سرمایه اجتماعی؛ ضامن توسعه‌یافتگی

حسین اکبری فرد
عضو هیئت‌علمی بخش اقتصاد دانشگاه شهید باهنر

دکتر حسین اکبری فرد عضو هیئت‌علمی بخش اقتصاد دانشگاه شهید باهنر بر این مهم تأکید دارد که برای گام برداشتن در مسیر توسعه علاوه بر سرمایه‌های اقتصادی، لازمه‌ی اصلی، سرمایه‌ی اجتماعی است که همانا مردم هستند. دید بلندمدت مردم و سیاست‌گذاران امکان نیل به چشم‌اندازها را فراهم می‌کند.
او بر این باور است که تمرکزگرایی، بروکراسی پیچیده دولتی، اتخاذ تصمیمات یکسان برای تمام مناطق کشور و افزایش هزینه‌های مترتب بر آن، متکی بودن به درآمدهای نفتی که هم بی‌ثبات است و هم آسیب‌پذیر، ازجمله چالش‌های اصلی مدیریت توسعه در کشور هستند. در ادامه به مطالعه گفت‌وگوی ما با وی دعوت می‌شوید.

به نظر شما چرا برنامه‌ها، استراتژی‌ها و چشم‌اندازهای گوناگون کشور در حوزه اقتصاد در طول دهه‌های گذشته به واقعیت و سرانجام نرسیده است؟

معمولاً چشم‌اندازها، استراتژی‌ها و برنامه‌های عملیاتی جهت رسیدن به چشم‌اندازها به‌جز سرمایه‌های اقتصادی به سرمایه‌های اجتماعی نیز نیاز دارد. جامعه‌ی ایران جامعه‌ای کوتاه‌مدت است و صبر تاریخی ندارد. چه مردم و چه سیاست‌گذاران اقتصادی توانایی تحمل بلندمدت را نداشته و هر نوع اصلاحات اقتصادی که در کشور شروع‌شده و صورت گرفته است چه از طرف مردم و چه از طرف دولت و سیاست‌گذاران تداوم نداشته است. لذا افزایش سرمایه اجتماعی یعنی تحمل بلندمدت توسط مردم و دولت از الزامات است.

در دنیا کشورهایی هستند که با قاطعیت دست به اصلاحاتی در حوزه اقتصاد و بنگاه‌داری زده‌اند و به نتایج فوق‌العاده‌ای دست‌یافته‌اند، چرا در کشور ما که تجربه اوج همکاری همگانی ملت و حاکمیت را در دوره دفاع مقدس دارد، از انجام اصلاحات اقتصادی به‌طور جدی کوتاهی می‌شود؟ مگر غیر از این است که مقید بودن حاکمیت و مردم به تحقق الگوی پذیرفته شده توسعه، اجرای آن را میسر می‌سازد؟

کشورهایی که اصلاحات انجام داده‌اند ابتدا شفاف‌سازی، سپس افزایش رقابت و کاهش انحصارها را به‌طور دقیق انجام داده‌اند و در آخر با حذف انحصارها، مکانیسم بازار و کارکرد بهینه، آن را تقویت کرده‌اند. همچنین از طرف دولت خلأهای بازار و مواردی که مکانیسم بازار با شکست مواجه بوده یا ناتوان در تخصیص منابع بوده است را جبران کرده‌اند، اما در اقتصاد ایران مسئله عدم شفاف‌سازی، رانت و انحصارها که منجر به فساد می‌شود باعث شده است اصلاحات نتواند تداوم یابد و آثار مثبتی بر اقتصاد بگذارد.

در موضوع عدم وصول به توسعه‌یافتگی، به‌ویژه عدم توسعه متعادل منطقه‌ای شدت دارد، اصلی‌ترین موانع توسعه منطقه‌ای در کشور چیست؟

تمرکز برنامه‌ریزی در ایران در شهرهای بزرگ و به‌ویژه در تهران بوده است. اکثر مدیران اجرایی کشور و سیاست‌گذاران نیز از این مراکز بوده‌اند. قدرت چانه‌زنی بالای این مدیران در تخصیص منابع باعث توسعه نامتوازن کشور شده است.
به‌عنوان مثال علی‌رغم این‌که حدود 50 سال در استان کرمان از منابع مس برداشت شده است، حساب‌ها و منابع مالی و خریدهای شرکت ملی مس در تهران است و استان از این موهبت محروم بوده است. برای سایر مناطق از این نوع مصادیق فراوان است.

ویژگی‌های یک فرهنگ مناسب توسعه چیست؟ وضعیت استان کرمان را از این منظر چگونه ارزیابی می‌نمایید؟

داشتن سرمایه اجتماعی لازم بستری در جهت استفاده از سایر سرمایه‌ها جهت تحقق برنامه‌ها و رسیدن به چشم‌اندازها است. مهم‌ترین اجزاء سرمایه اجتماعی که جامعه‌ی ما نیاز دارد عبارت‌اند از:
1- داشتن صبر و تحمل و نگاه بلندمدت به افق چشم‌اندازها،
2- فرهنگ کار و کارآفرینی،
3- فرهنگ مطالبه گری بخصوص مطالبه گری نخبگان کشور در راستای تحقق اهداف بلندمدت و اسناد بالادستی،
استان کرمان در هر سه مورد همانند سایر مناطق نیاز به ارتقاء دارد اما در فرهنگ مطالبه گری به نظر می‌رسد خلأهای بیشتری مطرح است.

مسائل اساسی توسعه‌ی استان کرمان و نیز مهم‌ترین قابلیت‌های توسعه آن، چه هستند؟

اصلی‌ترین مسئله استان، آب و تخصیص غیر بهینه‌ی آن است، اما قابلیت‌های زیادی هم داریم ازجمله:
1- قابلیت‌های توسعه‌ی گردشگری با توجه به وجود جاذبه‌های زیاد، آثار ثبت‌شده جهانی بخصوص کلوت ها و چهارفصل بودن استان که خیلی کم‌نظیر است،
2- صنایع معدنی و فرآوری آن‌ها،
3- هزینه‌ی بسیار کم کشاورزی در جنوب استان و در فصول مختلف سال،
4- استفاده از زیرساخت‌های صادراتی و روابط تجاری ایران با کشورهای منطقه برای خلق ثروت از ظرفیت‌های کشاورزی استان.
به‌طور کلی صرف داشتن منابع سرشار و سرمایه‌های فیزیکی نمی‌توان به توسعه‌یافتگی رسید. لازمه اصلی سرمایه‌های اجتماعی که همانا مردم هستند می‌باشد.
فرهنگ کار، مطالبه گری، شفاف‌سازی و کاهش انحصارها که همه در سرمایه اجتماعی قرارگرفته‌اند، دید بلندمدت به مردم و سیاست‌گذاران می‌دهد و امکان نیل به چشم‌اندازها را فراهم می‌سازد.

مهم‌ترین چالش‌های مدیریت توسعه در کشور کدام‏اند؟

چالش‌های اصلی مدیریت توسعه کشور، یکی تمرکزگرایی و بروکراسی پیچیده‏ی دولتی است؛ به این معنی که تمام تصمیمات کشور در تهران گرفته می‌شود و برای تمام مناطق کشور تصمیمات یکسان اتخاذ می‌گردد، درصورتی‌که هر منطقه در کشور ویژگی‌ها، قابلیت‌ها و محدودیت‌های خاص خود را دارد. لذا نمی‌توان نسخه‌ی واحدی برای توسعه‌ی مناطق کشور پیچید، مدل غیرمتمرکز باید بر تصمیم‌گیری‌های کشور حاکم شود و تصمیمات توسعه‌ای هر منطقه بر مبنای ویژگی‌های آن منطقه باشد.
دیگر این‌که به دلیل دولتی بودن مدیریت توسعه، هزینه‌های توسعه افزایش می‌یابد. دولتی بودن با عدم کارایی و فساد همراه است و به دلیل افزایش هزینه‌های توسعه به‌عنوان چالش مدیریت توسعه مطرح است.
عامل سوم به‌عنوان چالش مدیریت توسعه کشور، متکی بودن بودجه و منابع دولت به نفت و درآمدهای نفتی است که هم بی‌ثبات و هم آسیب‌پذیر. به ‌این ‌علت‌ها، برنامه‌های توسعه کشور دچار اخلال گردیده است.

شایسته‌سالاری یک نقطه عطف فرا راه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است، چرا راه برای شایسته‌سالاری تنگ است؟

با توجه به نکاتی که از سؤالات قبلی مطرح گردید و چالش‌هایی که در مدیریت توسعه کشور وجود دارد، افراد لایق و شایسته هم حاضر نیستند در این چهارچوب وارد شوند و هم امکان حضور و قرار گرفتن در این مسیر برای آن‌ها فراهم نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *