علل عدم جذابیت تولید در مقایسه با بازارهای رقیب

فرزانه صمدیان

رییس گروه صنعت، معدن و انرژی مرکز پژوهش های اتاق ایران

عدم جذابیت تولید در مقایسه با بازارهای رقیب از عوامل متعددی نشأت می گیرد که به‌طورکلی می‌توان به «فضای کلان اقتصاد کشور» و «سیستم انگیزشی حاکم بر آن» اشاره نمود. درواقع، طی سنوات گذشته و به‌طور ‌ویژه از سال ۱۳۹۷ و نقض یک‌جانبه برجام، محیط کسب‌وکار بیش از گذشته متغیر، بی‌ثبات و نامساعد شد و اقتصاد کشور بر اثر نابسامانی های رخ داده، سطوح بالایی از نااطمینانی را تجربه کرد. در طی این دوره قوانین و مقررات یک‌شبه ‌وضع‌ شدند و باطل ‌نشده کنار گذاشته ‌شدند و اقتصاد کشور انواع شوک‌های قیمتی و ارزی را تجربه کرد. در این شرایط چشم‌انداز فعالان اقتصادی نسبت به بازدهی فعالیت‌های مولد اقتصادی مخدوش گردید و انگیزه‌ فعالان اقتصادی برای ورود به فعالیت های مولد اقتصادی و سرمایه‌گذاری‌ جدید برای توسعه حوزه فعالیت خود در حد گسترده‌ای کاهش یافت.
اهمیت ثبات اقتصاد کلان در شکل‌گیری و حیات فعالیت های مولد اقتصادی از این زاویه دوچندان می‌گردد که بدانیم فعالیت های تولیدی با انواع ریسک و مخاطرات درون‌سازمانی و برون‌سازمانی مواجه‌اند که همین مسئله، جذابیت این فعالیت ها را نسبت به سایر فعالیت های رقیب تولید تنزل می بخشد. در این میان، برخی هزینه ها به صورت غیرقابل پیش بینی و درنتیجه سیاست گذاری های کلان بر فعالیت های تولیدی اثر می گذارد که تغییرات نرخ تورم، نرخ بهره بانکی، حجم تسهیلات اعطایی شبکه بانکی و غیره از آن جمله اند. بخش دیگری از هزینه ها نیز از عدم ثبات اقتصادی و سیاسی نشأت می گیرند که به دلیل ایجاد حس عدم اعتماد و بی‌ثباتی در روند متغیرهای کلان اقتصادی، فعالیت های تولیدی را به‌سوی طرح های با فناوری پایین و بازدهی کوتاه مدت، سوق می دهد. لذا سرجمع هزینه های برشمرده بر عدم جذابیت فعالیت در بخش‌های تولیدی و مولد اقتصادی، دامن می زند. ازاین رو، می‌توان گفت در شرایطی که فضای کلان اقتصاد کشور سطوح گسترده‌ای از بی‌ثباتی و نااطمینانی را به فعالان اقتصادی دیکته می‌کند، تضمین و اجرای حقوق مالکیت ناکارآمد و ضعیف است، هزینه مبادله بالاست، عدم اطمینان نسبت به اجرای قراردادها وجود دارد، فساد در اقتصاد کشور ریشه دوانده است، محدودیت شرایط تحریمی بر اقتصاد کشور هزینه افزایی می‌کند و چشم‌انداز روشنی از آینده پیش روی فعالان اقتصادی کشور قرار ندارد، نمی‌توان انتظار داشت که تولید و تولید محوری در اولویت فعالان اقتصادی قرار گیرد.
از دیگر علل عدم جذابیت فعالیت های تولیدی در اقتصاد کشور، به سیستم پاداش دهی ایجاد شده در ساختار اقتصاد کشور مربوط می شود. در ساختاری که بیشترین پاداش ها به بخش های غیرمولد و سوداگرانه داده می شود و از بخش های حقیقی اقتصاد، نه‌تنها حمایت کافی صورت نمی گیرد بلکه به‌واسطه رقابت های غیرمنصفانه و تبعیض های حاکم از گردونه رقابت خارج می شوند. سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های تولیدی و مولد اقتصادی توجیه اقتصادی پیدا نمی‌کند و عوامل اقتصادی به سمت فعالیت‌های کم ریسک‌تر و با بازدهی بالاتر جلب می‌شوند. مصداق روشن سیستم انگیزشی ضد تولید، درآمدهای بادآورده برای گروهی خاص، متأثر از فعالیت های سوداگرانه در بازارهای طلا، ارز و مسکن در سال‌های گذشته است؛ این درحالیست که وضعیت بخش های تولیدی در این دوره به‌شدت رو به وخامت بوده است. به‌عبارت‌دیگر سودآوری بالای فعالیت های سوداگری در بازارهای رقیب تولید نظیر مسکن، طلا، ارز و غیره سبب گردیده هزینه سرمایه‌گذاری‌های مولد در اقتصاد کشور افزایش‌یافته و عوامل اقتصادی به سوی فعالیت های غیر تولیدی، جلب شوند. لذا از الزامات اولیه برای رونق بخشی به تولید، می‌توان به مواردی چون «ثبات بخشی به اقتصاد»، «کنترل بازدهی بازارهای رقیب تولید»، «هم سویی سیاست‌های پولی، مالی، ارزی و تجاری در راستای بهبود محیط کسب‌وکار و تقویت تولید» و «شناسایی و حذف گلوگاه‌های توزیع رانت و فساد در اقتصاد کشور» اشاره نمود تا از این گذر، جذابیت کسب‌وکارهای غیرمولد، کاهش و نظام انگیزشی به نفع سرمایه‌گذاری و فعالیت در بخش های تولیدی و مولد اقتصادی بازآرایی گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *