بکوشیم تا جزء را در کل بیابیم

تفاوت زیستن در بحران و زندگی در وضعیت عادی درست مانند گذر از رودخانه­ای مواج و سرکش با قایقی نه چندان مطمئن و عبور از حاشیه‌های پارکی با فضای پُر درخت و بهر بردن از هوای دلپذیر آن است از سوی دیگر، زندگی از روز نخست تاکنون، همواره یک سیر مشخص و دلخواه نداشته و جام حیات، آینده­ای از شهد و شرنگ بوده است، با این سنت که یک روز تلخی آن بر شیرینی‌اش افزون شده و روز دیگر ای‌بسا شهد آن بیشتر گردیده است.

شاید قسمت چنین بود که نسل کنونی یعنی ­انسان‌هایی که در پنج شش دهه اخیر، شاهد فرازوفرودهایی به‌اندازه یک‌فصل از تاریخ بوده­اند، با گذار از روزگار استثنائی و یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای قرن، تجربه خود را کامل کند و شرح این‌همه از حوادث را به تاریخ بسپارد.

بحران کرونا و ویروس منحوس کرونا، تنها سلامت جسمی انسان­ها را نشانه نرفته است، بلکه روح و روان آن‌ها را نیز آشفته کرده، مسیر عادی زندگیشان را تغییر داده، محور عواطف انسانی را جابجا کرده و بالاخره در این میان هیچ زاویه­ای از زندگی را در امان نگذاشته و این همان وضعیتی است که شاید در گذر هزاران ساله زندگی انسان­ها، نمونه­ای نداشته و تجربه‌ای کاملاً بدیع و ناب است.

بر این اساس می­توان گفت، چگونگی رفتار و تصمیم‌گیری‌های ما در وانفسای کنونی، جلوه­ای از شعور و آگاهی و نشانی از فهم و درک ماست که بر صحیفه زمان رقم می‌خورد و همچون آیینه‌ای فراروی نسل­های آینده قرار می‌گیرد و زمینه داوری آن‌ها خواهد بود.

از یاد نبریم که بسیاری از متغیرهای کنونی کمتر موردتوجه قرار گرفته و شاید هم در میان دشواری­های کلان، رنگ باخته­اند. متغیرهایی که نشان پیوستگی همه مقوله­های زندگی، اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و تولیدی است. یعنی شعاع یک رنج و دامنه یک دشواری تا فرسنگ­ها دورتر، اثر گذاشته و اهمیت خود را بروز داده است.

در چنین وضعیتی است که پرداختن به یک مقوله، برای رهایی آن جامعه از بار مصیبت، گرچه لازم است، اما کافی نیست. بدیهی است در روزگار غمبار کنونی که طوفان حادثه، صحیفه اقتصاد را ورق‌ورق کرده و هر برگ آن را فرش راهی ساخته، پرداختن به امور اقتصادی لازمه عقلانیت است، اما اگر در جوار آن نیم‌نگاهی به سایر موارد اجتماعی، فرهنگی و … نباشد، با حلقه مفقوده­ای روبرو خواهیم شد که ما را آسان به هدف نخواهد رساند.

اینک ما و آزمونی بزرگ و گام‌هایی که هر یک صفحه­ای از تاریخ را رقم می‌زند، از یاد نبریم که یکسو نگری در وضعیت کنونی، دردی را درمان نمی‌سازد، اگر اتاق کرمان برای رهانیدن دشواری‌های فلان منطقه کمر همت می­بندد و گام­ها را استوار می­سازد، در راستای همین درک منطقی است، اگر نیروی انسانی کارآمد و رها از بند و دشواری­ها آماده و مهیا نباشد چه کسی چرخ­های اقتصادی را به گردش درآورد؟ وقتی اندیشه انسان­ها به بار می­نشیند، تولید هم پویایی خود را باز می­یابد و الّا به بی­راهه خواهد رفت و … «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». سخن آخر اینکه به قول صاحبان نظر و اندیشمندان عرصه روانشناسی، بکوشیم تا جزء را در کل بیابیم، نه اینکه کل را در جزء جستجو کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *