مسئول پروژههای انجمن مدیریت سبز ایران و مدرس در حوزه توانمندسازی منابع انسانی با رویکرد سبز
با ۲۷ مدل مدیریت سبز در انجمن مدیریت سبز ایران به سازمانها و صنایع کمک میشود تا قیمت تمام شده محصول یا خدماتشان را با مصرف بهینه منابع از منظر محیطزیست کاهش دهند. برای حل بحران زیستمحیطی، بایستی ابتدا سراغ انسان و عملکردش در سازمانها رفت. با حساس کردن منابع انسانی نسبت به مصرف منابع، میتوان بر این بحران غلبه کرد.
عباس ابراهیمی، مدرس حوزه توانمندسازی منابع انسانی با رویکرد سبز همچنین میگوید که در مدیریت سبز، رفع تعارض بین اقتصاد و محیطزیست مهم است و باید برای مدیران تبیین شود. بیتوجهی به مدیریت سبز باعث میشود که صنایع در چرخه ای گرفتار شوند که توسط خودشان از بین بروند.

با توجه به این که ما در بحران زیستمحیطی به سر میبریم، اهمیت و نقش منابع انسانی در سازمانها برای تعدیل این شرایط چیست؟
بر اساس گزارش رسمی سازمان ملل در سال 2023، جهان در بحران زیست محیطی به سر میبرد و نکته قابلتأمل این است که عامل ایجادکننده این بحران، انسان بهواسطه عملکردش است که در مجموعهای تحت عنوان سازمانها اتفاق افتاده است. در حدود دویست سال است که سازمانها نقش و جایگاه بسزایی پیدا کردهاند و آنقدر نقش و اهمیت آنها بویژه در زیست جهان معاصر اهمیت پیدا کرده است که سازمانها را نوامیس جامعه میدانند. برای اینکه یک سازمان بتواند به اهداف خود دست یابد بایستی انسان، سیستم و تکنولوژی را به خدمت گیرد که مهمترین نقش در تحقق اهداف سازمان را انسان برعهده دارد و او عامل هر تغییر و بهبودی در سازمان است. با توجه به اینکه بحران زیستمحیطی نتیجه عملکرد انسانی است و این عملکرد در سازمان اتفاق افتاده است، برای حل این بحران الزاماً بایستی اول سراغ انسان و عملکردش در سازمانها رفت. از آنجا که بحران زیستمحیطی در اثر مصرف منابع ایجاد گردیده است و از سوی دیگر هر فعالیت اقتصادی نیز در اثر مصرف منابع ایجاد میشود، با کنترل فصل مشترک اقتصاد و محیطزیست در سازمان که همان منابع است، میتوان همزمان به اقتصاد و محیطزیست در سازمان توجه نمود که مهمترین راهکار برای این منظور، حساس نمودن منابع انسانی نسبت به مصرف منابع است تا بتوان بر این بحران غلبه کرد.
لطفاً مدلهای مدیریت سبز را بهاختصار معرفی کنید.
در انجمن مدیریت سبز ایران، 27 مدل مدیریت سبز برای صنایع و سازمانهای مختلف وجود دارد که تمام این مدلها به سازمانها و صنایع کمک میکنند تا قیمت تمام شده محصول یا خدماتشان را بهواسطه مصرف بهینه منابع از منظر محیطزیست کاهش دهند. این مدلها تماماً قابل ارزیابی و گزارش دهی هستند که میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
• مدل هتل سبز،
• مدل رستوران سبز،
• مدل محصول سبز، برای صنایعی که محصول محور هستند؛ یعنی یک محصولی را تولید میکنند و برند اصلی آنها محصولشان است مانند زرماکارون،
• مدل بیمارستان سبز،
• مدل دفتر کار سبز که مختص سازمانهای دولتی، اتاقهای بازرگانی و غیره است،
• مدل green it فنآوری سبز،
• مدل بلوغ HSE؛ همانطور که میدانید واحد HSE به یک منبع هزینه زا در شرکتهای صنعتی تبدیل شده است و اجرای این مدل باعث میشود که واحد (HSE) به یک واحد درآمدزا تبدیل شود،
• مدل توانمندسازی منابع انسانی،
• مدل دانشگاه سبز،
• مدل بانک و بیمه سبز،
• مدل ساختمانهای سبز،
• مدل مسئولیتپذیری اجتماعی،
• مدل پروژه سبز.
عملکرد مدیران و کارکنان سازمان ها و بنگاهها در همراهی و ایفای نقش در جریان مدیریت سبز را چگونه ارزیابی میکنید؟
نکته مهمی که در موضوع مدیریت سبز قابلذکر است، این است که کلمه «سبز» در مدیریت سبز یک صفت نیست، بلکه یک تغییر جهت است که باید در تمامی بخشهای یک سازمان ازجمله رهبری، استراتژیها، نظام تشویق و ترغیب و نظام ارزیابی عملکرد جاری و ساری شود ازآنجاییکه اجرای مدیریت سبز تمامی ارکان سازمان را در برمیگیرد، مدیران در این حوزه نقش بسیار عمدهای دارند؛ لذا بایستی مدیران در وهله ی اول نسبت به مدیریت سبز آگاهی و شناخت پیدا کنند و سپس اهتمام و تعهد کافی داشته باشند تا این فرایند در سازمان اجرایی شود.
همچنین در اجرای مدیریت سبز، نقش کارکنان در یک سازمان نیز بسیار مهم است. در مدیریت سبز کارکنان بایستی در مرحله اول نسبت به این موضوع آگاهی و دانش لازم را داشته باشند، در مرحله بعد کنترل آگاهی و دانش کارکنان صورت گیرد و در انتها بایستی نظام پاداش وجود داشته باشد و این سه یعنی آموزش- کنترل و پاداش بهصورت مداوم انجام شود تا بتواند منجر به تغییر رفتار و حساسیت منابع انسانی نسبت به مصرف منابع گردد
در مورد نظام پاداش باید به این نکته توجه کرد که یکی از مهمترین اصول مدیریت سبز این است که هیچ نوع هزینه مالی نباید بر سازمان تحمیل شود. واحد حسابداری در هر سازمان بعد از اجرای مدیریت سبز باید میزان صرفهجویی که از محل مصرف بهینه منابع که در اثر تغییر رفتار کارکنان اتفاق میافتد را مشخص کند و درصدی از آن بهعنوان پاداش به کارکنان پرداخت شود که البته این مبلغ در صنایعی که تاکنون مورد ارزیابی قرار گرفته، بسیار چشمگیر است.
به نظر شما چرا مدیران و کارکنان جهت اجرای مدلهای مدیریت سبز در سازمان ها مقاومت میکنند؟ راهکار شما برای رفع این مسئله چیست؟
اساساً باید دانش و آگاهی های لازم بهصورت مستمر به مدیران ارائه شود و مدیران نیز ضرورت انجام این کار را بدانند. همانطور که اشاره شد، مدیریت سبز تغییر جهتی در بخشهای مختلف سازمان است که باید اتفاق بیفتد. صنایع ما بر اساس کیفیت گرایی و بازار حرکت میکنند، اما در بحث مدیریت سبز رفع تعارض بین اقتصاد و محیطزیست، مهم است و این موضوع باید برای مدیران تبیین شود و اینکه مدیران باید بدانند که اجرای مدلهای سبز نهتنها هیچگونه هزینهای برای سازمان ندارد، بلکه کمک میکند که هزینههای مجموعه نیز کاهش پیدا کند. در مورد کارکنان نیز باید چرخه اجرای مدیریت سبز بهطور کامل انجام شود، اینکه دانش و آگاهی به کارکنان داده شود، اما کنترل صورت نگیرد یا پاداش لازم داده نشود، مطمئناً تغییر رفتار صورت نگرفته و اصطلاحاً مقاومت شکل میگیرد. اگر کارمند بداند پاداش رفتارهایی مثل خاموش کردن چراغ، استفاده بهینه از دستمالکاغذی و مواردی از این دست در پایان ماه به حسابش خواهد آمد، قطعاً این نوع مدیریت را بهدرستی انجام خواهد داد.
نحوه پیاده سازی الگوهای مدیریت سبز در سازمانها را بیان نمایید؟
همانطور که قبلاً بیان شد، سازمانها برای اینکه به اهداف خود برسند، از نیروی انسانی، سیستم و تکنولوژی استفاده میکنند. اشتباه بزرگی که خیلی از سازمانها و شرکتها در مورد مدیریت سبز انجام میدهند، این است که میخواهند مصرف بهینه منابع را با تکنولوژی شروع نمایند و این یک خطای استراتژیک برای سازمان است؛ برای مثال اگر در این اتاق از لامپهای کممصرف استفاده شود، اما خاموش نشوند، باز هم همان اثرات را دارد. اساس مدیریت سبز این است که از نیروی انسانی شروع، با سیستم حفظ و با تکنولوژی تمام شود، اما در عمل هر زمان صحبت از مدیریت سبز در کارخانهها میشود، مدیران از نبود تکنولوژی، تحریم و عدم امکان واردات تکنولوژی شکایت دارند، درصورتیکه الگوی مدیریت سبز از انسان شروع میشود.
پیادهسازی مدیریت سبز بهواسطه حساس نمودن منابع انسانی نسبت به مصرف منابع شروع و با آموزش – کنترل و پاداش مداوم در سازمان تداومیافته و با سیستمهایی مثل محاسبه ردپای کربن، ردپای آب، مدیریت پسماند تثبیت میشود و در آخر با تکنولوژی تمام میشود.
در پایان چه نکاتی را لازم میدانید که اضافه فرمایید؟
ضمن تشکر از اتاق بازرگانی و فصلنامه «سپهر اقتصاد کرمان» که به موضوعات مدیریت سبز ورود پیدا کردهاند، درخواست داریم که تفکر مدیریت سبز در اتاق کرمان گسترش پیدا کند؛ چراکه امروزه اهمیت و نقش اتاقهای بازرگانی بسیار مهم است و با توجه به اینکه صنایع با اتاقهای بازرگانی در ارتباط هستند، بایستی موضوعات مربوط به بحران محیطزیست را در اتاقهای بازرگانی جستجو کرد. در حال حاضر اعمال مدیریت سبز یک ضرورت است و بی توجهی نسبت به آن عواقب جبران ناپذیری برای صنایع ما خواهد داشت. بیتوجهی به مدیریت سبز باعث میشود که صنایع در چرخهای گرفتار شده که توسط خودشان از بین بروند.
در پایان باید گفت دیگر نمیتوان با مفاهیمی مانند کیفیت گرایی، رضایت مشتری و مسائلی که ما آنها را بدیهی فرض کرده و حتی اجازه سؤال به خود نمیدادیم، صنعت را حفظ نمود. استفاده از چنین مفاهیمی مربوط به زمانی بود که ما با بحران محیطزیست مواجه نبودیم. در حال حاضر که بحران زیستمحیطی تمامی ابعاد زندگی فردی و سازمانی ما را در برگرفته، نمیتوانیم فقط با تکیه بر این مفاهیم، صنعتمان را حفظ کنیم. بایستی از این مفاهیم عبور کرده و بدیهیاتی را که پذیرفتهایم کنار گذاشته و نظم نوینی را بسازیم. نکته دوم اینکه هر کس بهاندازه خود، نقش خود را در مدیریت سبز ایفا نماید و کار خود را بیاهمیت نداند.
به قول پروین اعتصامی، هرچند درون خانه را مینگرم، دایره، نقطه و پرگار یکی است.
امیدوارم که با توسعه دانش مدیریت سبز در اتاقهای بازرگانی، بتوانیم قدمهای مثبتی جهت کمک به اقتصاد و محیطزیست بنگاههای اقتصادی برداریم.
