عضو هیئتعلمی گروه مهندسی آب دانشگاه شهید باهنر کرمان
دکتر محمدمهدی احمدی، عضو هیئتعلمی گروه مهندسی آب در دانشگاه شهید باهنر در گفتوگو با ما میگوید که برداشت آب از منابع آب در ایران به ازای هر شخص در سال 1238 مترمکعب است، در حالی که متوسط مصرف دنیا 506 مترمکعب به ازای هر شخص در سال است. این عدد بیانگر وضعیت قرمز ایران در برداشت آب از منابع آبی است. در بسیاری از مناطق کشور با توسعه کشاورزی و بویژه صنعتی غیراصولی، نیاز آبی را در کنار نداشتن منابع آبی ایجاد کردهایم. بررسی شرایط نشان میدهد که کشور ما کاملاً در فقر آبی است. بنا به استاندارد فائو اگر سالانه کمتر از ده درصد آب تجدیدپذیر از منابع آبی برداشت کنیم در وضعیت مطلوبی هستیم، اما این مقدار در ایران 67,71 درصد در سال 2010 بوده است که رقمی فاجعهبار است. منابع آبی دیگر رمقی برای تأمین نیاز بخش کشاورزی ندارند؛ باید فشار بخش کشاورزی بر روی منابع آبی کاهش پیدا کند که رسیدن به این هدف تنها با پیروی از اصول علمی در کشاورزی میسر است. در موضوع تخلفات حوزه آب، وضعیت بغرنجی ایجاد شده است که مهمترین عامل آن نداشتن متولی مشخص است. مرور اقدامات دولت در راستای کاهش بحران آب، درک ناصحیح برنامه ریزان به مسائل آن را نشان میدهد.
شرح کامل این گفتوگو را بخوانیم.
فاصله مصرف روزانه آب در ایران با استاندارد جهانی چه میزان است؟
ابتدا باید یک توضیحی راجع به مصرف آب عرض کنم که برای پاسخ به این سؤال ضروری است. استفاده از آب به دو صورت قابل تعریف است و دو اصطلاح علمی برای توضیح این دو حالت داریم. یکی Water Use است که میتوانیم بهصورت آب استفاده شده ترجمه کنیم و بعدی Water Consumption است که ترجمه مناسب آن آب مصرف شده است. به میزان کل آبی که برای رفع نیاز در بخش کشاورزی، صنعت، شهری و … از منابع آب اعم از سطحی و زیرزمینی برداشت میشود، آب استفاده شده گفته میشود. در این حالت درصدی از این آب مجدد به چرخه و سیکل آب برمیگردد و میتوان با تصفیه مناسب مجدد هم برای رفع نیاز بخشهای مختلف به کار گرفته شود. نمونه بارز این حالت استفاده شهری است که بخش زیادی از آب برداشت شده از منابع بهصورت فاضلاب و به شکل صحیحتر بعد از تصفیه به طبیعت برمیگردد، اما آب مصرف شده بخشی از آب برداشت شده از منابع است که مصرف شده و دیگر قابل برگشت به منبع آب نیست؛ بهعنوان نمونه آبی که در آبیاری محصولات کشاورزی تبخیر میشود و یا صرف تبخیر و تعرق گیاه میشود، دیگر قابل دسترس نیست.
بر اساس دادههای سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد، فائو میزان برداشت آب در ایران از منابع آب به ازای هر شخص در سال که همان آب استفاده شده (Water Use) است، 1238 مترمکعب است. متوسط مصرف دنیا 506 مترمکعب به ازای هر شخص در سال است. این عدد بیانگر وضعیت قرمز ایران در برداشت از منابع آبی است. این مقدار برای آمریکا 1550، برای هلند 642، ژاپن 708، آلمان 392 و استرالیا 1149 مترمکعب به ازای هر شخص در هر سال است. بیشترین استفاده را اگر در بخش کشاورزی در نظر بگیریم، کشور هلند که کاملاً متکی بر صادرات محصولات کشاورزی و دامی است، میزان استفادهاش نصف ایران است. آمریکا با جمعیتی 4 برابر، سطح زیرکشتی در حدود 8,5 برابر کشور ایران، تنها 20 درصد بیشتر از ایران استفاده آب دارد؛ بنابراین در ایران واقعاً میزان برداشت از منابع آبی بسیار زیاد است.
آیا کشور ما دچار فقر آبی است و یا هنوز به آن مرحله نرسیده است؟ چگونه میتوان وضعیت بحرانی را پایان بخشید؟
فقر به معنی نداشتن یک چیز است. در امور مالی بهعنوان نیاز هم تعریف میشود. کشور ما در منطقه نیمهخشک قرار دارد و بنابراین نداشتن منابع آبی قابلتوجه در بسیاری از مناطق از جنبه اقلیمی جزء شرایط طبیعی است. از طرف دیگر در برخی از همین مناطق با توسعه کشاورزی و بویژه صنعتی غیراصولی، نیاز آبی را در کنار نداشتن منابع آبی ایجاد کردهایم؛ بهعنوان مثال یکی از بزرگترین صنایع مصرفکننده آب، صنعت سرامیک است و بهطور متوسط جهت تولید هر مترمربع کاشی و سرامیک حدود 15 لیتر آب لازم است که از این مقدار بسته به میزان وزن کاشی حدود 13 لیتر آب مصرف شده و از طریق اسپری بخار شده و خارج میگردد. در منطقه خشک و کم آب یزد حدود 86 کارخانه تولید کاشی و سرامیک داریم، مثال دیگر توسعه صنعت آب بر فولاد در بسیاری از مناطق کشور است. شهر همدان که در دامنه کوه الوند ساخته شده با سابقه تاریخی چندین هزار ساله دارای کمبود آب در بخش کشاورزی و شرب است. در آبان 1401 در تهران مصرف روزانه 40 هزار لیتر و ورودی به شبکه 33 هزار لیتر بوده است. با بررسی این شرایط باید گفت که کشور ما کاملاً در فقر آبی است.
برای برونرفت از این وضعیت احتیاج به برنامهریزی برای برونرفت از این وضعیت احتیاج به برنامهریزی کاملاً علمی و اصولی داریم که فقط با توجه به مسائل آبی و بارندگی و … قابل مرتفع شدن نیست. آموزش، توسعه فرهنگی، توجه به مسائل اجتماعی باید در کنار بیلان آب مورد توجه قرار داد. در این صورت میتوان امیدوار بود که در طی یک دوره زمانی روند تغییرات در آب به سمت کاهش تنش و فقر آبی حرکت کند.
واقعاً ما چند درصد از منابع آب را میتوانیم برداشت کنیم تا بدون نگرانی از کمبود آب و با رونق در زندگی ادامه حیات بدهیم؟
بر اساس استاندارد سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (فائو) اگر کمتر از 10 درصد آب تجدیدپذیر بهصورت سالانه از منابع آبی برداشت کنیم در وضعیت مطلوبی هستیم. این مقدار در ایران 67,71 درصد در سال 2010 بوده است که یک رقم فاجعه باری است. به جهت مقایسه این عدد در آلمان 21 درصد، آرژانتین 4 درصد، انگلستان 9 درصد و آمریکا 16 درصد است. نتیجه اینکه در کشور ما نه تنها درصد بسیار زیادی از منابع آب برداشت میشود، بلکه این برداشت منجر به رشد اقتصادی و افزایش قابلتوجه در تولید ناخالص ملی نشده است. آلمان و آمریکا که تنها 10 و 6 درصد بیشتر از حد مجاز برداشت میکنند، تولید ناخالص ملی بسیار بالائی دارند و تا حدودی میتوان این اضافه برداشت را توجیه کرد و این میزان درآمد میتواند بخشی از مشکلات این اضافه برداشت را در آینده مرتفع سازد، اما در کشور ما اینچنین نیست.
بویژه بخش کشاورزی در کشور تا کجا میتواند با وابستگی بیشتر به منابع آب درصدد رفع موانع تولید باشد؟
سهم کشاورزی از تولید ناخالص ملی در برآورد خوشبینانه حدود 11,7 درصد است، اما استفاده این بخش از منابع آبی بیش از 80 درصد است. با توجه به اینکه در کشور توسعهنیافته هستیم و تولیدات صنعتی و تکنولوژیک قابلتوجهی نداریم، این سهم کشاورزی در تولید ناخالص ملی با توجه به میزان استفاده از منابع آب بههیچوجه نزدیک به تولید بهینه بر اساس کارایی مصرف آب و نهادههای دیگر نیست. منابع آبی دیگر رمقی برای تأمین نیاز بخش کشاورزی ندارند. باید فشار بخش کشاورزی بر روی منابع آبی کاهش پیدا کند. رسیدن به این هدف تنها با پیروی از اصول علمی در کشاورزی میسر است.
چرا عرصه آب برای جولان متخلفان، گسترده است، چه عامل یا عواملی موجب این وضعیت شده است و چه باید کرد؟
اصلیترین عامل، نداشتن متولی مشخص است. در کنار این مسئله برای جلوگیری از تخلفات در بخش برداشت از منابع آب بهجز دستگاههای مرتبط با بخش آب، سایر سازمانها نیز باید اقداماتی انجام دهند و قوانینی را وضع و اجرا کنند، بهعنوان مثال وقتی شهرداری یا دهیاری اجازه دیوارکشی در اطراف یک باغ یا زمین کشاورزی را بدهد، در این حالت حفاری غیرمجاز داخل این محدوده و به دور از چشم ضابطین راحتتر صورت میگیرد. تأمین برق برای یک منطقه ضروری است، اما همین تأمین برق میتواند پمپاژ آب از منابع آب را بسیار تسهیل کرده و برداشت غیرمجاز را در پی داشته باشد. بسیاری از پمپهایی که در مسیر رودخانهها بهصورت غیرمجاز برداشت آب را انجام میدهند قابلحمل توسط خودرو، موتورسیکلت و حتی چهارپایان است و غالباً بنزینی هستند. وقتی نظمی برای خرید، حمل و جابجایی این موتورپمپها وجود ندارد، اینها که دارای کد شناسایی نیستند و مالک هم مشخص نیست و بهراحتی میتوان بنزین موردنیاز را از پمپبنزین تأمین کرد، دیگر جلوگیری از برداشت آب بسیار مشکل خواهد شد. عدم سختگیری در حفر چاه غیرمجاز و برداشتهای بدون ضابطه از منابع آب سطحی باعث توسعه این برداشتها شده و در صورت ازدیاد این برداشتها، کنترل و مسدودسازی بسیار مشکلتر خواهد شد. به زبان ساده در این مورد «آب از سرچشمه بسته نشده است» بنابراین وضعیت بغرنجی ایجاد شده است.
آیا ایجاد بازار آب بهعنوان راهکار اساسی در ایجاد تعادل عرضه و تقاضا کارساز است، در مورد ایجاد این بازار، چه نقطه نظراتی دارید؟
ایران از دیرباز دارای طرح تجارت آب به شکل سنتی بوده است و هنوز نیز رواج دارد؛ بنابراین نمیتوانیم بگوییم بازار آب را ایجاد کنیم؛ بهتر است عنوان شود که وضعیت قانونی بازار آب را قصد داریم اصلاح کنیم. آب یک نهاده است. اکنون شخصی میتواند زمین خود را بفروشد ولی همچنان دارای حق آبه باشد. شخص دیگری میتواند با تصحیح شیوههای آبیاری و افزایش راندمان نیاز آبی سطح زیرکشت خود را کاهش دهد، اما همچنان مالک تمام حق آبه خود است و میتواند بخش مازاد خود را بفروشد؛ بنابراین رفع مشکل آب صرفاً با توجه به یک بخش و موضوع نمیتواند راهگشای مسائل مربوط به آب باشد. تمام جنبهها باید مورد توجه جدی قرار بگیرد. بازار آب میتواند منجر به ساماندهی در بخش عرضه و تقاضا شود، اما آیا میتواند مشکل برداشت غیرمجاز را حل کند؟ میتواند کارایی پائین مصرف آب را بهبود بخشد؟ بنابراین، این موضوع علیرغم فواید زیاد برای رفع مشکلات مربوط به آب لازم است اما کافی نیست.
دولت برای بحران آب چه اندیشیده است؟
با مرور اقدامات دولت در راستای کاهش بحران آب، صرفاً روشهای متداول که قدمتی دهها ساله دارند همچنان موردتوجه غالب مدیران و برنامه ریزان است. ساخت سد و خطوط انتقال آب غالب اقدامات دولت را تشکیل میدهد؛ اگر با یک مثال بخواهیم این راهحلها را بررسی کنیم به شخصی توجه کنید که دارای جراحت است و خونریزی دارد. صرفاً با تزریق خون نمیتوان مشکل این شخص را حل کرد باید جراحت ترمیم شود و مشکلات داخلی را نیز برطرف کرد. این قبیل طرحها نشان از درک ناصحیح برنامه ریزان به مسائل آب دارد. به قول شاعر: «اول ای جان دفع شر موش کن، وانگهان در جمع گندم جوش کن»، مثال دیگر وضعیت کنونی دریاچه ارومیه است، علیرغم ایجاد کمیته سازمان احیا و حتی تأمین بخشی از هزینههای احیای دریاچه، به دلیل عدم توانایی در مدیریت برداشتهای غیرمجاز و زیاد و مشکلات مربوط به مخازن متعدد ذخیره آب در حوضه، تلاشها به نتیجه نرسید و روند کاهش تراز آب در این دریاچه همچنان ادامه دارد.
چنانچه توضیحات تکمیلی لازم میدانید عنوان فرمایید.
لزوم یکپارچهسازی مسائل مربوط به آب و محیطزیست کاملاً در کشور احساس میشود. تشکیل سازمان آب و محیطزیست و ترجیحاً ایجاد وزارتخانه آب و محیطزیست میتواند اولین اقدام اساسی برای توجه به این مسئله مهم و به-روز کشور باشد. بازخوردهای مربوط به استفاده ناصحیح از منابع آبی دارای روند کندی هستند و طی چند سال و حتی یک یا چند دهه ممکن است مشکلات و بحرانها خود را نشان دهند. بهعنوان نمونه بحث فرونشست زمین که ناشی از برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی است. باید توجه داشت که رفع مشکلات مربوط به آب صرفاً با توجه به روشهای علمی قابل برطرف شدن است.