ما زنده از آنیم که آرام نگیریم

سومین شماره سپهر اقتصاد کرمان در حالی از تنور طبع بیرون آمده و به نظر شما می‌رسد که کوله باری از سخن‌های گوناگون فرهنگی در هر گذرگاه، رخ نموده و به‌صورت کلاف سردرگمی از مشکلات ریز و درشت درآمده است. تردید نیست که بانی همه این تنگناها، دشمنان بداندیشی هستند که ما را جز در حالت تسلیم و رضا، نمی‌خواهند، اما در این میان هستند کسانی که آب به آسیاب دشمن ریختند و می‌ریزند و برنابسامانی ها می‌افزایند، سلاطینی که برخی جان خود را در رهگذر این بزرگی! باختند و در میان خروارها سکه طلا، گوهر وجود را از دست دادند و قارون وار، جان دادند و بعضی نیز زیر حکم هستند، در این میان سلاطین کاغذ و زینک و … نیز هر روز گره جدیدی به کارمان زدند و اوضاع را بجایی رساندند که برخی فصلنامه‌ها تعطیل شدند، بسیاری از کتاب‌ها پشت در چاپخانه‌ها معطل ماندند و … آری نابسامانی‌های اقتصادی، فرهنگ را نیز درگیر کرده است، اما راه چاره کدام است؟
آیا دست از تلاش برداریم و تن به قضا بدهیم و تسلیم شویم؟ یا اینکه همچون انسان‌های نامدار، بزرگی و عزت را بر بلندترین قله‌های هستی جستجو کنیم، ره بپیماییم و از پا نیفتیم؟
به قول مرادی کرمانی «شما که غریبه نیستید» هر بار که می‌روم تا در برابر این دشواری‌ها، خود را ببازم، فوراً سری به کتاب «روزگاری که گذشت» می‌زنم و از زبان عبدالحسین صنعتی زاده می‌شنوم که حاج اکبر صنعتی برای ساختن پرورشگاه ایتام، چه خون‌دل‌ها که نخورد و چه سخن‌ها که نشنید و چه ستم‌ها که ندید، همین استواری و پایمردی بود که سرانجام او را به آرزوهایش رساند و امروز این اثر، هم‌نهاد نیکی و نیکوکاری مردم کرمان است و هم نماد تلاش و مجاهدت انسان‌هایی که می‌دانند و صلا می‌دهند که:
ما زاده نجیب کویریم کز ازل
نوشانده زندگی ز سبوی بلایمان
بگذارید تاریخ درباره ما به داوری بنشیند و بر پیشانی روزگار بنویسد: بودند انسان‌هایی که از سبوی بلا نوشیدند و از جام شهد و شیرینی نوشاندند.
بدان امید که بکوشیم و بدانیم که سپهر اقتصاد، آسمان صنعت و تولید، بلندای ارزش‌های سیاسی و هر چه در قالب این واژه‌ها بگنجد، نگاهشان به همت ماست. به قول حنظله خجستانی:
مهتری گر به کام شیر در است
شو خطر کن ز کام شیر بجوی
یا بزرگی و عز و نعمت و جاه
یا چو مردانت مرگ رویاروی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *