عمل به مسئولیت اجتماعی

دکتر نوذر نخعی

مشاور رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمان و متخصص پزشکی اجتماعی

در بحث مسئولیت اجتماعی و چگونگی عمل به آن، توجه به سلوک و روش زندگی شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی به عنوان فردی که مسئولیت اجتماعی را تا بالاترین مرحله؛ یعنی فدا کردن جان خود انجام داده، بسیار مهم و تأثیرگذار است. حال که از نعمت حضور او در بینمان محروم شده­ایم با خود تصمیم گرفتم با سفر به محل زندگی وی پژوهشی برای یافتن پاسخ به این سؤال که «چه اتفاقی می‌افتد که چنین شخصی تا این حد مسئولیت‌پذیر است؟» پیدا نمایم. پاسخ به این سؤال درواقع ورودی بر موضوع مسئولیت اجتماعی خواهد بود.

با توجه به این­که زمینه شغلی بنده پزشکی اجتماعی است و به‌طور خاص در مورد تأثیر رفتار والدین بر فرزندان مطالعاتی انجام می‌دهم بر آن شدم تا از این فرصت استفاده کرده و از بزرگان و اصطلاحاً ریش‌سفیدان محل زندگی حاج قاسم عزیز، در مورد منش، رفتار پدر و مادر و همچنین کودکی ایشان تحقیقی هرچند دلی داشته باشم. اعتقادم بر این است که مسئولیت­پذیری شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی به عنوان الگوی واضح و بسیار دست‌نیافتنی، به رویکرد پدر و مادر در تربیت و زمان کودکی او برمی‌گردد؛ چراکه این موضوع یکی از عوامل بسیار مهمی است که موجب می‌شود شخصی دغدغه مسئولیت اجتماعی و درواقع پاسخ­گویی اجتماعی داشته باشد. ماحصل این تحقیق دربرگیرنده نکاتی ارزشمند است که به اختصار برای علاقه­مندان مطرح می­کنم:

اعتقادات دینی قوی: یکی از نکات بسیار مهم در رفتار پدر و مادر بزرگوار حاج قاسم این بوده است که آن‌ها به‌شدت به مسئله حلال و حرام اعتقاد داشتند؛ به عنوان نمونه مرحوم پدر حاج قاسم سلیمانی جزو معدود کسانی بودند که زیر بار اصلاحات ارضی نرفتند، با وجود این­که شرایط زندگی آن زمان او و اکثر کسانی که در آن منطقه زندگی می‌کردند، بسیار سخت بوده و مسئله اصلاحات ارضی می‌توانسته کمک مالی خوبی برایشان باشد، اما به این دلیل که ممکن است اربابان قبلی رضایت نداشته باشند و این عدم رضایت منشأ کسب درآمد غیر حلال شود با این طرح همراهی ننمودند. پیامبر اکرم (ص) می­فرمایند “عبادت ده جزء دارد، که نُه جزء آن، طلب روزى حلال است.” تفسیر عینی این روایت را در سلوک پدر و مادر حاج قاسم می­توان رؤیت نمود.

دیگرخواهی و دستگیری نیازمندان: نکته دیگر این­که پدر حاج قاسم؛ مشهور به مشهدی حسن (مش حسن) پیشتاز مسئولیت‌پذیری در آن منطقه بوده اند، به‌طوری‌که به رغم آنکه از مکنت مالی خاصی برخوردار نبودند، درب خانه­شان به روی هر گرسنه، در راه مانده و نیازمند باز بوده است، تا این حد که از خانه ایشان با عنوان کافه مش حسن یاد می‌شده است. همچنین نقل می‌کردند مادر بزرگوار شهید در ماه مبارک رمضان سه مرتبه در روز تنور روشن می­کردند و با زبان روزه برای مهمانان ناخوانده نان می­پختند.

اوج مهر و محبت: مورد دیگر مهربانی بسیار زیاد مادر بزرگوار شهید بوده است، به عبارتی حاج قاسم با وجود مادری چون او، سیراب محبت شده بود و این نکته‌ای است که در هیچ منبع غربی به‌صورت تجربی دیده نمی‌شود، هرچند که غربی­ها از لحاظ علمی در این مسائل خیلی خوب ورود کرده­اند. رفتار مهربانانه پدر حاج قاسم با حیوانات نیز شهره عام و خاص بوده است. یعنی مهربانی این دو بزرگوار حد و مرزی نداشته است.

با این مقدمه و با هدف الگوگیری از زندگی بزرگانی همچون حاج قاسم و خانواده‌اش، بحث عمل به مسئولیت اجتماعی را پی می‌گیریم با تأکید بر این نکته که «هر پولی» کفایت آن را ندارد که  در مسیر خیررسانی به دیگران  هزینه شود و «هر کسی» هم نمی‌تواند در عمل به مسئولیت اجتماعی ورود کند. به عبارت بهتر، اگر کسی به مسئولیت اجتماعی عمل می‌کند، مطمئن باشید که به عقبه آن شخص برمی‌گردد و این موضوع یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد. درواقع ریشه توجه به دیگران در محیط خانواده و تحت­تأثیر تربیت صحیح شکل می­گیرد؛ این­که شخص در خانواده یاد بگیرد که دغدغه دیگران را هم داشته باشد و خود را نسبت به مشکلات و دردهای دیگران مسئول بداند. مهم­ترین نکته در این مورد هم این است که پدر و مادر در عمل، تأکید می‌کنم در عمل، الگوی مناسبی باشند چراکه نصیحت، پند و اندرز در اینجا به تنهایی کارساز و مؤثر نخواهد بود.

تعریف ساده­ای که از مسئولیت اجتماعی می‌توان گفت این است که هر فرد می‌بایست دغدغه بهبود اجتماع را داشته باشد. همه باید بدانیم که اگر در حین رد شدن از خیابان، کودک کار یا زنی تن‌فروش را ببینیم، ما هم به نوبه خود برای بهبود شرایط او مسئول هستیم. مهم ذهنیتی است که باعث می­شود ما نیز دغدغه این گروه­ها را داشته باشیم و در جهت کمک به آن‌ها قدمی حتی کوچک برداریم، چون «زندگی پژواک رفتار ماست». حتی اگر با دید معامله­گری هم به این مسئله نگاه کنیم. باید گفت «این جهان کوهست و فعل ما ندا، سوی ما آید نداها را صدا»؛ یعنی قطعاً در آینده نتیجه این دغدغه­مند بودن و برکتی که از آن در زندگی­مان حاصل می‌شود را خواهیم دید. بنده در تعریف برکت در اولویت اول به ارزش مالی نگاه نمی‌کنم، بلکه اعتقاد دارم گاهی برکت در وقت، احسان به پدر و مادر و … نیز نمایان می‌شود، در واقع مهم‌ترین نکته در برکت، آرامشی است که در نتیجه انجام این کار بر زندگی انسان حاکم می­شود. طبعاً افرادی که به مسئولیت اجتماعی اعتقاد دارند و به آن عمل می­نمایند در مرحله اول انسان­های بسیار با گذشتی هستند و از آرامش، سرمایه، آبرو و در مراحل بالاتر از جان خود هم می‌گذرند، ضمن این­که از سطح امیدواری بسیار بالایی برخوردارند.

آسیبی که متأسفانه در کل دنیا شاهد بروز و تشدید آن هستیم این است که جامعه در حال تغییر از حالت جمع‌گرایی به فردگرایی است. خصوصیت بارز جامعه فردگرا، خودخواهی است، اصطلاحاً گفته می‌شود شعار جامعه فردگرا من، من و من است. درحالی‌که نسلی که از اواخر قرن بیستم و بعد از آن متولد شده است، شدیداً در مقابل این موضوع آسیب‌پذیر است. همان­طور که پیش از این هم اشاره شد شروع آموزش مسئولیت اجتماعی از خانواده است نه مدرسه. والدین با عمل­گرایی به بهترین شکل می­توانند به فرزندان خود مفاهیمی چون دغدغه­مند بودن، دیگرخواهی، رعایت حقوق دیگران، صبر و انجام کار تیمی را بیاموزند؛ به عنوان یک مثال ساده، اگر فرزند به آب نیاز دارد با کمی تأمل به او آب دهیم تا صبر را تمرین کند، ولی متأسفانه ارزش­ها عوض شده است و همه شعار کودک­سالاری سر می‌دهند و با توجه بیش از حد به خواسته­های کودکان به سرعت به سمت جامعه فرزندسالار حرکت می­کنیم و نه فرزندمحور، در حالی که پدر و مادر با به دنیا آوردن یک کودک حق بسیار سنگینی در تربیت و پرورش او برگردن دارند. در جامعه امروز، محوریت تمام خریدهای خانه، خواسته­ها، نیازهای کودک شده است. ابراز محبت­های نادرست باعث شده جشن تولدهای آن­چنانی برای کودکان برگزار کنیم که به جای این­که آن‌ها را سیراب محبت کند، مادی­گرا، متوقع و ظاهربین بار می­آورد. همه این‌ها آسیب­هایی است که در آینده نتیجه آن دیده می‌شود چنین بچه­هایی هرگز جز خود به کسی فکر نخواهند کرد.

کوچک‌ترین واحد جامعه خانواده است و مهم‌ترین امر برای پذیرش ارزش­های اجتماعی، توجه خانواده و به طور مشخص والدین به آن ارزش­ها است. در پایین­ترین سطح ارزشی مثل دیگرخواهی، اگر زن و شوهر نسبت به یکدیگر و نسبت به فرزندان خود احساس مسئولیت کنند طلاق کاهش می‌یابد، فرزندان مورد آزار قرار نمی‌گیرند و خانه‌های سالمندان تعطیل خواهد شد. در این زمینه می­بایست به خانواده­ها آموزش­ داد و روشنگری نمود. متأسفانه باوجود خلأهای زیاد ورود به مسئله فرهنگ و مسائل نرم، با هدف عمل به مسئولیت اجتماعی، کمتر بوده است در حالی که از این طریق اثرگذاری بیشتری دریافت خواهد شد.

اضافه بر این، یکی از مولفه­های مهم مولد مسئولیت پذیری اجتماعی سبک دلبستگی مادر و کودک است که در دو سال اول زندگی شکل می­گیرد. چراکه شش‌ماهگی تا دوسالگی سنی است که کودک می‌تواند دید مثبتی به دنیا پیدا کند و دنیا را محلی امن برای خدمت به دیگران بداند. از طرفی ثابت شده است که کسانی که مسئولیت اجتماعی بالایی دارند، معمولاً سبک دلبستگی­شان ایمن است؛ یعنی تا دوسالگی مادر، مادربزرگ یا پرستار در کنارشان بوده است و به کودک القا شده که دنیا جای دوست‌داشتنی است و به به قول شاعر

زندگی زیباست ای زیبا پسند                 زنده اندیشان به زیبایی رسند

آن قدر زیباست این بی بازگشت                کز برایش می توان از جان گذشت

نظریه‌ای وجود دارد با عنوان «نظریه اجتماعی شدن» که در سال 1960 بیان و در سال 2015 مجدداً احیا شده است که بر چگونگی پذیرش فرهنگ توسط بچه­ها از غذا خوردن، لباس پوشیدن تا خودخواهی و دگرخواهی اشاره می‌کند. این نظریه می‌گوید اگر می‌خواهید فرهنگی را اصلاح کنید، مهم‌ترین و اولین رکن خانواده است بعد مؤسساتی مثل مدرسه، مهدکودک، سپس دوست و در آخر رسانه‌ها ازجمله تلویزیون، اینترنت و … تهدید جدی که در حال حاضر وجود دارد این است که مراحل این نظریه وارونه شده­اند به‌گونه‌ای که نقش پدر و مادر کمرنگ شده و ابرهمتاها یعنی رسانه­های دیجیتال و در راس آن موبایل به بچه‌ها آموزش می‌دهند.

در خصوص حوزه­های عمل به مسئولیت اجتماعی، خوشبختانه توجه به مواردی چون ساخت بیمارستان، احداث مدرسه و خیریه­هایی با اهداف مشخص وجود دارد، ولی بنده تاکنون خیریه­ای ندیده­ام که در آن‌ کسانی عضو باشند که مرتبط با رشته تحصیلی خود توانایی آموزش مباحث مربوط به تربیت فرزند یا فرهنگ­سازی را داشته باشند و در این مورد به وسیله نشریات یا کلیپ­های چندرسانه­ای اطلاعات خود را به‌صورت رایگان در اختیار دیگران قرار دهند. به عبارتی دیدگاه ما در حوزه مسئولیت اجتماعی به موضوع ساخت‌وساز محدود می‌شود، چه‌بسا آدم­های زیادی هستند که در این موضوع دلشان می‌تپد؛ نمونه بارز آن را در جریان شیوع بیماری کرونا دیدیم. مرحله اول کرونا با وجود این­که اتفاقی غیرمترقبه‌ بود که تاکنون در بوته‌ی آزمایش قرار داده نشده بود، اما مردم امتحان خوبی پس دادند. وقتی شخصی که مغازه کوچکی دارد و کل سال را به امید رونق شب عید و به­دست آوردن درآمدی جهت امرارمعاش و تسویه بدهی خانواده­اش بوده است، بدون هیچ چون‌وچرایی آن را تعطیل می­کند تا از شیوع بیشتر ویروس جلوگیری نماید و جان هم­وطنان بیشتری به خطر نیفتد، قطعاً نمره خوبی از عمل به مسئولیت اجتماعی خواهد گرفت. البته بودند کسانی که مقاومت کردند، اما در اکثر بنگاه­های اقتصادی، نسبت گروهی که احساس مسئولیت نمودند بسیار چشمگیر بود. همچنین در بحث ضدعفونی معابر شهر و موضوع رسیدگی به معیشت مردم حاشیه شهر هم بسیاری از گروه­های مردمی پای کار آمدند. بنده اعتقاد دارم که به کار خیر به دو صورت می‌توان نگاه کرد: اول این­که شخص خیّر چند درصد از سرمایه خود را هزینه کرده و نگاه دوم قدر مطلق عددی که هزینه شده است چقدر است. در واقع درصد سرمایه آن چیزی است که مورد قبول خداوند واقع می­شود. ما آدم‌های خیّر زیادی در جامعه داریم، اما ازآنجایی‌که عدد مطلق بالایی ندارند، دیده نمی‌شوند، ولی خداوند بر همه‌چیز واقف است. ارزشمندترین حالت عمل به مسئولیت اجتماعی حالتی است که افراد و سازمان­ها در انجام کار خیر بدون نام و نشان به میدان وارد می‌شوند. حضور بدون نام اتاق بازرگانی کرمان در بحران کرونا از این نوع بود که جای بسی قدردانی و تشکر دارد. در بیشتر حوزه­ها شاهد بودیم که اتاق کرمان تماس گرفته و اعلام آمادگی کرده و اصطلاحاً «منوی باز» برخورد می­کرد و خیلی از خیررسانی‌های این مجموعه بدون نام ماند که باید از طرز فکر حاکم بر این مجموعه قدردانی کرد.

مردم باوجود کم‌لطفی‌هایی که در زمینه­های مختلف چه از لحاظ سلامت کاری و چه دغدغه‌های دیگر زندگی از مسئولان کشور می‌بینند، باز هم مسئولیت‌پذیری اجتماعی بالایی دارند. همان‌طور که اشاره شد شروع آموزش مسئولیت‌پذیری اجتماعی از خانواده است که رویکرد پایین به بالا است و بسیار اهمیت دارد، اما رویکرد بالا به پایین نیز مهم است. زمانی که پیشامدی به وقوع می‌پیوندد و مشکلاتی در جامعه به وجود می‌آید مردم باید احساس کنند که مسئولان کشورشان در کنار آن­ها هستند و آن‌وقت است که جامعه سرشار از مسئولیت اجتماعی و سرمایه اجتماعی خواهد شد. اگر انرژی مثبت مسئولیت اجتماعی از هر دو سو یعنی هم از طریق آموزش خانواده­ها و هم حکومت وارد جامعه شود به اصطلاح حالت سینرژی (هم‌افزایی) ایجاد خواهد شد و در چنین جامعه است که قاسم­های سلیمانی پرورش می­یابند.

یکی از راه­های فرهنگ‌سازی در «عمل به مسئولیت اجتماعی» الگوسازی است که از هر سه بُعد یعنی مال، جان و آبرو باید مورد­توجه قرار گیرد. چرا‌که الگوها به‌مثابه فانوس و روشنایی هستند که جهت حرکت جامعه را روشن و مشخص می‌نمایند. بارها بنده به اصرار از خیَّران و عاملان به مسئولیت اجتماعی درخواست کردم که تابلویی از آن­ها در خیابان یا جایی جلوی دید همگان قرار گیرد، دیده شدن این تابلو از یک­جهت موجب دعای خیر برای صاحب تابلو و امیدواری در وجود افرادی است که نیازمندند و با خود می‌گویند «خدا را شکر کسی در این شهر است که به فکر ما هم هست»، از جهت دیگر برای شخصی که استطاعت مالی دارد، تلنگری است که «من هم می‌توانم چنین کاری کنم» و حداقل روی این مسئله تأمل بیشتری می­نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *