عضو هیئتعلمی گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی
نواحی روستایی از مهمترین مراکز تولید و رشد اقتصادی در تمام دنیا از جمله در ایران هستند. این نواحی از قدیمیترین مکانهای زندگی بشر بودهاند. انسانها از گذشتههای دور در نواحی روستایی در جهت تأمین معیشت و زندگی به فعالیتهای کشاورزی مشغول بودهاند؛ یعنی اصلیترین بخش اقتصاد روستایی؛ کشاورزی است. بخش کشاورزی در زیرمجموعههای خود (دامداری، زراعت، باغداری، صیادی و…)، همزمان با تولید و تأمین نیازهای غذایی و برخی نیازهای مرتبط انسانها، باعث ایجاد شغل و درآمد برای کشاورزان نیز شده است. در تمام دنیا، کشاورزی بیشتر در نواحی روستایی انجام میشود. روستاها با تأمین نیازهای غذایی و دیگر نیازهای انسانها، بخش نسبتاً زیادی از بیکاری را مرتفع کرده و موجب اشتغالزایی گردیدهاند؛ اما نکته مهمی که اینجا وجود دارد، محدودیت گسترش فعالیتهای کشاورزی به دلیل زمین محور بودن آن است. بهعبارتدیگر، فعالیتهای کشاورزی وابستگی شدیدی به زمین دارند؛ یعنی تقریباً تمام فعالیتهای کشاورزی بر روی زمین انجام میگیرد و بدون زمین، فعالیتی انجام نمیشود.
فعالیتهایی مانند زراعت، باغداری، دامداری، صیادی، پرورش طیور و…، نیاز به زمین، آن هم به میزان نسبتاً بالایی دارد، اما واقعیت آن است که میزان اراضی کشاورزی و بهطورکلی زمین، محدود است و میزان مشخصی دارد. همچنین منابع آبی کشور به علت کم بودن بارشها در کشور و نیز برداشت بیرویه از آبهای سطحی و زیرزمینی، دچار محدودیت شدیدی شدهاند؛ بهطوریکه در بسیاری از دشتهای کشور، ممنوعیت کشت اجرا میشود.
لذا به دلیل محدودیت منابع آبی و اراضی، کشاورزی را از یکمیزان بیشتر نمیتوان گسترش داد. بر این اساس، بخش کشاورزی در میزان اشتغالزایی و ایجاد شغل برای روستاییان محدودیت دارد. لذا درگذشته نهچندان دور، به خاطر این محدودیتها، فعالیتهای اقتصادی نواحی روستایی به سمت مشاغل غیرکشاورزی حرکت کرد. ایده متنوع سازی فعالیتهای اقتصادی در نواحی روستایی، توسط بانک جهانی برای کشورهای درحالتوسعه که محدودیتهایی در گسترش کشاورزی دارند، به جهت تقویت اقتصاد روستایی و نیز کاهش مهاجرتهای روستایی به اجرا گذاشته شد. در این رویکرد، تأکید عمده بر روی گسترش فعالیتهای غیر زراعی در نواحی روستایی است. بر این اساس؛ نواحی روستایی از مکانی صرفاً کشاورزی تغییر کرده و سایر فعالیتها در آن گسترش پیدا نمود. بهعبارتدیگر، تغییرات عمدهای در اقتصاد روستایی پدید آمد. فعالیتهای بخش صنعت و خدمات، در نواحی روستایی کمکم ایجاد شد و گسترش پیدا نمود. در بخش صنعت؛ صنایع کوچک و سبک، صنایع تبدیلی، صنایعدستی و غیره و در بخش خدمات؛ فعالیتهای خدماتی مانند گردشگری، توسعه زیادی در روستاها داشت. کشور ایران با داشتن پتانسیلهای زیادی در حوزه روستایی، چشمانداز خوبی در جهت توسعه فعالیتهای غیر زراعی در این نواحی و کاهش مشکلات اقتصادی آنها دارد.
توسعه صنایع روستایی، تبدیلی و دستی در نواحی روستایی کشور در دوره اخیر، گسترش زیادی داشته و موجب کاهش وابستگی روستاییان به فعالیتهای کشاورزی شده است. در کنار این فعالیتها، بخش گردشگری در نواحی روستایی که دارای جاذبهها و پتانسیلهایی در این زمینه هستند نیز گسترش پیدا کرده و رونق اقتصادی در برخی روستاها را به دنبال داشته است.
توسعه فعالیتهای گردشگری مانند گردشگری کشاورزی، افزایش اقامتگاههای بوم گردی، فروش غذاها و محصولات محلی روستایی، خانههای دوم و غیره، موجب جذب گردشگر در نواحی روستایی شده و اقتصاد روستایی را دچار تغییرات و دگرگونیهایی نموده است. برخی از این تغییرات مانند تضعیف فرهنگ و آداب و رسوم روستاییان و گسترش فرهنگ شهری در نواحی روستایی، منفی است و برخی دیگر مانند بهبود فضای کسبوکار، افزایش درآمد روستاییان و کاهش بیکاری در میان آنان مثبت است. با توجه به این تغییرات، اقتصاد روستایی نسبت به گذشته تابآورتر شده و در برابر شوکهای اقتصادی، مقاومت بیشتری پیدا کرده است؛ چراکه اقتصاد روستایی، صرفاً کشاورزی نیست.
بخش کشاورزی در برابر تغییرات محیطی مانند تغییرات اقلیمی، خشکسالی، کمبود آب، مخاطرات محیطی و غیره، بهشدت آسیبپذیر است، اما با متنوع سازی فعالیتهای اقتصادی در نواحی روستایی از کشاورزی صرف به سایر فعالیتها، نسبت به تغییرات و مخاطرات محیطی، آسیبپذیری کمتری پیدا کرده است. لذا میتوان گفت که روستاهای ما، تاب آورتر شدهاند. این تغییر و تحولات، اقتصاد روستایی را تغییر دادهاند. با تشدید مسائل کمآبی و تنشهای آبی در کشورمان، راهی جز اصلاح شیوههای کشت، آبیاری، تغییر نوع محصول و درنهایت تغییر اقتصاد روستایی از کشاورزی محور به غیر کشاورزی نیست.
اما تغییر و اصلاح این وضعیت و توسعه متنوع سازی فعالیتهای اقتصادی در نواحی روستایی نیاز به سرمایههایی دارد.
سرمایههایی که تا حدی مخاطره پذیر باشند. البته سرمایه بخش خصوصی در این زمینه، تأثیر قابلتوجهی خواهد داشت. عوامل مهمی که بر سرمایهگذاری در روستا و بخش کشاورزی تأثیر میگذارند، دو گونه اند:
الف- عوامل مستقیم: عوامل و سیاستهایی هستند که بهطور مستقیم با بخش کشاورزی در ارتباطند و بر روند سرمایهگذاری در روستا و بخش کشاورزی اثر مستقیمی دارند که شامل این موارد میباشند:
1. مالکیت و نظام زمینداری: افزایش سرمایهگذاری، بیشتر به این دلیل است که کشاورز مالک زمین است و احساس میکند افزایش تولید ناشی از سرمایهگذاری، از آن وی میشود،
2. سرمایهگذاری بخش دولتی: یکی از عوامل مؤثر بر سرمایهگذاری در روستا، میزان سرمایهگذاری بخش دولتی است. درواقع سرمایهگذاری بخش دولتی میتواند بستر مناسب را برای سرمایهگذاری بخش خصوصی فراهم آورد که در صورت مساعد بودن دیگر شرایط موجب تحول در روستا و مخصوصاً در بخش کشاورزی میگردد،
3. قیمتگذاری محصولات کشاورزی: دولت با دخالت در تعیین محصولات کشاورزی میتواند نقش عمدهای در جهتدهی سرمایهگذاری در روستا و محصولات مختلف کشاورزی داشته باشد،
4. نهادهها و اعتبارات: سودآوری محصولات علاوه بر قیمت آنها، به قیمت نهادهها نیز بستگی دارد. بهمنظور پایین نگهداشتن قیمت محصولات کشاورزی به برخی از نهادهها مانند کود، سموم، ماشینآلات و غیره، یارانه پرداخت میشود. همچنین اعتبارات با بهره کم نیز در اختیار روستاییان و کشاورزان قرار میگیرد که این عوامل میتوانند بر افزایش سرمایهگذاری در روستا تأثیرگذار باشند،
5. بازاریابی محصولات: توجه نکردن به بازاریابی محصولات کشاورزی و نبود یک متولی برای آن سبب میشود که میزان ضایعات محصولات کشاورزی افزایش یافته و در نتیجه کاهش عرضه و افزایش قیمتها را به همراه داشته باشد. همچنین کشاورزان مجبورند محصول خود را قبل و یا در زمان برداشت به قیمت کم به فروش برسانند؛ بنابراین وجود یک بازار مناسب علاوه بر کوتاه کردن دست واسطه گران، موجب افزایش سودآوری و درآمد روستاییان و کشاورزان میگردد که خود زمینه افزایش سرمایهگذاری در روستا را فراهم میکند،
6. نرخ تورم: بالا بودن میزان تورم در جامعه، ریسک فعالیتهای تولیدی را افزایش میدهد و لذا بر سرمایهگذاری در محیط روستا، تأثیر منفی میگذارد،
7. اعتبارات بانکی: اعتبارات و تسهیلات بانکی میتواند نقش مثبت و مؤثری در افزایش سرمایهگذاری تولیدی روستا داشته باشد،
8. امنیت سرمایهگذاری: وجود امنیت برای سرمایه و سرمایهگذار در نواحی روستایی بسیار حیاتی است؛ بهطوریکه نقش مستقیم و مؤثری در میزان سرمایهگذاریها در نواحی روستایی دارد.
ب: عوامل غیرمستقیم: عوامل و سیاستهایی هستند که بهطور غیرمستقیم بر بخش کشاورزی و روستاها اثر میگذارند. این سیاستها شامل حمایت دولت از صنایع داخلی، سیاستهای بازرگانی خارجی مانند تعرفهها، صادرات و واردات، هزینههای حملونقل، یارانههای پرداختی دولت به مصرفکنندگان مانند یارانه نان، حاملهای انرژی و غیره میشود.
با توجه به این موارد، سرمایهگذاری در روستا میتواند محیط روستا را محیطی شاداب، سرزنده و جذاب برای ماندن روستاییان نماید؛ چرا که از دلایل اصلی مهاجرت روستاییان، کمبود امکانات و زیرساختهای اقتصادی و معیشتی برای زندگی است. در طول سالهای پس از انقلاب، زیرساختهایی مانند راه، آب، برق، مراکز آموزشی و مراکز بهداشتی و درمانی برای نواحی روستایی به میزان بسیار زیادی فراهم شد و روستاییان از نظر زیرساختهای اشاره شده در وضعیت بسیار بهتری قرار گرفتند، اما مهاجرت روستاییان، نهتنها کاهش پیدا نکرد، بلکه افزایش هم یافت. به اعتقاد کارشناسان حوزه روستا، از دلایل اصلی این مسئله، عدم توجه به اقتصاد و معیشت روستاییان در کنار افزایش امکانات کالبدی بود؛ یعنی برای روستاییان امکاناتی فراهم شد که هزینههایش را افزایش داد، اما راهکار تأمین هزینههای این امکانات ارائه نشد. به عبارت بهتر، ایده و فکری برای تأمین معیشت و اقتصاد روستایی داده نشد. بر این اساس، روستاییان برای تأمین هزینههای زندگی، مهاجرت کردند. لذا توجه به اقتصاد روستایی از ضروریات برنامهریزیهای این حوزه قلمداد میشود.
توجه و تمرکز بر اقتصاد روستایی نیاز به سرمایهگذاری دارد. معمولاً سرمایهگذاری در نواحی روستایی، نیاز به محرکههایی دارد که سرمایهگذاری را بهصرفه قلمداد کند. با توجه به اینکه نواحی روستایی در بسیاری از موضوعات بکر هستند، برای سرمایهگذاری نقاط قوت فراوانی دارند. در دورههای اخیر محرکهایی در جهت جذب سرمایه در نواحی روستایی پدید آمده که میتواند روستا را نوآور، خلاق و پیشرو کند. از جمله این محرکها میتوان به موارد مختلفی اشاره کرد. یکی از این موارد، بحث کارآفرینی در روستا است. کارآفرینی را نباید با اشتغالزایی و ایجاد اشتغال اشتباه گرفت. در کشور ما، در بیشتر موارد این اتفاق رخ میدهد؛ یعنی ایجاد اشتغال در روستا به هر شکل را کارآفرینی مینامند، درصورتیکه این دو با هم متفاوت هستند. در کارآفرینی اصلیترین رکن، نوآوری است؛ یعنی مدیریت و اجرای یک کسبوکار به روش و شیوهای نوین، روشی متفاوت از بقیه که موجب ایجاد کار و درآمد برای روستاییان شود. برای مثال در بحث گردشگری روستایی با بهکارگیری روشهای نوین در کشاورزی و سایر بخشها میتوان به ایجاد شغل و درآمد برای روستاییان اقدام کرد. بخش گردشگری روستایی، یک بخش بسیار بکر و نو برای بهبود اقتصاد روستایی است. در این بخش با بهکارگیری خلاقیت، استفاده از صنایعدستی روستایی به خاطر تنوع زیاد آن، گردشگری کشاورزی یا اگروتوریسم، بوم گردی و اقامتگاههای بوم گردی، آدابورسوم و فرهنگ سنتی اصیل و از این قبیل میتوان در جهت سرمایهگذاری و بهبود اقتصاد نواحی روستایی اقدام کرد.
بر این اساس میتوان محرکهای جذب سرمایه در جهت نوآوری در روستا را اینگونه برشمرد:
1. صنایعدستی: صنایعدستی روستاهای ایران یکی از غنیترین انواع صنایعدستی در جهان است. صنایعدستی در روستاهای ایران بسیار متنوع و زیبا بوده و در هر بخش از کشور، صنایعدستی ویژه فرهنگ بومی روستاهای آن منطقه وجود داشته و در طی هزاران سال توسعهیافته است. در دوره جدید افراد خوشذوق با خلاقیت و نوآوری، اقدام به ترکیب پوشش مدرن با صنایعدستی کرده و لباسهای زیبایی که با فرهنگ روز، همخوانی دارد را تولید کرده و با استفاده نوآورانه از بازاریابی جدید (در شبکههای اجتماعی و غیره) از داخل و خارج کشور، به جذب مشتری اقدام کرده و بسیار هم موفق بودهاند. این بخش با توجه به وجود افراد خوشفکر و روستاییان توانمند در جهت تولید محصولات جدیدی مانند مانتوهای طرح سنتی سوزنکاری بلوچی، کروات با طرح سوزندوزی، کفشهای طرح سنتی و از این قبیل، نیاز شدیدی به سرمایهگذار داشته و با توجه به بازاریابی به سبک جدید و داشتن مشتریهای داخلی و خارجی، بازدهی خوبی خواهد داشت.
2. اقامتگاههای بوم گردی: در دوره جدید به علت شهرگرایی شدید و مشکلات ناشی از آن، افراد نیاز به گذران برخی از اوقات خود بهویژه آخر هفتهها در مکانهای روستایی با معماری و شکل سنتی دارند. اقامتگاه بوم گردی یکی از انواع اقامتگاهها برای گذراندن روزها و شبهای یک سفر رویایی گردشگران و مسافران است. اقامتگاه بوم گردی همان مکان رویایی و بکر در دل یک محیط طبیعی یا در میان روستا است. بهطورکلی ابعاد و اندازه اقامتگاههای بوم گردی کوچک است و حداکثر تعداد واحدهای آنها ۳۰ واحد است و توسط اهالی محلی اداره میشوند. این مکانها به علت ویژگیهای خاص خود، در تمام طول سال پذیرای مسافران هستند. اقامتگاههای بوم گردی تأثیر زیادی بر درآمدزایی و بهبود اشتغال روستاییان داشته و موجب کاهش مهاجرت روستاییان گردیدهاند. افراد بومی منطقه تمام تلاش خود را میکنند تا یک محیط آرامشبخش را درست مشابه محل زندگی خودشان برای گردشگران فراهم کنند. فوقالعاده خواهد بود اگر در مکانی اقامت داشته باشید که افراد محلی اتاقها و نمای بیرونی آن را با دکوراسیونی سنتی تزیین کرده باشند. لذت سرو غذاهای سنتی در اقامتگاههای بومی فراموش نشدنی است. در این اقامتگاهها غذاهای سنتی و قدیمی را در ظرفهای مخصوص میل کرده و گردشگران از چشیدن طعم متفاوت غذا لذت میبرند. همچنین در اقامتگاههای بوم گردی مناطق کویری و بیابانی گردشگران میتوانند از شترسواری، تور دریایی، لنج سواری و ماهیگیری و عکاسی در فضاهای اطراف لذت ببرند. بر این اساس این بخش میتواند بهعنوان یک پتانسیل و محرک خوب در جهت سرمایهگذاری در نواحی روستایی عمل کرده و نوآوری در نواحی روستایی را افزایش دهد.
3. گردشگری کشاورزی (Agro tourism): کشاورزی در نواحی روستایی، ظرفیت توسعه محدودی داشته و امکان ایجاد اشتغال آن نیز محدود است، اما ترکیب آن با گردشگری باعث ایجاد نوعی گردشگری جذاب با عنوان گردشگری کشاورزی شده است. در این نوع گردشگری، کشاورز با حفظ فرهنگ و سنت بومی خود و با کشاورزی سنتی، اقدام به جذب گردشگران کرده و امکان اقامت آنان در مزرعه را فراهم میکند. گردشگران در محیط مزرعه، اقدام به کارهای کشاورزی به سبک سنتی مانند دوشیدن دام، برداشت محصول، دیدن کارهای کشاورزی و غیره میکنند. گردشگری کشاورزی بهعنوان یک نوآوری در روستاهای کشور و بهعنوان یک محرک جذب سرمایه میتواند باعث ایجاد اشتغال و نگهداشت کشاورزان در محیط روستا شود و در صورت جذب سرمایه، توسعه روستایی را تسریع خواهد بخشید.
4. کارآفرینی: روستاها در عصر حاضر با تحولات و تهدیدات گستردهای روبهرو هستند، ازاینرو تضمین و تداوم حیات و بقا روستاها نیازمند یافتن راهحلها و روشهای جدید مقابله با مشکلات است که به نوآوری، ابداع، خلق محصولات، فرآیندها و روشهای جدید بستگی زیادی دارد. به علت بالا بودن نسبت نیروی کار به زمین و فصلی بودن فعالیتهای کشاورزی همواره یک نوع بیکاری پنهان در حین دوره فعالیت کشاورزی و یک نوع بیکاری فصلی در روستاها وجود دارد؛ بنابراین ایجاد و توسعه بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) در بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات در مناطق روستایی به علت ماهیت اشتغالزایی بالا میتواند برای گروهی از روستاییان بهویژه دانشآموختگان و جوانان، اشتغال مولد و دائم و برای بیکاران فصلی، اشتغال موقت ایجاد نماید (Schwartzman, J.1993). این بخش بهعنوان محرکهای قوی در جهت سرمایهگذاری و ایجاد نوآوری در نواحی روستایی عمل میکند و با کاهش بحران اشتغال در نواحی روستایی میتواند موجب دستیابی به توسعه پایدار روستایی گردد.
علاوه بر این فعالیتها، نواحی روستایی در زمینههای مختلف بهویژه فرهنگی و اجتماعی دارای محرکهای زیادی جهت سرمایهگذاری هستند، اما چالش اصلی عدم سرمایهگذاری کافی در این مناطق، نظام و ساختار برنامهریزی در کشور است که نظامی است تمرکزگرا، شهرگرا و از بالا به پایین. مادامیکه شیوه برنامهریزی در کشور، عمده توجه و تمرکز را به نواحی شهری و رفع نیازهای شهرنشینان گذاشته، نمیتوان انتظار سرمایهگذاری و در نتیجه توسعه روستایی را داشت. نواحی شهری با داشتن زیرساختها و امکانات، جذابیتهای بیشتری برای سرمایهگذاری دارند. نواحی روستایی به علت کم توجهی و عدم دادن نقش پراهمیت به آنها در نظام و ساختار برنامهریزی کشور مورد بیمهری قرار گرفته و باوجود داشتن محرکههای کافی برای سرمایهگذاری، عمده سرمایهها و سرمایهگذاریها توسط شهر و شهرنشینان جذبشده و بهنوعی سرمایهها شهرگرا شدهاند. بر این اساس با اصلاح ساختار و نظام برنامهریزی کشور و تمرکززدایی از آن میتوان با ایجاد تعادل بین شهر و روستا با اجرای سیاستهای توسعه پایدار روستایی، امیدوار به بهبود وضعیت سرمایهگذاری در نواحی روستایی بود.