محمدرضا وحیدی
معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی سازمان مدیریت و برنامهریزی استان کرمان
مریم رنجبر
کارشناس مسئول سازمان مدیریت و برنامهریزی استان کرمان
چکیده
توسعه هر کشور مرهون حفظ سرمایههای انسانی آن کشور است. امروزه مهاجرت به عنوان پدیده زیانبار اقتصادی مطرح میشود و در این بین مهاجرت افراد تحصیلکرده و متخصص از کشورهای کمتر توسعهیافته به کشورهای صنعتی پیشرفته همواره آثار زیانبار اقتصادی، علمی، فرهنگی و اجتماعی برای این کشورها به جای گذاشته است که تبعات این امر، روند توسعه را به ویژه در بین کشورهای در حال توسعه کاهش میدهد. لذا شناخت دلایل مهاجرت و بررسی وضعیت موجود آن در بین تحصیلکردگان میتواند دولت را در سیاستگذاری مناسب جهت حفظ سرمایه انسانی کشور یاری دهد. در این مقاله بهمرور وضعیت موجود و دلایل مهاجرت از کشور ایران پرداخته شده است.
مقدمه
توسعه را میتوان از جمله اهداف ملی مهم در سطوح مختلف سیاسی و حتی بینالمللی دانست. بر همین اساس است که دستیابی به توسعه هم در برنامههای ملی نقش پررنگی داشته و هم از سال 2000 میلادی به عنوان یکی از جدیترین دستور کارهای سازمانهای بینالمللی همچون سازمان ملل مطرح بوده است. یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر توسعه، سرمایه انسانی هر کشوری است. سرمایههای انسانی بدون شک یکی از اصلیترین داراییهای کشور محسوب شده و توسعه این داراییها و بکارگیری بهینه آن در توسعه، در سیاستهای کلی و همچنین نقشه جامع علمی کشور مورد تأکید قرار گرفته است. از سوی دیگر با افزایش ارتباطات انسانی بین جوامع، پدیده مهاجرت سرمایههای انسانی نیز به عنوان یکی از مهمترین موضوعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بینالمللی مطرح میشودکه میتوان آن را از جمله مهمترین روندهای صعودی در حوزه بینالمللی دانست (شیرخانی و بایزیدی، 1399). به طوری که آمارهای بینالمللی نشان میدهد مهاجرت پدیدهای جهانی و در حال رشد است. این پدیده بهخصوص در بین کشورهای جهان سوم از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چراکه این کشورها در فرآیند جریان بینالمللی سرمایه انسانی، سرمایههای بیشتری را از دست داده و معمولاً توسعه آنها تحت تأثیر این پدیده، کند میشود. بر اساس دیدگاه اکثر صاحبنظران، سرمایه انسانی زیربنای اصلی پیشرفت علمی ، فناوری و اقتصادی هر جامعه است و مدیریت اثربخش و بهرهور این سرمایه به یکی از دغدغههای خبرگان عملی و سیاستگذاران تبدیل شده است (سالنامه مهاجرتی ایران، 1399). با توجه به اهمیت موضوع توسعه و تأثیر مهاجرت بر آن در این مقاله به مرور تعاریف سرمایه انسانی و مهاجرت و نقش آنها در توسعه پرداخته میشود.
تعریف و مفهوم سرمایه انسانی
به عقیده کارتیک و باسک، سرمایه انسانی از استعدادی ذاتی برخوردار است که میتواند هم خود را دگرگون کند و هم به دگرگونی یا تعدیل سایر نهادهها منجر شود و همین ویژگی است که به پویایی همیشگی اقتصاد خواهد انجامید. سرمایه انسانی به دانش، تحصیلات، شایستگیهای کاری و ارزیابیهای روانسنجی اشاره دارد (سایت نیپنا،1396).
نقش سرمایه انسانی در توسعه
بررسی تاریخ توسعه کشورهای پیشرفته نشان میدهد، سرمایه انسانی نقش مهمی در فرآیند پیشرفت آنها بر عهده داشته و یقیناً جامعه صنعتی، توسعه اقتصادی و پیشرفت تکنولوژیکی خود را مرهون وجود سرمایه انسانی میداند. ملل در حال توسعه نیز جهت گذار از عقبماندگی و رسیدن به مراحلی از توسعه، ناگزیر از تقبل هزینه در ایجاد سرمایه انسانی و توسعه دانش فنی به منظور مشابهسازی تکنولوژی وارداتی، تطبیق و ارتقای سطح افزار فنی وارداتی و سایر اجزای تکنولوژی در جوامع خود هستند بنابراین انتقال و توسعه تکنولوژی، در گرو منابع و سرمایه انسانی موردنیاز است و جوامع توسعهنیافته به منظور بسط فعالیتهای اقتصادی چارهای جز اهمیت به محوری کردن تولید و تشکیل سرمایه ذخایر انسانی موردنیاز خود ندارند. مهمترین موضوع در تغییرات تکنولوژی این است که «ذخایر سرمایه انسانی» تعیینکنندهترین عامل در نرخ رشد اقتصادی است. ذخیره کمتر و اندک این نوع سرمایه تحقق اهداف اقتصادی را ناممکن میسازد. (شاهآبادی، پوران،1387).
مجله وال استریت مقالهای تحت عنوان «آموزش کلیدی به سوی اقتصاد سالم» منتشر کرد. در این مقاله، نویسندگانی چون جورج شالتز و اریک هانشک بر روی این موضوع بحث کردند که در آینده ، اقتصاد یک ملل وابسته به سرمایه انسانی است. امروزه نقش و اهمیت نیروی انسانی در فرآیند تولید و ارائه خدمات در جوامع بشری به عنوان مهمترین عامل مشخصکننده است. با نگاهی به مراحل تمدن بشری مشخص میشود که نقش نیروی انسانی از نیروی کار ساده به سرمایه انسانی تکاملیافته است؛ چراکه پیشرفت تکنولوژی بدون تحولات نیروی انسانی، فاقد کارایی است.
بسیاری از پژوهشگران و کارشناسان مدیریت و بهرهوری اعتقاد دارند که دستیابی یک کشور به سطح بالایی از بهرهوری، منوط به داشتن سازمانها و بنگاههایی است که به اندازه کافی توانایی رقابتپذیری، سودآوری مناسب و ایجاد ارزش افزوده بالا داشته باشند. برای ایجاد چنین سازمانهایی وجود انسانهای بهرهور ضروری است. در یک دهه اخیر نیز، مدیریت سازمانها تشخیص دادهاند که در دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و اثربخش، منابع انسانی از بالاترین اهمیت برخوردار است. در دنیایی که دانش و ارتباط با مشتریان بیشازپیش اهمیت یافته است، سرمایه انسانی که نشاندهنده حجم دانش، مهارتهای فنی، خلاقیت و تجربه سازمان میباشد، اهمیت فزایندهای مییابد و به همین نحو نیروی کار نه به عنوان داراییهای هزینهبردار بلکه به عنوان داراییهای مولد تلقی میشوند. لذا، یکی از مباحث مهم اقتصادی در دهههای اخیر، بحث نقش سرمایه انسانی در فرآیند رشد اقتصادی است و اهمیت آن ، همواره در رشد و شکوفایی یک کشور بویژه از حوزه اقتصادی مورد عنایت و توجه افراد و گروههای زیادی بوده است. از این جهت امروزه، نقش و اهمیت نیروی انسانی در فرآیند و ارائه خدمات در جوامع بشری به عنوان مهمترین عامل شده است (سایت نیپنا 1396). در واقع منابع اصلی رشد اقتصادی با گذشت زمان دستخوش تغییراتی شده است. سرمایه انسانی با جهانی شدن و همچنین اشباع شدن بازار کار و با توجه به رکود اخیر در اقتصاد جهانی، توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه بر توسعه بیشتر سرمایه انسانی در جهت شتاب گرفتن رشد اقتصادی با تخصیص وقت لازم و تلاش تأکید میکنند. توسعه سرمایه بشری یکی از راهحلهای اساسی برای ورود به عرصه بینالمللی است.
تعریف مهاجرت
پدیده مهاجرت عبارت است از جابجایی مردم از مکانی به مکان دیگر به علل و عوامل مختلف. مهاجرت را به حرکت یک فرد با گروهی از افراد در امتداد مرزهای سیاسی از یک واحد جغرافیایی به واحدی دیگر برای اقامت دائم یا موقت در مکانی غیر از کشور مادر و عاملی برای تغییر وضعیت فرد مهاجر کننده است (کوتاری ، 2002). همچنین مهاجرت را تغییر مکان اقامت معمول فرد از یک کشور به کشور دیگر تعریف می کنند و به عبارتی هرگونه تغییر مکانی که منجر به اقامت فرد در یک دوره زمانی شود به مهاجرت معروف است (کریتز ، 2007).
مهاجرت و تأثیر آن بر توسعه
تصور یکپارچگی اقتصاد دنیا بدون در نظر گرفتن مهاجرت به عنوان بخشی از آن دشوار است. مهاجرت بینالمللی حرکت افراد بین مرزهای بینالمللی است که مفاهیم فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی عظیمی برای کشورهای مبدأ و مقصد به همراه دارد. مهاجرت بینالمللی یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر رابطه بین کشورهای در حال توسعه (کشورهای مبدأ) و توسعهیافته (کشورهای مقصد) در قرن 21 است. برآوردها نشان میدهند حدود 180 میلیون نفر در کشورهایی زندگی میکنند که در آن کشورها به دنیا نیامدهاند در میان این افراد، میلیونها نیروی انسانی متخصص وجود دارد که از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعهیافته مهاجرت نمودهاند (حیدری و دیگران، 1395). مهاجرت این افراد آثاری بر اقتصاد کشورهای مبدأ و مقصد دارد. مطالعات گستردهای در زمینه اثر مهاجرت بر اقتصاد کشورهای مقصد بویژه اثر مهاجرت بر بازار نیروی کار غیرمتخصص صورت گرفته است. گرچه رابطه بین مهاجرت و توسعه در کشورهای مبدأ مورد غفلت واقع شده است، اثر مهاجرت در کشورهای مختلف متفاوت است. بهطور کلی، دیدگاه مرسوم در زمینه اثر مهاجرت بر اقتصاد کشورهای مبدأ مبین آثار منفی این پدیده میباشد. اگر کشورهای مبدأ نتوانند مهارتهای تولیدشده از طریق سیستم آموزشی خود را حفظ نمایند یا مهارتهای موردنیاز خود را جذب کنند فقدان مغزها در بخشهای حساس، توانایی این کشورها را در کاهش فقر و افزایش رشد اقتصادی میکاهد (رستمی حصوری،1393). سیاستهای مهاجرت در کشورهای توسعهیافته در جهت جذب مهاجران با بالاترین کیفیت با هدف سیاست توسعهای کشورهای در حال توسعه که کاهش فقر و افزایش رشد میباشد در تضاد است، زیرا کشورهای در حال توسعه برای مؤثر بودن سیاستهای توسعهای خود به این افراد نیازمندند و کشورهای توسعهیافته سیاستهای جذب بر اساس کیفیت را در پیش گرفتهاند (آدامز و پیج ،2005). از سوی دیگر، در برخی مطالعات صورت گرفته از اثر مثبت مهاجرت بر اقتصاد کشورهای مبدأ از جمله کاهش فقر صحبت میشود. طبق این مطالعات از بارزترین آثار مهاجرت وجوه ارسالی است که مهاجران به کشورهای خود میفرستند. نقش بالقوه این انتقالات این است که به طور مستقیم خانوادههای مهاجران را منتفع میسازد. در سطح کلان این وجوه باعث افزایش نقدینگی، افزایش تقاضا و سرمایهگذاری، تحریک تولید، افزایش اشتغال و کاهش فقر میگردد. مهاجرت بینالمللی و وجوه ارسالی، نابرابری جهانی را کاهش میدهد که این خود نشاندهنده توزیع نابرابر فرصتهاست (کاتانئو ، 2008).
با توجه به این که در عصر جهانی شدن، اقتصاد صنعتی موج دومی به اقتصاد موج سومی یا اقتصاد دانشمحور تغییر ماهیت داده است. در این پارادایم، اطلاعات همچون یک کالای اقتصادی در فرآیند تولید، توزیع و مصرف، جایگاه ممتازی به دست آورده است. از این رو متخصصان و نخبگان علمی و به عبارتی سرمایه انسانی (Human Capital) به عنوان یکی از عوامل کمیاب تولید، بیشازپیش مورد توجه قرار گرفته است. امروز سرمایه انسانی از ابزارهای مهم توسعه بوده و توسعه معطوف به حفظ سرمایه انسانی است؛ چراکه نیروی متخصص و ماهر هم ابزار توسعه و هم هدف توسعه محسوب میشود. یکی از مهمترین پدیدههایی که سطح سرمایه انسانی را در کشورهای در حال توسعه تهدید میکند، فرار مغزها است. فرار مغزها پدیده کهنی است که از دیرباز تاکنون به گونههای وسیع و چشمگیری در کشورهای جهان سوم دیده میشود. از این رهگذر در این کشورها صدمات جبرانناپذیری در بخشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تمام ابعاد مختلف جامعه وارد میشود که شاید جبران آن یکی از دشوارترین کارها برای این قبیل کشورها باشد. از میان کشورهایی که به دلیل در اختیار گذاشتن امکانات پژوهشی و رفاهی به صاحبان اندیشه، بیشترین نخبگان ایرانی را به خود جذب کردهاند، آمریکا و کانادا به ترتیب رتبه اول و دوم را به خود اختصاص داده اند (دنیای اقتصاد،1392). اقتصاددانان مختلفی از جمله لوکاس در سال ۱۹۸۸ در نظریههای رشد اقتصادی، روابط میان سرمایه انسانی، مهاجرت و رشد را به طور موشکافانهای مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و این متغیر را به عنوان یکی از عوامل اصلی تعیینکننده رشد بلندمدت برشمردهاند. ادبیات مربوط به پدیده فرار مغزها از کانادا و کشورهای اتحادیه اروپا به آمریکا نخستین بار در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی در جهان مطرح شد. با آغاز بازسازی خرابیهای پس از جنگ در اروپا و احساس نیاز به متخصصین و نخبگان از سایر کشورها، فرار سرمایه انسانی (Human Capital Flight) یا فرار مغزها (Brain Drain) از کشورهای جهان سوم و ایران آغاز شد. مهاجرت و فرار مغزها را میتوان در حقیقت تلاش نیروی کار برای رسیدن به شرایط زندگی بهتر و استفاده از توانایی علمی و تکنیکی خود دانست؛ بنابراین شاید به کار بردن اصطلاح «فرار» برای افراد توانمند مناسب نباشد، چون همانگونه که صاحب سرمایه فیزیکی سعی در حداکثر کردن سود ناشی از سرمایه خود میکند، نیروی کار نیز به طور منطقی در پی استفاده بهینه از استعدادهای ذاتی یا کسب شده خود خواهد بود؛ اما شاید رواج این اصطلاح (فرار مغزها) به دلیل آن باشد که هیچ کشوری تمایل ندارد نیروی کار ماهر خود را که برای پرورش آن هزینه کرده از دست دهد و هنگامی که این نیروی کار به دلایلی حاضر به زندگی در کشور خود نمیشود، حرکت این نیرو را به سمت فرصتهای بهتر «فرار» قلمداد میکند. مهاجرت افراد تحصیلکرده باعث مختل شدن بازار کار شده و به تدریج باعث افزایش سهم نیروی کار غیر ماهر در نیروی کار شاغل در یک کشور و یکنواخت شدن نیروی کار میشود. فرار مغزها و مهاجرت تنها از دست دادن نیروی کار ماهر برای کشورهای جهان سوم نیست، بلکه این آینده و فرآیند پیشرفت یک کشور است که با خروج هر متخصص به تأخیر میافتد. دولت در کشورهای در حال توسعه، سالانه مبالغ هنگفتی را صرف برنامههای مختلف مربوط به آموزش و پرورش، آموزش عالی و انباشت دانش در نیروی انسانی کرده و در زمانی که این سرمایهگذاریها به مرحله بازدهی میرسند، مهاجرت اتفاق افتاده و این سرمایهها بدون کوچکترین هزینهای در اختیار کشورهای توسعهیافته قرار میگیرد (شهرام نیا و اسکندری،1388). در کل از جمله پیامدهای کلی مهاجرت میتوان به از بین رفتن ثروت ملی، انتقال معکوس فناوری، کاهش رشد اقتصادی و تداوم چرخه توسعهنیافتگی اشاره نمود (حیدری و دیگران،1395).
مهاجرت در ایران
پدیده مهاجرت به خصوص در بین جوانان و تحصیلکردگان در ایران در طول دهههای گذشته یکی از موضوعات جدی و همواره داغ و پرطرفدار در جامعه ایران بوده است؛ زیرا با در نظر داشتن ساختار هرم جمعیتی جامعه ایران که بخش مهمی از آن را جوانان تشکیل میدهند، این موضوع همواره کانون توجهات اساسی بوده است (معاونت علمی و فناوری رییسجمهور و دیگران، 1398).
بر اساس آخرین آمار موجود سال 2020 میلادی، جمعیت مهاجران جهان در سال 2019 میلادی بالغ بر 272 میلیون نفر است که 3.52 درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهد. جمعیت مهاجران ایرانی در دنیا بر اساس آخرین آمار موجود قابل استناد در سال 2019 میلادی، 1.9 میلیون نفر میباشد که 2.29 درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدهد. این در حالی است که جمعیت مهاجران ایرانی در دنیا در سال ۱۹۹۰ میلادی، بالغ بر 820 هزار نفر بوده است، در واقع در طی 30 سال گذشته، جمعیت مهاجران ایرانی 2.3 برابر شده است. درحالیکه سهم ایران از جمعیت جهان چیزی در حدود 1.07 درصد است، سهم ایران از جمعیت مهاجران جهان از رقم 0.54 درصد در سال 1990 میلادی به رقم 0.7 درصد در سال 2019 افزایش یافته است که همچنان پایینتر از سهم جهانی جمعیت ایران میباشد. لذا با در نظر گرفتن شاخص «سهم ایران از جمعیت جهان»، «سهم ایران از جمعیت مهاجران جهان» در طول 30 سال گذشته همواره زیر یک درصد بوده است و هیچگاه به نزدیکی یک درصد نیز نرسیده است. بر اساس آمار قابل استناد سازمان ملل و بانک جهانی در سال 2020، 10 کشور جهان با بیشترین جمعیت ایرانیان خارج از کشور به ترتیب عبارتاند از: امارات متحده عربی، آمریکا، کانادا، آلمان، انگلستان، ترکیه، سوئد، استرالیا، سرزمینهای اشغالی (اسرائیل) و کویت. بر همین اساس آمریکای شمالی، اروپای غربی، امارات متحده عربی و استرالیا، مناطق جغرافیائی تمرکز ایرانیان در جهان هستند. طبق آخرین آمار موجود در سال 2018 میلادی، ایرانیان دارنده اقامت پناهندگی ساکن در اتحادیه اروپا با بیش از 56 هزار نفر و بعد از آن دارندگان اقامت خانوادگی با رقمی بیش از 42 هزار نفر بالاترین جمعیت را دارند. در رتبههای بعدی دارندگان اقامت تحصیلی با رقم 21 هزار و اقامت کاری با رقم قریب به 18 هزار نفر قرار دارد (سالنامه مهاجرتی ایران،1399).
بر اساس پیمایش (محدود و آنلاین) که در پائیز 1398 توسط رصدخانه مهاجرت ایران در میان بیش از 100 نفر از صاحبان کسبوکار صورت گرفته است، مشخص گردید که میل (تصمیم) به مهاجرت در حوزه فعالان کسبوکار با دانشجویان و متوسط جامعه تفاوت دارد. بر اساس نمونه پیمایش مذکور، میل (تصمیم) به مهاجرت در میان صاحبان استارت آپ و کسبوکارهای نوپا پایینتر از متوسط جامعه و در حدود 27 درصد است. درحالیکه میل (تصمیم) به مهاجرت در میان صاحبان کسبوکارهای کوچک و متوسط 46 (SME) درصد میباشد. میل به بازگشت به کشور پس از مهاجرت در میان دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، صاحبان استارت آپ و همچنین صاحبان کسبوکارهای کوچک و متوسط به ترتیب 16 درصد، 20 درصد و 24 درصد میباشد (سالنامه مهاجرتی ایران، 1399).
آمارهای پایگاه داده DIOC نشان میدهد، ایرانیان بالای 25 سال در این کشورها در سالهای مختلف بین 45 تا 56 درصد دارای تحصیلات دانشگاهی بودهاند. این در حالی است که نرخ متوسط افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در کشورهای OECD در سال 2018 میلادی 36.9 درصد بوده است.
اولین گروه شغلی در میان ایرانیان مهاجر در کشورهای OECD، متخصصان هستند؛ حدود 30 درصد ایرانیان شاغل در این کشورها در سال 2015 در این گروه شغلی مشغول به فعالیت بودهاند. از سال 2000 تا 2015 درصد ایرانیان در این گروه شغلی از 25 درصد به 30 درصد رسیده است. (سالنامه مهاجرتی ایران،1399)
جابجایی بینالمللی دانشجویان ایرانی در جهان
بر اساس آمار جهانی، تعداد دانشجویان بینالمللی در جهان از رقم 2 میلیون نفر در سال 2000 میلادی به رقم5.33 میلیون نفر در سال 2019 میلادی رسیده است. تعداد دانشجویان ایرانی در خارج از کشور همراستا با افزایش کل جمعیت دانشجویان کشور و نیز افزایش جمعیت دانشجویان بینالمللی در جهان، روند صعودی داشته و از تراز 19 هزار دانشجو در سال 2003 میلادی به تراز53 هزار دانشجو در سال 2017 رسیده است. علیرغم این که تعداد دانشجویان بینالمللی ایرانی روندی فزاینده داشته است، اما تعداد آنها در سالهای اخیر تقریباً ثابت شده و در تراز53هزار نفر ثابت باقی مانده است. سهم دانشجویان ایرانی خارج از کشور به نسبت کل جمعیت دانشجویان کشور در طول 15 سال گذشته رقمی تقریباً ثابت مانده است و نرخی حدود یک درصد را داشته است. نرخ رشد جمعیت دانشجویان ایرانی خارج از کشور در قیاس با نرخ رشد جمعیت دانشجویان بینالمللی در جهان کندتر بوده است. به این ترتیب، سهم دانشجو فرستی ایران در کل بازار دانشجویان بینالمللی جهان از سال 2012 روندی کاهشی به خود گرفته و از سهم حدود 1.3 درصد به حدود 0.9 درصد در بازار جهانی رسیده است. نرخ بازگشت متخصصان و فارغالتحصیلان ایرانی به داخل کشور از سال 2015 تا سال 2020 روند صعودی و قابلتوجهی داشته است. جمعیت متخصصان بازگشته از تراز 100 نفر در سال 2015 میلادی به تراز ۱۵۰۰ نفر در سال 2020 رسیده است. کشور ایران در رتبهبندی کشورهای دانشجو فرست به آمریکا، با در نظر گرفتن تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاههای برتر آمریکا، در جایگاه دهم قرار دارد و کشورهای چین، هند و کره جنوبی در جایگاه اول تا سوم قرار دارند. چنانچه سهم دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاههای برتر آمریکا از کل دانشجویان خروجی ایرانی در نظر گرفته شود، کمتر از نیم درصد دانشجویان خروجی از ایران در دانشگاههای برتر آمریکا و جهان مشغول به تحصیل هستند که از این حیث ایران در جایگاه دهم در میان کشورهای دانشجو فرست به آمریکا قرار دارد. در بازه 2013 تا 2017 میلادی، سهم دانشجویان ایرانی حاضر در دانشگاههای برتر آمریکا و جهان از کل جمعیت دانشجویان خروجی ایران رشد بسیار ناچیزی داشته و از رقم 0.45 درصد به رقم 0.47 درصد رسیده است. درحالی که این سهم برای کشور چین با جمعیت قابلتوجه دانشجویان خروجی (بیش از 700 هزار دانشجو) رشد محسوسی از 1.48 درصد به رقم 1.71 درصد داشته که این موضوع باعث واکنش مقامات دولت آمریکا و اعمال محدودیت برای پذیرش دانشجویان چینی در دانشگاههای این کشور شده است (سالنامه مهاجرتی ایران، 1399).
بحث و بررسی
بر اساس نتایج پیمایش(محدود) سنجش میل به مهاجرت در میان دانشجویان و فارغالتحصیلان ایرانی که توسط رصدخانه مهاجرت ایران در سال 1397 انجام شده است، نشان میدهد هشت عامل اصلی برای مهاجرت دانشجویان و فارغالتحصیلان ایرانی وجود دارد: ناامیدی از سطح درآمد و تناسب آن با هزینهها، امکان پیشرفت شغلی، نظم و قانونمداری جامعه، علاقه به کسب سابقه تحصیلی یا کاری در خارج از کشور، شایستهسالاری، امکان یافتن شغل و میل به تجربه زندگی در خارج از کشور. پیش از وقوع تحولات اقتصادی در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ به واسطه بازگشت تحریمها حدود ۳۰درصد از دانشجویان تمایل به مهاجرت داشتهاند، اما این تحولات موجب افزایش این میل تا ۶۳ درصد شده است. دیگر نتایج پیمایش رصدخانه مهاجرت ایران از میل به بازگشت دانشجویان و فارغالتحصیلان میگوید: ۱۶درصد از کسانی که میل به مهاجرت دارند، میخواهند دوباره برای زندگی به ایران بازگردند، درحالیکه ۳۸درصد از آنان تمایلی به بازگشت به کشور ندارند. از طرف دیگر، حدود نیمی از افرادی که میخواهند مهاجرت کنند هنوز تصمیم قطعی برای ماندن در خارج از کشور یا بازگشت به وطنشان نگرفتهاند. این پیمایش همچنین میگوید حدود ۴۰درصد افراد بدون آگاهی از شرایط مهاجرت و اطلاعات دقیق از وضع کشور مقصد، اقدام به مهاجرت میکنند تفاوت زیادی بین «تمایل» افراد به مهاجرت و «اقدام» به مهاجرت وجود دارد. خوشبختانه 60 درصد از دانشجویان و فارغالتحصیلان ایرانی علاقه زیاد و یا بسیار زیادی به ایفای نقش در جهت اصلاح و پیشرفت امور کشور دارند. درحالیکه22 درصد از آنها تمایل خود به ایفای نقش در جهت اصلاح کشور را کم و یا خیلی کم عنوان کردهاند (سالنامه مهاجرتی ایران، 1399).
به هر حال آمارهای بازگشت فارغالتحصیلان و متخصصان ایرانی خارج از کشور به داخل نشان میدهد از اسفند ۱۳۹۴ تا فروردین ۱۳۹۹ تعداد ۱۵۶۰ متخصص ایرانی به کشور بازگشتهاند، یعنی از زمان آغاز رسمی طرح همکاری با متخصصان ایرانی بهطور متوسط روزانه بیش از یک متخصص ایرانی به کشور بازگشته است (خبرگزاری ایسنا،1399).
نتیجهگیری
مهاجرت و خروج سرمایه انسانی از عوامل مهم و مؤثر بر فرآیند توسعه در کشورهای در حال توسعه است. گرچه این پدیده عموماً منجر به کاهش توسعه اقتصادی در کشورهای مبدأ میشود، اما موارد کمی از جمله بنگلادش، صربستان، کرواسی و برخی از کشورهای آمریکای لاتین وجود دارد که خروج سرمایه انسانی نهتنها توسعه آنها را کاهش نداده، بلکه به عنوان یکی از عوامل توسعه نیز مطرح شده است. با استناد به مطالعاتی که در گذشته انجام شد، مشخص شد که تحت تأثیر پدیده مهاجرت و خروج سرمایه انسانی، فرایند توسعه به میزان متفاوتی کند شده است. در زمینه رفاه و درآمد سرانه که از شاخصهای مهم توسعه محسوب میشود، اقتصاد ایران به میزان 1،4 درصد کاهش داشته است. از جمله علل اثرگذاری متفاوت مهاجرت و خروج سرمایه انسانی بر توسعه کشور، تفاوت نرخ بازگشت مهاجران، ترکیب تخصص مهاجران به کل مهاجران، درآمدهای برگشتی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی، باعث تأثیر بر توسعه میشود؛ بنابراین گرچه مهاجرت و خروج سرمایه انسانی در بسیاری از موارد اثر منفی بر توسعه کشورهای مبدأ دارند، اما مواردی وجود دارد که عکس این رابطه را نیز اثبات میکند. این وضعیت نشاندهنده این مسئله است که توسعه به عنوان یک متغیر وابسته، علاوه بر خود پدیده مهاجرت، از سیاستهای مهاجرتی و وضعیت کلی کشورهای مبدأ و مقصد نیز اثر میپذیرد. لذا سیاستگذاری صحیح کشور مبدأ میتواند تا حدود زیادی در زمینه مثبت سازی اثر مهاجرت بر توسعه، کارساز واقع شود. در این چارچوب نیز یکی از مهمترین موانع اثرگذاری مثبت مهاجرت و خروج سرمایه انسانی بر توسعه کشور مبدأ، غلبه نگاه امنیتی به مهاجرت و خروج سرمایه انسانی است. غلبه نگاه امنیتی به پدیده مهاجرت باعث میشود تا سرمایه انسانی کارکرد اقتصادی خود را در کشور مبدأ از دست دهد و همین عامل باعث تشدید اثرگذاری منفی شاخصهای مهاجرتی بر توسعه شود. توسعه کشور مبدأ، زمانی بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرد که علاوه بر کشور مبدأ، کشور مقصد نیز نگاه امنیتی به مهاجران ورودی از کشور خاصی داشته باشد. سیاستهای مهاجرتی سفت وسخت همچون ممنوعیت ورود از کشورهای خاص، تحریم و بازداشت شهروندان، ممنوعیت ارتباطات مالی و… نمودهایی از این سیاستها هستند. با توجه به آنچه گفته شد، با اتخاذ رویکرد سیاستی، میتوان برخی پیشنهادها و توصیهها را در این زمینه مطرح ساخت: اتخاذ سیاستهای تشویقی در راستای تسهیل بازگشت مهاجران به کشور و افزایش نرخ بازگشت، حفظ و یا جذب سرمایه انسانی متخصص و باکیفیت، جذب درآمدهای برگشتی از دیاسپورای (مهاجران) ایرانی، جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی از دیاسپورای (مهاجران) ایرانی و کاهش نگاه امنیتی به مهاجران و پدیده مهاجرت.
منابع
• حیدری حسن، داودی نرمین، طالبی فرزانه،1395، آثار کلان اقتصادی و بخشی مهاجرت نیروی کار متخصص و غیرمتخصص در کشور ایران، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، دوره 22، شماره 1395،4، صص. 42-45
• خسروی احمد علی، خسروی سعید، منصوری بیدکانی مهدی، میر سلطانعلی، 1398، مهاجرت نخبگان و رابطه آن با توسعه، فرصتها و چالشها برای سیاستگذاران، مجله راهبردهای آموزش در علوم پزشکی، دوره 12، شماره 6، صص 18-8
• شاهآبادی ابوالفضل، پوران رقیه، 1387، اثر مهاجرت مغزها بر رشد اقتصادی (مطالعه موردی ایران)، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، شماره ۵۲، پاییز ۱۳۸۸، صص،63-35
• شهرام نیا امیر مسعود، اسکندری مجید، 1388، ابعاد ریشهها و پیامدهای فرار مغزها به مرکز (مطالعه موردی ایران)، پرتال جامع انسانی
• صنوبری محمد، 1388، مقدمهای بر سرمایه انسانی، مفاهیم، ویژگیها و شاخصهای اندازهگیری، مجله توسعه انسانی پلیس، دوره 6 , شماره 22، صص 119 – 136
• رستمی حصوری هاجر، 1393، اثر مهاجرت نیروی انسانی متخصص (فرار مغزها) بر فقر در کشورهای در حال توسعه اقتصادی، فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی سال دوم، شماره 5، صص 104-93
• شیرخانی محمدعلی، بایزیدی رحیم، 1399، مهاجرت، خروج سرمایهی انسانی و توسعه: مقایسه ایران و ترکیه، رهیافتهای سیاسی و بینالمللی
• سالنامه مهاجرتی ایران، 1399، رصدخانه مهاجرت ایران، پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف (تهران، ایران، 1399)
• مفهوم سرمایه انسانی، 1396 ttps://www.nipna.ir/fa/newsagency/H
• متقی سمیرا، 1394، تأثیر عوامل اقتصادی بر مهاجرت در ایران: تأکید بر شاخصهای درآمد و بیکاری، مجله سیاستهای راهبردی و کلان، دوره سوم، شماره 11، ص 74-63
• خبرگزاری ایسنا، 1399،www.isna.ir
• پرونده مهاجرت گیت ایران (حقایق و مغالطهها پیرامون موضوع مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور)، 1398، معاونت علمی و فناوری رییسجمهور، پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف، رصدخانه مهاجرت ایران، ناشر: دانشبنیان فناور
• دنیای اقتصاد، مهاجرت نخبگان مهمترین تهدید سرمایه انسانی،1392، شماره 2918
www.magiran.co
Adams, Richard, H. & John Page (2005), Do International Migration and Remittances Reduce Poverty in Developing Countries? World Development, Vol. 10, PP. 1645–1669
Cattaneo, Cristina (2008), “International Migration the Brain Drain and Poverty a Cross Country Analysis”, University of Sussex and LIUC
Kritz, M. M. (2007). International migration. In G. Ritzer, THE BLACK WELL ENSYCLOPEDIA OF SOCIOLOGY (Vol. volume 5). Oxford: black well publishing
Kothari, U. (2002) Migration and Chronic Poverty; Institute for Development Policy and Management; Working Paper, 16, 18
World Bank Group – International Development, Pover,www.worldbank.org، www.iom.int،word migration 2020،international organization migration
United Nations Conference on Trade and Development (2018), World Investment Report 2017, United Nations Publication, New York and Geneva 117