جای خالی تعامل و مدیریت کارا

اینکه «کسب و کار»، مسائل، مشکلات و ناهمواری هایی دارد و از حال خوشی برخوردار نیست بسی روشن و آشکار است و نیازی به بحث و گفت  و گو ندارد، آن سوی موضوع، نیز گروهی که با اصحاب کسب و کار در ارتباط هستند و مایحتاج شان از این رهگذر تأمین می شود، بدحال تر و ناراضی تر.

در اینکه دشواری های اخیر ناشی از ستمگری های آمریکا و دشمنی های بدخواهان نظام است شکی نیست، اما همه این دشواری ها را نمی توان در این راه جستجو کرد و از امور داخلی غافل ماند. صاحب نظران امر اقتصاد بر این باورند که دو عامل اصلی در این راه وجود دارد، نخست مدیریت ناتوان که با عرضه راه حل های خلق الساعه و کارشناسی نشده، بر گره دشواری ها می افزایند و دیگر عدم تعامل جامعه و کاستن از بار مشکلات.

کسب و کار امروز ما ثابتی از متغیر ارز شده است، آن گونه که نگاه همه حرفه ها به فراز و فرود قیمت ارز است، این اصل نه تنها شامل کالاهای وارداتی و یا کالاهایی است که مواد اولیه آن ها از خارج تأمین می شود، بلکه حتی شمول آن به کسب و کارهایی که هیچ ارتباطی با مسئله اخیر ندارند، نیز کشیده شده است. بی گمان محدودیت های فروش نفت و بازگرداندن مطالبات از کشورهای دیگر، یکی از عوامل تعیین کننده است، اما در این میان، عدم تعامل و تقابل برخی که بدون هر گونه نیازی اقدام به خرید ارز کرده و آن را وسیله ای برای کسب وکار قرار داده اند تأثیر بسزایی دارد، ارقامی از دلار و ارزهای دیگر که در دست این گروه محتکر است، به هزاران میلیون می رسد که اگر این مقدار در چرخه کسب و کار صحیح قرار می گرفت حال و روزمان بسیار به از این بود، این همان نکته ارزشمندی است که رهبری نیز در جلسه هیئت دولت عنوان کردند و از آن به «هدایت نقدینگی به سمت تولید» یاد نمودند تا آن زمان که سودجویان از خدا بی خبر حتی با فروش خانه و امکانات دیگرشان، به خرید و زندانی کردن ارز و نیز نقدینگی مبادرت می کنند و زیان و ضررهای چندجانبه ای به تولید، کسب وکار، اقتصاد و بازرگانی و حفظ استقلال ملی   می زنند، چه انتظاری میتوان داشت؟ یادش به خیر مهدی آگاه اقتصاددان صاحب نظر که می گفت: «پدرم همواره مرا و جامعه را از درآمد بی زحمت که در گردش چرخ های اقتصاد نقشی ایفا نکند منع می کرد و به کسب و کارهایی چون بنگاه داری، معامله گری و دریافت درصد، روی خوش نشان نمی داد و آن را بلای جان جامعه می دانست.»

از سوی دیگر دولت اعلام می کند که بسیاری از صادرکنندگان، ارز خود را باز نگردانده اند و صادرکنندگان نیز از ضوابط دست و‌پاگیر برای صادرات و واردات ناله و شکوه دارند که باز هم ردپای عدم تعامل را می توان دید.
در این که وقتی گرهی به کار می افتد، دشواری ها سلسه وار می شوند شکی نیست، اما در این میان مدیریت بحران چه معنایی پیدا می کند و جایگاه آن کجاست؟ امروز به مدیرانی نیاز داریم که بتوانند کشتی اقتصاد و کسب و کار را در میان طوفان حوادث هدایت کنند و این همان اصلی است که در برخی زمینه ها، جایش را خالی می بینیم.

جان کلام این که تا دو اصل تعامل و مدیریت کارساز و آشنا با بحران، یک جا جمع نشوند، گره مشکلات هر روز بیشتر خواهد شد و از یک سو کسب و کار حالش ناخوش می ماند و از سوی دیگر بر نارضایتی جامعه سردرگم افزوده می شود. بدیهی است آن چه در این مختصر آمد نگاهی گذرا به موضوع اخیر است و کارشناسان و اصحاب اندیشه، نظرات دقیق تری عرضه کرده اند که در این مجموعه تقدیم حضورتان می شود تا چه قبول افتد چه در نظر آید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *