عضو هیئتعلمی گروه تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمان
بیابان به زبان عربی (صحرا) و به انگلیسی (Desert) نامیده میشود. واژهی بیابان مرکب از دو بخش سادهی بی و آبان است و اصطلاحاً به مناطقی که دارای محدودیت اساسی منابع آب هستند، اطلاق می شود. در این مناطق علاوه بر پایین بودن میزان آب و رطوبت، شرایطی مانند کمبود بارش، افزایش یا کاهش درجه حرارت، تبخیر بالا، اختلاف زیاد دما در شب و روز، وزش بادهای سوزان، غالب بودن فرسایش بادی و محدودیت منابع زیستی گیاهی و جانوری حاکم است. برخلاف برخی تصورات، شاخصه اصلی مناطق بیابانی گرمای شدید نیست، بلکه اقلیم خشک است؛ بنابراین، بیابان میتواند گرم یا سرد (بیابانهای قطبی) باشد. بیابانهای جهان در مناطق مختلف (قاره آسیا، آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه) پراکنده هستند. بیابانها بیش از 30 درصد سطح کره زمین را به خودشان اختصاص میدهند. بزرگترین بیابان دنیا، بیابان صحاری یا صحرای بزرگ آفریقا است که بخشهایی از قاره آفریقا و آسیا را در برمیگیرد. مساحت این بیابان بالغبر 9 میلیون کیلومتر مربع است. اگرچه این زیستبومها، در نگاه اول به دلیل شرایط سخت اقلیمی مناطقی خشک، خشن و بلااستفاده به نظر میرسند، اما به دلیل دارا بودن شرایط خاص اکولوژی، پدیدههای منحصربهفرد ژئومورفولوژی (شکل شناسی)، جاذبههای طبیعتگردی، معادن و… بسیار باارزش و حائز اهمیت هستند. به دلیل شرایط اقلیمی خاص حاکم بر عرصه بیابان، این زیستبوم در مقایسه با سایرین (بیوم های مرطوب، نیمه مرطوب و …) بسیار حساس و شکننده هستند. در دهههای اخیر به دلیل اثر تجمعی سوء مدیریت و عوامل اقلیمی در بسیاری از مناطق جهان، از جمله ایران، مساحت مناطق بیابانی رو به افزایش است.
طبق تعریف سازمان ملل متحد (UNEP) کاهش و زوال زمین و اراضی در نواحی خشک و نیمهخشک بیابانزایی نامیده میشود. این پدیده عموماً با تخریب پوشش گیاهی و خاک شروع می شود، سپس به کاهش منابع آب، فرسایش بادی، وجود ریزگردها و هزاران معضل و مشکل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی میانجامد. در نهایت، اگر اقدام مؤثری صورت نگیرد، بیابانزایی به نابودی محیطزیست و انسان ختم می گردد. از مشخصههای اصلی این پدیده شوم، بطئی و سرعت کند آن است که معمولاً تا به بحران تبدیل نشود از چشم سیاستگذاران، برنامه ریزان و مسئولان پنهان میماند.
وضعیت بیابان، بیابانزدایی و تشکیلات سازمانی بیابان در ایران
با توجه به اینکه کشور ایران بر روی کمربند خشک جهان در مناطق حارهای واقع شده است (60-30 درجه شمالی)؛ بخش فراوانی از آن بیابان است یا از پتانسیل بالایی برای بیابان شدن، برخوردار است. به عبارت دقیقتر، بیش از 88 درصد مساحت کشور را مناطق خشک و نیمهخشک در برگرفته است که مستعد بیابانی شدن هستند. اکثر بیابانهای کشور در بخشهای مرکزی، جنوب شرق، جنوب غرب و شمال شرقی کشور واقع شدهاند. کویر نمک و دشت کویر یا بیابان لوت (بیست و پنجمین بیابان دنیا) از مهمترین بیابانهای کشور محسوب میشوند. اگرچه در سایر نقاط کشور هم بیابانهای داخلی فراوانی وجود دارند. در ایران با توجه به نقش و اهمیت کنترل فرسایش بادی، تقریباً کانونهای فرسایش بادی معادل مناطق بیابانی محسوب میشود. بهجز حاشیه شمال، سایر استانهای کشور کموبیش درگیر پدیده بیابانزایی هستند. مهمترین استانهای کشور ازنظر سطح و شدت بیابانزایی عبارتند از: کرمان، یزد، سیستان و بلوچستان، سمنان، خوزستان، اصفهان و مرکزی . متولی اصلی امور مربوط به مناطق بیابانی که وظیفه سیاستگذاری و ارائه برنامههای بیابانزدایی را به عهده دارد، دفتر امور بیابان زیرمجموعه معاونت آبخیزداری، امور مراتع و بیابان، سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور است. کشور ایران با توجه به موقعیت مناطق بیابانی خود، از سال 1375 به عضویت کنوانسیون مقابله با بیابانزایی سازمان ملل متحد درآمده است. هدف کنوانسیون مقابله و کنترل بیابانزایی، کاهش اثرات خشکسالی و در نهایت کمک به استقرار توسعه پایدار در کشورهایی است که بهطورجدی با خشکسالی و بیابانزایی مواجه هستند. این مهم از طریق اقدام مؤثر در سطح ملی و با حمایت های بینالمللی صورت میگیرد. برنامهریزی در جهت توقف تخریب سرزمین بویژه در مناطق دارای اکوسیستمهای شکننده و آسیبپذیر، از جمله برنامههای اخیر کنوانسیون مذکور به شمار میرود.
وضعیت استان کرمان از نظر بیابانزایی
استان کرمان با مساحت حدود 18 میلیون هکتار و متوسط بارندگی سالانه 129 میلیمتر، بهعنوان بزرگترین استان (از نظر مساحت) در جنوب شرقی کشور واقع شده است. تقریباً کل مساحت استان، دارای اقلیم فراخشک، خشک و نیمهخشک است. این استان به دلیل شرایط اقلیمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی حاکم بر آن مستعد بیابانزایی میباشد. در برگرفتن بخش اعظمی از بزرگترین بیابان کشور، دشت لوت، نیز بر شدت این آسیب میافزاید. مساحت بیابانهای استان کرمان (کانونهای فرسایش باد) حدود 7 میلیون هکتار برآورد شده است. استان کرمان ازنظر مساحت کانونهای فرسایش بادی (مساحت بیابان) اولین استان کشور و از نظر شدت کانونهای فرسایش بادی (شدت بیابان) چهارمین استان کشور محسوب میشود. شهرستانهای بم و بردسیر به ترتیب، بیشترین و کمترین مناطق بیابانی را در استان به خودشان اختصاص میدهند. مهمترین شاخصه مناطق بیابانی استان کرمان دشت لوت است که از جنبههای مختلف دارای اهمیت ویژهای است که در ادامه به اختصار اثرات آن را شرح میدهیم. در نوشتههای جغرافیایی از واحد لوت گاهی بنام «چاله لوت» و گاهی بهصورت «دشت لوت» یاد می شود. عامهی مردم به دلیل برخی مشابهتها با دشت کویر، آن را کویر لوت می نامند. در دشت لوت چالهها یا حوضههای محلی متعددی وجود دارد که هرکدام دستهای از روانابهای سطحی اطراف را دریافت میکنند. پهنههای کویری عمدتاً در داخل یا حاشیه این حوضهها (چالههای محلی) و یا در قسمتی از مسیر جریانهای فصلی و موقتی پدید آمدهاند. بهطور کلی وسعت کویر (گودترین نقطه بیابان که یک عارضه ژئومورفولوژی محسوب میشود) در دشت لوت نسبت به زمینهای ماسهای و ریگی چندان زیاد نیست، یا به عبارتی تأثیری چشمانداز طبیعی ندارد. از این نظر، دشت لوت درست در مقابل دشت کویری قرار دارد که بیشتر وسعت آن را عارضه کویر تشکیل داده است. همانطور که محققان جغرافیا در نوشتههای خود به کرات تأکید کردهاند، اطلاق کویر لوت بر این واحد صحیح نیست و باید از آن بهعنوان دشت لوت یا بیابان لوت نام برد.
بیابان لوت در حدفاصل عرض جغرافیایی 28 تا 32 درجهی شمالی، در گسترهای به طول 900 كیلومتر و به مساحت حدود 199 هزار كیلومترمربع قرار دارد. حد شمالی لوت به منطقه طبس، ارتفاعات نایبند و بیرجند، حد شرقی به نصرتآباد، غرب به راور و شهداد و حد جنوبی آن به نرماشیر، ریگان و كوه بزمان محدود می شود. چهار عارضه طبیعی منحصربهفرد و مهم دشت لوت، شامل كلوتها و نبکاهای معروف شهداد در غرب، مجتمعهای ماسهای بزرگ در شرق، دشتهای ریگی در شمال و جنوب و منطقه معروف گندم بریان (به عنوان گرم ترین نقطه جهان در چند سال متوالی)، از نظر ژئومورفولوژی (ریختشناسی) و طبیعتگردی شاخص تلقی می شوند. در بیست و هشتم مرداد سال 1395 این دشت با همت و پیگیری مسئولین وقت استان، بهعنوان اولین میراث طبیعی کشور در فهرست جهانی یونسکو ثبت گردید.
مهمترین عوامل بیابانزایی در استان
همانطور که اشاره شد، استان کرمان به دلیل کاهش نزولات جوی، کمتر از یکسوم بارش کشور و یکششم بارش جهان را دریافت میکند. درجه حرارت بالا، وزش بادهای سوزان، موقعیت جغرافیایی خاص (واقع شدن در کمربند خشک جهان) از کرمان، اقلیمی بیابانی و مستعد بیابانزایی ساخته است. با توجه به تعریف بیابانزایی از دیدگاه سازمان ملل متحد «کلیه مناطق خشک و نیمهخشک مستعد بیابانزایی هستند.» گرچه سطح بیابانهای استان (کانونهای بحرانی فرسایش بادی) تاکنون، حدود 7 میلیون هکتار گزارش شده است (کتاب خشکسالی، چالشها و راهکارهای تعدیل خسارات آن) اما کل مساحت استان کرمان در حال حاضر در معرض خطر بیابانی شدن است. ذکر این نکته ضروری است که بیابانزایی تنها به مفهوم گسترش مناطق بیابانی و نفوذ اثرات آن در مناطق همجوار نیست بلکه، در صورت سوء مدیریت یا بهرهبرداری بیرویه در مناطق خشک، نیمهخشک و حتی نیمه مرطوب، امکان تبدیل اینگونه مناطق به بیابان وجود دارد. لذا بهرهبرداری از منابع طبیعی موجود نظیر آب، خاک، پوشش گیاهی، معادن و … در مناطق فراخشک، خشک و نیمهخشک باید بر اساس توان اکولوژی و منطبق بر اصول علمی صورت گیرد. هرگونه کمدقتی و بهرهبرداری بیرویه میتواند توان تولیدی اینگونه مناطق را برای همیشه از بین ببرد و آنها را تبدیل به کانونهای بحران نماید.
مهمترین عوامل بیابانزایی در استان کرمان شامل موارد زیر است:
– عدم حساسیت و احساس مسئولیت دستگاههای اجرایی مرتبط با منابع طبیعی، خاک، آب و محیطزیست و همکاری در صدور مجوزهای معدنی، صنعتی و عمرانی، کشاورزی و … خارج از توان اکولوژیکی سرزمین،
– وابستگی بیشازحد اقتصاد خانوارهای روستایی و عشایر به منابع طبیعی و محیطزیست که خود ناشی از فقر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و خلأهای آموزشی حاکم بر اینگونه مناطق است،
– عدم توجه مسئولان به پتانسیلها و جاذبههای گردشگری و طبیعتگردی مناطق،
– عدم توجه متولیان امر به برنامههای آمایش سرزمین،
– توسعه فعالیتهای عمرانی و معدنی غیرسازگار با طبیعت،
– عدم توجه مسئولان سیاسی استان به هشدارهای متخصصان و اساتید دانشگاهی در حوزه علوم آب، خاک و محیطزیست،
– ترجیح منافع زودبازده بر منافع دیربازده و توسعه پایدار،
– بهرهبرداری بیرویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی (سدسازی غیراصولی و خارج از توان اکولوژی مناطق) طبق گزارشهای رسمی متولیان امر، سالانه بین 800 میلیون تا یک میلیارد مترمکعب آب، مازاد بر ظرفیت سفره های زیرزمینی برداشت میشود،
-توسعه بیحدوحصر معادن و بهرهبرداری بیرویه مواد معدنی اکثر مناطق معدنی منطبق بر بهترین مناطق اکولوژیکی استان از نظر پوشش گیاهی و آبخیزداری هستند. معادنی نظیر مس تخت گنبد، درالو، سرچشمه و … عموماً بدون ملاحظات زیستمحیطی، توان اکولوژیکی و اصل توسعهی پایدار از سرزمین بهرهبرداری میکنند،
– بهرهبرداری غیراصولی از پوشش گیاهی طبیعی مانند چرای بیشازحد و خارج از فصل، بهرهبرداری از محصولات فرعی جنگل و مرتع خارج از چارچوب اصول علمی و تخریب جنگلها که قبلاً بهمنظور ذغالسوزی و تهیه چوب موردنیاز ساختمانهای روستایی مورد استفاده قرار میگرفت.
امروزه، اثرات این اقدامات نابخردانه در قالبهایی نظیر نشست زمین، خشک شدن سفرههای آب زیرزمینی، نابودی هزاران هکتار اراضی کشاورزی، بیکاری جوانان روستایی، ایجاد کانونهای فرسایش بادی، وجود ریزگردها بهعنوان پدیده غالب هواشناسی اکثر شهرها، کاهش کمیت و کیفیت آبوخاک، وجود سیلابهای خانمانسوز، فرسایش خاک و هزاران مشکل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تبلور یافته است.
بیابانزدایی یا راهکارهای جلوگیری از گسترش بیابان
شرط اصلی و اساسی جلوگیری از پدیده بیابانزایی، بهرهبرداری از منابع طبیعی بر اساس توان اکولوژیکی و بر مبنای اصل توسعه پایدار منابع است. پیششرط این مهم، شناسایی توان اکولوژیکی مناطق مختلف استان است که در قالب طرح آمایش سرزمین در مقیاس ملی، منطقه ای، استانی، شهرستانی و یا حتی در مقیاس حوزه آبخیز بر مبنای طرح مدیریت جامع حوزه آبخیز (پروژه سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور که بهصورت موردی در بخشی از حوزههای آبخیز استان در حال اجرا است) قابلیت اجرایی به خود میگیرد.
برای سیاست کلان بیابانزدایی برنامههای زیر پیشنهاد میگردد:
– همسو و هماهنگ نمودن دستگاههای مختلف اجرایی متولیان منابع طبیعی و محیطزیست با متولیان مسائل اقتصادی و توسعه ی استان (نمایندگان، استاندار، فرمانداران، مقامات محلی، سازمان صنعت و معدن و …) در خصوص شناخت توان اکولوژیکی مناطق مختلف استان،
– کاهش میزان برداشت آبهای زیرزمینی در حد توان سفرههای آب زیرزمینی،
– تغییر الگوی کشت، متناسب با توان اقلیمی و اکولوژیکی استان،
– توانمندسازی و آگاهسازی بهرهبرداران مختلف از منابع طبیعی از طریق آموزش مستمر،
– معیشت جایگزین پایدار کشاورزی و دامداری متکی بر محیطزیست در مناطق روستایی و عشایری مانند احیا کردن زیرساختهای گردشگری و اکوتوریسم، بسیاری از مناطق بیابانی استان از جاذبههای بالایی برای این هدف، برخوردارند (شگفتیهای اقتصادی جهان نه معادن هستند و نه صنایع بلکه مناطق اکولوژیکی هستند که از پتانسیل بالای گردشگری برخوردار هستند و بعضی از آنها در مناطق بیابانی واقع شدهاند)،
– جایگزینی و تولید انرژی پاک به جای سوختهای فسیلی در مناطق بیابانی،
– محدود نمودن فعالیتهای معدنی در مناطقی از استان که از ارزش اکولوژیکی و اکوتوریسم بالایی برخوردار هستند و بهرهبرداری در سایر مناطق با رعایت ملاحظات زیستمحیطی و احیا پوشش گیاهی (بیش از 80 درصد معادن، اقدام جدی برای احیا پوشش گیاهی که در مسیر بهرهبرداری تخریب کردهاند، انجام نمیدهند)،
– اقدامات آبخیزداری، آبخوانداری و تغذیه مصنوعی با شیوههای مختلف علمی (بخش زیادی از ریزشهای جوی در ترسالیها، بهصورت سیلابهای مخرب وارد کویرهای لمیزرع میشود)،
– ایجاد پوشش گیاهی و کمربند سبز در حاشیه مناطق بیابانی،
– برقراری تعادل بین دام و مرتع، به منظور احیا پوشش گیاهی طبیعی.