نادر علیدادی سلیمانی
باستان شناس اداره کل میراث فرهنگی و صنایعدستی استان کرمان
درآمد
شهرستان منوجان در جنوب استان کرمان واقع شده است. این شهرستان همسایه شرقی شهرستان رودان در استان هرمزگان و در دشتی گرم و مرطوب و به نسبت وسیع واقع شده است. به سبب نزدیکی به دریای جنوب، آبوهوایی گرم و مرطوب دارد. مجموعهای از ارتفاعات منوجان مرکز این شهرستان را در برگرفتهاند. یک رشته ارتفاعات در شرق شهر منوجان و از جنوب به شمال کشیده شده است. قلعه منوجان در انتهای شمالی این رشته ارتفاعات سربرافراشته و تا شعاع وسیعی از دشت پیرامون را زیر نگین دارد. شکل نامنظم قلعه به تبعیت از شکل طبیعی ارتفاعات شکل گرفته است. حاکمنشین قلعه در بلندترین بخش و درون حصاری که از بخش عامه نشین جدا میشود قرار دارد. برجهای بلند، حصین و باشکوه استوانهای ساکنان قلعه را در ادوار مختلف تاریخ بیش از هزارساله خود از گزند حملات مهاجمین در امان نگاه داشته است.
در منابع معتبر تاریخی و کتب جغرافینویسانی چون مقدسی، ابن حوقل، اصطخری و افضل کرمانی از شهر و قلعه منوجان و موقعیت مهم و سوقالجیشی آن مکرر یاد شده است که در محور راه بزرگ بندر هرمز قدیم به جیرفت و کرمان واقع شده بود. تا پیش از کاوشهای باستانشناختی، آگاهی ما از این قلعه و شهر کهن محدود به منابع یاد شده بود.
کاوش باستانشناختی قلعه منوجان ضمن هویدا ساختن برج و باروی قلعه، نکات ارزنده بسیاری از ادوار مختلف فرهنگی و استقراری قلعه را آشکار ساخته است. در این گفتار با نگاهی به گفتههای مورخین و جغرافی نویسان به مهمترین دستاوردهای باستانشناسی در این شهر کهن پرداختهایم.
وجهتسمیه، موقعیت جغرافیایی و پیشینه باستانشناسی
منوجان در لغت به معنی «بهشت برین» است و از ریشه «مینو» به معنی «بهشت» و «جان» مخفف «جهان» گرفته شده است؛
منوجان که به آن «مینوی جهان» نیز میگفتهاند از دو کلمه مینو و جهان به معنای «بهشت جهان» ترکیب یافته است. اطلاق این نام نیز شاید به دلیل فراوانی باغهای مرکبات و نخلستانهای سرسبز دشت منوجان بوده است که آن را به بهشت جهان تشبیه نمودهاند. به روایتی دیگر کلمهی منوقان (منوغان) ریشهای مغولی داشته که به معنای سرزمین خون اطلاق میشود (یزدان فر، 1389، 7). به گفتهی برخی از مطلعین محلی، نام منوجان برگرفته از نام دختر یکی از سلاطین ساسانی به نام «مینو» میباشد که حادثه مرگ او در پی سقوط از قلعهی مشهور این محل روی داده و شیون پدر بر مرگ فرزند و نام نهادن منوجان بر شهر را به دنبال داشته است. به هر حال نام منوجان و موجودیت شهری بزرگ و قدیمی در این محل محرز و مستدل میباشد (سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1382: 25).
منوجان جنوبیترین شهرستان استان کرمان و همسایه شرقی شهرستان رودان در استان هرمزگان است. این شهر گرمسیری در فاصله 430 کیلومتری از شهر کرمان (مرکز استان) در دشتی گرم و مرطوب و به نسبت وسیع واقع شده است. منوجان در طول جغرافیایی 573017 درجهی شرقی و عرض جغرافیایی 272411 درجهی شمالی و ارتفاع 342 متر از سطح دریا قرار دارد.
بیشینه و کمینه دمای این شهرستان بین 50 و 3- درجهی سانتیگراد است. یک رشته ارتفاعات در شرق شهر منوجان و از جنوب به شمال کشیده شده است. قلعه منوجان در انتهای شمالی این رشته ارتفاعات سربرافراشته و تا شعاع وسیعی بر دشت پیرامون مسلط است. انتخاب این محل برای برپایی قلعه به نظر میرسد بهترین موقعیت ممکن به لحاظ استراتژیکی است. بر پایه بررسیهای باستانشناسی صورت گرفته، سابقه استقرار در گسترهی شهرستان امروزی منوجان به هزاره سوم پیش از میلاد میرسد. بررسیهای باستانشناسی که بخشهای در خور توجهی از جنوب شرق ایران و بهویژه حوزه فرهنگی هلیل رود را در بر گرفته است حاکی از غنای این حوزه در سراسر عصر مفرغ است. آغاز این دوره اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد تا آغاز هزاره سوم پیش از میلاد و همزمان با آغاز شهرنشینی در ایران است.
جنوب شرق ایران و بهویژه حوزه هلیل رود از غنای قابلتوجهی در این دوره از حیات بشری برخوردار است. شکلگیری شهرها، رواج و رونق تجارت سازمانیافته با مناطق دوردست و مبادله کالا و پیدایش حکومتها را میتوان از مهمترین اتفاقات و دستاوردهای این دوره به شمار آورد.
شمار فراوانی از محوطههای شناساییشده در عصر مفرغ در کنارههای هلیل رود تا دشتهای غنی و حاصلخیز در جنوب استان کرمان با مراکز مهم شهرنشینی چون کنارصندل در بخش میانی دشت جیرفت از مهمترین مراکز استقرار در عصر مفرغ به شمار میرود.
گسترهای که امروز به نام منوجان شناخته میشود با برخورداری از موهبتهای طبیعی نیز پذیرای جمعیتهای انسانی در خلال هزاره سوم پیش از میلاد بوده است. این مناطق در دامنه غربی رشتهکوه بشاگرد (بخشهای شرقی و کوهستانی منوجان) واقع شده است. این مناطق دارای منابع قابلتوجهی از آب موردنیاز جوامع در قالب رودها و چشمهسارها بوده است.
گورستانهای باستانی مریج، تیاب و کهنک مغ محمد از جمله این شواهد محکم به شمار میروند. (ناصری طهرانی 1388) از آنجا که این ناحیه از قابلیتهای استقرار حضور و تداوم حیات برخوردار بوده است در دورههای تاریخی نیز شمار فراوانی از استقرارها در قالب قلعهها در سراسر منطقه دیده میشود که امروزه بقایای این استقرارها در قالب قلعهها و یا شواهد باستانشناسی چون گورستانهای تاریخی در سراسر منطقه دیده میشود. دوره اشکانی در منطقه از ادوار قابلتوجه در منطقه و بهویژه نواحی کوهستانی یاد شده به شمار میرود. با برخورداری از قابلیتهای یاد شده و دانش بشر در تکنولوژی احداث قنات و آوردن آب از مسافتهای طولانی دامنه ارتفاعات تا دشتهای رسی حاصلخیز، در ادوار اسلامی بر شمار اجتماعات افزودهشده و شهرها و آبادیها گسترش چشمگیری یافته است.
شهر و قلعه منوجان که مورخین و جغرافیدانان از سدههای نخست اسلامی به بعد در منابع خود مکرر از آن یاد کردهاند به نظر میرسد در اواخر دوره تاریخی و اوایل اسلام نضج گرفته است.
قلعه منوجان بر انتهای شمالی رشتهکوه سنگی طویلی كه از مرکز شهر تا كوههای جنوبی و کوه تجدانو امتداد مییابد، سر برافراشته است. این قلعه در مرکز شهرکنونی منوجان واقع شده است. نکته قابلتوجه در طرح قلعهی منوجان بهرهگیری از شرایط طبیعی ارتفاعات و ناهمواریها به منظور ساختوساز است بهگونهای که در معماری این قلعه الگو و نظم هندسی مشخصی به چشم نمیخورد.
منوجان در دوران اسلامی
در منابع جغرافیای تاریخی سدههای نخست اسلامی، همواره از شهر منوجان یاد شده است و شماری از جغرافینویسان نظیر اصطخری، ابنحوقل و مقدسی به توصیف این شهر پرداختهاند. بیشتر منابع جغرافیای تاریخی سدههای نخست و حتی قرون میانی اسلامی از منوجان به عنوان یک منزلگاه یا شهری میانراهی واقع در مسیر راه تجاری بندر هرمز- جیرفت و کرمان یاد کردهاند.
مسالک و ممالک اثر ابواسحاق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری معروف به الکرخی است که در سالهای ۳۲۱-۳۱۸ هجری تألیف شده است. اصطخری از جغرافیدانان و نقشهکشان برجسته ایرانی در سده چهارم هجری قمری است. او مینویسد: گرمسیر کرمان بیش از سردسیر باشد که گرمسیر آن از حد هرمز بود تا مکران و تا حد پارس و حد سیرگان [سیرجان]؛ و در این میان هرمز و منوگان [منوجان] و جیرفت و کوههای کوچ [قفص] در گرمسیرات قرار دارند. اصطخری وقتی از شهرهای معروف نام میبرد، منوجان را در شمار شهرهای مشهور نواحی بین هرمز و جیرفت ذکر میکند.
محمد بن علی بن حوقل معروف به ابنحوقل، از جغرافیدانان قرن چهارم هجری قمری است که در کتاب خود به نام صورةالارض (المسالک و الممالک) به تشریح موقعیت جغرافیایی و اقلیمی هر یک از کشورها و شهرهای مهم عصر خود پرداخته است.
وی هنگامیکه شهرها و بنادر ساحلی را برمیشمرد، پس از ذکر سیراف، «سواحل هرمز» تا «پشت کرمان» را شرح میدهد. همچنین یادآور میشود که در منتهای خلیجفارس، هرمز قرار دارد. علاوه بر آن توضیح میدهد که منوجان در جنوب جیرفت واقع شده است (ابنحوقل، 1345: 78-76). ابنحوقل سرزمین کرمان را از نظر آبوهوایی به دو منطقه تقسیم میکند؛ قسمتهای جنوبی دارای آبوهوای گرمسیر که در مقایسه با نواحی سردسیر شمالی، وسعت بیشتری دارد و شهرهایی چون هرمز، منوجان، جیرفت، جبال قفص، ده بارست و… را شامل میشود (همان: 76).
کتاب حدودالعالم من المشرق الی المغرب از مؤلفی ناشناس در سدهی چهارم هجری (373 ق) تألیف شده و از نخستین کتابهای جغرافیا به زبان فارسی محسوب میشود. موضوع حدودالعالم در رابطه با شکل و موقعیت کرهی زمین، جغرافیای عمومی، بهویژه جغرافیای سرزمینهای اسلامی است.
بخشی از این کتاب به شهرهای ناحیهی کرمان اختصاصیافته که در آن از شهرهای جنوبی کرمان همانند ولاشگرد، کومین، بهروکان و منوجان نام میبرد و آنها را بهصورت شهرکهای خرد و بزرگ و جای بازرگانی معرفی میکند: «از این شهرها نیل و زیره و نیشکر خیزد و اینجا پانیذ کنند و طعامشان گاورس (ارزن) است. ایشان را خرما بسیار است و رسم ایشان چنان است که هر خرمایی از درخت بیفتد، خداوندان درخت برندارند و از آن درویشان است» (حدودالعالم، 1372: 367).
مقدسی در کتاب احسنالتقاسیم فی معرفه الاقالیم که از آثار ارزشمند وی در قرن چهارم هجری است، از موقعیت منوجان اطلاعات مفیدی ارائه میدهد: «منوقان: بصرهی کرمان است، آذوقهی خراسان از خرمای خوب و ارزان آنجا است… خود در دو سوی درهی خشک «کلان» جا دارد؛ یکی «کومین» و دیگری «زامان» نام دارد و مسجدی موسوم به مسجد سیان و قلعه بین این دو قسمت وجود دارد که قلعه با مسجد جامع همانند است. دوری آنها از دریا دو روز راه است»
(مقدسی، 1361: 689). توصیفی که مقدسی از وضعیت منوجان در قرن چهارم هجری دارد، به خوبی موقعیت تاریخی و جایگاه تجاری این شهر را مشخص میسازد. او همچنین مینویسد: جیرفت چهار دروازه و چهار راه به بم و سیرجان دارد. هرمز در یکفرسنگی دریا. باس و جگین دو شهرند در یک مرحله از دریا و منوقان: دوری آن از دریا دو روز راه است. امروزه قلعه هنوز پابرجاست ولی از بازار، کومین و زامان و مسجد جامع سیان خبری نیست.
کاوشهای علمی
باستانشناختی که توسط نگارنده این سطور در بخشهای قابلتوجهی از قلعه منوجان صورت گرفته است، هر چند کافی و کامل نیست، اما نکات ارزنده چندی را پیش روی ما قرار میدهد که در این نوشتار به طور مختصر به آن اشاره خواهد شد. تا پیش از انجام عملیات کاوش باستانشناختی و پیگردی قلعه منوجان به دلیل این که بخشهای عظیمی از حصار زیر انباشت سدههای متوالی آوار مدفون بود، شناخت ما نیز از قلعه منوجان بسیار ناقص بود؛ با انجام کاوشها، زوایای ناشناخته بسیاری آشکار شد. هر چند هنوز راه طولانی تا شناخت کامل ادوار تاریخی این اثر ارزشمند و شهر تاریخی منوجان پیش روی ماست. با انجام عملیات پیگردی ظرف مدت 18 ماه فعالیت مداوم، دورتادور حصار قلعه از زیر آوار سدهها برکشیده، آشکار و مورد شناسایی و نقشهبرداری قرار گرفت. همزمان با پیگردی و آواربرداری حصار، پژوهشهای باستانشناختی درون حصار قلعه با هدف شناخت هر چه بیشتر ادوار استقرار در قلعه منوجان آغاز شد. چنان که پیش از این اشاره شد، مورخین و جغرافی نویسان ایرانی و عرب در موارد متعدد به شهر منوجان و اهمیت جایگاه آن به دلیل واقع شدن در مسیر راه بزرگ کاروان رو تجاری دریای جنوب به جیرفت، کرمان و خراسان بزرگ و نزدیکی به دریا اشاره کردهاند؛ از همان سدههای نخست اسلامی منابع معتبر تاریخی و جغرافیایی به منوجان اشاره کردهاند.
در برخی منابع اشاره شده بود که منوجان شهری بینراهی به شمار می رفته است، اما اغلب مورخین و جغرافی نویسان چون: یعقوبی، ابن حوقل، اصطخری و کتاب ارزنده حدود العالم از منوجان به عنوان یکی از شهرهای مهم این ناحیه یاد کردهاند. همان طور که اشاره شد، مقدسی از موقعیت منوجان اطلاعات مفیدی ارائه میدهد: «منوقان: بصرهی کرمان است، آذوقهی خراسان از خرمای خوب و ارزان آنجا است». این جمله بیانگر اهمیت منوجان به لحاظ محصولات صنعتی و کشاورزی بوده است که آن را در ردیف بصره آن روز و انبار غله خراسان قرار داده است.
کاوشهای باستانشناسی صورت گرفته در قلعه منوجان، اسناد و مدارک قابلتوجهی از سدههای سوم و چهارم هجری را آشکار ساخته است که مُهر تأییدی است بر گفتههای مورخین و جغرافی نویسان. از این آثار میتوان به آثار معماری و یافتههای منقول باستانشناسی اشاره کرد. یافتههای باستانشناسی گواه و اسناد متقن و محکمی از منوجان کهن به شمار میرود که شواهدی از کارگاههای صنعتی چون سفالگری، فلزکاری و شیشهگری را آشکار ساخته است. نشانههای کافی و محکمی از وجود کورههای سفالگری به دست آمده است که منوجان در صنعت سفالگری بینیاز از پیرامون بوده است، اما همین شواهد دلالت بر ارتباط فرهنگی تجاری با مناطق دور و نزدیک دارد. طرح، نقش و فرم سفالهای به دست آمده در قلعه منوجان، از شباهت کامل و ارتباط فرهنگی با مناطق دوردستی چون گرگان، نیشابور درخراسان بزرگ و شهرهای آن روز سیرجان، جیرفت و نرماشیر در نواحی پیرامون دارد. افزون بر سفالگری، شواهد فراوانی از هنر شیشهگری و برپایی کارگاههای شیشهگری در دست است. وجود ظروف شیشهای دفرمه از تولید محلی آن حکایت دارد.
چنان که اشاره شد اسناد و مدارک چشمگیری در دست است که نشان از منوجان به عنوان یک شهر صنعتی دارد که همپای کشاورزی – که منابع تاریخی به آن اشاره کردهاند – به رشد و شکوفایی رسیده بود. دوره سلجوقی از دیگر ادوار پرفرازونشیب در تاریخ کرمان به شمار میرود و چنان که میدانیم حکام سلجوقی کرمان، جیرفت را مرکز زمستانی فرمانروایی خود قرار داده بودند و نواحی جنوبی کرمان آن روز موردتوجه بیشتری قرار داشت. «در سال 443 ه.ق ملکقاورد سلجوقی به جیرفت حمله کرد و مقاومت قوم کوفج را درهم شکست (افضلالدین کرمانی، 1356: 123). وی پس از شکست این طوایف و تسلط بر عمان و سواحل خلیجفارس، امنیت را در جیرفت حاکم کرد و این شهر را به عنوان پایتخت زمستانی خود برگزید؛ همچنین مسیر تجاری هرمز- جیرفت را بازسازی کرد و تسهیلاتی را برای کاروانیان و نظارت بر این مسیر ایجاد کرد که شامل ساخت کاروانسراها، رباطها، کاریزها و چاهها بود» (بارتولد، 1358: 162).
منوجان نیز بر پایهی کاوشهای باستانشناسی در این دوره به حیات خویش ادامه داده و همواره موردتوجه بوده است.
در سال 575 هجری قمری، غزها این منطقه را ویران کردند (محمد بن ابراهیم، 1343: 137). با حملهی اقوام موسوم به غَز و فروپاشی سلسلهی سلجوقیان کرمان در اواخر سدهی ششم هجری و همچنین تغییر راه تجاری بندر هرمز- جیرفت، رفتهرفته منوجان نیز جایگاه و موقعیت خود به عنوان یک شهر مهم ارتباطی را از دست داده، اما این شهر هیچگاه متروک و خالی از سکنه نشده است. از آنجا که منوجان از قابلیتهای فراوانی به لحاظ موقعیت استراتژیکی خود و بهویژه کشاورزی – که از آن به عنوان انبار غله خراسان یاد میشد- برخوردار بود مجدداً به احیا و باز زنده سازی خود پرداخته است. با حمله ترکمانان غَز در سده ششم هجری همسایه شمالی منوجان یعنی جیرفت به ویرانهای تبدیل شد و دیگر هیچگاه قد علم نکرد، اما جور و ستم حاکمان زمانه و حمله اقوام و قبایل بیگانه نتوانست منوجان را مدفون سازد. مارکوپولو، جهانگرد معروف ونیزی، در اواسط سدهی هفتم هجری از این منطقه عبور کرده است.
مینویسد «در آنسوی «کامدی»، منوجان ظاهر میشود که در دوران قرون وسطی «منوقان» خوانده شد و شهری بود مهم در پناه قلعهای، به آن «بصرهی کرمان» میگفتند. ظاهراً خراسان نیاز خود را به خرما از آنجا تأمین میکرد؛ شواهد به دست آمده از کاوشهای باستانشناسی صورت گرفته در قلعه منوجان دادههای ارزشمندی را پیش روی ما قرار میدهد که حاکی از حیات بیوقفه این شهر در سدههای هشتم و نهم هجری قمری (همزمان با دوره مغول و تیموری) است. مواد فرهنگی که اغلب در قالب ظروف و اشیا سفالین به دست آمده است از رونق و شکوفایی شهر حکایت دارد که مرکز تولید کالاهای صنعتی چون سفالگری و فلزکاری بوده است.
نتایج چشمگیری از معماری این دوره به دست آمده است که به نظر میرسد به مرمت، احیا و باز زنده سازی برج و باروهای آسیبدیده پرداخته و با اضافه نمودن فضاهای معماری به حیات خود و رونق اقتصاد کشاورزی، صنعتی و در نهایت بازرگانی پرداختهاند؛ چرا که مواد فرهنگی بیشماری از مشابهت طرحها، نقشها و فرمها در تزیین آرایههای سفالی حکایت دارد که در گستره وسیعی از ایران آن روز رواج داشته است و بدین ترتیب منوجان هر چند ممکن است به حیات پرفروغ خود در سدههای سوم و چهارم هجری قمری برنگشته اما به عنوان یکی از شهرهای سدههای هشتم و نهم هجری همواره مطرح است.
پایان دوره تیموری و آغاز دوره صفویه دوره بازگشت دوباره عمران، آبادی، امنیت راهها و رونق تجارت و بازرگانی است و کرمان و مناطق جنوبی کشور و بهویژه سواحل دریای جنوب و خلیجفارس از اهمیت چشمگیری در رونق تجارت و بازرگانی برخوردار میگردد. طبیعی است که منوجان نیز در این عصر موردتوجه بوده و مجدداً برج و باروی حصار مرمت و بازسازی میگردد. وزیری در جغرافیای خود به برپایی و رونق قلعه منوجان در دوره صفویه اشاره نموده است که بر حسب اتفاق ما نیز در کاوشهای باستانشناسی خود به گفتههای وزیری دست یافتیم. «قلعهی منوجان از قلاع محکمه و قدیمه است که در زمان ساسانیان ساختهشده و در بعضی از تواریخ نام این قلعه را دیدهام که سلاطین بعضی از مقصرین را به این قلعه میفرستادند. در سنهی 1230 هجری [1815 م] به حکم مرحوم ابراهیمخان ظهیرالدوله، حکمران کرمان توپی از آن قلعه به گواشیر آوردند به قدر توپهای 24 پوند، رنگ آن سیاه، در میدان توپخانه بر روی خاک انداخته بودند.
در سنهی 1257 که حبیباللهخان امیر توپخانه از دارالخلافه به جهت دفع فتنهی آقاخان محلاتی به کرمان آمد، آنجا بود. بعد گفتند به حکم امیر درشکسته که ذوب نمایند و اگر بشود توپ دیگر بریزند» (وزیری، 1376: 219). گفتنی است در کاوشهای باستانشناسی درون حصار قلعه شمار قابلتوجهی از گلولههای فلزی و سنگی توپ درون یک فضای معماری به دست آمد که با توجه به شواهد موجود چنین استنباط میشود که برای دفاع در مقابل متجاوزین و مهاجمان به کار می رفته است.
کاوشهای باستانشناسی در لایههای فوقانی منجر به به دست آمدن شواهد فراوان معماری و مواد فرهنگی از آخرین دورههای استقرار در قلعه منوجان دارد که بر پایهی نقش و فرم سفالهای موجود این دوره رونق چشمگیر، به دوره صفویه نسبت داده میشود. شمار فراوانی از سفالهای مشهور به سفال آبی سفید صفوی به دست آمده است که بر پایهی شواهد موجود، به نظر میرسد در مراکزی چون منوجان، کرمان و مشهد تولید میشده است (تصویر شماره 5) افزون بر این، شواهد محکمی از وجود ظروف ساخت چین معروف به ظروف سلادَن (تصویر شماره 6) در قلعه منوجان به دست آمده است که بر رونق تجارت و بازرگانی ایران و چین در دوره صفویه تأکید میکند و نکته در خور تأمل این که به نظر میرسد منوجان در این دوره تا حدودی به جایگاه و نقش خود در سدههای سوم و چهارم هجری قمری رسیده است.
شهری که بر سر راههای بزرگ کاروان رو تجارت و بازرگانی واقع شده بود و کالاها و اجناس از بنادر جنوب به مرکز ایران و ماوراءالنهر منتقل و در عوض کالاهای دیگری از همین راه برای صدور به بنادر میرسید.
سرپرسی سایکس، ژنرال و سیاح انگلیسی که در دههی اول قرن بیستم از قلعه منوجان دیدن کرده، در سفرنامهاش چنین مینویسد: «قلعهی منوجان با وجود آن که در این ایام رو به خرابی نهاده باز از قلاع مستحکم به شمار میرود؛ چون این قلعه در سرحد بشاگرد واقع گردیده بود، بلاشبهه خرابههای آن شاهد واقعیات متعدد و مهمی بوده است» (سایکس، 1336: 324).
بیشک پس از دوره صفویه قلعه منوجان شکوه و جلال گذشته خویش را نداشته است هر چند وجود سفالهای پس از صفویه در کاوشهای باستانشناختی قلعه منوجان گویای آن است که قلعه منوجان احتمالاً در ادوار افشاریه، زندیه و قاجاریه نیز حیات داشته است و به مرور رونق، شکوه و آبادانی گذشته خویش را از دست داده است. امروزه قلعه منوجان به عنوان ارزندهترین مجموعه تاریخی جنوب استان کرمان شمرده میشود که در محور جیرفت بندرعباس قرار دارد و در صورت پژوهش، مرمت و احیا میتواند سهم در خور توجهی در احیا و رونق اقتصاد گردشگری منطقه ایفا کند.
منابع
– ابراهیم، محمدبن ابراهیم، 1343، سلجوقیان و غز در کرمان، تألیف سده یازدهم هجری به کوشش باستانی پاریزی، انتشارات طهوری، تهران.
– ابنحوقل، 1345، «صوره الارض» ترجمه: جعفر شعار. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
– ابن خرداد به 1371، مسالک و الممالک (سده سوم هجری)، ترجمه سعید خاکوند، موسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل، تهران.
– اصطخری، ابواسحاق ابراهیم، 1368، مسالک الممالک. به اهتمام ایرج افشار سیستانی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران.
– افضلالدین کرمانی، ابوحامد احمد بن حامد، 1356، «عقد العلی للموقف الاعلی»، تصحیح: علیمحمد عابری نایینی، انتشارات روزبهان، تهران.
– افضلالدین کرمانی، 1373، «سلجوقیان و غز در کرمان»، تحریر محمدابراهیم خبیصی، تصحیح محمدابراهیم باستانی پاریزی، انتشارات کوروش، تهران.
– بارتولد، ویلادیمیر، 1358، «تذکره جغرافیای تاریخی ایران»، ترجمه: حمزه سردادور، انتشارات توس، چاپ دوم، تهران.
– پاتینجر (پاتینگر)، ستوران هنری، 1910، سفرنامه مسافرت سند و بلوچستان، لندن 1816، ترجمه شاهپور گودرزی، کتابفروشی دهخدا، 1348، تهران.
– چوبک، حمیده، 1383، «تسلسل فرهنگی جازموریان- شهر قدیم جیرفت در دوره اسلامی»، رساله دکتری باستانشناسی، به راهنمایی دکتر محمدیوسف کیانی، دانشگاه تربیت مدرس.
– حدود العالم من المغرب الی المشرق، 1372، به کوشش منوچهر ستوده، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
– دهخدا، علیاکبر،1377، «لغتنامه دهخدا»، زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، تهران.
– سایکس، سرپرسی، 1336، دوهزار میل در ایران، سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس، ترجمه حسین سعادت، چاپ، دوم، انتشارات کتابخانه این سینا، تهران.
– علیدادیسلیمانی، نادر و دیگران، 1391، «گزارش مرمت قلعه منوجان»، پایگاه میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری جیرفت. منتشرنشده.
– گنجی، محمدحسن و وثوقی، محمدباقر و دیگران، 1386، «وصف خلیجفارس در نقشههای تاریخی»، بنیاد ایرانشناسی، چاپ اول، تهران.
– لسترنج، گای، 1390، «جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی»، ترجمه محمد عرفان، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هشتم، تهران.
– مقدسی، ابوعبدالله محمد بن احمد، 1361، «احسن التقاسیم فی المعرفه الاقالیم»، ترجمه علی نقی منزوی، شرکت مؤلفان و مترجمان، جلد دوم، چاپ اول؛ چاپ دوم، 1385، انتشارات کومش، تهران.
– ناصری طهرانی، محبوبه، «بررسی باستانشناسی شهرستان منوجان»، گزارش منتشرنشده، اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان کرمان،1388
– وزیریکرمانی، احمدعلی خان، 1385، تاریخ کرمان، به تصحیح و تحشیه باستانی پاریزی، تهران، نشر علم.