توزیع عادلانه منابع و فرصت‌ها در خیال توسعه پایدار روستاها

دکتر حجت‌اله شرفی

عضو هیئت علمی گروه جغرافیا و برنامه ریزی روستایی

به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، توجه ویژه به روستاها و برنامه‌ریزی برای توسعه روستایی، علاوه بر افزایش تولید ناخالص ملی، موجب ماندگاری جمعیت مولد بویژه جوانان و نوجوانان در این مناطق شده و جامعه را از پیامدهای مهاجرت و حاشیه‌نشینی، مشاغل کاذب، فقر و آسیب‌های اجتماعی می‌رهاند.
از سال ۱۳۲۷ که نخستین برنامه توسعه روستایی کشور تدوین شد، تلاش‌های پراکنده‌ای در نقشه توسعه روستایی رقم خورده و این امر در تدوین برنامه‌های عمرانی کشور نیز تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است، اما به جرأت می‌توان گفت اقدام همه‌جانبه‌نگر و اثرگذاری در راستای توسعه روستایی برای پیشگیری از پدیده مهاجرت به شهرها صورت نگرفته و با وجود بردن امکانات پایه به مناطق روستایی و صرف هزینه‌های سنگین برای بهبود شاخص‌های رفاه، همچنان علامت سؤال بزرگی در مقابل مقوله مهاجرت به شهرها و خالی شدن بسیاری از روستاها از جمعیت وجود دارد.
با بررسی متون علمی، توسعه روستایی، توسعه پایدار و توسعه ملی دارای شش هدف مشترك می‌باشند که بیشتر متخصصان اهداف توسعه پایدار روستایی، در این موارد اتفاق‌نظر دارند كه عبارتند از: 1- تأمین نیازهای اساسی، 2- افزایش تولید و کاهش فقر، 3- امنیت غذایی، 4- افزایش درآمد، 5- حفظ محیط زیست، 6- توسعه فرصت-های شغلی و افزایش مشاركت و اعتمادبه‌نفس. در این بین اهداف خاص توسعه روستایی و توسعه پایدار عبارتند از: امنیت غذایی، افزایش مشاركت، حفظ محیط زیست و كاهش فقر. امروزه این اهداف چهارگانه به‌عنوان منشور بین المللی در همه محافل علمی و اجرایی موردتوجه هستند. یعنی همه كشورها اعم از كشورهای توسعه یافته و درحال‌توسعه به‌نوعی در برنامه های راهبردی خود برای هریك از این مقوله ها و اهداف، برنامه ریزی مشخصی دارند.
توسعه پایدار که امروزه یکی از موضوعات اصلی مورد بحث محافل توسعه و برنامه ریزی است، خود برآیند انگاره‌های مختلف توسعه است. درعین‌حال از این مفهوم نیز مانند خود مفهوم توسعه، برداشت های گوناگونی شده است. نکته مشترک تمامی این انگاره ها، پایداری و رسیدن به فرآیندی از توسعه است که بتواند پایا و بادوام باشد. لازمه پایداری تعادل است؛ زیرا یک سیستم نامتعادل، ناپایدار نیز خواهد بود و برعکس. تفاوت در انگاره های مختلف در تعمیم مفهوم تعادل و پایداری است که گروهی به تعادل در رابطه انسان و محیط زیست طبیعی اکتفا می نمایند و گروهی آن را به‌تمامی شئون زندگی انسانی، یعنی رابطه انسان با محیط و انسان با انسان در جوامع تعمیم می دهند. در توسعه پایدار انسانی، پایداری در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مورد تأکید قرار می گیرد و عقیده بر این است که بدون پایداری و ایجاد تعادل و توازن در تمامی ابعاد جامعه نمی توان به یک توسعه با دوام دست یافت. به‌منظور نیل به این هدف، توسعه به‌سان سیستمی نگریسته می شود که عناصر اصلی آن، مردم، منابع و سرزمین به شمار می روند و ترکیب مطلوب این عناصر بر مبنای مشارکت و در قالب یک ساختار اجتماعی، اقتصادی و فضایی مناسب به معنای دست یابی به توسعه خواهد بود. برای رسیدن به الگوی توسعه مطلوب یا استفاده صحیح از منابع و فرصت ها و توزیع عادلانه آن، مشارکت مردم به‌عنوان عاملی اصلی و محوری به شمار می رود که تلفیق و ترکیب عناصر اصلی در جریان توسعه و به فعلیت درآوردن آن ها را بر عهده دارد.
بر اساس گزارش بانک جهانی در قرن بیست و یکم، توسعه روستایی با چالش های بزرگی روبه روست. بیشتر فقرای جهان در مناطق روستایی زندگی می کنند؛ بیش از یک میلیارد نفر در گرسنگی و در فقر مطلق به سر می بر ند و با درآمد کمتر از یک دلار در روز زندگی می کنند و میلیون ها کودك قربانی عدم توسعه انسانی می‌شوند.
