تاریخ بیش از یکصد ساله نفت در ایران شرایطی را حاصل آورده است كه همواره از موقعیت ژئوپلیتیكی ایران سخن به میان آمده و عبور یك خط لوله نفتی میتواند جایگاه استراتژیك ایران را تبیین و یا موقعیت جغرافیایی اقتصادی را مطرح نماید. در این صورت این شرایط موقعیت ژئواستراتژیك ایران را با چالشهایی مواجه نموده و در هر مرحله از رویكردهای بهدستآمده جایگزینی را با خود به همراه داشته است، اما به لحاظ این شرایط و موقعیت خاص اقتصادی و نیز ظرفیت بالای منابع انرژی همانند نفت و گاز، بهکارگیری دیپلماسی انرژی جهت تحقق اهداف اقتصادی و سیاسی انرژی در سطح ملی و بینالمللی و نیز حتی منطقهای بسیار ضروری است. در سالهای اخیر با توجه به تحولات بازار بینالمللی و نیز تغییرات سیاسی _ اقتصادی در ساختارهای اقتصادی و سیاسی بینالملل، ظرفیت دیپلماسی انرژی بهعنوان یك راهبرد كلیدی موردتوجه قرار نگرفته است. لذا ضرورت دارد بر اساس تحولات صورت گرفته در مقیاس بینالمللی، ضمن تغییر رویكرد سنتی به رویكرد جدید در حوزه دیپلماسی انرژی از ظرفیت انرژی بهعنوان یك اهرم مهم و كارآمد در راستای پیشبرد منافع اقتصادی و سیاسی، موردتوجه قرار گیرد. در این راستا با توجه به اینكه رویكرد سنتی تمركز بر مشتریان قدیمی داشته كه عمدتاً از قبل از انقلاب تاكنون نفت ایران را خریداری کردهاند، توجهی به ظرفیتهای جدید و بازارهای بینالمللی تازه در حوزه دیپلماسی انرژی نشده است، ازاینرو ظرفیت بازارهای نفت و گاز كشور بویژه در شرایط تحریمی نتوانسته حفظ شود، بهطوریکه حتی در كریدورهای منطقهای انرژی نتوانسته سهم قابل قبولی را به دست بیاورد. یكی از چالشهای دیپلماسی انرژی ایران، علاوه بر مدیریت ناكارآمدی در دیپلماسی انرژی و اولویت نبودن آن، تلاشها و اقدامات كشورهای منطقهای و فرامنطقهای برای ایجاد محدودیت در برابر توان داخلی و موقعیت ژئواكونومیكی و ژئواستراتژیكی ظرفیت انرژی كشور ایران است. بهخوبی میدانیم كه تعدادی از كشورهای قدرتمند از یکسو و دیگر رقبای آن در حوزه انرژی نظیر عربستان، عراق و روسیه از سوی دیگر به دنبال حذف ایران از مناسبات كریدوری و بهرهبرداری از كریدورهای جایگزین هستند. از زمره این موارد میتوان به قرارداد گاز روسیه با دو كشور تركیه و پاكستان اشاره داشت كه از متحدین همكاریهای حوزه انرژی با ایران بودهاند. تحت چنین شرایطی خط لولهها و كریدورهایی كه بدان اشاره رفت به نظر نگارنده بیشازپیش برجسته شده كه مسیر آسیای مركزی را از طریق خزر به اروپا وصل میكند و جمهوری اسلامی ایران بهرغم برخورداری از موقعیت ویژه جغرافیایی جایی در آن ندارد . ایران میتواند با تبیین راهبردهای انرژی در برنامه هفتم توسعه موقعیت خاص و استراتژی لازم را در هدایت طرحهای زیربنایی و نیز حفظ سطح نگهداشت پروژههای فعال خود در داخل و نیز سطح منطقه خاورمیانه و نیز در آسیای مركزی یك پیوند محكم انرژی را فراهمسازی كند. بااینحال و به دلیل محصور بودن چند كشور منطقه در خشكی میتوان در یك اقدام چهارجانبه و در سطح سران، حمایتهای خوبی را بهمنظور بهرهبرداری بهینه از این ظرفیتها و موانع دیپلماسی انرژی در ایران میباشد. در این صورت و با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی كنونی جهت افزایش امنیت بازارهای بینالمللی انرژی كشور و افزایش دستاوردهای اقتصادی، محدودیتها، الزامات و راهبردهای اصلی در حوزه دیپلماسی انرژی به كدام سو میباید توجه كرد. رویكردهای تركیبی و تنوعبخشی و نیز نگاه بلندمدت به طرحهای انرژی منطقه، پرهیز از موازی كاری و نیز الزام اتخاذ نگاه منطقهای بهجای نگاه صرف ملی و یا دیپلماسی مقاومت و اتخاذ راهبرد انرژی در شرایط تحریمها، الزامات شكلگیری دیپلماسی انرژی با محوریت بخش خصوصی را فراهم مینماید. در این صورت میتوان با تبیین سیاستهای درون محوری و نیز شناخت بسترهای فعال در حوزههای تخصصی سازندگان، پیمانكاران، مشاوران، مهندسی ساخت، نیرو و حتی تجدیدپذیرها و درك متقابل پتانسیلها كه موردپذیرش كلیه مقامات و مسئولین امر میباشد، بتوان با بررسی چارچوب مفهومی دیپلماسی انرژی، وضعیت كنونی سطوح مختلف اجرایی و عملیاتی انرژی و چالشهای آن را در كشور مورد مداقه و سپس الزامات و راهبردهای اصلی جهت تقویت برنامهها و نیز دیپلماسی انرژی كشور مورد تبیین قرار داد. در این شرایط منابع برای راهبردهای فروش نفت در دوره تحریم، چیستی دیپلماسی انرژی، مقایسه تطبیقی دیپلماسی انرژی ایران و كشورهای اوراسیا و نیز روسیه و همچنین نبود اسناد بالادستی در حوزههای مختلف انرژی و صنایع وابسته به آن نظیر نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی و نیز تأثیر این مهم بر امنیت موردبررسی قرار داده شود. بهعبارتدیگر مطالعه و ارزیابی پژوهشها نشان از دغدغههای جامعه پیرامون صادرات انرژی و نیز ارزآوری آن برای حفظ سطح نگهداشت و همچنین برنامههای توسعهای كشور مندرج در برنامههای مصوب و همچنین برنامه هفتم توسعه كه ضرورت توجه جدی در آن دیده میشود داشته كه با نگاه تبیینی درصدد بررسی ظرفیتها و موانع موجود بر شكلگیری راهبردها در برنامه توسعه فوق را عملی میسازد. یكی از محققان حوزه انرژی در مقالهای تحت عنوان درسهای تجارت نفت و گاز ایران مبتنی بر راهبردهای تجارت نفت و گاز روسیه در دوران تحریم به بررسی راهبردهای روسیه در حوزه نفت و گاز پرداخته است. نگارنده از جمله راهبردهای ویژه روسیه به مواردی نظیر وابسته بودن اقتصاد كشورهای اروپایی به نفت و گاز روسیه، تنظیم قیمتها، واگذاری سهام كشورهای نفتی به شركتهای بینالمللی، توسعه خطوط لوله نفت و گاز، تغییر مسیر همکاریها از غرب به شرق، برقراری دیپلماسی فعال اشاره كرد. یكی از عمدهترین راهبردهای كشور ایران در برنامه هفتم توسعه جذب سرمایهگذاری كشورهای آسیایی بوده و با این راهبرد كاهش روابط با كشورهای غربی را جبران نموده و برحسب افزایش نقش شركتهای بینالمللی ایرانی برای به دست آوردن فناوریهای روز و نیز دسترسی یافتن به شبكه صادرات نفت و گاز آنها خواهد بود. توجه داشته باشیم كه نقش دیپلماسی انرژی در این راستا بهمثابه بخشی بنیادین از سیاست كلان خارجی برای كشوری چون ایران كه از ذخایر گسترده انرژی و خام و توان تولید انواع انرژیهای راهبردی تأكید دارد. با مروری بر اسناد برنامههای سوم و چهارم توسعه كشور و همچنین سند چشمانداز بیستساله كشور درزمینه ی تولید و صادرات نفت و نیز بهطورکلی دیپلماسی انرژی میتوان گفت كه جایگاه این مهم و مؤلفههای آن در كانون سیاستگذاریها و راهبردهای سازنده در حفظ سیاستهای خارجی و بهتر بگویم مدیریت اقتصادی ایران میباید استقرار یافته و از هرگونه بیتوجهی به ظرفیتهای پیدا و پنهان آن، بازماندگی از مسیر توسعه و قدرتیابی اقتصادی را موردتوجه جدی قرار داد. در كلام پایانی اینكه بررسی راهبردهای نوین فروش نفت خام و فرآوردههای هیدروكربوری ایران با رویكرد ضدتحریمی ضمن اشاره به اقدامات كشورهای غربی جهت ایجاد محدودیتها در روند و مقاصد فروش اقلام یاد شده قطعاً و قویاً به ارائه راهبردهایی برای خروج از این محدودیتها نیاز جدی دارد.