با تعیین سال ۹۵ بهعنوان سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل از جانب رهبر معظم انقلاب اسلامی جنبوجوشی در مسئولان استان کرمان پدید آمد تا طرحی نو در اندازند که حاصل این طرح شد تعریف معین اقتصادی برای هر یک از مناطق استان کرمان. معین اقتصادی، یک شرکت، نهاد یا سازمان دولتی یا خصوصی بود که مسئولیت توانمندسازی جامعه محلی را بر عهده میگرفت. در این طرح شرکت ملی صنایع مس ایران معین شهرهای شهربابک، رفسنجان و انار شد و طرحی را در قالب اکوسیستم کارآفرینی طراحی و اجرا کرد. در این نوشتار به چرایی ایجاد اکوسیستم کارآفرینی و روش اجرای آن پرداخته می شود.
میانه گمشده
مسئله توسعه اقتصادی کشورها همواره توسط متخصصان این حوزه و از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است تا دلایل پیشرفت و توسعه اقتصادی برخی از کشورها شناسایی و بر اساس آن الگوهایی جهت سایر کشورها ارائه شود. یکی از این پژوهشها که توسط دانشگاه هاروارد انجام شد منجر به پیدایش مفهوم جدیدی به نام میانه گمشده گردید. اگر تعداد بنگاه های خرد، کوچک و متوسط و بزرگ در یک کشور با درآمد بالا را با تعداد آنها در یک کشور با درآمد پایین مقایسه کنیم متوجه تفاوتهای معناداری می شویم. به (شکل۱) نگاهی بیندازید:
از این شکل و تفاوت میان تعداد بنگاه ها بر مبنای اندازه آنها در کشورهای با درآمد بالا و کشورهای با درآمد پایین، می توان برداشت های زیر را داشت (جدول شماره 1):
جدول 1- مقایسه کشورهای با درآمد بالا و کشورهای با درآمد پایین
اگر در ساختار اقتصادی کشوری تعداد بنگاههای خرد و بزرگ بیشتر از بنگاه های کوچک و متوسط باشد، نشان دهنده وضعیت ضعیف حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط در آن اقتصاد است. کمبود تعداد بنگاه های کوچک و متوسط که عمدتاً در کشورهای کمتر توسعه یافته رخ می دهد میانه گمشده نام دارد.
تعریف بنگاه های خرد، کوچک، متوسط و بزرگ
هرچند دسته بندی بنگاه های اقتصادی بر اساس اندازه آنها در تمام کشورها مورد توجه قرار گرفته است ولی تعریف واحدی برای تعیین معیارهای قرار گرفتن یک بنگاه در هر کدام از این دسته ها وجود ندارد. کشورهای مختلف بر اساس نوع حمایت و خدماتی که به این بنگاه ها ارائه می کنند و همچنین بر پایه برخی سیاست گذاری ها مانند پرداخت مالیات یا سایر حقوق دولتی، معیارهای مدنظرشان برای تفکیک این بنگاه ها را تعریف نموده اند. برخی کشورها یا سازمان ها تنها یک معیار و برخی دیگر چند معیار را برای مشخص کردن دسته یک بنگاه اقتصادی مورد استفاده قرار داده اند. در (شکل 2) فراوانی استفاده از معیارها به صورت تکی یا چندگانه در 267 تعریف مورد استفاده نشان داده شده است ۱.
در ایران سازمانها بسته به اهدافشان از تعاریف گوناگونی برای دستهبندی بنگاهها استفاده میکنند (جدول۲).
جدول 2- معیارهای سازمانهای ایرانی برای تعریف بنگاههای کوچک و متوسط
چرا بنگاه های کوچک و متوسط مهماند؟
در مورد این که چرا بنگاه های کوچک و متوسط مهم هستند تاکنون زیاد نوشته شده است. در اینجا مروری می کنیم بر آنچه که این بنگاه ها در فرایند توسعه انجام می دهند تا نقش آنها را در فرایند توسعه بهتر درک کنیم. این بنگاه ها از طریق مشارکت در رشد اقتصادی، نوآوری، اشتغالزایی و کاهش بخش غیررسمی اقتصاد، به توسعه اقتصادی یک جامعه کمک می کنند. بیایید ببینیم چگونه این اتفاق می افتد:
1- رشد اقتصادی
بنگاه های کوچک و متوسط در رشد اقتصادی کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه نقش مهمی دارند ولی در کشورهای توسعهیافته موانع پپش روی این بنگاه ها کمتر است. به شکل صفحه بعد (۳) نگاه کنید؛ سهم بنگاه های کوچک و متوسط از GDP بر اساس گروه درآمدی کشورها نشان داده شده است. همانگونه که میبینید با افزایش درآمد، سهم SMEها در GDP بیشتر می شود.
2- کاهش بخش غیررسمی اقتصاد
یکی دیگر از موضوعات مهم دیگر نقش SMEها در کاهش بخش های غیررسمی اقتصاد است. وقتی برنامه های حمایتی از بنگاه های کوچک و متوسط فرصت های خوبی برای آنها فراهم می کند تا رشد کنند و بر موانع پیش روی غلبه کنند، نقش بخش غیررسمی اقتصاد کاهش می یابد. (شکل 4) را ببینید. با افزایش درآمد یک کشور نقش اقتصاد غیررسمی در آن کمتر و میزان ورود کارآفرینان به فعالیت های اقتصادی بیشتر می شود.
3- اشتغالزایی و ارزشافزوده
بیایید برای درک بهتر چگونگی و میزان تأثیر بنگاههای بزرگ و بنگاههای کوچک و متوسط بر اقتصاد نگاهی به اطلاعات مربوط به میزان اشتغال و ارزشافزوده هر یک از این بنگاهها در کشورهای مختلف بیندازیم. به شکلهای زیر نگاه کنید. در کشورهای کمتر توسعهیافته 68.6 درصد از اشتغال و 49.1 درصد از ارزشافزوده آن کشورها توسط بنگاههای خرد، کوچک و متوسط ایجاد شده است.
درحالیکه در کشورهای توسعهیافته این مقادیر به ترتیب 65.5 درصد از اشتغال و 61.5 درصد از ارزشافزوده ایجاد شده متعلق به بنگاه های خرد، کوچک و متوسط است. این آمار نشان می دهد که وجود بنگاه های خرد، کوچک و متوسط در اقتصاد یک کشور نقش مهمی هم در اشتغال و هم در تولید ناخالص ملی دارد.
شکل 3- سهم بنگاههای کوچک و متوسط از GDP در گروههای درآمدی (درصد)
شکل۴- میزان غیر رسمی بودن اقتصاد و چگالی ورود کارآفرینان جدید در گروههای درآمدی (درصد)
شکل 5- متوسط سهم بنگاههای خرد، کوچک، متوسط و بزرگ از نظر تعداد، اشتغالزایی و ارزشافزوده در کشورهای کمتر توسعهیافته4
شکل 6- متوسط سهم بنگاههای خرد، کوچک، متوسط و بزرگ از نظر تعداد، اشتغالزایی و ارزشافزوده در کشورهای کمتر توسعهیافته
اکوسیستم کارآفرینی
اکوسیستم کارآفرینی محیطی است که تمام عناصر لازم برای توسعه کارآفرینی در آن وجود دارد و همه این عناصر با ایفای نقش خود به کارآفرین کمک می کنند تا کسب وکار خود را راه اندازی و مدیریت کند. برخلاف شرکتهای بزرگ که می توانند با قدرت و اعتباری که دارند مسائل خود را حلوفصل کنند و کسبوکارشان را به پیش ببرند، شرکتهای کوچک و متوسط نیازمند بستر مناسبی هستند که در آن ابزارها و شرایط رشد مهیا شده باشد.
بر پایه مطالعات و بررسی های انجامشده برای توانمندسازی جامعه محلی در شهربابک و برای حل مسئله میانه گمشده در این شهر، استقرار اکوسیستم کارآفرینی مورد توجه قرار گرفت. برای دستیابی به نتایج سریع و ملموس مدل اکوسیستم پیشنهادی تنها دارای ۶ قسمت بود (شکل 7).
بخش اول- عارضه یابی
برای این که مسائل و مشکلات فعالان اقتصادی در اجرای طرح ها مشخص شود کار استقرار اکوسیستم با عارضه یابی طرح هایی که نسبت به دریافت مجوز خود اقدام کرده بودند و طرح آنها در حال اجرا بود و یا به بهره برداری رسیده بود، شروع شد. گام نخست مهم بود؛ زیرا اول اینکه مشخص می کرد که مسائل و مشکلات کارآفرینان در عمل چه هستند. دوم این که این کارآفرینان بخشی از مسیر کارآفرینی را طی کرده بودند و در نتیجه به سرانجام رساندن طرح آنها سریعتر می شد.
همچنین اگر این طرحها به بهرهبرداری می رسیدند از سرمایه های موجود که توسط شرکت ها و افراد انجام شده بود استفاده می شد. برای پیشبرد کار نیاز به داستان موفقیت یک یا چند طرح وجود داشت تا فضای حاکم بر فعالان اقتصادی تغییر کند. عارضهیابی بر اساس دستورالعملی که به همین منظور تهیه شد و هم محیط بیرونی و محیط داخلی کسبوکار را ممیزی می کرد، انجام شد. نتایج عارضه یابی بر اساس میزان فراوانی آنها به صورت زیر بود:
• عدم توفیق در دریافت مجوزهای اداری لازم،
• مشکلات تأمین مالی،
• ناتوانی در بازاریابی،
• عدم برخورداری از دانش و مهارت در حوزه تخصصی فعالیت و مسائل عمومی کسب وکار،
• عدم تطابق طرح با منابع و توانمندی های شهرستان.
بخش دوم- پنجره واحد
نتایج حاصل از عارضه یابی به خوبی مسائل و مشکلات پیش روی کارآفرینان را نشان داد. واقعیت این است که در آخرین گزارش انجام کسب وکار ۵، رتبه ایران در شاخص سهولت کسبوکار در بین 190 کشور، 127 است و این به خوبی این واقعیت تلخ را نشان می دهد که فعالان اقتصادی و کارآفرینان برای دریافت مجوزهای اداری با چالش های بزرگی روبرو هستند. پنجره واحد در اکوسیستم کارآفرینی برای حل این مشکلات تشکیل شد و کارهای زیر در شرح وظایفش قرار گرفت:
• ایجاد مرکز آموزش های عمومی و تخصصی،
• ایجاد مرکز مشاوره عمومی کسبوکار،
• ایجاد دفتر فنی برای ارائه کمک های تخصصی به کارآفرینان،
• پیگیری رفع موانع تولید،
• کمک به کارآفرینان جهت بازاریابی محصولات تولیدی.
بخش سوم- نهادسازی مالی
موضوع کارآفرینی با تأمین مالی گره خورده است. بدون منابع مالی مناسب عملاً راه برای کارآفرینان بسته است. پژوهشگران توسعه اقتصادی عمده ترین دلیل ایجاد میانه گمشده و عدم رشد کسب وکارهای کوچک و متوسط را در دنیا عدم توفیق در تأمین مالی ذکر کرده اند۶. برای تأمین مالی کسب وکارهای کوچک و متوسط بایستی به دو بعد توجه کرد: اولاً کارآفرین در چه مرحله ای از راه اندازی طرح خود است. طرح هایی که در مراحل جوانه زنی، راه اندازی و رشد هستند با ریسک بالایی مواجهاند بنابراین نیاز به منابع مالی دارند که ریسک خود را با سرمایه گذار تقسیم کنند. در این حالت روش های مبتنی بر بدهی که کارآفرین بایستی هم در صورت موفقیت و هم در صورت عدم موفقیت نسبت به بازگشت مبلغ تأمین مالی متعهد باشد برای این دسته از کارآفرینان مناسب نیست. ثانیاً بسته به این که طرح در چه حوزه ای انجام می شود و ریسک موفقیت یا شکست آن چقدر است روش تأمین مالی متفاوت است. در این بخش از اکوسیستم با مطالعه روش های تأمین مالی مرسوم در دنیا متناسب با این دو بعد ابزارهای مالی پیشنهاد شد. به صورت کلی این ابزارها در چهار دسته تقسیم شدند:
1- ابزارهای مبتنی بر تأمین مالی شخصی،
2- ابزارهای مبتنی بر سرمایه گذاری مانند صندوق سرمایه گذاری جسورانه،
3- ابزارهای مبتنی بر بدهی مانند وام بانکی،
4- ابزارهای مبتنی بر تأمین مالی داخلی مانند زیر کلید گرفتن انبار.
بخش چهارم- توانمندسازی کارآفرینان
«هر کسی را بهر کاری ساختند/ میل آن را در دلش انداختند»
مولوی در قرن ششم به خوبی توانایی ها و علایق فردی را برای انتخاب یک شغل در این بیت نشان داده است. تئوری های کارآفرینی که بیشتر بر ویژگی های رفتاری تأکید دارند معتقدند که افراد کارآفرین بایستی دارای یکسری از ویژگی های رفتاری باشند تا بتوانند یک کسب وکار را مدیریت کنند. امروزه به خاطر مشکل بیکاری، تب کارآفرینی در جامعه بالا رفته و افراد به سمت ایجاد کسب وکار سوق داده می شوند. این در حالی است که اگر فرد از نظر رفتاری ویژگی های کارآفرینی را چه به صورت ذاتی و چه به صورت اکتسابی نداشته باشد، ممکن است هم در اجرای طرح خود با مشکل مواجه شود و هم مشکلات دیگری افزون بر بیکاری گریبان گیرش شود. طرح توانمندسازی کارآفرینان در این بخش از اکوسیستم قصد دارد که ابتدا از طریق آزمون های رفتارشناسی مانند MBTI و DISC افراد دارای ویژگی های رفتاری مناسب با کارآفرینان را شناسایی کرده و سپس از طریق مهارت افزایی، آموزش، مشاوره و مربیگری به آنها در شناسایی، ارزیابی، اجرا و راه اندازی ایده شان کمک کند. بیشتر از این موارد با ایجاد فضای کار اشتراکی هم امکانات اولیه در اختیار این افراد قرار گرفت و هم ارائه خدمات به آنها سهل تر شد. فضای کار اشتراکی به کارآفرینان در ایجاد شبکه ارتباطی نیز کمک کرد.
بخش پنجم- شناسایی فرصت های جدید سرمایه گذاری
مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی که در بهمن سال 86 با عنوان مروری بر مطالعات آمایش سرزمین منتشر کرد به این موضوع مهم اشاره کرده است که اگرچه قدمت طرح های آمایش سرزمین در ایران به دهه پنجاه شمسی می رسد، ولی این طرح ها هیچگاه به مرحله اجرا و ارزیابی نرسیدند؛ بنابراین به خاطر نبود نقشه راه توسعه که مبتنی بر توانمندی ها و ظرفیت های هر منطقه تدوین شده باشد کارآفرینان بیشتر بر پایه اطلاعات، امکانات و تخصص خود اقدام به راه اندازی کسب وکار نموده اند. در برخی از موارد این کسب وکارها، با منابع و امکانات محل اجرای طرح همخوانی نداشته اند و کارآفرین به ناچار یا کسب وکار را متوقف کرده و یا در مکان دیگری ادامه داده است. این مسئله در گزارش عارضه یابی نیز مشهود بود و برخی از کارآفرینان طرح خود را متوقف نمودند. این بخش از اکوسیستم فرصت های جدید سرمایه گذاری را بر اساس سه معیار شناسایی و ارزیابی می کند:
• تکمیل زنجیره ارزش صنایع موجود،
• استفاده از ظرفیت ها و پتانسیل های موجود در منطقه،
• در نظر گرفتن محدودیت های موجود در منطقه.
باید با لحاظ کردن سه معیار فوق، هم گرایی و هم افزایی بین طرح های کارآفرینان به وجود بیاید تا هم پایداری و هم ارزشافزوده حاصل از این فعالیت های اقتصادی بیشتر شود.
بخش ششم- فرهنگ سازی
فرایند توسعه بدون فرهنگ سازی در جامعه تقریباً غیرممکن است. نه تنها بایستی برای مردم، کارآفرینان، کارکنان، مسئولان حاکمیتی و رسانه ها تمام زوایای توسعه به خوبی برایشان تشریح شده باشد، آن را درک کرده و پذیرای آن باشند بلکه سهم و نقش هر یک از آنها برای تحقق این فرایند نیز بایستی مشخص شود و هر یک کار خود را به شایستگی انجام دهد. برای افزایش فرهنگ توسعه و کارآفرینی ابزارهای متفاوتی طراحی و مورد استفاده قرار گرفت:
• جلسات گفتگو با افراد و گروه های ذی نفوذ،
• برگزاری رویدادهای خلاق شو، همیاد و تور کارآفرینی،
• تولید محتوا در قالب نوشته، فیلم و اینفوگرافیک،
• نمایش فیلم های کارآفرینی،
• جشنواره کسب وکار.
نتیجه گیری
باتوجه به ساختار بنگاه های اقتصادی در ایران، با پدیده میانه گمشده مواجه هستیم. علی رغم وجود شرکت های بزرگ ملی در استان کرمان به دلیل عدم وجود سیاست های حمایتی و پشتیبانی از کسب وکارها، بنگاه های کوچک و متوسط در این استان از توانمندی های لازم برخوردار نیستند. این در حالی است که می توان با اهرم کردن توانمندی ها و نیازهای این شرکت ها به توسعه و گسترش بنگاه های کوچک و متوسط کمک کرد. تجربه فعالیت در شهربابک نشان داد که با ایجاد اکوسیستم کارآفرینی و حمایت مسئولان دولتی و مدیران شرکت مس می توان یک معین اقتصادی خوب بود.