفات جانی و چه از نظر تلفات مالی، مقام نخست را در میان حوادث طبیعی به خود اختصاص داده است. گزارش دفتر سازمان ملل متحد در 23 نوامبر 2015 که برای کاهش خطر بروز حوادث5 منتشر کرده، نشان می دهد که در طول 20 سال گذشته (از 1995 تا 2015 میلادی) حدود 90 درصد از بلایای طبیعی مربوط به آب‌وهوا بوده که در این میان، سیل 47 درصد از این بلایای آب و هوایی را به خود اختصاص داده و توانسته بر زندگی 2,3 میلیارد از جمعیت جهان تأثیر گذاشته و باعث مرگ 157 هزار نفر شود (UN News Center, 2015). تبعات سیل در عمل محدود به خسارات اولیه‌ی آن نبوده و عواقب بعدی آن، گاهی بسیار جدی‌تر است. ازجمله شیوع انواع بیماری ها، بی خانمانی مردم، از دست دادن شغل و گسترش بیکاری و به تعویق افتادن پروژه های عمرانی. همین امر سبب توجه زیاد کارشناسان به مطالعات خاص درزمینه‌ی سیلاب ها، راه های کاهش خطرات و تلفات آن و پیش بینی احتمالِ وقوع دوباره‌ی آن شده است.

 بدیهی است که همه سیلاب‌ها قابل‌کنترل نیستند، چه ابزارها و راهکارهایی برای کاهش بحران‌های مالی پس از سیل در کشورمان وجود دارد؟

رخدادهای طبیعی زمانی به‌صورت مخاطره، بحران و مصیبت درمی‌آیند که جان انسان ها را به خطر انداخته یا خسارات مالی به همراه داشته باشند. شدّت و میزان بحران با میزان تلفات جانی و خسارات مالی سنجیده می شود؛ همچنین بلایای طبیعی وقتی‌که در یک‌زمان بسیار کوتاه رخ می دهند، دارای شدّت بیشتری خواهند بود، چرا که فرصت مقابله، دفاع و عکس العمل از انسان ساقط می شود. از سوی دیگر این بلایا زمانی دارای ابعاد و شدّت بیشتر و غافلگیرکننده خواهند بود که غیرقابل‌پیش‌بینی باشند. بلایای طبیعی بویژه سیل عموماً بدون اخطار قبلی رخ می‌دهند؛ ازاین‌رو اغلب ترس و بی نظمی زیادی به بار می آورند؛ همچنین خسارات بسیاری به زندگی وارد می آورند، فعالیت های اقتصادی را متوقف نموده و در یک دوره کوتاه مدت بر کل ناحیه‌ی آسیب دیده اثر می گذارند. یک واقعیت اساسی در مورد بلایای طبیعی آن است که در مواجه با چنین سوانحی، در لحظه‌ی وقوع کار چندانی نمی توان انجام داد، درحالی‌که اثرات آن‌ها را با برنامه ریزیِ از قبل می توان خنثی نمود یا به حداقل رساند که لازمه‌ی این امر، مدیریت بحران نوین است که بر امر پیشگیری تأکید بیشتری نسبت به اقدام پس از وقوع دارد.
قطعاً یک اقدام مهم که برای جبران خسارات ناشی از سیل های بزرگ و غیرقابل‌کنترل می توان در نظر گرفت «بیمه‌ی بلایای طبیعی» است. در این میان مردم باید در این خصوص آگاهی و اطلاعات لازم را جهت بیمه کردن در برابر مخاطراتی نظیر سیل کسب نمایند. البته نقش دولت و توجه به بیمه ها در این‌ بین نقش کلیدی تر و بااهمیت‌تری است که نیاز به پشتوانه‌ی قانونی و ضمانت اجرایی دارد. ضمن اینکه بیمه را باید به‌عنوان یک صنعت دید تا بتواند پوشش خود را گسترش داده و در هنگام بروز خسارت‌های مالی و جانی، با دست‌باز عمل نماید.