به دلیل پراکندگی جغرافیایی فقرای روستایی، کم توجهی به ساختار اقتصادی روستاها و توانمندسازی جمعیت ساکن، پیامدهای خشکسالی، کند بودن برنامه‌های توانمندسازی و رشد متوازن کانون‌های اقتصاد روستایی از عواملی است که در این مناطق ریزش سطح درآمدی خانواده‌ها را رقم زده و جمعیت روستایی برای تأمین معاش ناچار به مهاجرت به شهرها شده و این مسئله رونق مشاغل کاذب، تورم و آسیب‌های پیدا و پنهان را باعث شده است.
توسعه روستایی، راهبردی برای بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی روستاییان است که باید همه‌جانبه، مستمر و متکی بر مشارکت و خودباوری روستاییان باشد. برای تحقق این امر باید زمینه مشارکت همه‌ جانبه، همکاری و همدلی بین همه اهالی روستا فراهم باشد و مسئولان نیز باید با برنامه‌ریزی صحیح و توزیع عادلانه منابع و اعتبارات، رفاه و آسایش را برای روستاییان به ارمغان آورند و از فاصله طبقاتی بین زندگی خانوار روستایی و شهری بکاهند.
توجه ویژه دولت به توسعه روستایی و ایجاد اشتغال در روستاها در راستای توسعه متوازن و ایجاد محیط مناسب برای زندگی روستاییان است تا از مهاجرت به شهرها و بروز پدیده‌هایی مانند حاشیه‌نشینی جلوگیری شود. توسعه متوازن و توزیع عادلانه امکانات موجب رضایت‌مندی عمومی می‌گردد.
تجربه مأیوس‌کننده دهه های اخیر و تشخیص این‌که آینده اکثر کشورهای توسعه نیافته یا درحال‌توسعه تا حدود زیادی به بهبود موقعیت روستایی بستگی دارد، اهمیت بی‌چون‌وچرای توسعه روستایی برای تحقق نهایی توسعه کشورها را روشن می‌نماید. یک برنامه توسعه روستایی باید دربرگیرنده فرآیندهای توسعه ای نظیر توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، محیطی و توسعه مشارکتی در سطح روستاها باشد. هدف کلیه ی تحقیقات و طرح های روستایی، آگاهی از خصوصیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روستا است که به‌منظور ایجاد بستر و زمینه ی الزام برای تصمیم گیری و اقدام مناسب و به جا در این مراکز محروم کشورمان صورت می گیرد. امروزه توسعه دیگر از رشد اقتصادی صرف خارج شده و با مفهوم توسعه انسانی، عدالت اجتماعی و بهبود توزیع امکانات و خدمات پیوند خورده است. هدف کلی برنامه ریزی فضایی، سازمان‌دهی فضای سرزمین در عین بهره برداری خردمندانه از آن در راستای چشم انداز بلندمدت توسعه در ابعاد و مقیاس های گوناگون می باشد. در این راستا برنامه ریزی و سطح بندی مراکز روستایی جهت پیشبرد اهداف برنامه ریزی منطقه ای بسیار مؤثر واقع می شود. یکی از موانع مهم بر سر راه توسعه، وجود پدیده نابرابری و عدم توازن های اقتصادی و اجتماعی در کشور یا در سطح منطقه است. توزیع عادلانه امکانات و ثمرات توسعه در میان اکثریت جمعیت از خصیصه های مهم اقتصاد پویا و سالم است. در جریان هرگونه تصمیم‌گیری اعم از برنامه ریزی، مدیریت، ارزیابی و یا کنترل چنانچه در طلب و جستجوی شرایطی مطلوب هستیم، باید در راستای ایجاد تعادلی منطقی و واقع‌بینانه بین مناطق به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات حرکت نمود. گام اول در جهت چنین حرکتی شناخت وضع موجود و امکانات و محدودیت های آن است. برنامه ریزان جهت تحقق این امر سعی در کاهش نابرابری ها و عدم تعادل ها از طریق تدوین و اجرای برنامه های متعدد محرومیت زدایی و گسترش یکپارچه جنبه‌های مثبت توسعه‌یافتگی دارند. به‌کارگیری معیارها و روش های کمی جهت سطح‌بندی سکونتگاه‌ها در سیستم فضایی مناطق، نه‌تنها موجب شناخت تفاوت میان سکونتگاه‌ها می گردد، بلکه این سطح‌بندی معیاری برای تعیین مرکزیت، همچنین تعیین انواع خدمات موردنیاز و تعدیل نابرابری بین سکونتگاه‌ها است.

نتیجه گیری

از منظر ساماندهی روستایی، برنامه ریزی برای روستا با دو چالش عمده روبروست؛ یکی پراکندگی نامناسب روستایی در سراسر کشور که تعداد روستاها در جنوب و جنوب شرقی ایران، اندک ولی در نقاط شمالی تعداد روستاها زیاد است. دیگری توزیع نامناسب جمعیت در نقاط روستایی است؛ تعداد جمعیت در بعضی از روستاها 4000 نفر و در بعضی نقاط زیر 40 نفر است. توزیع نامناسب جمعیت برنامه ریزی را دچار مشکل کرده است و ناگزیر هستیم به ساماندهی روستاها بپردازیم تا در قالب یک طرح ساماندهی روستا، مدیریت و ارائه خدمات را در سطح کشور سازمان‌دهی کنیم.
در کلیه کشورهای درحال‌توسعه، تکنولوژی یا فنون روستایی واقعاً عقب افتاده است که دلیل عمده آن می تواند منزوی بودن مناطق روستایی از مراکز شهری و کشاورزی از صنعت باشد. هنگام آن فرا رسیده است که گرایش‌های دوگانگی از برنامه ریزی توسعه حذف شود، گرایش هایی که شهر (ی) را در مقابل روستا (یی) و صنعت را در مقابل کشاورزی قرار می دهد، در عوض باید گرایش به قرار دادن شهر در کنار روستا و صنعت در کنار کشاورزی و به‌طورکلی هماهنگی این عناصر در برنامه ریزی توسعه موردنظر باشد. باید سعی شود موانع موجود بر سر راه هماهنگی، جامع بینی و در کنار هم قرار دادن عناصر فوق‌الذکر شناسایی شوند. نیاز کنونی پیشبرد، بهبود و ارتقای فنی فعالیت‌های روستایی است که در زمینه های غیرزراعی ایجاد اشتغال کند؛ بنابراین نیاز فزاینده ای به برنامه‌ریزی منطقه ای در جهت ائتلاف مناطق شهری و روستایی و نوسازی فنی و اصلاح کلی آن ها حس می شود. برنامه ریزی در جهت شناسایی روستاهای مرکزی برای ارائه خدمات مناسب و موردنیاز، ایجاد مشاغل غیر زراعی و توسعه صنایع روستایی، یکپارچه‌سازی اراضی کشاورزی، کاهش مهاجرت روستاییان، توسعه منابع انسانی و غیره می تواند چالش های موجود در توسعه روستایی را تا حدی حل نماید.
به دلیل وجود تنگناهایی در توسعه روستایی ایران و برنامه ریزی آن باید در جهت اقدامات زیر گام برداشته شود:
* به دلیل عملی نشدن طرح تجمیع در ایران، باید روستاهای مرکزی جهت ارائه خدمات بهتر شناسایی شوند.
* تعادل مناسب در سیستم فضایی مناطق برای توزیع عادلانه حداقل امکانات و خدمات ضروری برای آحاد روستاییان ایجاد شود.
* در مورد روستاهای خیلی کوچک، در راستای توسعه انسانی و خدمات رسانی نباید صرفاً از دید اقتصادی نگریسته شود.
* در جهت تلفیق صنایع روستایی در چهارچوب برنامه ریزی ملی سراسری تلاش شود و اقداماتی در جهت تشویق صنایع جدید و کوچک‌مقیاس در روستا صورت گیرد.
* مشارکت تعاملی روستاییان در طراحی، برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی برنامه ها جهت عملی شدن و موفقیت‌آمیز بودن آن‌ها ضروری است.
* باید نیازسنجی افراد منطقه موردنظر، قبل از برنامه ریزی امری اجتناب‌ناپذیر باشد.
در پایان به برخی از اقدامات محرومیت‌زدایی در جهت توزیع عادلانه امکانات و خدمات در روستاها می‌توان اشاره کرد: نهضت آب‌رسانی به روستاها، ایجاد کارگاه‌های اقتصاد مقاومتی، احیای جاده‌های روستایی در کنار فرهنگ‌سازی کار جهادی و تقویت روحیه انقلابی از جمله رسالت‌های جهادگران در مناطق مختلف و کم برخوردار کشور برای محرومیت‌زدایی و فراهم کردن زمینه‌های رشد و پیشرفت روزافزون کشور است.
بنابراین توزیع عادلانه امكانات مستلزم شناخت منابع است. روستاها در عصر حاضر با فرصت ها و تهدیدات زیادی روبه‌رو هستند، ازاین‌رو تضمین و تداوم حیات و بقای روستاها نیازمند راهکارها و روش های جدید مقابله با این موانع است که به نوع آوری، ابداع، خلق محصولات، فرآیندها و روش های جدید بستگی زیادی دارد؛ بنابراین توسعه روستاها در مقایسه با گذشته، پیوند گسترده تری با مفهوم کارآفرینی دارد. اهمیت توسعه کارآفرینی روستایی و نقش حیاتی آن در پیشبرد توسعه کشورها و بویژه کشورهای در حال رشد، بر هیچ‌کسی پوشیده نیست. با توجه به این‌که شغل اصلی بسیاری از روستاییان کشاورزی است، برنامه ریزان و قانون گذاران به کارآفرینی در این بخش تأکید دارند. توسعه کارآفرینی در بخش کشاورزی باعث تنوع بخشیدن به تولیدات کشاورزی و غیرکشاورزی روستاییان می شود و همچنین فرصت های مناسبی را برای کاهش خطر معیشتی و افزایش امنیت غذایی پایدار در مناطق روستایی فراهم می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *