موج‌های تکنولوژی آینده را شکل می‌دهند

رییس انجمن مدیران صنایع اصفهان و مدیرعامل شرکت ساخته‌های فلزی اصفهان

درحالی‌که پتانسیل زیادی برای استفاده هوشمندانه از منابع وجود دارد، چالش‌های مدیریتی و ساختاری فعلی مانع بهره‌وری مطلوب در منابع تولید شده است. حاشیه سود بسیاری از صنایع کشور به دلیل هزینه‌های بالا، بی‌ثباتی اقتصادی و مشکلات ساختاری کاهش یافته است و صنایع دانش‌بنیان در صورت دریافت حمایت بیشتر از پتانسیل بالایی برای افزایش حاشیه سود برخوردارند.
میترا عابدی رییس انجمن مدیران صنایع اصفهان و مدیرعامل شرکت ساخته‌های فلزی اصفهان همچنین می‌گوید که تصمیم‌گیری‌های امروز در زمینه سرمایه‌گذاری در فناوری و آموزش، مسیر نسبت ما با جهان آینده را تعیین می‌کند و نوآوری به‌عنوان موتور رشد اقتصادی نیازمند تغییرات اساسی در زیرساخت‌ها، فرهنگ‌سازمانی و سیاست‌گذاری‌هاست که با ایجاد محیطی حمایتی برای کسب‌وکارهای نوآور، تقویت همکاری‌های میان بخشی و سرمایه‌گذاری‌های هدفمند می‌توان چالش‌های موجود را به فرصت‌هایی برای رشد و توسعه صنایع ایران تبدیل کرد.

مهمترین چالشهای بخش تولید کشور چه هستند؟

برخی از مهم‌ترین چالش‌هایی که تولیدکنندگان کشور با آن‌ها مواجه هستند عبارتند از:

  1. عدم ثبات اقتصادی: نوسانات نرخ ارز، تورم بالا و بی‌ثباتی در قوانین اقتصادی، برنامه‌ریزی بلندمدت تولیدکنندگان را دشوار می‌کند،
  2. مشکلات تأمین مالی و سرمایهگذاری: محدودیت دسترسی به منابع مالی، بهره‌های بانکی بالا و کمبود سرمایه‌گذاری‌های جدید از موانع اصلی رشد تولید هستند،
  3. موانع اداری و بروکراسی پیچیده: فرآیندهای اداری پیچیده و زمان‌بر، تولیدکنندگان را درگیر مسائل غیرضروری می‌کند،
  4. کمبود مواد اولیه: به دلیل وابستگی به واردات یا ضعف در زنجیره تأمین داخلی، تولیدکنندگان با چالش‌های جدی در تأمین مواد اولیه مواجه‌اند،
  5. ضعف فناوری و نوآوری: استفاده از فناوری‌های قدیمی و عدم دسترسی به تکنولوژی‌های جدید، بهره‌وری و رقابت‌پذیری محصولات داخلی را کاهش می‌دهد،
  6. کمبود نیروی کار ماهر: عدم هماهنگی نظام آموزشی با نیازهای بازار کار باعث کمبود نیروهای متخصص در بخش تولید شده است،
  7. مشکلات زیرساختی: ضعف در زیرساخت‌های انرژی، حمل‌ونقل و ارتباطات، هزینه تولید را افزایش داده و بهره‌وری را کاهش می‌دهد.

حل این چالش‌ها نیازمند رویکردهای جامع در سیاست‌گذاری اقتصادی، حمایت از تولید داخلی و بهبود محیط کسب‌وکار است.

 

 چالشهای فرا بخشی در بخش تولید کشور نسبت به گذشته چقدر کمتر شده است؟

چالش‌های فرابخشی در بخش تولید کشور، مانند مسائل مرتبط با تأمین مواد اولیه، زیرساخت‌های انرژی، بی‌ثباتی سیاست‌گذاری‌ها و مشکلات نظام بانکی به‌طورکلی همچنان پابرجا هستند و در بسیاری از موارد کاهش نیافته‌اند.

اگرچه در برخی حوزه‌ها مانند بومی‌سازی فناوری و حمایت‌های محدود از صنایع دانش‌بنیان، پیشرفت‌هایی حاصل شده است، اما چالش‌هایی نظیر موارد زیر همچنان باقی است:

  1. ثبات اقتصادی و سیاستگذاری: بی‌ثباتی در قوانین مرتبط با مالیات، تعرفه‌ها و حمایت‌های دولتی هنوز از معضلات اصلی محسوب می‌شود،
  2. زیرساختهای انرژی و حملونقل: محدودیت تأمین برق و گاز در صنایع بزرگ همچنان یکی از مشکلات اساسی تولیدکنندگان است،
  3. دسترسی به منابع مالی: علی‌رغم برخی تلاش‌ها برای افزایش تسهیلات بانکی، بسیاری از واحدهای تولیدی همچنان با نرخ‌های بالای بهره و عدم دسترسی به اعتبارات کافی مواجه‌ هستند.

به‌طورکلی، کاهش چالش‌ها در بخش تولید نیازمند هماهنگی مؤثرتر میان دستگاه‌های مختلف و اجرای سیاست‌های بلندمدت است که هنوز به‌طور گسترده محقق نشده است.

 

 به نظر شما منابع تولید در کشورمان چقدر هوشمندانه به کار گرفته میشود؟

منابع تولید در کشور ما به دلیل وجود چالش‌های ساختاری، مدیریتی و زیرساختی اغلب به‌طور بهینه و هوشمندانه به کار گرفته نمی‌شود. موارد زیر نشان‌دهنده نقاط ضعف و فرصت‌های بهبود در این زمینه است:

نقاط ضعف در استفاده از منابع تولید:

  1. عدم بهرهوری بالا: بسیاری از صنایع از فناوری‌های قدیمی و فرآیندهای ناکارآمد استفاده می‌کنند که باعث هدر رفت منابع می‌شود،
  2. مدیریت نادرست منابع طبیعی: منابعی مانند آب، زمین کشاورزی و مواد معدنی به دلیل بهره‌برداری غیرپایدار و بدون برنامه‌ریزی، در معرض تخریب و کاهش قرار گرفته‌اند،
  3. نیروی انسانی: به دلیل عدم هماهنگی آموزش با نیازهای بازار کار، پتانسیل‌های نیروی انسانی کشور به‌طور کامل شکوفا نمی‌شود،
  4. انرژی: مصرف انرژی در بسیاری از بخش‌های صنعتی و خانگی بسیار بالاست و بهره‌وری انرژی در کشور پایین‌تر از استانداردهای جهانی است.

فرصتهایی برای استفاده هوشمندانهتر از منابع:

  1. بهکارگیری فناوریهای نوین: استفاده از هوش مصنوعی، اتوماسیون و فناوری‌های سبز می‌تواند بهره‌وری را افزایش دهد و منابع را هوشمندانه‌تر مدیریت کند،
  2. تقویت صنایع دانشبنیان: تمرکز بر تحقیق و توسعه و حمایت از کسب‌وکارهای نوآور می‌تواند بهره‌وری منابع را بهبود بخشد،
  3. اصلاح سیاستگذاریها: تنظیم سیاست‌های حمایتی و حذف مقررات غیرضروری می‌تواند به تخصیص بهینه‌تر منابع کمک کند.

نتیجهگیری:

در حالی که پتانسیل زیادی برای استفاده هوشمندانه از منابع در کشور وجود دارد، چالش‌های مدیریتی و ساختاری فعلی مانع بهره‌وری مطلوب شده است. با اصلاح این مشکلات می‌توان گامی بزرگ در جهت رشد اقتصادی پایدار و کارآمد برداشت.

 

 چه تحلیلی از حاشیه سود امروزهی صنایع و بویژه صنایع مهم کشور دارد؟

تحلیل حاشیه سود صنایع و بویژه صنایع مهم کشور نشان می‌دهد که این شاخص به دلیل عوامل داخلی و خارجی تحت‌فشار بوده و در بسیاری از صنایع کاهش‌یافته است. موارد زیر وضعیت و چالشهای حاشیه سود صنایع را روشنتر میکند:

  1. کاهش حاشیه سود در صنایع سنتی:
  • افزایش هزینههای تولید؛ افزایش قیمت مواد اولیه، انرژی، حمل‌ونقل و نیروی کار، بویژه در صنایعی مانند فولاد، سیمان و پتروشیمی باعث کاهش حاشیه سود شده است،
  • بیثباتی نرخ ارز؛ نوسانات نرخ ارز تأثیر مستقیمی بر هزینه‌های واردات مواد اولیه و صادرات محصولات داشته و سودآوری را دچار نوسان کرده است،
  • رقابتپذیری پایین؛ ضعف در فناوری و بهره‌وری پایین باعث شده صنایع داخلی نتوانند با رقبای خارجی در بازارهای جهانی رقابت کنند.
  1. حاشیه سود صنایع دانشبنیان و نوآور:
  • رشد نسبی؛ صنایع مرتبط با فناوری‌های نوین، داروسازی و خدمات فناوری اطلاعات به دلیل تقاضای بالا و ارزش‌افزوده بالا، حاشیه سود مطلوب‌تری نسبت به صنایع سنتی دارند،
  • چالش سرمایهگذاری؛ با این حال کمبود سرمایه‌گذاری کافی و حمایت‌های محدود باعث شده این صنایع به ظرفیت کامل خود نرسند.
  1. مشکلات نظام مالیاتی و تعرفهها:
  • فشار مالیاتی؛ سیستم مالیاتی ناکارآمد و شفافیت پایین باعث شده هزینه‌های مالیاتی برخی صنایع سنگین باشد،
  • تعرفههای گمرکی؛ سیاست‌های تعرفه‌ای نامنظم و متناقض، واردات برخی مواد اولیه را گران‌تر کرده و حاشیه سود صنایع وابسته به واردات را کاهش داده است.
  1. چشمانداز آینده:
  • اگرچه برخی صنایع مانند پتروشیمی، فولاد و خودروسازی به دلیل سهم بالای بازار داخلی یا صادرات، سودآور باقی مانده‌اند، اما برای پایداری سودآوری نیاز به اصلاحات ساختاری در موارد زیر است:
  • افزایش بهره‌وری از طریق فناوری‌های نوین،
  • ثبات اقتصادی و کاهش بی‌ثباتی نرخ ارز،
  • حمایت از صادرات با تسهیل فرآیندهای مرتبط.

نتیجهگیری:

در حال حاضر، حاشیه سود بسیاری از صنایع کشور به دلیل هزینه‌های بالا، بی‌ثباتی‌های اقتصادی و مشکلات ساختاری کاهش یافته است. صنایع دانش‌بنیان و با ارزش‌افزوده بالا در صورت دریافت حمایت بیشتر، پتانسیل بالایی برای افزایش حاشیه سود دارند.

 

 به نظر شما موجهای تکنولوژی در تغییر نسبت ما با جهان آینده چه وضعی را رقم خواهند زد؟

موج‌های تکنولوژی به‌عنوان نیروهای محرک اصلی تحول در جهان، نقش مهمی در تغییر نسبت ما با آینده ایفا می‌کنند. این موج‌ها می‌توانند هم فرصت‌هایی جدید برای پیشرفت فراهم کنند و هم چالش‌هایی جدید ایجاد کنند. وضعیت آینده در اثر این تغییرات به عوامل زیر بستگی دارد:

  1. افزایش وابستگی به فناوری
  • ارتباطات جهانیتر و سریعتر؛ فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی (AI)، اینترنت اشیا (IoT) و شبکه‌های 5G، تعاملات جهانی را تسریع کرده و فاصله‌ها را بی‌معنی می‌کنند. این امر باعث می‌شود کشورهای بیشتری بتوانند در زنجیره ارزش جهانی مشارکت کنند،
  • تعامل بیشتر با جهان؛ موج‌های تکنولوژی، صنایع را به سمت جهانی‌شدن بیشتر سوق می‌دهند. اگر کشور ما بتواند در این موج‌ها مشارکت کند، فرصت‌های بیشتری برای توسعه اقتصادی و افزایش رقابت‌پذیری ایجاد خواهد شد.
  1. تغییر ماهیت اقتصاد و کار
  • اقتصاد دانشمحور؛ آینده اقتصاد به سمت تمرکز بر نوآوری، خلاقیت و خدمات پیشرفته حرکت می‌کند. کشورهایی که سرمایه‌گذاری مناسبی در زیرساخت‌های فناوری و نیروی انسانی متخصص داشته باشند، در این اقتصاد جدید پیشرو خواهند بود،
  • تحول شغلی؛ هوش مصنوعی و رباتیک می‌توانند بسیاری از شغل‌های سنتی را حذف کنند، اما در عین حال شغل‌های جدیدی در زمینه فناوری و مدیریت داده ایجاد خواهند شد. این امر نیازمند بازنگری در نظام آموزشی و مهارت‌آموزی است.
  1. نوآوریهای چالشبرانگیز
  • تغییرات اجتماعی و اخلاقی؛ تکنولوژی‌های جدید، مثل ژنتیک و هوش مصنوعی، سؤالات اخلاقی پیچیده‌ای ایجاد می‌کنند. نحوه تعامل با این مسائل، نقش مهمی در تعیین جایگاه کشور در جهان آینده خواهد داشت،
  • شکاف دیجیتال؛ اگر سرمایه‌گذاری و دسترسی به فناوری به‌طور عادلانه توزیع نشود، شکاف‌های طبقاتی و اجتماعی عمیق‌تر خواهد شد.
  1. نقش ایران در موجهای تکنولوژی
  • فرصتها؛ ایران با داشتن نیروی انسانی تحصیل‌کرده و دسترسی به منابع طبیعی می‌تواند از این موج‌ها برای توسعه صنایع نوین مانند فناوری نانو، هوش مصنوعی و انرژی‌های تجدیدپذیر استفاده کند،
  • چالشها؛ اما برای بهره‌برداری مؤثر، نیاز به اصلاح زیرساخت‌های اقتصادی، بهبود قوانین مالکیت فکری و تسهیل تعاملات بین‌المللی وجود دارد.

نتیجهگیری

موج‌های تکنولوژی به‌طور اجتناب‌ناپذیری آینده را شکل می‌دهند. نحوه استفاده از این فناوری‌ها تعیین می‌کند که آیا کشورمان به بخشی از جهان پیشرو تبدیل می‌شود یا به دلیل عدم آمادگی، نقش محدودی در آینده جهانی خواهد داشت. تصمیم‌گیری‌های امروز در زمینه سرمایه‌گذاری در فناوری و آموزش، مسیر نسبت ما با جهان آینده را تعیین خواهد کرد.

 

 در مورد الزامات رشد صنعتی در سطح نوظهور صنعتی چه توضیحاتی را ارائه میکنید؟

رشد صنعتی در سطح نوظهور صنعتی به معنای گذار از یک اقتصاد وابسته به صنایع سنتی و تولیدات اولیه به صنعتی پیشرفته، رقابت‌پذیر و مبتنی بر فناوری است. دستیابی به این مرحله مستلزم رعایت الزامات و ایجاد زیرساخت‌های خاصی است که به‌طورکلی در دسته‌های زیر قابل‌بررسی هستند:

رشد صنعتی در سطح نوظهور نیازمند رعایت الزامات زیر است:

  1. زیرساختها؛ توسعه حمل‌ونقل، انرژی پایدار، فناوری‌های پیشرفته و زیرساخت‌های دیجیتال،
  2. سیاستگذاری؛ تدوین استراتژی‌های صنعتی بلندمدت، کاهش بوروکراسی و حمایت از صنایع نوپا،
  3. سرمایه انسانی؛ آموزش نیروی متخصص، جلوگیری از مهاجرت نخبگان و تقویت مدیریت صنعتی،
  4. تأمین مالی؛ تسهیل دسترسی به منابع مالی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی و تقویت بازار سرمایه،
  5. نوآوری و R&D؛ سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه، بومی‌سازی فناوری و همکاری دانشگاه و صنعت،
  6. جهانیسازی؛ افزایش رقابت‌پذیری، تقویت صادرات و ورود به زنجیره ارزش جهانی،
  7. پایداری؛ توسعه صنایع سبز، انرژی‌های تجدیدپذیر و مدیریت پسماند،
  8. فرهنگ نوآوری؛ تشویق کارآفرینی و تغییر نگرش به نوآوری و پذیرش ریسک.

این الزامات پایه‌های صنعتی شدن پایدار و رقابت‌پذیر را فراهم می‌کند.

 

 چالشهای نوآوری در صنایع ایران و رویکردهای متناسب در جهت رفع این چالشها چه هستند؟

نوآوری در صنایع ایران با چالش‌های متعددی مواجه است که این چالش‌ها عمدتاً ریشه در ساختارهای اقتصادی، مدیریتی، فرهنگی و زیرساختی دارند. در ادامه به چالش‌های اصلی نوآوری در صنایع ایران و رویکردهای مناسب برای رفع آن‌ها پرداخته می‌شود:

چالش‌های نوآوری در صنایع ایران

  1. ضعف در تحقیق و توسعه (R&D):
  • مسئله؛ درصد کمی از درآمد صنایع صرف تحقیق و توسعه می‌شود که نشان‌دهنده ضعف ساختارهای نوآوری است،
  • ریشهها؛ نبود حمایت مالی، کمبود سرمایه‌گذاری خطرپذیر (VC) و عدم توجه به همکاری دانشگاه‌ها و صنایع.
  1. محیط کسبوکار نامساعد:
  • مسئله؛ بی‌ثباتی اقتصادی، قوانین پیچیده و تغییرات مداوم سیاست‌ها مانع نوآوری می‌شود،
  • ریشهها؛ ضعف در برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و سیاست‌گذاری‌های غیرشفاف.
  1. عدمحمایت از کسبوکارهای دانشبنیان:
  • مسئله؛ استارتاپ‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان به دلیل کمبود حمایت مالی و زیرساختی نمی‌توانند به مرحله بلوغ برسند،
  • ریشهها؛ نبود اکوسیستم مناسب برای رشد این کسب‌وکارها.
  1. فرهنگسازمانی محافظهکار:
  • مسئله؛ در بسیاری از صنایع، فرهنگ مقاومت در برابر تغییر و ریسک‌پذیری پایین مانع از پذیرش نوآوری است،
  • ریشهها؛ تمرکز بر تولیدات سنتی و عدم آگاهی از مزایای نوآوری.
  1. کمبود نیروی متخصص:
  • مسئله؛ مهاجرت نیروی انسانی نخبه (فرار مغزها) و عدم تطابق نظام آموزشی با نیازهای صنعتی،
  • ریشهها؛ ضعف در ایجاد انگیزه برای ماندگاری متخصصان و فاصله میان آموزش و صنعت.
  1. مشکلات زیرساختی:
  • مسئله؛ دسترسی محدود به فناوری‌های نوین، اینترنت پرسرعت و تجهیزات مدرن،
  • ریشهها؛ عدم سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های فناورانه.

رویکردهای متناسب برای رفع چالشها

  1. تقویت سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه:
  • ارائه مشوق‌های مالیاتی برای شرکت‌هایی که در R&D سرمایه‌گذاری می‌کنند،
  • ایجاد صندوق‌های حمایتی برای پژوهش‌های کاربردی و فناوری‌محور.
  1. بهبود محیط کسبوکار:
  • کاهش بوروکراسی و تسهیل فرآیندهای اداری مرتبط با ثبت اختراعات و حمایت از مالکیت فکری،
  • ایجاد ثبات اقتصادی و شفافیت در سیاست‌گذاری‌ها.
  1. حمایت از کسبوکارهای دانشبنیان:
  • تسهیل دسترسی استارتاپ‌ها به منابع مالی از طریق گسترش صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر،
  • ایجاد شتاب‌دهنده‌ها و مراکز نوآوری در کنار دانشگاه‌ها و مناطق صنعتی.
  1. ترویج فرهنگ نوآوری:
  • آموزش مدیران صنایع در زمینه اهمیت نوآوری و مزایای آن،
  • تشویق به ایجاد فرهنگ‌سازمانی باز و پذیرای تغییر.
  1. ارتباط دانشگاه و صنعت:
  • تعریف پروژه‌های مشترک میان دانشگاه‌ها و صنایع برای حل چالش‌های واقعی.
  • طراحی دوره‌های آموزشی و مهارتی متناسب با نیازهای صنعتی،
  1. بهبود زیرساختها:
  • سرمایه‌گذاری در ارتقای شبکه‌های ارتباطی، اینترنت و دسترسی به فناوری‌های پیشرفته،
  • تقویت صنایع زیربنایی نظیر انرژی و حمل‌ونقل که پایه نوآوری صنعتی هستند.

نتیجهگیری

نوآوری به‌عنوان موتور رشد اقتصادی نیازمند تغییرات اساسی در زیرساخت‌ها، فرهنگ‌سازمانی و سیاست‌گذاری‌ها است. با ایجاد محیطی حمایتی برای کسب‌وکارهای نوآور، تقویت همکاری‌های میان‌بخشی و سرمایه‌گذاری‌های هدفمند، می‌توان چالش‌های موجود را به فرصت‌هایی برای رشد و توسعه صنایع ایران تبدیل کرد.

 

 در آخر؟

ایران برای این‌که بتواند از چالش‌های کنونی عبور کند و جایگاه خود را در جهان آینده تثبیت کند، باید رویکردی چندجانبه اتخاذ نماید. این رویکرد شامل اصلاح ساختارهای اقتصادی، بهبود زیرساخت‌ها، حمایت از نوآوری، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های جدید و ترویج فرهنگ نوآوری است. با اتخاذ این اقدامات، کشور می‌تواند به یک بازیگر پیشرو در زنجیره ارزش جهانی تبدیل شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *