قاسم شکریزاده بنگانی
رییس اداره ارزیابی اثرات زیستمحیطی بررسی آلودگی هوا و تغییر اقلیم اداره کل حفاظت محیط زیست کرمان
مقدمه
اساساً وقتی در خصوص انطباق شکلگیری صنعت فولاد بر نتایج آمایش سرزمین بحث میکنیم باید به بررسی یك تاریخچه از شکلگیری صنعت و روند توسعه علم آمایش در محدوده مورد مطالعه بپردازیم و یک آگاهی نسبی در خصوص موضوعات ارائه دهیم تا بتوان بر اساس استدلال منطقی، روند انطباق موضوعات بر هم بررسی گردد. در زمینه انطباق شکلگیری صنعت فولاد با نتایج سند آمایش، ابتدا روند شکلگیری و استفاده از علم آمایش سرزمین در جهان و ایران و جایگاه قانونی آن در قوانین و مقررات كشور عزیزمان بررسی و سپس پیشینه شکلگیری صنعت فولاد در كشور، نقش و جایگاه فولاد در میان صنایع، تكالیف مشخص شده در خصوص نقش و جایگاه صنعت در برنامههای آمایش و میزان انطباق رشد و گسترش صنعت فولاد با سند آمایش استان موردبررسی قرار میگیرد.
روند شکلگیری علم آمایش در جهان
بعد از حضور انسان بر روی زمین با توجه به تكیه بر نیروی عقل و تفكر خود شروع به بهرهبرداری در حد نیازهای خود از طبیعت نمود است. انسان در ابتدا بهصورت شكارگر، سپس كشاورزی آموخته و پس از آن صنعت را گسترش داده و بدین ترتیب استفاده بیحد و حصرش از طبیعت و منابع طبیعی رو به ازدیاد نهاده تا جایی كه خیلی از جنگلها نابود، خاکها تخریب و آلودگی افزایش و در پی آن گرسنگی جهانی پدیدار شده و در نتیجه این مسائل و مشكلات، انسان متفكر به دنبال چارهجویی بوده كه راهحل مشكلات را در برنامهریزی برای بهرهوری مناسب یافته وبر این اساس طرحهای مدیریت منابع برای بهرهبرداری باصرفه اقتصادی و مستمر از سرزمین متداول و انواع طرحهای مدیریت مرتعداری، شهرسازی، كشاورزی،دامداری و غیره تدوین و اجرا شد، اما كماكان مشكلات قبل وجود داشت. پس از جنگ جهانی دوم علیرغم تدوین و اجرای برنامههای متعدد مدیریتی، ادامه داشتن فقر، هدر رفت منابع طبیعی و ضایع شدن محیطزیست باعث شد كه انسان در جهت چارهجویی مجدد باشد و در این بین متوجه شد كه برای اینکه بتواند جلوی فقر و ضایع شدن سرزمین را بگیرد، باید همراستا با طبیعت حركت نموده و از سرزمین به اندازه توان آن بهرهبرداری نماید و این مقدمهای شد برای شکلگیری آمایش سرزمین یا برنامهریزی منطقهای در جهان. در ابتدا فرانسویان در سال 1949 میلادی اصلاح آمایش را برای حل مشكلات اقتصادی مانند تعدیل، تمركز و توزیع بهینه فعالیتها متناسب با قابلیت نواحی به كار بردند و سپس در ادامه در اواخر دهه 1950 و اوایل 1960 آمایش سرزمین توسعه پیدا كرد و علاوه بر مسائل اقتصادی و اجتماعی دخیل در آمایش سرزمین، در رویكرد جدید آمایش، به ارزیابی همهجانبه سرزمین با استفاده از چهار پارامتر توان اكولوژیكی، تكنولوژی، نیروی انسانی و منابع مالی پرداخته شد. پیشگامان اجرای برنامه همهجانبه و تمرکزیافته آمایش سرزمین با رویكرد جدید در جهان، استرالیا و كانادا و در رده بعدی هلند بودند كه در اواخر دهه 1950 و اوایل 1960 اقدام به تأسیس دفتر آمایش سرزمین كرده و اینك تمام مراحل آن را پشت سر گذاردهاند؛ یعنی بهطور دقیق میدانند که توان سرزمین آنها برای استفاده مختلف انسان و توسعه چگونه است و هرگونه اطلاعات در مورد اجرای پروژهای بهرهوری را در هر نقطه از كشور سریعاً میتوانند در اختیار استفادهکننده قرار دهند.
روند توسعه آمایش سرزمین در ایران
در ایران فكر برنامهریزی آمایشی در دهه 40 مطرح و در بهمن 1345 گزارشی تحت عنوان مسئله افزایش جمعیت شهر تهران و نكاتی پیرامون عمران كشور توسط مطالعات و تحقیقات دانشگاه تهران منتشر و پس از این گزارش، سازمان برنامه و بودجه کشور در اواخر دهه 40 با اعزام كارشناسانی به فرانسه و دعوت از مدیران مسئول برنامهریزی در فرانسه، باب مذاكراتی در این زمینه را بازنمود و بر این اساس در برنامه عمرانی چهارم، تحولی در نظام برنامهریزی صورت گرفت. سپس در سال 1351 تركیبی از كارشناسان ایرانی و فرانسوی که به فعالیتهای مشاوره در زمینه كشاورزی و اشتغال داشتند، گزارشی تحت عنوان طرح یادداشت مربوط به بهرهوری سرزمین یا تنسیق سرزمین تهیه و به سازمان برنامه ارائه و به دنبال آن قرارداد تهیه طرح آمایش سرزمین با مشاور مذكور منعقد و در نهایت نتایج كاربردی مطالعات آمایش سرزمین تحت عنوان رهنمودهای آمایش سرزمین برای تهیه برنامه عمرانی ششم تهیه و به سازمان برنامه و بودجه در سال 1356 ارائه شد و بر همین اساس برنامه عمرانی ششم با ماهیت آمایشی تهیه شد.
پس از انقلاب شكوهمند اسلامی در اویل دهه 60 بار دیگر ضرورت انجام برنامهریزی آمایشی احساس شد و در سال 1362 انجام این وظیفه توسط سازمان برنامه و بودجه آغاز و اولین گزارش نهایی مرحله اول طرح پایه تحت عنوان خلاصه و جمعبندی مطالعات منتشر و منجر به مصوباتی از سوی دولت و شورای اقتصاد شد. در سال 1368 مطالعات طرح كالبد ملی توسط مسكن و شهرسازی آغاز و نتیجه مطالعات با عنوان طرحریزی كالبد ملی و منطقهای استانی را تهیه كند و پس از تصـویب شورای عالی، آمایش سرزمین را از سال دوم اجـرای قانون بـرنامـه به اجرا در آورد.
علاوه بر این شورای عالی آمایش سرزمین، به استناد بند الف ماده ۳۲ قانون احکام دائمی برنامه های توسعه کشور، در سال 1398 سند توسعه منطقه ساحلی مکران را تصویب نمود و در سال 1399، در راستای عمل به تکلیف جزء ۱ بند الف ماده ۲۶ قانون برنامه ششم توسعه کشور و به استناد بند الف ماده ۳۲ قانون احکام دائمی برنامههای توسعه کشور، سند آمایش سرزمین، شامل سند ملی و اسناد استانی که ممهور به مهر دبیرخانه شورای عالی آمایش سرزمین گردیده است را مصوب نموده و در حال حاضر ملاك عمل برنامههای توسعهای كشور میباشد.
روند شکلگیری صنعت فولاد در ایران
اقدامات لازم برای ایجاد واحد فولادسازی در ایران به قبل از سال 1310 برمیگردد. بدین منظور بر اساس مطالعات انجام گرفته در اطراف کرج، زمین وسیعی جهت اجرای پروژه در نظر گرفته شد و با کشور آلمان جهت تأمین تجهیزات و ماشینآلات مذاکره و قرارداد منعقد شد که با شروع جنگ جهانی دوم این عملیات ناتمام ماند. حدود سه دهه بعد بخش خصوصی در حومه اهواز چند واحد نورد مقاطع ساختمانی و یک واحد تولید فولاد از طریق ذوب قراضههای آهنی ایجاد کرد و دولت نیز جهت مطالعات برای تأسیس ذوبآهن تحت نام شرکت ملی ذوبآهن ایران با شوروی سابق در سال 1344 قراردادی منعقد کرد.
از سال 1346 در دشت طبس استان اصفهان عملیات اجرایی ذوبآهن اصفهان جهت تولید فولاد از طریق احیا سنگآهن توسط کک زغالسنگ آغاز به کار کرد که در نهایت در سال 1350 تولید فولاد به بهرهبرداری رسید. در سال 1349 شرکت ملی صنایع فولاد ایران جهت تولید فولاد از طریق احیا سنگآهن توسط گاز طبیعی با دو واحد فولاد خوزستان و فولاد بندرعباس تأسیس گردید. واحد فولاد خوزستان با سه روش احیا مستقیم پروفر، میدرکس، HYL در زنجیره فولاد قرار گرفت و واحد پروفر آن در سال 1356 به بهرهبرداری رسید و عملیات اجرایی تکمیلی به علت انقلاب و جنگ با تأخیر و بهرهبرداری از آن به سال 1370 موکول گردید. در حال حاضر روش احیا مستقیم پروفر منسوخ شده و فولاد خوزستان در ردیف دوم تولیدکننده فولاد به روش احیا مستقیم، روشهای میدرکس و HYL فعال میباشد.
فولاد بندرعباس نیز در سال 1358 با مصوبه شورای انقلاب به مبارکه اصفهان منتقل و تحت نام فولاد مبارکه فعالیتهای اجرایی آن ادامه یافت و در حال حاضر با روش احیا مستقیم به نام میدرکس به عنوان واحد نخست تولید فولاد به روش احیا مستقیم فعال میباشد. قابل ذکر است که بعد از انقلاب دو شرکت ذوبآهن ایران و صنایع فولاد ایران درهم ادغام شده و شرکت ملی فولاد ایران تأسیس گردید. از دیگر واحدهای تولید فولاد به روش احیا مستقیم میدرکس فولاد خراسان میباشد که در نیشابور استان خراسان رضوی به بهرهبرداری رسیده است.
از دیگر واحدهای تولید فولاد شامل فولاد هرمزگان در بندرعباس، فولاد چادرملو و فولاد ارفع در اردکان، فولاد گل گهر در گل گهر سیرجان، فولاد زرند کرمان و فولادهای هشتگانه که در نقاط مختلف کشور از جمله قاین، سبزوار،سپید دشت چهارمحال، نیریز فارس، میانه، بافت کرمان، شادگان خوزستان و بافق یزد قرار دارند. همچنین دو واحد فولادی جهت تولید فولادهای آلیاژی یکی در اصفهان به ظرفیت سالانه 60 هزار تن و دیگری در یزد بنام شرکت فولاد آلیاژی ایران با ظرفیت سالانه 240 هزار تن در حال حاضر بهرهبرداری میشوند.
تا سال 1397 ظرفیت تولید فولاد خام کشور به سالانه 33 میلیون تن رسیده است و تولید فولاد بالفعل آن در سال 2017 به رقم 21.7 میلیون تن در سال بوده است و به رتبه چهاردهم در سطح جهانی رسیده است و رشد آن نسبت به سال 2016 معادل 21.4 درصد بوده است. پیش بینی شده است که در افق 1404 تولید 55 میلیون تن در سال و برآورد صادرات سالیانه فولاد 20 – 15 میلیون تن باشد. در حال حاضر مصرف سرانه فولاد در کشور حدود 260 کیلوگرم میباشد.
بررسی روند تطابق شکلگیری صنعت فولاد با برنامههای آمایشی
همانگونه كه در روند شکلگیری آمایش سرزمین اشاره شده، ارائه گزارشی تحت عنوان مسئله افزایش جمعیت شهر تهران و نكاتی پیرامون عمران كشور توسط مطالعات و تحقیقات دانشگاه تهران همزمان با احداث واحد ذوبآهن اصفهان در سال 1346 بوده و با توجه به خریداری و دپوی ماشینآلات اولین كارخانه در اطراف كرج، شاید نگاه مسئولین وقت به گزارش مذكور و روند تمرکززدایی از اطراف تهران بوده و شاید مسائل دیگر، ولی در هر حال انتقال كارخانه فولاد از اطراف تهران كمك شایانی به كاهش تمركز در اطراف پایتخت و توسعه متوازن جمعیت كشور بوده است. پس از تأسیس شرکت ملی صنایع فولاد ایران در سال 1349 جهت تولید فولاد از طریق احیا سنگآهن توسط گاز طبیعی با دو واحد فولاد خوزستان و فولاد بندرعباس ظاهراً شاید نگاه بر تمرکززدایی از مرکز، استفاده از منابع آب دریا. هزینه کمتر واردات مواد اولیه و كاهش هزینه صادرات بوده، ولی هنوز رویكردی آمایشی و برنامه مدونی برای توسعه كشور تدوین نشده بوده و اولین گزارش تحت عنوان رهنمودهای آمایش سرزمین برای تهیه برنامه عمرانی ششم در سال 1356 تدوین گردیده است. در سیر روند توسعه صنعت فولاد کشور انتقال فولاد بندرعباس در سال 1358 با مصوبه شورای انقلاب به مبارکه اصفهان، اساساً بدون توجه به موارد مرتبط بر آمایش سرزمین بر اساس مقتضیات زمان پس از انقلاب شكوهمند اسلامی و شاید مسائل امنیتی و دفاعی و شاید سیاسی صورت پذیرفته است و بعد از گذشت 20 سال قرارگیری طرح احداث مجتمع فولاد هرمزگان در سال ۱۳۷۸ در دستور کار شورای اقتصاد و احداث آن در سال 1385 احتمالاً با توجه به مجاورت با آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس جهت دسترسی آسان به آبهای آزاد، نزدیکی به مخازن عظیم گاز عسلویه، مجاورت با ذخایر سنگآهن گلگهر و امكان تهیه آهن اسفنجی از محل واردات، وجود مجتمع بندری شهید رجایی و حملونقل جادهای و ریلی مناسب در منطقه تا حدود زیادی متناسب با پتانسیل و توان منطقه بوده، ولی هنوز برنامه آمایش مدونی تا سال 1383 در كشور وجود نداشته، اما در این زمان تصمیمگیریها تا حدود زیادی با تكیه بر رویكردهای آمایشی بوده است. پس از آن در دولتهای بعد توسعه فولادهای هشتگانه در نقاط مختلف کشور از جمله قاین، سبزوار، سپید دشت چهارمحال، نیریز فارس، میانه، بافت کرمان، شادگان خوزستان و بافق یزد با نگاه آمایشی نبوده و صرفاً در جهت محرومیت زدائی از بخشهای كمتر توسعهیافته کشور برنامهریزی شده است، هرچند كه در سندهای آمایش ملی و استانی تهیه شده نیز راهبردی قابلملاحظهای برای توسعه صنعتی خصوصاً صنایع فولاد در نظر گرفته نشده بوده و اساساً برنامه ریزان، اسناد آمایش را در برنامهریزی كمتر ملاك عمل قرار دادهاند. شکلگیری سایر مجتمعهای صنعتی معدنی دخیل در تولید فولاد كشور نظیر چادرملو، گل گهر در این دوران نیز با توجه به وجود ذخایر معدنی، جلوگیری از خام فروشی و توسعه اقتصاد منطقهای بوده كه بر این اساس در این معادن اقدام به فرآوری اولیه و ثانویه سنگ معدن نموده و پس از مدتی تأمین خوراك اولیه کارخانههای بزرگ این مجموعهها نیز نسبت به تكمیل زنجیره فولاد و احداث کارخانههای فولادسازی در مجاورت محدودههای معدنی اقدام نمودهاند كه غالباً بدون لحاظ نمودن مسائل آمایش سرزمین و صرفاً بر اساس مسائل اقتصاد منطقهای، تأمین اشتغال جوامع محلی، بهرهگیری از زیرساختهای ریلی و امكان تأمین گاز از مناطق تولید گاز در جنوب كشو توجیه گردیده، اما این طرحها دائماً در تأمین نیازهای آبی برای توسعه صنایع فولادی خود با محدودیت مواجه بودهاند و به جهت چارهجوئی برای حل مشكلات اقدام به استفاده از راهكارهای جدید شیرین سازی و انتقال آب دریا، تصفیه فاضلابهای شهری با هزینههای گزاف نمودهاند، گرچه توسعه این فعالیتها مبتنی بر اسناد آمایش و پایداری محیطی نبوده، اما توسعه و ادامه فعالیتها در این مناطق از یکسو منجر به توازن جمعیتی و جلوگیری از مهاجرت و از سمت دیگر با توجه به محدودیت توان محیطی و رشد گسترش صنعت و متعاقب آن رشد جمعیت در محیط با توان محدود، ناپایداری بلندمدت را در پی خواهد داشت.
بهطورکلی با بررسی اسناد آمایش سرزمین و روند توسعه فعالیتهای صنعتی خصوصاً صنایع فولاد به این جمعبندی میرسیم كه اصولاً در اسناد تهیه شده تاكنون، استراتژی توسعه صنعتی قابل اتكا و بایسته تدوین نگردیده كه برنامه ریزان بتوانند در قالب آن توسعه صنعت را برنامهریزی نمایند و هرگونه توسعه صورت گرفته بهصورت پراكنده و بر اساس مزیتهای نسبی مدنظر سرمایهگذاران و گاهی تصمیمات سیاسی دولتمردان بوده است.
در حال حاضر در سند ملی آمایش مصوب سال 1399 به موضوعاتی نظیر قلمروهای مستعد توسعه، آب قابلبرنامهریزی، ظرفیت برد محیطی كه تاکنون بهخوبی موردتوجه قرار نگرفته بود، پرداخته شد و مقرر شده پهنههایی از سرزمین كه با توجه به توان اكولوژیكی، آب برنامهریزی مصوب، ظرفیت برد، دسترسی به زیرساختها، ادامه فعالیتهای موجود، امكان استقرار فعالیت جدید و جمعیت را با رعایت ملاحظات زیستمحیطی دارا میباشند، با تدقیق نتایج با آمایش استانی تدوین شود، اما اسناد آمایش استانی تهیه شده، كماكان با نگاه بخشی نگری بدون نگاه به نقش و جایگاه هر استان در مجموعه كار ملی تهیه شده و نحوه تدقیق نتایج آمایش استانی با آمایش ملی نامشخص و رویكرد دولت در جهت الزام رعایت نتایج آمایش سرزمین نامشخص میباشد و جهت ادامه رشد و توسعه صنعت فولاد علاوه بر اینکه هرگونه احداث واحدهای صنعتی جدید در پهنههای مستعد مطابق با سند آمایش انجام گردد، بایستی محدودیت منابع آب، كاهش ذخایر معدنی نیز موردتوجه قرار گیرد و در جهت توازن و پایداری ارزیابیهای استراتژیك زیستمحیطی توسعه صنعتی در محدودههای جغرافیایی مشخص مطالعه و برنامهریزی گردد.