 بنا به تجربه‌ای که در تکرار سیلاب‌های مهیب در سال‌های مختلف در کشور و استان به‌دست‌آمده، بهترین استراتژی، روش و راهکار برای پاسخ به چالش‌های سیل در ایران نسبت به سایر کشورهای دیگر چیست؟

مهم‌ترین مسئله درزمینه‌ی آب، پراکندگی زمانی بارندگی است. بدین‌صورت که در کشور ایران بیشتر بارش های سالانه در ماه های زمستان و اوایل بهار اتفاق می افتد (البته حسب رژیم بارشی، هر ساله در مناطقی از کشور نیز شاهد بارش های سنگین تابستانه هستیم، از جمله مناطق جنوب شرق، جنوب و حتی جنوب غرب کشور). نکته‌ی حائز اهمیت آن است که بخشی از این بارش سالانه در کشور به‌صورت بارندگی های شدید و ناگهانی است که موجب بروز رواناب های سطحی حجیم می شود که با دست‌کاری انسان در تغییر یا انسداد مسیر حرکت، آن‌ها را تبدیل به سیل‌های مهیب می نمایند که از یک‌طرف خسارات بسیاری برجای می گذارند و از طرف دیگر غالباً بدون مصرف به هدر می روند.
از طرفی باید توجه داشت ایران در منطقه خشک و نیمه‌خشک دنیا قرار دارد. معمولاً بارندگی ها در مناطق خشک و نیمه خشک سیل آسا بوده و در این میان پوشش پراکنده‌ی گیاهی از نظر حفاظت خاک نیز نقش زیادی ایفا نمی‌کنند؛ به‌طوری‌که سرعت نفوذ آب ناچیز

بوده و میزان رواناب افزایش پیدا می کند. به‌عنوان‌مثال در 50 سال منتهی به سال 2001، حدود 3700 واقعه‌ی سیل در کشور گزارش شده که حدود 53 درصد آن در سال های نزدیک به 2001 رخ داده بود. بررسی عوامل زیست محیطی نشان می دهد که دخالت انسان در چرخه‌ی طبیعی آب از طریق تخریب پوشش  گیاهی در عرصه های آبخیز، کاربرد غیراصولی اراضی، توسعه‌ی سطوح غیرقابل نفوذ و امثال آن، پتانسیل سیل خیزی را در مناطق گوناگون افزایش داده و در نتیجه، پهنه‌ی جریان سیلاب ها گسترش‌یافته و زمین‌های بیشتری در هنگام طغیان سیل تحت تأثیر قرار می گیرند.
بهترین استراتژی در برابر سیلاب های ایران، در وهله‌ی اول اصلاح ساختار مدیریت بحران در کشور با نگاه مدیریت بحران نوین است تا در مسیر این نگاه هم قوانین بالادستی در رعایت حریم رودخانه ها و مسیل های سیل خیز نظارت دقیق شود و هم کنترل، هدایت و استفاده‌ی بهینه ای از این سیلاب ها صورت گیرد. قطعاً در کشور نیمه خشکی همچون ایران، ذخیره‌ی این هرزآب ها و بهره برداری درست از آن‌ها حکم طلا را دارد. در حال حاضر عدم پیاده‌سازی سیستم جامع مدیریت بحران با رویکرد مدیریت نوین بحران، خلأیی است که مانع از تحقق این اقدامات مفید و مؤثر بلندمدت می شود. این در حالی است که در کشورهای دیگر نظیر ژاپن و آلمان حکمرانی مدیریت بحران با تأکید بر رویکرد مدیریت نوین بحران و سیاست هایی است که در این رویکرد دنبال می شود.

 در مورد رویکردهای مدیریت سیل در کشورهای پیشرو، تجربه آن‌ها برای کاهش خسارت‌ها و افزایش تاب‌آوری شهرهای در معرض سیل است که می‌تواند برای ما به‌عنوان الگوهای قابل‌توجه باشد. در این‌باره توضیح دهید.

یکی از جنبه های مهم در مخاطرات و بحران هایی نظیر سیل، بحث آسیب پذیری و سپس تاب آوری شهروندان، ساختارها و سازه ها در برابر آسیب های احتمالی است. در رویکرد کلاسیک مدیریت بحران، آسیب‌پذیری موضوع جدی و دارای دستورالعمل اجرایی نیست. درحالی‌که آسیب پذیری هم پدیده ای ایستا نیست و باید به‌عنوان یک فرآیند پویا و تغییر و تحول جامعی در نظر گرفته شود که احتمال ضرر و زیان عوامل نامبرده را تغییر دهد و بر آن‌ها اثر بگذارد. به همین علّت وقتی در معرض مخاطرات مختلف قرار می گیریم، وظیفه‌ی اصلی مدیران محیطی انتخاب روش یکپارچه و انعطاف پذیر برای ارزیابی آسیب پذیری با توجه به شاخص های موجود است؛ لذا قبل از ارزیابی آسیب پذیری ناشی از مخاطرات در مناطق مختلف، لازم است اقدامات لازم برای پاسخگویی به الگوهای مکانی شناسایی آسیب‌پذیری به‌عنوان بخشی از یک رویکرد انعطاف پذیر انجام شود. در همین راستا، در یک رویکرد مشارکتی، آسیب پذیری درجه ای است که یک سیستم یا بخشی از سیستم ممکن است در طی یک رخداد خطرناک یا پس ‌از آن واکنش بدی نشان دهد.
ابعاد مختلف آسیب پذیری که منعکس‌کننده‌ی حساسیت های مختلف سیستم هاست، به شرح ذیل مطرح می گردد:
– آسیب پذیری فیزیکی که مربوط به تأثیر بر زیرساخت ها بر اساس ویژگی های زمین شناسی و انسان ساخت (ساختمان ها و زیرساخت ها) است.
– آسیب پذیری اجتماعی که شامل موانع انعطاف پذیری مربوط به توانایی مقابله با ضعف مردم است.
– آسیب پذیری اقتصادی که شامل دارایی ها و زیرساخت های تجاری است.
– آسیب پذیری محیطی که شامل در نظر گرفتن تأثیر احتمالی خطرات در سیستم های سودمند و حسّاس طبیعی است.
– آسیب پذیری سیستماتیک که شامل دسترسی به خدمات پشتیبانی است.

 شما چگونگی هم پوشانی راهکارهای مورد استفاده در جریان سیل و پس ‌از آن و توجه به پیامدهای سیلاب در بالادست و پایین‌دست در استان کرمان را چقدر مناسب یا نامناسب ارزیابی می‌کنید؟

اگرچه مجموعه‌ی تلاش ها، اقدامات و راهکارهای مورد استفاده در سطح استان در جریان وقوع سیل و پس از آن، در حقیقت در مرحله‌ی مقابله و امداد و نجات و مرحله‌ی پس از بحران یعنی مرحله‌ی بازسازی و بهبود خوب و ارزنده است، اما از آنجا که این اقدامات تنها بخشی از پازل مدیریت نوین بحران و محدود به زمان حین یا حداکثر پس از وقوع است، لذا ضمن هزینه‌بر بودن، اثرات بلندمدت مؤثری به دنبال ندارد و توسعه‌ی مناطق در معرض سیل را به دنبال ندارد.
به عبارتی هرساله این اقدامات انجام می شود ولی سال بعد سیل با شدّت بیشتری این مناطق را آسیب می رساند؛ درحالی‌که باید این مناطق را در برابر سیل های احتمالی با تقویت مرحله‌ی قبل از بحران (مرحله‌ی پیش بینی، پیشگیری و آمادگی) توسعه داد و کار توانمندسازی جوامع و مناطق سیل خیز استان را در اولویت قرار داد و پازل مدیریت نوین بحران را در استان تکمیل کرد و این به ساختار ناکارآمد و رویکرد غیر کارآی سنّتی در مدیریت بحران کشور و استان برمی‌گردد که هرچه زودتر باید اصلاح گردد.

 در مجموع حکمرانی سیلاب در کشور را چطور ارزیابی می‌کنید و چه اصلاحاتی را در این زمینه پیشنهاد می‌نمایید؟

همان‌طور که عرض کردم، نگاه و رویکرد استراتژیک مدیریت بحران در ایران و حکمرانی سیلاب، مطابق رویکردهای نوین نیست. در این ‌بین توجه شما را به چند واژه کلیدی استراتژیک در مدیریت بحران و حکمران جلب می نمایم که لازم است تعریف دقیق و کاربردی این اصطلاحات در سطح ملّی، منطقه ای و سطوح مدیریت بحران استان ها، شهرها و روستاها مورد توجه ویژه قرار داد.
اولین اصطلاح، «مخاطره» است. مخاطره، جریان یا واقعه‌ای است که به‌طور بالقوه توان ایجاد زیان در آینده را دارد، یعنی منبع متعارف خطر. مخاطره، مترادف با «نسبت خطر» است. مخاطره را می توان واقعه، پدیده، فرآیند، وضعیت یا فعالیتی که ممکن است برای فرد، جمعیت، جامعه و محیط، زیان جدی داشته باشد، تلقّی کرد. هر اقدام یا رویداد یا فعالیتی که از نسبت سلامتی بکاهد و به نسبت خطر بیفزاید به‌نوعی مخاطره محسوب می شود.
دومین اصطلاح، «علم مخاطره شناسی» است که به دنبال استخراج درصد نسبت خطر است تا فرد، جامعه و محیط طبیعی را به‌طور نسبی از خطر و عوارض آن دور نماید. مخاطره شناسی به غنای اقتصادی می‌افزاید و مانع افزایش هزینه‌های فرد، جامعه و کشور می‌شود.
سومین اصطلاح، «بحران» است که سطح پیشرفته‌تر و توسعه یافته تری از مخاطره است. مفهوم عامیانه‌ی بحران، هاج و واج بودن و هرج‌ومرج است. معادل لاتین بحران، «Crisis» و بحرانی، «Critical» و به‌طور بحرانی، «Critically» است. معادل‌های فوق با مخاطره «Hazard» متفاوت است. بحران برآشفتگی و بی‌نظمی در اوضاع‌واحوال فرد، جامعه یا کشوری خاص انطباق دارد. حیرانی و سردرگمی و بلاتکلیفی را در بردارد. مخاطره شناسی شامل هر نوع مطالعه، تصمیم و اقدامی برای ممانعت از ورود به مرحله‌ی بحرانی است. فرد و جامعه‌ای که بحران پذیر است یا سیاست‌ها و تصمیمات خود را بر مبنای ورود به بحران پایه‌ریزی می کند، از مخاطره شناسی بهره‌ای نبرده است. اگر جامعه‌ای ساختار مدیریتی و سیاست‌گذاری خود را بر مبنای «مدیریت نوین بحران» قرار ندهد، رشد و پیشرفتی نخواهد کرد. توان اقتصادی و جسمی چنین جامعه‌ای رو به کاهش خواهد بود و بنابراین سبب افزایش هزینه های داخلی آن می‌شود.
تغییر دیدگاه كلاسیك به دیدگاه سیستمی در جغرافیا و بویژه هیدورلوژی، اقلیم شناسی و ژئومورفولوژی (به‌عنوان مهم‌ترین علوم مرتبط با سیلاب) باعث تحلیل مطلوب‌تر و دستیابی به نتایج چشمگیرتر در سیستم‌های تشکیل‌دهنده‌ی چشم‌اندازهای طبیعی شده است. این تغییر نگرش، منجر به تغییر تمركز دیدگاه از جزء به کل و تمرکز بر ارتباطات بین اجزاء شده است. محور شناخت در دیدگاه سیستمی، كشف ارتباطات موجود در سیستم است. محیط اطراف ما دارای بارزترین نمونه‌ی سیستم‌های پیچیده است. وجود روابط متعدد بین اجزاء و عملكرد این سیستم‌ها همواره مورد توجه تعداد زیادی از محقّقان بوده است. همواره رخدادهای مختلف ژئومورفولوژیکی و اقلیمی مختلفی نظیر سیل، طوفان، خشکسالی و زلزله در طبیعت رخ می‌دهد که جزئی از ذات سیستم طبیعت بوده و رخ دادن آن‌ها نشانه‌ای از پویایی و شکوفایی آن است. نحوه‌ی برخورد و رفتار انسان با طبیعت با «رویکرد انسان‌محورانه» و «تقابل‌محور» باعث شده که بشر، بسیاری از این پدیده‌ها را در زمره‌ی بلایا، مخاطرات و بحران‌های طبیعی قلمداد نماید و درصدد مقابله با آن‌ها برآید؛ بنابراین بسیاری از برنامه‌های مدیریت بحران مبتنی بر این رویکرد عملاً ناکارا هستند.

باید توجه داشت انسان توسعه‌یافته با «رویکرد زیست‌محورانه» و «تعامل محور» می‌تواند با اصلاح رفتار خود نسبت به طبیعت و طرح برنامه‌های کاربردی منطبق بر این رویکرد، از آثار زیان‌بار این رخدادهای طبیعی، جلوگیری و از طرفی از مواهب آن نهایت استفاده را به عمل آورد. در این رویکرد رخدادهای طبیعی، زمانی به‌صورت بلیه، مخاطره، بحران و مصیبت درمی‌آیند که علیرغم رعایت اصول، قوانین و حقوق زیست‌محیطی، جان انسان‌ها را به خطر انداخته یا خسارات مالی جدی به همراه داشته باشند.
با چنین نگاه متفاوت و البته سیستماتیک به فرآیندها و فرم‌های ژئومورفولوژیکی که دائماً به‌صورت رخدادهای طبیعی در بسترهای محیطی اطراف ما در حال وقوع هستند، انسان هیچ‌گاه خود را در مقابل آن‌ها نمی‌بیند و سعی می‌کند در کنار طبیعت با تمام واقعیت‌هایش، مسالمت‌آمیز و تعاملی زندگی کند و کمتر به «تحریک ماشه‌ای» علیه فرآیندهای طبیعی بپردازد تا بیشتر و بیشتر از بازخورد و سینرژی تنش‌های محیطی علیه خودش بکاهد. تنها آن بخش از رفتارهای نامتعارف (خشن) طبیعت را که فراتر از آستانه‌های تحمل انسان و یا محیط‌زیست پیرامون است، به‌عنوان مخاطراتی قلمداد می‌کند که احتمال قوی می‌دهد خسارت جانی، مالی و یا محیط‌زیستی برایش به بار آورد و در این ‌بین سعی می‌نماید با استفاده از علم، تکنولوژی و فناوری، ضمن شناخت این رفتارها، راه‌حل‌هایی برای گریز، همزیستی مسالمت‌آمیز و در مواردی معدود، مقابله با آن‌ها پیدا نماید. در این نگرش، طبیعت دوست انسان و گهواره‌ی تمدّن وی تلقی می‌شود و انسان بر خود لازم می‌بیند، طبیعت را به رسمیت بشناسد و برای نیروهای طبیعت احترام قائل شود و از دست‌یازی قهرآمیز بر طبیعت به جدّ پرهیز نماید.
مدیریت بحران چهارمین اصطلاح مهمی است که باید به تعریف دقیق و امروزی آن توجه نمود. «مدیریت بحران»6 به‌نوعی تدبیری استراتژیک تعریف شده است که در آن نخبگان، با تحلیل واقع‌بینانه‌ی محیط های داخلی و خارجی بحران و کسب شناخت لازم نسبت به آن از طریق استراتژی های مدیریتی مناسب، خسارات ناشی از مخاطرات ایجاد شده را به حداقل می رسانند. کامل ترین تعریفی که شاید بتوان از مدیریت بحران ارائه داد، عبارت است از: «فرآیند برنامه ریزی برای رویارویی و پاسخ به عوارض سوانح که شامل پیشگیری، کاهش خسارات و آمادگی در برابر سوانح در زمان پیش از رخداد و امدادرسانی، اسکان موقت و بازسازی در زمان پس از رخداد سانحه است».
در همین راستا برخی از صاحب نظران، مدیریت بحران را اقدامی شبیه «جنگ محدود» دانسته اند که هدفش نه محو کامل بحران بلکه تحدید و ممانعت از تکرار آن است. به بیان مک کارتی هدف اصلی مدیریت بحران برطرف کردن شرایط غیرعادی از طریق دستیابی به راه‌حلی معقول است، به گونه ای که منافع و ارزش های اساسی حفظ و تأمین گردد. به‌رغم تفاوت در دیدگاه ها، اندیشمندان و صاحب نظران امر، در این مسئله اجماع نظر دارند که هدف اصلی مدیریت بحران، بهینه سازی فعالیت های مقابله با بحران و به حداقل رساندن خسارات ناشی از آن است. از همین رو در یک جمع بندی کلی می توان مدیریت بحران را ایجاد آمادگی و فراهم نمودن تمهیدات و تدارکات لازم سازمانی برای رویارویی با بحران و یا به حداقل رساندن آثار تخریبی آن تعریف کرد. لذا مدیریت نوین بحران، علمی کاربردی است که به‌وسیله ی مشاهده سیستماتیک بحران‌ها و تجزیه‌وتحلیل آن‌ها، در جستجوی یافتن ابزاری است که به‌وسیله‌ی آن بتوان از بروز بحران‌ها پیشگیری کرد یا در صورت بروز بحران، به‌منظور کاهش اثرات و بهبود اوضاع، سریع‌تر امدادرسانی کرد. علی رغم تمام اختلاف‌نظرها تقریباً تمام دیدگاه های مربوط به مدیریت نوین بحران در سه مرحله‌ی قبل از بحران (مرحله‌ی پیش بینی، پیشگیری و آمادگی)، مرحله‌ی حین بحران (مرحله‌ی مقابله و امداد و نجات) و مرحله‌ی پس از بحران (مرحله‌ی بازسازی، بهبود و توانمندسازی) اختصاص دارد، اتفاق‌نظر دارند. در همین راستا مدیریت بحران بویژه مدیریت سیلاب باید دربرگیرنده ی تمام این مراحل باشد. با مطالعات تاریخیِ پیشینه‌ی بحران ها می توان مدیریت بحران را به نحو مطلوب تری انجام داد.
و درنهایت اصطلاح «حکمرانی سیل» است که در سال های اخیر مورد توجه ویژه قرار گرفته است. در چند دهه‌ی اخیر، به دلیل افزایش تلفات جانی و مالی در دنیا نگرانی‌های زیادی در مورد عملکرد برنامه‌های مواجهه با سیل به وجود آمده است. به عبارتی کاهش خسارات ناشی از سیل لزوماً فقط در گرو اقدامات سازه‌ای نیست و باید اقدامات و برنامه‌هایی برای کاهش تلفات جانی و خسارات مالی ناشی از سیل را در ایران انجام داد. در این ‌بین حکمرانی ریسک سیل در ایران دارای چالش‌های فراوانی از جمله عدم توجه و اهمیت به رودخانه در شهرسازی و طراحی زیرساخت‌ها، عدم انجام صحیح و به‌موقع مسئولیت‌های نهادی، تداخل ساختارهای مدیریتی در شرایط بحران، عدم استفاده کارآمد از منابع موجود و تأکید بر مدیریت دولت‌محور سیل می‌باشد. به‌علاوه، در برنامه‌ها و اقدامات راهبردهای مدیریت سیل تنوع، همبستگی و همسویی کمرنگ است. همچنین، دو راهبرد دفاعی و آمادگی نسبت به دیگر راهبردهای پنج‎گانه طرح‌های مدیریت سیل نهادینه‌تر هستند.

 چنانچه توضیحات تکمیلی برای جمع بندی لازم می‌دانید، عنوان فرمایید.

با در نظر داشتن چالش هایی که بر سر راه حکمرانی ریسک سیل در ایران وجود دارد، اجرای سیاست های حکمرانی سیل مستلزم پیاده‌سازی و توجه به رویکرد نوین بحران در سیستم مدیریت بحران کشور است که پیش ‌از این به آن اشاره شده است. همچنین قواعد، کنشگران و منابع آن‌ها و گفتمان متناظر با رویکرد تدابیر سیاستی بایستی در پنج راهبرد پیشگیری، دفاعی، کاهشی، آمادگی و بازیابی، مدیریت ریسک سیل برای تحلیل سیستم حکمرانی ریسک سیل در ایران به کار گرفته شوند. در رأس همه‌ی اقدامات راهبردی، یکپارچه سازی و اصلاح ساختاری- نهادی در مجموعه‌ی سیستم مدیریت بحران (از سطح ملی تا سطوح استان‌ها) و تقویت پشتوانه‌ی قانونی اقدامات پیشگیرانه و نظارتی در این نهاد مهم باید مورد توجه ویژه‌ی حکومت و دولت قرار گیرد.

پی‌نوشت‌ها:

1- Run off
2- Flood
3- حریم اطمینان: مرزی است که در تاریخ رودخانه، هرگز عملکرد آن از این حد تجاوز نکرده است؛ لذا این حد می تواند مرز اطمینانی برای ایجاد سازه های زیرساختی بنیادی (نظیر جاده ها، شبکه های آب و …) تلقّی شود. به‌عبارت ‌دیگر این حد، حد بالاترین تراس رودخانه است.
حد احتیاط: این حد می تواند مورد استفادۀ موقّت و بهره مندی برای فعالیت هایی همچون کشاورزی، باغداری، پارک، تولید چوب، بیشه زار و دیگر فعالیت های موقّت قرار گیرد. لازم به ذکر است که اگرچه سطح احتیاط، مورد بهره برداری انسانی قرار می گیرد ولی این بهره برداری ها باید با رعایت استانداردهای خاص صورت گیرد؛ به‌طوری‌ که جریان آب های زیرزمینی و ارتباطات اکولوژیک منطقه آسیب نبیند.
حد اضطرار: این محدوده در مجاورت با رودخانه قرار می گیرد و شامل سطحی است که حریم رودخانه محسوب می شود؛ بنابراین اگرچه ساماندهی آن موضوع قابل تأملی است؛ اما بهره برداری از آن بویژه اشغال و دست‌کاری در آن برای سکونت و استقرارهای موقت و … توصیه نمی شود.
4- ویژگی های فیزیوگرافی حوضه های آبخیز نظیر مساحت، محیط، طول، الگوهای فرمی، ضریب فشردگی، تراکم شبکۀ زهکش، شیب حوضه، زمان تمرکز و … نقش مهمی را در میزان سیل خیزی رودخانه ها ایفا می کنند. به همین دلیل ارائه محاسبات و راهکارهای کاربردی از جمله موارد اساسی در اتخاذ روش های مناسب و برنامه ریزی اصولی جهت کاهش خسارت های ناشی از بروز سیلاب در مناطق مختلف محسوب می شود. از طرفی وقوع سیلاب در قالب روابط سیستماتیک و برهم کنش فرآیندهای محیطی و سطوح بالای جوّ میسر است که این امر در قالب كاربرد الگوی ساختار شبكۀ عصبی در شبكه های نرونتیك زهكش های رودخانه ای قابل ‌بررسی است. هشدار و پیش بینی می‌تواند به‌عنوان یكی از مؤثرترین روش های غیر سازه‌ای مدیریت سیلاب در كاهش خطرات و خسارات ناشی از آن مطرح شود.
5- UNISDR
6- Crisis Management

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *