آینده‌نگاری تحولات جمعیتی در ایران

 دکتر زهرا سلطانی

دانش‌آموخته دکتری جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران

اصولاً موتور محرک تمامی تحولات جمعیتی در هر مرز جغرافیایی، تغییرات چهار متغیر اصلی است؛ مرگ‌ومیر که از تعداد جمعیت می‌کاهد، ولادت که بر تعداد جمعیت می‌افزاید، مهاجرت که ممکن است از جمعیت بکاهد یا بر جمعیت بیفزاید و یا توزیع جمعیت را تغییر دهد و همچنین ساختار سنی که می‌تواند به‌شدت بر روند تغییرات هر سه متغیر دیگر اثر بگذارد و یا از آن‌ها تأثیر بپذیرد؛ بنابراین در این نوشتار به‌منظور آینده‌نگاری تحولات جمعیتی ایران، تمرکز بر ارائه تصویری از روندهای گذشته و آتی این متغیرها خواهد بود و در کنار آن‌ تحولات رشد جمعیت ایران نیز مرور خواهد شد. بررسی چنین روندهایی کمک می‌کند تا درک بهتری از چالش‌ها و فرصت‌هایی پیش روی ایران به‌واسطه تحولات جمعیتی داشته باشیم و برنامه‌ریزی مناسب‌تری را برای مواجهه با تغییرات جمعیتی و یا تأثیرگذاری بر تحولات جمعیتی انجام دهیم.

تحولات روندهای مرگ‌ومیر و فرزندآوری در ایران

تغییراتی که ما در دهه‌های گذشته، تجربه کرده ایم به‌شدت متأثر از تحولات مرگ‌ومیر و موالید بوده و نیاز است که در ابتدا بر تحولات این متغیرها متمرکز شویم.
همان‌طور که در تصویر شماره (1) قابل مشاهده است، بر اساس داده‌های منتشر شده توسط سازمان ملل (2022)، طی هفتاد سال گذشته (از 1950 تا 2020) امید زندگی بدو تولد کشور ما؛ یعنی متوسط سال‌هایی که انتظار می‌رود یک فرد از لحظه تولدش زندگی کند، تقریباً دو برابر شده است و ما توانسته‌ایم به‌واسطه ارتقای سطح زندگی افراد و بهبود خدمات درمانی و بهداشتی، مرگ‌ومیر را در نسل‌های اخیرتر جمعیت ایرانی به تأخیر بیندازیم. وقتی چنین تحولی در سطح افراد رخ می‌دهد، باعث می‌شود که در سطح کلان‌تر، تعداد مرگ‌ومیر‌های کل جمعیت، دهه به دهه کمتر شده و بویژه طی دهه‌های 1990، 2000 و 2010، به کمترین میزان تجربه شده در طول تاریخ ایران برسد که در تصویر شماره (2) قابل مشاهده است. فارغ از نوسانات مقطعی متأثر از کرونا در هر دو شاخص امید زندگی و تعداد مرگ‌ومیر جمعیت، در بازه زمانی 2020 تا 2022، با توجه به اینکه شیب افزایشی امید زندگی رو به کاهش است؛ یعنی محدودیتی برای به تعویق انداختن مرگ‌ومیر در نسل‌ها وجود دارد و همین‌طور به این دلیل که تعداد سالخوردگان جمعیت رو به افزایش است، پیش‌بینی می‌شود که طی دهه‌های آتی، شاخص مرگ‌ومیر به ازای هر 1000 نفر جمعیت از کمترین مقدار تجربه شده در دهه‌های گذشته یعنی 5 یا 6 در هزار نفر جمعیت فاصله گرفته و تا حدود سی سال دیگر به سطوحی بالاتر از 10 مرگ به ازای هر 1000 نفر جمعیت برسد.
در تصویر شماره (3) نیز تحولات فرزندآوری در ایران به تصویر کشیده شده است و ما می‌توانیم به‌خوبی مشاهده کنیم که چگونه از دهه 1950 تا اواسط دهه 1980 میلادی، شاخص میانگین تعداد فرزندان یک زن به معنی تعداد متوسط تعداد فرزندانی که انتظار می‌رود یک زن تا پایان دوره فرزندآو‌ری خود به دنیا آورد، بالاتر از 6 فرزند بوده است. تجربه‌ای که عموماً به‌صورت بالا بودن تعداد خواهر و برادرهای نسل‌های قدیمی‌تر، برای ما ملموس است. البته این شاخص با یک شیب بسیار تند طی دو دهه 1980 و 1990 رو به کاهش می‌گذارد و طی دو دهه اخیر در سطح کمی پایین‌تر از 2 فرزند به ازای هر زن ثابت می‌ماند. همان‌طور که در تصویر شماره (3) مشاهده می‌شود، طی سال‌های آتی محتمل‌ترین پیش‌بینی از وضعیت فرزندآوری زنان در ایران به‌طور متوسط 1,6 تا 1,7 فرزند به ازای هر زن می‌باشد. این شاخص کمتر از باروری نرخ جانشینی یعنی 2،1 فرزند به ازای هر زن می‌باشد (در جمعیت‌شناسی اصولاً شاخص باروری نرخ جانشینی به این‌گونه تعبیر می‌شود که اگر به ازای هر زن در نسل فعلی بتواند یک دختر متولد شود که بتواند به سنین فرزندآوری رسد، آن زن خود را جانشین کرده است؛ بنابراین برآورد شده است در شرایطی که تحولات ساختار سنی تعیین‌کننده نباشد، اگر هر زن به‌طور متوسط 2،1 فرزند به دنیا بیاورد، جانشینی نسل اتفاق افتاده است).
در سطحی بالاتر از سطوح فردی اما تعداد موالید به ازای هر زن تنها به شاخص متوسط تعداد فرزندان هر زن بستگی ندارد، بلکه به‌شدت از ساختار سنی نیز تأثیر می‌پذیرد و بنابراین همان‌طور که در تصویرهای شماره (3) و (4) مشاهده می‌شود، حتی در دهه‌های 2000 و 2010 که باروری در سطوح جانشینی یا زیر نرخ جانشینی بوده است نیز تعداد موالید از تعداد مرگ‌ومیرها به ازای هر 1000 نفر جمعیت بیشتر بوده است، اما به‌واسطه تحولات ساختار سنی، سالخوردگی جمعیت و بنابراین کاهش درصد زنان در معرض فرزندآوری در سال‌های پیش رو که ‌نرخ شاخص متوسط فرزندان به ازای هر زن در سطوحی حدود 1,6 تا 1,7 فرزند ثابت می‌ماند، تعداد موالید رو به کاهش خواهد بود.

تحولات رشد جمعیت در ایران

تمامی تحولاتی که در حوزه مرگ‌ومیر و فرزندآوری ایران مرور شد، با مهم‌ترین نظریه دانش جمعیت‌شناسی یعنی نظریه گذار جمعیتی قابل توجیه است. نظریه گذار جمعیتی توضیح می‌دهد که چگونه تعادل طبیعی بین میزان‌های بالای ولادت و مرگ در یک جامعه به هم می‌خورد و پس از طی یک بازه زمانی، آن جامعه به یک تعادل جمعیتی جدید که در آن مرگ‌ ومیرها و تولدها پایین است، می‌رسد. اما مهم است که بدانیم طی فرایند گذار جمعیتی و تا تحقق تعادل ارادی بین میزان‌های پایین ولادت و مرگ، جمعیت‌ها افزایش بی‌سابقه‌ای را در حجم خود یا آنچه با عنوان رشد جمعیت می‌شناسیم و همچنین تغییرات بی‌سابقه‌ای را در ساختار سنی تجربه می‌کنند.

بر اساس آنچه بررسی شد، کشور ایران پیش از دهه 1950، به‌واسطه کاهش سطح مرگ‌ومیر، وارد مرحله گذار جمعیتی شده بود، اما با یک تأخیر نسبتاً طولانی، از دهه 1980 به بعد، گذار باروری خود را با شیب تندی آغاز نمود. بنابراین کشور ایران رشد جمعیت قابل‌توجهی را در یک بازه زمانی طولانی تجربه نمود و همین امر سبب شد که جمعیت ایران از حدود 10 میلیون نفر در سال 1300 هجری شمسی به حدود 80 میلیون نفر در سال 1395 افزایش یابد، اما این روند رو به رشد جمعیت در سال‌های پیش رو تغییر خواهد کرد. یعنی همان‌طور که در جدول شماره یک قابل مشاهده است، در آخرین پیش‌بینی‌های مرکز آمار ایران در محتمل‌ترین سناریوی جمعیتی، از شدت رشد جمعیت به‌شدت کاسته شده، به‌طوری‌که در فاصله سال‌های 1400 تا 1410، حدود 6 میلیون نفر و 1410 تا 1420، حدود 3 میلیون نفر و از 1420 به بعد کمتر از یک‌میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه می‌شود و در همین بازه زمانی رشد جمعیت کشور متوقف می‌شود.

تحولات ساختار سنی ایران

همان‌طور که در تصویر شماره (5) می‌توان مشاهده نمود، در گذشته، ساختار سنی جمعیت ایران به شکلی بود که عمده جمعیت را افراد جوان تشکیل می‌دادند و هزینه‌های مرتبط با امکانات بهداشتی و آموزشی سنین پایین بار مالی زیادی را به نسل‌های دیگر وارد می‌کرد، اما با گذر زمان و از اواسط دهه 1980 میزان موالید کاهش‌یافته و همین امر سبب شد که هم‌اکنون عمده جمعیت در سنین کار و جمعیت، جوانی و میان‌سالی قرار داشته باشند. چنین وضعیتی که تحت عنوان پنجره جمعیتی شناخته می‌شود، فرصت بسیار مناسبی است که کشور بتواند از ظرفیت نیروی جوان استفاده کرده و سرمایه‌ها را صرف توسعه زیرساخت‌ها و رشد اقتصادی کشور کند، اما باید توجه داشت که این فرصت پایدار نیست و در آینده با ورود همین نسل متورم به سنین سالخوردگی، ایران سالخوردگی جمعیت را تجربه خواهد کرد. در کنار تجربه سالخوردگی جمعیت، در طول سال های آینده پیش بینی می شود که افزایش امید زندگی بدو تولد زنان بیشتر از مردان باشد و این امر سبب خواهد شد تا نسبت جنسی سالخوردگی با مرور زمان، به نفع جمعیت زنان تغییر یابد.

تحولات مهاجرت در ایران

به نظر می‌رسد که با توجه به کم اثرتر شدن تأثیرات دو متغیر باروری و مرگ‌ومیر، مهاجرت به اصلی‌ترین متغیر تأثیرگذار بر تحولات جمعیتی طی سال‌های پیش‌رو تبدیل شود. اصولاً با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، الگوهای مهاجرتی در ایران از گذشته تاکنون تحولات زیادی را تجربه کرده است و تغییر توزیع جغرافیایی کشور از جمعیتی روستایی به یک جمعیت شهرنشین را نمونه برجسته‌ای از تحولات جمعیتی مرتبط با مهاجرت‌های روستا-شهری در ایران می‌توان برشمرد. هرچند آمارهای مرتبط با مهاجرت در مرکز آمار ایران و سازمان ثبت‌احوال کشور دچار کمبودهای جدی است، اما بر اساس همین آمار ناقص نیز می‌توان دریافت که عمده جریان‌های مهاجرتی در سال‌های اخیر، مهاجرت‌های شهر به شهر بوده است و همچنین پیش‌بینی می‌شود که با توجه به تحولات ساختار سنی، جریان‌های مهاجرتی معکوس از روستا به شهر نیز در سال‌های آتی افزایش بیابد و همه این جریان‌های مهاجرتی تحولات چشمگیری را در توزیع جغرافیایی جمعیت در ایران به همراه داشته باشد.
مهاجرت‌های ایرانیان به خارج از کشور و مهاجرت‌های اتباع خارجی به ایران نیز یکی از عوامل تعیین کننده تحولات جمعیتی جامعه ایرانی می‌باشد. طی سال‌های اخیر به دلیل فشارهای اقتصادی و در جستجوی زندگی بهتر، مهاجرت از ایران بویژه در میان جوانان تحصیل‌کرده افزایش یافته است و همچنین ایران به‌واسطه هم‌جواری با کشور افغانستان که طی سال‌های اخیر با بحران‌های سیاسی جدی روبه‌رو بوده است، پذیرای مهاجرین خارجی در کشور بوده است. بر اساس آمار منتشر شده توسط رصدخانه مهاجرت ایران و به استناد داده‌های سازمان ملل تا سال 2020، تعداد مهاجران ایرانی در خارج از کشور، حدود 2 میلیون نفر و تعداد مهاجرین اتباع خارجی در ایران حدود دو میلیون و هشتصد هزار نفر بوده است. البته به نظر می‌رسد که آمار واقعی مهاجران، بسیار بیشتر از آمار رسمی موجود باشد و با توجه به اینکه تغییر جدی در محرک‌های مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور و مهاجرت‌های اتباع خارجی به ایران وجود دارد، محتمل به نظر نمی‌رسد، جریان مهاجر فرستی از ایران و جریان مهاجرپذیری در ایران ادامه داشته و یا حتی تشدید شود.

 

چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی جمعیت ایران

بر اساس آنچه مرور شد، قرارگیری در پنجره جمعیتی و ضرورت استفاده از این فرصت جمعیتی، ظرفیت سرمایه های انسانی فعلی و استفاده از این ظرفیت ها برای پیشبرد اهداف توسعه اقتصادی و اجتماعی می‌تواند به‌عنوان مهم‌ترین دغدغه جمعیتی حال حاضر کشور تلقی شود. با این وجود، اصلی‌ترین مؤلفه‌های تحولات آتی جمعیت در ایران، شامل باروری زیر نرخ جانشینی، بالارفتن میزان مرگ‌ومیرها، ‌توقف رشد جمعیت، سالخوردگی جمعیت، زنانه شدن نسبت سالخوردگی جمعیت و همچنین تعیین‌کننده شدن نقش مهاجرت در سیمای جمعیت ایران خواهد بود و با توجه به این مؤلفه‌ها، چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی جمعیت ایران را می‌توان به شرح زیر معرفی نمود:
کاهش باروری می‌تواند فرصت‌هایی را برای ایران به همراه داشته است؛ فرصت‌هایی نظیر ترسیم سیمایی از یک جمعیت کوچک تر، اما پایدار، برطرف شدن مشکلات ناشی از تراکم بیش از اندازه جمعیت، اصلاح و بازسازی زیرساخت های معیوبی که پیش تر باعجله و در پاسخ به رشد سریع جمعیت ساخته شده اند، بهبود توان بالقوه حفاظت از محیط‌زیست و کاستن سطح نابرابری و توزیع متعادل تر درآمدها، چشم اندازی است که به‌واسطه کاهش سطوح باروری در برابر کشورمان گذاشته شده است، اما در کنار تمام این فرصت ها، باید به چالش هایی که به‌واسطه کاهش باروری، پیش  روی کشور ایران قرار دارد توجه شود. کاهش باروری نیز زمینه کوچک تر شدن قاعده هرم سنی جمعیت را فراهم آورده و به این ترتیب به فرآیند انتقال ساختار سنی کمک می کند؛ بنابراین کشور ایران در طول سال های آینده با چالش هایی چون سالخوردگی جمعیت روبه‌رو خواهد بود که خود بر الگوی مصرف افراد جامعه تأثیر گذاشته و نیازمند افزایش هزینه های عمومی دولت ها در قسمت تأمین اجتماعی و حقوق بازنشستگان، خدمات درمانی و مراقبت از سالمندان است.
آنچه روبه رو شدن با مسئله سالخوردگی جمعیت را در ایران دشوار کرده است، سازوکارهای حمایتی بسیار ضعیف در جامعه برای افراد سالخورده است؛ سازوکارهایی چون تأمین سلامت عمومی و نیز کاهش وابستگی در سنین سالخوردگی. آنچه باز بر این نگرانی ها می افزاید، آن است که سیستم های حمایتی سنتی نیز ضعیف هستند و افراد سالخورده به‌جای اینکه نیازهایشان توسط اندوخته های زمان کار و فعالیتشان تأمین شود، فرزندانشان پاسخگویی به نیازهایشان را بر دوش دارند. با توجه به تعدد مسائل و نیازهای دیگری نظیر سیاست‌های جمعیتی، برنامه های توسعه بهداشت عمومی و نیز بهبود خدمات سیستم سلامت عمومی، گسترش بازار کار و آموزش و غیره، نیازهای سالخوردگان حداقل تاکنون کمتر موردتوجه قرارگرفته است و بعید به نظر می‌رسد طی سال‌های آتی نیز در کانون توجه قرار گیرد. در عین حال با توجه به تغییرات نگرشی در جامعه و همچنین کاهش تعداد فرزندان نسل‌های سالخورده آتی، به نظر نمی‌رسد که سیستم حمایت سنتی از سالخوردگان حتی به‌اندازه فعلی کارآمدی داشته باشد و همه این موارد به چالش‌های پیش روی ایران در مواجهه با سالخوردگی جمعیت می‌افزاید.
مسئله مهم دیگر آن است که زنانه شدن نسبت سالخوردگی جمعیت در سال‌های آتی و همچنان الگوهای ازدواج رایج در کشور که مشوق ازدواج زنان با مردان بزرگ‌تر از خود است، سبب می شود که درصد بالایی از جمعیت سالخورده کشور را در آینده، زنان بیوه تشکیل دهند. عدم اشتغال زنان در طی سنین کار و فعالیت و بنابراین نداشتن بیمه و یا اشتغال نیمه وقت و با حداقل حقوق و بیمه بازنشستگی ناکافی، در کنار قوانین ارث بری سبب می شود که این زنان سالخورده بیوه از سرمایه کافی برای حمایت از خود برخوردار نبوده و ضرورت حمایت از آن ها هزینه های عمومی بالایی را برای دولت های آتی به همراه داشته باشد.
به نظر می‌رسد که مناسب ترین گزینه برای مواجهه با چنین پیامدهایی از یک سو اتخاذ سیاست‌هایی در راستای افزایش میزان‌ باروری است که بتواند از شدت انتقال سنی هرم جمعیت ایران به سالخوردگی بکاهد و از سوی دیگر توانمندسازی زنان برای اشتغال و ارائه راهکارهایی که به‌طور همزمان انتخاب هر دو گزینه فرزندآوری و موقعیت کاری را برای آن‌ها فراهم آورد. سیاست هایی چون افزایش مرخصی زایمان، تخصیص مرخصی برای زنان شاغل به‌منظور مراقبت از فرزندان بیمار خود و تأسیس مراکزی برای نگهداری از فرزندان می تواند در این زمینه راهگشا باشد.
همچنین نباید از نظر دور داشت که با توجه به نقش فزاینده ای که مهاجرت در سیمای جمعیت ایران طی سال‌های آتی ایفا خواهد کرد، ضرورت دارد که مراکز جمع‌آوری و انتشار و تحلیل داده‌های مهاجرتی در ایران تقویت شود و چنین مراکزی بتوانند در گام‌های بعد حتی رویکردهای کلان در خصوص سیاست‌های مهاجرتی در داخل و یا خارج کشور را تعیین کنند. برای نمونه تدوین سیاست‌های مشخص‌تر در خصوص مهاجرپذیری اتباع خارجی در ایران شاید حتی بتواند بخشی از نگرانی‌های مرتبط با توقف رشد جمعیت و یا سالخوردگی جمعیت در ایران را طی سال‌های آتی مرتفع کند.

منابع:

  •  United Nations, Department of Economic and Social Affairs, Population Division (2022). World Population Prospects 2022: Iran (Islamic Republic of)

 

  • دفتر آمار اطلاعات جمعیتی و مهاجرتی (1401)، شمار رویدادهای حیاتی. بازیابی در 11/05/1402، از سازمان ثبت‌احوال کشور.
  • مرکز آمار ایران (1400)، برآوردهای جمعیتی. بازیابی در 11/05/1402، از درگاه ملی آمار.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *