مقایسه چرخه بازدهی در نظام آموزشی ایران و جهان

دکتر مرتضی ذره‌پرور تالی

عضو هیئت‌علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان

چنانچه توسعه را صدر اهداف و اولویت‌های ملی هر دولت – ملت بتوان در نظر گرفت، تربیت نیروی انسانی مجرب و متخصص یا همان سرمایه انسانی ماهر، شرط اساسی هر برنامه توسعه محسوب شده و نظام آموزشی در هر جامعه، بسترساز تربیت این سرمایه انسانی به شمار می‌رود؛ بنابراین، توفیق در ارتقاء جایگاه نظام آموزشی در هر جامعه، با غنای سرمایه انسانی، منجر به رشد کیفی و توسعه همه‌جانبه متوازن و پایدار شده و سلامت و سعادت ملت‌ها را در بلندمدت، تضمین خواهد کرد.

سرمایه‌گذاری دولت‌ها در بخش آموزش‌وپرورش و تحصیلات دانشگاهی، به موازات تربیت سرمایه‌های انسانی، اصولاً با هدف بازگشت سرمایه و تزریق تجارب نخبگان بر ساختار و بافت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی صورت می‌پذیرد و قطع این رابطه دوسویه و دینامیزم تربیت سرمایه انسانی با تزریق تجارت، منجر به هدر رفت سرمایه و تأخیر در فرآیند توسعه پایدار و همه‌جانبه خواهد شد.

تحول نظام آموزشی در ایران

هرچند که رشد نهادهای اولیه آموزشی تخصصی در ایران، به گواه اغلب اسناد موجود، به دوره قاجار و ‌بویژه تأثیرات دارالفنون توسط امیرکبیر و اعزام محصلین به خارج از کشور بازمی‌گردد و سابقه تاریخی آن به دهه 1260 هجری و مجاهدت‌های میرزا تقی‌خان فراهانی در عهد ناصری؛ اما رشد کمی و کیفی نظام آموزشی در ایران، عمدتاً با نهضت موسوم به نوسازی یا مدرنیزاسیون در دوران پهلوی اول و دوم، با الهام از سبک آموزش جوامع صنعتی و پس از آن، تحولات عمیق در پارادایم فکری متأثر از سبک زندگی ایرانی – اسلامی، با انقلاب اسلامی و دگرگونی در الگوهای تربیتی بر اساس شعار تخصص در کنار تعهد، تعریف و شناسایی می‌شود.

فصل نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان- نشریه سپهر اقتصاد- مقایسه چرخه بازدهی در نظام آموزشی ایران و جهان- آقای مرتضی ذره پرور

دستاوردهای نظام آموزشی ایران پس از انقلاب اسلامی

اگرچه بسیاری از پژوهشگران حوزه آموزش، تحولات بنیادین در حوزه نظام آموزشی ایران پس از انقلاب اسلامی را متأثر از جایگزینی انگاره موسوم به «بازگشت به خویشتن» و سبک زندگی ایرانی – اسلامی به جای الگوی آموزش توسعه مدار همانند جوامع غربی ارزیابی می‌کنند، لکن اغلب بر این امر متفق‌القول هستند که گام‌های نخستین در رشد نظام آموزشی و فراگیر شدن سطح سواد عمومی در ایران توسط نهضت سوادآموزی برداشته شده است. 

نگاهی به شاخص سوادآموزی عمومی در ایران در فاصله سال‌های دهه 1350 تا 1400 به روشنی رشد معیارهای قابل سنجش را در عرصه نظام آموزشی ایران نشان می‌دهد. درحالی‌که سطح سواد عمومی در سال 1350 به حدود 30 درصد بالغ شده و در سال 1400 به بیش از 92 درصد، رشد کمی و توفیق در گسترش سوادآموزی در جامعه غیرقابل‌انکار است. جدول شماره (1)، رشد شاخص سطح سواد در ایران، طی پنج دهه گذشته را به روشنی نشان می‌دهد:

 

از سوی دیگر، رشد قابل‌توجه آمار دانش آموزان نخبه و مدال‌آوران المپیادهای دانش‌آموزی و دانشجویی ایران در عرصه بین‌المللی، طی دهه‌های اخیر، شاهد و گواه دیگری است بر رشد و تحول مثبت نظام آموزشی ایران در سطح جهانی. نگاهی به جدول شماره (2)، رشد شاخص صعودی تربیت نخبگان و سهم جوایز و مدال‌های کسب شده در این زمینه را آشکارا نشان می‌دهد.

فصل نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان- نشریه سپهر اقتصاد- مقایسه چرخه بازدهی در نظام آموزشی ایران و جهان- آقای مرتضی ذره پرور
جدول شماره (1): رشد شاخص سطح سواد در ایران (طی پنج دهه گذشته)
فصل نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان- نشریه سپهر اقتصاد- مقایسه چرخه بازدهی در نظام آموزشی ایران و جهان- آقای مرتضی ذره پرور
جدول شماره (2): رشد شاخص صعودی تربیت نخبگان و سهم جوایز و مدال‌های کسب شده در این زمینه

افزایش تعداد مدارس فعال، از رقم 752 مدرسه در سال 1350 به 8929 مدرسه فعال (دائمی) در سال 1400، رشد واحدهای علمی – دانشگاهی، از رقم 32 در سال 1350 به 2482 واحد دانشگاهی در سال 1400، افزایش سهم سرمایه‌گذاری‌های مردمی در ساخت و احداث مراکز علمی – آموزشی و مدارس خصوصی – غیرانتفاعی از رقم یک‌صد میلیون تومان در سال 1355 به بیش از پنجاه میلیارد تومان در سال 1400 و نرخ ده برابری مشارکت مردمی در این بازه زمانی تنها چند شاخص کمی قابل ذکر در تأیید رشد شاخص‌های نظام آموزشی ایران در دهه‌های اخیر است. (6)

نگاهی به جدول شماره (3) که به مقایسه جایگاه کشورهای مسلمان در عرصه «نرخ تولید علم» می‌پردازد، توفیق نظام آموزشی آکادمیک ایران در بین جوامع مسلمان از حیث رشد تولیدات علمی را نشان می‌دهد:

 

 بر اساس جدول شماره (3)، ایران در کنار ترکیه، مصر، عربستان، امارات، مالزی، از بالاترین نرخ تولیدات علمی در بین جوامع مسلمان برخوردار بوده است و در مقیاس جهانی، در بین 20 کشور برتر جهان از نظر تولید علم قرار دارد.

چرخه بازدهی نظام آموزشی در ایران

علی‌رغم وجود شاخص‌های کمی مثبت در زمینه رشد و تحول نظام آموزشی در ایران که به نمونه‌هایی از این شاخص‌ها اشاره شد، شاید بتوان عمده‌ترین چالش‌ها و کمبودها در دینامیزم رابطه دوسویه تربیت و کارایی را در سه محور زیر دسته‌بندی نمود: 1- شاخص سرمایه‌گذاری در تربیت نیروی آموزشی متخصص، 2- شاخص تطبیق‌پذیری تخصص فارغ‌التحصیلان و مشاغل بالفعل آنان در سطح جامعه، 3- نرخ ماندگاری نخبگان و بازتولید سرمایه انسانی در عرصه تقویت نظام آموزشی.

تمرکز بر سه شاخص کلیدی فوق‌الذکر و مقایسه آمارها و شاخص‌های این سه محور مهم که امروز از مهم‌ترین شاخص‌های حوزه آموزش در جوامع توسعه‌یافته و حتی جوامع درحال‌توسعه است نشان می‌دهد که چرا ایران، با وجود افزایش سهم سرمایه‌گذاری در حوزه آموزشی خود، نتوانسته در خصوص تحول آموزش کیفی همگام با رشد شاخص‌های کمی پیش رود و در این راستا، با تنگناها و چالش‌های ساختاری متعدد روبه‌رو گردد:

1- شاخص حجم سرمایه‌گذاری در تربیت نیروی متخصص و سرمایه انسانی

درحالی‌که مطابق آمار ارائه شده توسط دفتر علمی آموزشی فرهنگی ملل متحد – یونسکو در خصوص سرانه سهم بودجه اختصاص یافته به هر دانش‌آموز در سال 2022 میلادی، عددی معادل 9 هزار دلار (برای هر فرد دانش‌آموز) به‌عنوان شاخص میانگین جهانی در رقم ردیف بودجه آموزش‌وپرورش در نظر گرفته شده، این رقم در بودجه سال جاری 1401 ایران معادل تنها 300 دلار بوده و بر اساس لایحه بودجه ارائه شده توسط دولت فعلی برای سال 1402 نیز همین رقم 300 دلار به‌عنوان سرانه بودجه هر دانش‌آموز در ایران در نظر گرفته شده است. نگاهی به جدول شماره (4) تفاوت معنی‌دار سهم سرانه دانش‌آموزی در ایران با کشورهای درحال‌توسعه رقیب و جوامع توسعه‌یافته را به‌روشنی نشان داده که تبعات کاهش حجم سرمایه‌گذاری در عرصه آموزشی مورد اشاره در عدم تحقق توسعه پایدار غیرقابل‌انکار است.

این شاخص به‌ویژه از آن جهت جلب توجه می‌کند که ایران به لحاظ شاخص توسعه‌یافتگی و قابلیت‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی خود در زمره جوامع درحال‌توسعه محسوب می‌شود، اما سهم سرانه بودجه دانش‌آموزی آن هم ردیف با جوامع توسعه‌نیافته، برنامه‌ریزی ‌شده است!

هرچند، این امر می‌تواند ناشی از مشکلات کسری بودجه یا متغیرهای بیرونی تأثیرگذار مانند نقش تحریم‌های بین‌المللی باشد، اما نهایتاً تأثیر خود را بر حوزه آموزش خواهد گذارد و به‌عنوان یک چالش مهم در توسعه آموزشی ایران رخ خواهد نمود.

فصل نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان- نشریه سپهر اقتصاد- مقایسه چرخه بازدهی در نظام آموزشی ایران و جهان- آقای مرتضی ذره پرور
جدول شماره (3): مقایسه نرخ تولید علم در جهان اسلام - یونسکو سال 2022 میلادی

2- شاخص تطبیق‌پذیری تخصص فارغ‌التحصیلان و مشاغل بالفعل آنان در سطح جامعه

وجود رابطه منطقی بین نوع تخصص دانش آموزان و دانشجویان از یک‌سو با نوع مشاغل با فعل آنان در سطوح بازار کار، یکی دیگر از شاخص‌های نوین حوزه آموزش و مبنایی مهم و معنی‌دار در طبقه‌بندی سطح کارایی نظام‌های آموزشی در مقیاس بین‌المللی است. نگاهی به جدول شماره (5)، مقیاس تطبیق‌پذیری تخصص – مشاغل فارغ‌التحصیلان این تفاوت را به‌خوبی نشان می‌دهد:

مقایسه شاخص تطبیق‌پذیری تخصصی- مشاغل نشان می‌دهد که کمتر از نیمی از فارغ‌التحصیلان در نظام آموزشی ایران، عملاً وارد بازار کاری شده‌اند که با نوع آموزش، مهارت و تخصص اکتسابی آن‌ها ارتباط منطقی داشته است! این در حالی است که شاخص تطبیق‌پذیری مذکور درمورد کشورهای هم ردیف ایران (به لحاظ شاخص توسعه‌یافتگی) عددی قریب به دو برابر است! شاخص تطبیق‌پذیری درمورد کشور ترکیه عدد 72 درصد، مصر 70 درصد، عربستان سعودی 68 درصد امارت متحده عربی 75 درصد کره جنوبی 77 درصد نمونه‌هایی از شاخص‌های اعلامی در این حوزه محسوب می‌شوند. اشتغال به مشاغلی که ارتباط منطقی با نحوه آموزش و تخصص فرد ندارند به میزان قابل‌توجهی سطح کارایی و انگیزش فرد را کاهش داده و به‌عنوان یک چالش در زمینه آموزش و رشد کیفی نیروی کار عمل خواهد کرد.

فصل نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان- نشریه سپهر اقتصاد- مقایسه چرخه بازدهی در نظام آموزشی ایران و جهان- آقای مرتضی ذره پرور
جدول شماره (4): سهم سرانه دانش‌آموزی در ایران با کشورهای در حال توسعه رقیب و جوامع توسعه یافته
فصل نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان- نشریه سپهر اقتصاد- مقایسه چرخه بازدهی در نظام آموزشی ایران و جهان- آقای مرتضی ذره پرور
جدول شماره (5): مقیاس تطبیق‌پذیری تخصص - مشاغل فارغ‌التحصیلان

3- نرخ بازتولید سرمایه انسانی – ثبات نخبگان (شاخص مهاجرفرستی – مهاجرپذیری)

ماندگاری «سرمایه‌های اجتماعی» از پیش‌شرط‌های توسعه پایدار، همواره مورد توجه صاحب‌نظران حوزه آموزش بوده و توانایی هر جامعه در حفظ و ماندگاری ظرفیت‌ها و استعدادهایش، نقش غیرقابل‌انکاری در حفظ دستاوردهای آن جامعه خواهد داشت.

از دیدگاه تالکوت پارسونز، جامعه‌شناس کارکردگرای آمریکایی قرن بیستم میلادی، کارکرد «حفظ الگوها» یکی از چهار کارکرد اساسی به‌عنوان عوامل ثبات و رشد هر جامعه عمل می‌کند. از نظر او کارکردهای انطباق، دستیابی به هدف، انسجام و حفظ الگوها عوامل موفقیت نظام‌های اجتماعی هستند. 

مطابق آمار ارائه شده توسط مرکز امور اقتصادی – اجتماعی سازمان ملل متحد و بانک جهانی، سهم ایران از کل جمعیت مهاجران جهان از فاصله سال 1980 میلادی تاکنون، هرسال بدون استثناء همواره رو به افزایش بوده و روند مهاجر فرستی از جمله در زمینه مهاجرت نخبگان و نیروهای ماهر آموزش دیده، همواره شیب صعودی معنی‌داری را طی کرده که منجر به ناهم­طرازی تخصص در مقیاس داخلی شده و به‌عنوان مانعی در راستای دسترسی به نیروهای متخصص و نخبه عمل کرده است. نگاهی به جدول شماره (6)، روند مهاجرفرستی جمعیت ایران را به‌وضوح نشان می‌دهد:

 

نکته معنی‌دار در جدول شماره (6)، روند هشدارآمیز مهاجرات از ایران به جهان، به‌صورت مستمر، از سال 1990 میلادی تاکنون است و آمار در هر دهه با روند افزایشی مواجه بوده است.

نرخ خام مهاجرات از 54 درصد در دهه 1990 به بیش از 72 درصد در سال 2020 میلادی افزایش‌یافته و با عنایت به اینکه، اغلب مهاجرین از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی با تحصیلات عالی بوده‌اند، این روند رو به تزاید مهاجرفرستی موجبات خروج سرمایه‌های اقتصادی، علمی و آموزشی را سال به سال به تناوب دامن زده است!

در بین انواع مهاجرت‌های ذکر شده، بالاترین تقاضای مهاجرتی مربوط به درخواست‌های ویزای تحصیلی بوده و این رقم در سال 2020 میلادی به میزان 22 برابر افزایش یافته است. این در حالی است که درخواست صدور ویزاهای کاری برای ایرانیان در همین بازه زمانی 17 درصد، درخواست ویزای خانوادگی 14 درصد و ویزاهای توریستی تنها 4 درصد افزایش یافته است. این امر روند مهاجرفرستی نخبگان و خروج سرمایه‌های علمی از کشور را به‌وضوح اثبات می‌نماید.

فصل نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان- نشریه سپهر اقتصاد- مقایسه چرخه بازدهی در نظام آموزشی ایران و جهان- آقای مرتضی ذره پرور
جدول شماره (6): روند مهاجرفرستی جمعیت ایران

در مجموع، می‌توان نتیجه گرفت، اگرچه نظام آموزشی ایران در عرصه رشد شاخص‌های کمی و توسعه سرانه آموزشی و گسترش مراکز دانشگاهی و غیره، توفیق‌های قابل توجهی را تجربه کرده، اما با در نظر گرفتن شاخص‌های کیفی (مقیاس‌های سه‌گانه مورد اشاره) هنوز راه زیادی برای معکوس کردن روند مهاجرت نخبگان و حفظ نیروهای کارآمد و سرمایه‌های انسانی و اجتماعی پیش رو دارد و توجه به این شاخص‌های کیفی تأثیرگذار در کنار حفظ روند مثبت شاخص‌های کمی و افزایش حجم سرمایه‌گذاری در خصوص سرانه آموزشی و نگاه استراتژیک به مقوله آموزش، زمینه نیل به توسعه همه‌جانبه، موزون و پایدار را برای ایران فراهم خواهد کرد.

باز تعریف استراتژی و رهیافت آموزش در ایران که از آن به «اعمال دموکراسی در آموزش‌وپرورش» یاد می‌شود، توزیع عادلانه امکانات آموزشی در نقاط محروم و کم برخوردار، تقویت مشاوره و راهنمایی تحصیلی تخصصی و روشمند در حوزه انتخاب رشته دانش‌آموزی و دانشجویی، تقویت آموزش ضمن کار با هدف پیوند زدن تئوری با عمل و به‌طور کلی ایجاد تحول در نظام آموزشی، همگام با تغییرات شتابان «سبک زندگی» جوانان در جامعه‌ای که به سرعت در حال گذار از سنت به مدرنتیه است از جمله راهکارهای زیرساختی برون‌رفت از چالش‌ها و تنگناهای نظام آموزشی در ایران به شمار می‌آید. (12) تنها با عملیاتی کردن راهکارها و ایجاد موازنه مثبت بین آموزش کمی و کیفی است که می‌توان روند خطیر شتابان مهاجرت نخبگان را ابتدا کند و سپس معکوس کرده و سرمایه انسانی و اجتماعی کافی جهت نیل به توسعه پایدار در ایران را فراهم آورد.

فصل نامه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کرمان- نشریه سپهر اقتصاد- مقایسه چرخه بازدهی در نظام آموزشی ایران و جهان- آقای مرتضی ذره پرور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *